eitaa logo
کانون آموزش مداحان
33هزار دنبال‌کننده
25.4هزار عکس
27.6هزار ویدیو
281 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): هر زمان که قافیه مادر شده صحبتی هم از در و معجز شده ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم کوچه ای که یاس مان پر پر شده
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حال من خوب است، اما بشنو و باور نکن پس بمان و روزگارم را از این بدتر نکن یا به دستِ ناتوانت اینقدَر زحمت نده یا نه؛ چشمان مرا با گریه‌هایت تر نکن گرچه سوزاندند باغم را؛ بهشتش کن؛ بمان خانه‌ای که سوخت را با داغ، خاکستر نکن آهِ دودآلوده‌ی آیینه‌ی دق را نبین روبروی آن نرو؛ دیگر نظر بر در نکن با تنورِ خانه‌ی خود آشتی کن؛ نان بپز حسرتِ دستاس، را دستِ نوازشگر نکن دست‌پختت را نخوردم؛ چند وقتی می‌شود همسرت را بیش از این محروم، از همسر نکن آه، ای خورشید ! پشتِ ابرِ روبندت نرو آه، ای مَحرم ! کنارم چادرت را سر نکن جای این «عَجّل وَفاتی»‌ها شفایت را بخواه مرغِ باغِ آرزوهای مرا پرپر نکن سنّ و سال کودکانت را ببین و رحم کن مادری کن؛ خانه‌ام را زود، بی‌مادر نکن از امانت‌داری‌ام شرمنده‌ام دخترعمو ! خوب شو دیگر !؛ مرا مدیونِ پیغمبر نکن 🔸شاعر: _____________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): تیشه به نخل باغ امیدم دگر زدند در عرش شعله بر دل و جان پدر زدند دیگر خوشی زخانه ی ما پا کشید و رفت غمها فقط به خانه رسیدند و سر زدند با بودن تو زندگیم روبراه بود آخر تمام زندگیم ام را نظر زدند بردار سر زخاک و ببین کودکان تو ناله ز ماتمت همه شب تا سحر زدند دیدند ناکسان که همه لشگرم تویی ازمن تو را گرفته به جانم شرر زدند از ره رسید قنفذ و من آه میکشم کو با مغیره بر تن تو بیشتر زدند گیرم تو را زدند در آن کوچه ها ولی دیگر چرا مقابل چشم پسر زدند یارب چگونه زنده بمانم که دیده ام تا حد مرگ فاطمه را پشت در زدند 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مانند شمعی از مصائب آب می شد زینب برای وضع او بی تاب می شد منظورم از این بیت صارت کالْخیال ست این آخری چون گوهری نایاب می شد همسایه ها کینه از او در دل گرفتند با آن که از شادی شان شاداب می شد از لکه های روی ماه آن روز گفتند : هم درد مادر گریه ی مهتاب می شد آتش به جان خانه می زد با چه رویی شخصی که اسماً جزوی از اصحاب می شد آتش به درب خانه زد، یعنی از آن روز آتش میان این جماعت باب می شد تا میخ بر جانش دخیل خود ببندد دیوار محکم بود و در اسباب می شد از داغ زهرا مرتضی با کار هایش آماده ی رفتن سوی محراب می شد 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): چند روزی می شود زهرا کنارم نیستی تکیه گاهم بودی و حالا پناهم نیستی باعث خلقت به دنیا ، راز مخفی خدا شُبهه بر خلقت شود وقتی کنارم نیستی سرد و گرم روزگارم در کنارم بوده ای وقت بر‌گشتن به خانه میزبانم نیستی بار اول دیدنت گفتی به حیدر تا ابد پای تو می مانم و حالا به پایم نیستی گر چه بهر ماندنت از دست من کاری نشد دست و پا گم کرده ام حالا که پیشم نیستی بعد آن دست پلید و روی ماه و کوچه ها در خسوفی و دگر ماه منیرم نیستی نیمه شب ها مجتبی با اضطراب و ناله ها می شود بیدار