فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تقویم شیعه🏴
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۲۹ تیر ۱۴۰۳
میلادی: Friday - 19 July 2024
قمری: الجمعة، 13 محرم 1446
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹اهل بیت علیهم السلام در مجلس ابن زیاد، 61ه-ق
🔹رسیدن خبر شهادت امام حسین علیه السلام به مدینه و شام، 61ه-ق
🔹شهادت عبدالله بن عفیف رحمة الله علیه
📆 روزشمار:
▪️12 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️22 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️37 روز تا اربعین حسینی
▪️45 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️47 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
✅ با ما همراه شوید..🥀.
13 محرّم
4 ـ شهادت عبدالله بن عفیف
عبدالله بن عفیف ازدی بزرگواری از اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام بود و در جنگ های جمل و صفّین دو چشم خود را از دست داده بود. لذا مشغول عبادت بود.
او هنگامی که شنید پسر زیاد ملعون به امیر المؤمنین و امام حسین علیهما السلام نسبت کذب می دهد، از میان جمعیّت بر خواست و گفت :
ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد.
ای دشمن خدا !
فرزندان پیامبر صلّی الله علیه و آله را می کشی و در منابر مؤمنین این چنین سخن می گویی ؟
مأموران خواستند معترض او شوند که با کمک قبیله اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه ی او را محاصره کردند. پس از رشادت های او و دخترش دستگیر شد و همان طور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید. (5)
📚 منابع :
5. ارشاد : ج 3، ص 117. و ... .
4_5985300474759221351.mp3
8.46M
#روضه #شب_جمعه
🎤#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
▪️ #روضه_امام_حسین_ع
▪️ #زمزمه_امام_حسین_ع
تا ابد من زیر دین مادرت هستم حسین
لطف زهرا بوده الآن نوکرت هستم حسین
نوکرت عباس باشد،میکنم این اعتراف
نوکرت نه ، من سیاهی لشگرت هستم حسین
هرکسی را عشق لیلایی به صحرا میکشد
من که سرگردان کوی اکبرت هستم حسین
روسیاهم خوب میدانم ولی ردم مکن
از طفولیت گدای این درت هستم حسین
من نمیفهمم چه شد بر جسم تو در قتلگاه
دائماً در فکر رأس و پیکرت هستم حسین
زینبت که پیر شد آنجا به روی تل،ولی
من به فکر زخم گوش دخترت هستم حسین
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
یک صبح دل انگیز،ای کاش بیایی
ای کاش ببینم،در کرببلایی
ای کاش که یک جمعه به مردم
گویی که تو صاحب الزمانی
ای کاش کنار کف العباس
تو روضه مشک را بخوانی
✅#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
✅#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
عمریست که من دیده به راهت
من منتظر نیمه نگاهت
ای منتقم خون حسینی
هرجا که تویی، خدا پناهت
یک صبح دل انگیز،ای کاش بیایی
ای کاش ببینم،در کرببلایی
ای کاش که یک جمعه به مردم
گویی که تو صاحب الزمانی
⬅️یا اهل العالم انا بقیه الله
⬅️یا اهل العالم انا المنتظر
⬅️یا اهل العالم انا صمصام المنتقم
💠ینی آی همه مردم عالم بدونید من مهدی ام
💠من اونیم که یه عمریه انتظارشو میکشیدید
ای کاش که یک جمعه به مردم
گویی که تو صاحب الزمانی
ای کاش کنار کف العباس
تو روضه مشک را بخوانی
✅#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
✅#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
تو منتقم خون خدایی
بس است دگر،آقا کجایی
دل خوش شده ام که یابن زهرا
این جمعه به جمع ما بیایی
ای قبله قلبم،بَرگو که کجایی
سامرا ،نجف، یا در کرببلایی
برگرد، که شیعه دل غمینه
از دوریه تو، زار و حزینه
هر جمعه غروب، میگه با خود
این جمعه بی تو آخرینه
✅#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
✅#یابن_الحسن_ای_عزیز_زهرا
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
زمزمه واحد_قرآن روی نیزه ها.mp3
3.48M
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین ایام اسارت آل الله در کوفه
#زمزمه_ایام_اسارت
#واحد_ایام_اسارت
#قرآن_روی_نیزه_ها
🏴بند اول
قرآنِ روی نیزه ها،صوتت چه دلنشین است
آرام قلب زینب و،سُکینه این طنین است
پشت سرت می آیم و،در سوگ تو نشستم
باشد گواه غربتم،اینجا دو دست بستم
با خطبه هایم،یار تو هستم
غمخوار من غمخوار تو هستم
سالار من پا کار تو هستم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند دوم
دارد نگاهت میکِشد،من را به سوی نیزه
صحرا به صحرا میروم،در جستجوی نیزه
کرده غمت آشفته ام،ای مه جبین برادر
شد آرزویم بوسه ای،بر آن بریده حنجر
هر جا روی من،با تو میایم
که گفته از تو،اخا جدایم
با غربت کوفه آشنایم
حسین من ای شهید مظلوم
🏴بند سوم
از طعنه های دشمن و،سنگ جفا چه گویم
از شهر نامردی و از،نامحرما چه گویم
با حال خسته آمدم،در کوچه های کوفه
با سلسله من رد شدم،از کوچه های کوفه
بر گریه ی من،خندیدن اینجا
بر طبل شادی،کوبیدن اینا
اُف بر تو دنیا،اُف بر تو دنیا
حسین من ای شهید مظلوم
🙏التماس دعای خیر
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
️روضه و _ورود کاروان اسرا به کوفه و ماجرایِ اُم حَبیبه
اين است نوايِ دِلِ من در همه حالآت
از روزِ ازل تا بِ دم صبحِ مکافات
نقش است به لوحِ دلِ من با قلم عشق
این جاست حسینیۀ تو عمۀ سادات ...