و می گوید معینم نیستی چون که می گیرد بهانه کودک نوپای تو قصه می گویم برایش قصه گویم نیستی بغض کرده مجتبی از بعد آن روز بلا ای پناه مجتبی ، دفع بلایم نیستی گفته ای بهر حسین و زینبت از کربلا می رسد روزی که دیگر بینشان هم نیستی می شود آخر جدا راس از تن بدرالدجا وقت بر محمل نشستن با عقیله م نیستی من یقین دارم که "مهدی" در قیامت بشنوی: چون تو داری حب زهرا، اهل نارَم نیستی 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ای که ذاتت جدا ز مخلوق است ای که مخلوق تو جدا از ذات همه ی خلق آیتت، اما فاطمه هست محکم الایات فاطمه کیست مصطفی‌مظهر فاطمه چیست، مرتضی مرآت شان زهرا لماخلقتکما سوره‌ی قدر و هل‌اتی، صافات او ز هر خلقتی مبارک تر کوثر است و تجلّی برکات پدر و مادر و تبارش نور نور در نور، از جمیع جهات روی میزان به عرصه ی محشر حب زهراست بهترین حسنات بیت زهرا برادر کعبه حرمت او برابر کعبه دست بوسش وجود پیغمبر شان او را ستوده پیغمبر در مقام علو و والایی غیر حیدر نداشت همتایی فاطمه یادگار پیغمبر شمع روی مزار پیغمبر حیف خیری ندید بعد رسول ظلم بی‌حد چشید بعد رسول سوز و آتش، هجوم و ضرب و لگد پهلوی‌او ...فشار درب و لگد میخِ‌در کج‌مدار شد ای‌وای در به رویش هوار شد ای‌وای تا ببندند دست حیدر او عده‌ای رد شدند از سر او کربلا نیز اینچنین بوده پسرش نقش بر زمین بوده کربلا با حسین بد کردند بدن شاه را لگد کردند 🔸شاعر : __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): میان خون پسرش داشت دست و پا میزد که ناله از ته دل بین شعله‌ها میزد نیاز داشت در آن لحظه مادرش باشد که جای مادر خود فضه را صدا میزد به صورتی که چشیده‌است هرم آتش را عدو دوباره بر آن سیلی از جفا میزد صدای یا ابتایش مدینه را لرزاند چه آتشی به دل ختم‌الانبیا میزد؟ به هوش آمد و از محسنش خبر نگرفت دلش فقط و فقط شور مرتضی میزد به قول حضرت صادق :به کوچه هرکس بود به هر چه داشت به ناموس کبریا میزد مغیره از نفس افتاد ، غلاف سنگین بود یکی نگفت که این بی‌حیا چرا میزد دوباره در وسط کوچه بر زمین افتاد گریز روضه خود را به کربلا میزد.... بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد نهاد سر به روی خاک و ناله‌ها میزد یکی به پهلوی او نیزه بی‌هوا میزد یکی برآن تن مجروح با عصا میزد صدای شیون زهرا به گوش می آمد میان خون پسرش داشت دست و پا میزد به نیزه هم که سرش رفت چشم او وا بود گمان کنم که دلش شور خیمه را میزد هنوز خشک نشد خون حنجرش، دشمن شراره بر حرم آل مصطفی میزد یکی به نیت غارت سکینه را میزد به قصد کشت یکی هم رقیه را میزد یتیمه‌ای که دلش همچو دامنش میسوخت زسوز سینه خود وامحمدا میزد 🔸شاعر: _________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): به سمت خانه ی ابرار می روند اشرار -(تمام سوختگان غمش خبر دارند) یافاطمه الزهرا_ سلام الله علیها قنوت اوست تجلی جار ثم الدار زنی که می کند ایثار لحظه ی افطار شمیم و شبنم و شمشاد هر سحر دارند برای بوسه به چادر نماز او اصرار خدا بخیر کند جنگ نور و ظلمت را به سمت خانه ابرار می روند اشرار رسیده شعله ی نمرودیان به خانه ی وحی چرا نمی شود آتش برای او گلزار ؟ تمام سوختگان غمش خبر دارند هنوز ناله بلند است از در و دیوار دلیل خلقت عالم نهفته در زهراست میان شعله ی در سوخت مخزن الاسرار اگر قبول ندارید؟ شعله ی این در اگر گواه بخواهید تیزی مسمار اگر چه بود خودش اختیار دار جهان ولی به خانه ی او آمدند با اجبار طناب بسته به دستان دست گیر علی کسی که دست گرفته از او علی بسیار برای مادر ما کار خانه آسان بود عجیب نیست تکان خوردنش شده دشوار؟ کسی که روز به او پشت در جسارت کرد دلیل غربت تدفین اوست در شب تار . . . گذشت واقعه اما دوباره آتش ظلم کنار خیمه ی مظلوم می شود تکرار علی اصغر یزدی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بانوی خانه ی من با اين سكوت حال على را نگاه كن جانم بگير و حال مرا رو به راه كن زهرا بلند شو كه حسن نيمه جان شده رحمى به حال بدِ اين قرص ماه كن اين بچه ها بدون تو دق مرگ مى شوند فكرى براى خانه ى بى سر پناه كن باشد بخواب..و خواب ز چشمان من ببر باشد بخواب و روز على را سياه كن گيرم كه ظرف حسينت پر آب شد فكرى براى تشنگىِ قتلگاه كن... آرمان صائمى ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): نرو عزیز دلم گفتم نرو عزیز دلم ماه خانه ام حوریه ی ترک ترک آشیانه ام... این شهر چشم دیدن این باغ را نداشت زود از میان ساقه شکستی جوانه ام آتش گرفته ام که تو آتش گرفته ای بیزار از این کلون درِ آستانه ام خیبر تکان نداد کمی شانه ی مرا لرزه نشانده روی کبودت به شانه ام من دست بسته بودم و از دست رفته ای حالا به فکر تشیع و غسل شبانه ام طاقت نداشت قدر تورا ظرف روزگار ای نور آسمانی ام ای بی کرانه ام  سید واصفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غرورم شکست مادرم خورد برزمین یک روز پیشِ چشمانِ خسته ی مَردم من غرورم شکست رویِ زمین پدرم شرمگین و سردرگُم مادرم خورد بر زمین آن روز ولی انگار ما زمین خوردیم بُغض در بُغض شانه در شانه مادرم را به خانه می بُردیم مادرم خورد بر زمین ... امّا بازویش بهتر است نیلی نیست صورتش هم اگر کمی سُرخ است رنگِ شرم است رنگِ سیلی نیست حال و روزِ پـدر ولی حالا شده مانندِ بختِ او تیره با خودش حرف می زند وقتی به درِ خانه می شود خیره در خودش محو می شود انگار بُغض هایِ نهفته ای دارد می توان از سکوتِ او فهمید اشک هایِ نگفته ای دارد با صدایی گرفته از تردیـد گفتم آنجا چه چیز را دیدی ؟ گفت دردی که من کشیدم را شاید این فاطمیّه فهمیدی ... فاطمیّه رسید... فهمیدم علّتِ رنـج و دردِ بابا را مـادری باردار بود آنـروز کودکی هم ندید دنیا را ابراهیم زمانی قم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
✳️ استخدام سازمان حج و زیارت 📋 سازمان حج و زیارت به منظور تامین کسری مدیر کاروان عتبات عالیات عراق در برخی از شهرها، اقدام به جذب افراد واجد شرایط از طریق برگزاری آزمون، مصاحبه و آموزش،می نماید. 🔻شرایط : 🔹مدرک تحصیلی : حداقل (مدرک تحصیلی فوق دیپلم امور حج و زیارت نیز قابل قبول است) 🔹شغل مورد نیاز: مدیر کاروان 🔹سن مورد نیاز: حداقل سن 25 و حداکثر 50 سال 🔹جنسیت مورد نیاز: آقا 🗓 تقویم آزمون استخدامی: 🔸مهلت ثبت نام: تا 25/ اسفند/ 97 🔸تاریخ آزمون برگزاری آزمون: 6/ اردیبهشت/ 98 https://kargozaran.haj.ir/Calls/CallsDetails.aspx?idCalls=4872