خوبانِ روزگار مسلمانِ زینبند
دیوانۀ حسینُ پریشانِ زینبند
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
حتماً کنیز و پیرغلامانِ زینبند
در جنت الحسین تمام حسینیان
هستند غرق ناز که مهمان زینبند
مرغان خوش صدای بهشتی تمامشان
بیچاره طنین حسین جان زینبند ....
کعبه رقیب حُرمت زینب نمی شود
عالم حریف هیبت زینب نمی شود
این ها که گفته اند ز عیسی مسیح ها
یک قطره از کرامت زینب نمی شود
هر جا که حرف اوست همان جاست کربلا
در هر مکان که صحبت زینب نمی شود ...
باید به سوی عرش خدایش سفر کند
روی زمین رعایت زینب نمی شود
تنها به احترام حسینش اسیر شد
هر عاشقی که حضرت زینب نمی شود
زینب اگر نبود محرّم نداشتیم
هیئت نبود ، این همه آدم نداشتیم
وقتی غرور حیدری اش جلوه گر شود
هر کس که هست مرد خطر بی جگر شود
تنها پیمبری ست که باید چهل مسیر
با شمر ها و حرمله ها همسفر شود ...
بین حرامیان سپرِ هر اسیر شد
اما کسی نبود برایش سپَر شود
با دست های بسته نمی شد به سر زند
سر را شکست تا کمی آرام تر شود
*عرضِ روضه ام : گفت نذر کردم یه بار دیگه معلمِ قرآنم زینبُ ببینم ... هر فقیر و اسیری وارد شهر میشه نان و خرما صدقه بدم ....
خبر آوردن اُمِ حبیبه یه کاروان اسیر وارد شهر شده ... (گفت نون و خرما ببرید) بردن و برگشتن گفتن اُم حبیبه از ما قبول نکردن ... ( گفت چطور مگه ؟) گفت آخه فرمودن صدقه بر ما حرامِ ... گفت یا للعحب مگه کی واردِ شهر شده ؟؟
میگن خودش چادر به کمر بست گفت برم ببینم کی اومده ... اومد دید یه عده رو سوارِ شتر هایِ بی جهاز کردن ... سوال کرد بزرگِ این کاروان کیه؟
سیدا،با دست عمه تون رو نشون دادن .... اومد جلو گفت چرا نون و خرمایِ منو قبول نکردید؟ با اون هیبتِ حیدری فرمود صدقه به ما حرامِ ....
گفت تا جایی که من میدونم و یادمه صدقه فقط به بچه هایِ پیغمبر حرامه ؟؟؟...
فرمود اُمِ حبیبه برا چی نذر کرده بودی ؟ عرض کرد خانم یه بار دیگه معلم قرآنم زینب رو ببینم ...
فرمود ام حبیبه نذرت قبول .... من زینبم ....
نوکرا ... میگن ام حبیبه یکی دو قدم فاصله گرفت ، خانم مگه چند وقته ندیدمت ...چرا انقد شکسته شدی ... چرا قدت خمیده ....؟؟ اصلاً باور نمیشه شما زینب باشی ... اگه شما زینبی ، زینب همیشه یه نشونه داشت ... همه جا سایه به سایۀ حسینش بود ... به من بگو اگه زینبی پس کجاست حسینت ...
فرمود ام حبیبه .... اون سری که بالایِ نیزه داره قرآن میخونه .....*
حسین ....
🌴🌴🌴
⚫️روضه جانسوز_ماجرای ام حبیبه و اسارت خاندان اهل بیت علیهم السلام _حاج مجید سبزعلی⚫️
➖⚫️➖➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️➖⚫️
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس "
نام زینب در شئون زندگی گل می کند
در دل عشاق ایجاد تحول می کند
مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست
در مقام ذکر با زینب توسل می کند
بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد
آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد
مقصود از تکلم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عز و جل خونبها نشد
در خلقتش زمین و مکانهای محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد ....
ما گندم رسیده ی شهر ری توایم
شکر خدا که نان تو از من جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلای تو روزی ما نشد
*داداش*
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد
شاعر:علی اکبر لطیفیان
ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛
وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...."
برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه"
بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...."
اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...."
حسین
لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...."
زخانه ها بوی طعام می آید .....
اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........."
حسین ..........
غم عشقت بیابون پرورم کرد .......
هوای وصل بی بال و پرم کرد ......
ای دل .....ای دل .....
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ......
دلم را هر چه میخواهی بسوزان
تنم را هرچه میخواهی بلرزان
ولی در کوچه های کوفه و شام ....
به پیش چشم نامحرم مگردان ...
حسین .........
#حاج_مجید_سبزعلی
یابنالحسن میدونم که صاحب عزایی آقا
یابنالحسن دلم باز گرفته کجایی؟ کجا
یابنالحسن نشستم برای گدایی بیا
شال عزات و قربون / بغض صدات و قربون
هر صبح و شام میباری / خونْ گریه هات و قربون
حق داری کوه غیرت / سنگینه این مصیبت
چون همخوانی نداره / "زینب" "بازار" "اسارت"
یابن الزهرا یامولا ۴
یابنالحسن کجا مجلس روضه داری آقا
یابنالحسن کجا سر رو دیوار میذاری کجا
یابنالحسن بخون روضهی بی قراری بیا
سرِخورشید به نیزه است / حاملِ نیزه هم مست
تماشاچی زیاده / گذرها میشه بن بست
کاش حاملینِ این سر / قدری برن جلوتر
تا نگاها نیفته / به حرم پیمبر
یابن الزهرا یامولا ۴