زمان:
حجم:
520.2K
#زمزمه #احساسی
#اسارت
🎤کربلایی مصطفی گل محمدی
#ااشعار حساسی_اسارت
#سبک.شمرجلوتربود
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
مگه یادم میره،کناره توبودم
توبودی وزینب،من زاره توبودم
آوردنت کوفه،بایه سره،پرخون
تورو همش کردن،باسنگاشون مهمون
آوردنت کوفه،جلوچشای ما
به صورتت میخورد،سنگ ازلب، بوما
سره توبازیچه،بدست کوفیه بود
ببین تن خواهر،دربین کوچه بود
سره تو رودیدم،برقصر ابن زیاد
که میکشیدملعون ،برسرمافریاد
سره تورودیدم ،به زیرپاهابود
به دست شمرپلید،میون راهابو د
گاهی سرت برنی،گاهی به روی درخت
خوابیده در بزمی،گاهی کناره تخت
گاهی به بزم شراب،گاهی به کوچه سرت
گهی شکسته تراست،شکسته تر زپرت
مگه یادم میره،رفتی توی گودال
به سینه شمرلعین،تورفته ای ازحال
مگه یادم میره،اون لحظه های عجیب
دروسط گودال،تنهاشپی وغریب
مگه یادم میره،زمین تومیخوردی
توشیبا این گودال،توکوهی ازدردی
فتنه بپاکرده،شمرلعین اینجا
باچکمه هاش کرده،روسینت آقا پا
مگه یادم میره،چن ضربه زدملعون
سروجداکردو،تن توشد،بی جون
مگه یادم میره،این کوفه وبازار
نامحرما دادن،به خواهرت آزار
روی سرزینب،جای کبودی بود
به پیشونیت داداش ،سنگ یهودی بود
مگه یادم میره،بزم شراب وسر
دربزم نامحرم،مواظب معجر
➖➖➖➖➖➖➖
کانال متن روضه مجمع الذاکرین .mp3
زمان:
حجم:
145.5K
◾️ #اسارت #شام #سینه_زنی
▪️ #واحد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
یک قافله سر روی سنان است
زینب نگران است
یک سر سرِ عباسِ جوان است
زینب نگران است
یک سر سرِ سالارِ جنان است
زینب نگران است
سرها همه خشکیده دهان است
زینب نگران است
این قافله هفتاد و دو سر دارد
با رأس پدر ، رأس پسر دارد
زینب شده محوِ همة سرها
کی از دلِ بشکسته خبر دارد؟
در زیرِ نیِ سرورِ دین مانده
گلبانگ أخا أخا أخا خوانده
یارب برس این لحظه به فریادش
سر را به ستون خیمه کوبانده
◾️یک قافله سر روی سنان است
▪️زینب نگران است
با رأس ابالفضل جوان گوید
با سوز دل و اشک روان گوید
سقا به فدای لب خشک تو
جایِ همة تشنه لبان گوید
درپیش رخش مانده سری خندان
آثار شعف روی لب و دندان
قاسم گلِ زیبای حسن بر نی
با خون سرش دیده حنابندان
◾️یک قافله سر روی سنان است
▪️زینب نگران است
دوزد به دو چشمان پسرهایش
تا اوج فلک می رسد آوایش
با عون و محمد دو جوانمرگش
گویدغمِ پنهانیِ سیمایش
با مادرش این گونه سخن دارد
شرح غمِ دورانِ کهن دارد
از روز عطش ، دورة بی یاری
از ماتم هفتاد و دو تن دارد
◾️یک قافله سر روی سنان است
▪️زینب نگران است
خاتون دو عالم شده بی یاور
هر لحظة او بوده عذاب آور
دیده به سرِ نیزه سرِ یاران
اما نکند بارِ عزا باور
با تک تکشان دیده به غم دوزد
یا گوید و یا نالد و یا سوزد
ای سروری از نی شدگان برگو
تا سوزِ دلِ شیعه برافروزد
◾️یک قافله سر روی سنان است
▪️زینب نگران است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه_اسارت
◾️#اسارت #شام
◾️#آقای_خمسه
◾️ ورود کاروان اسرا به شام
➖#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
کانال متن روضه مجمع الذاکرین...mp3
زمان:
حجم:
160.3K
#اسارت #شام #زمزمه
#امام_زمان
#سبک هواتو کردم اسیر درد بذار بیام حرم دورت بگردم
➖➖➖➖➖➖➖
یا فرج الله ، بقیة الله ، سرت سلامت آقاجون ، آجرک الله
زینب و بردن ، با ناله و آه ، محله یهودیا ، یا حجة الله
ای وای از شام
تو کوچه ها شده چه ازدحامی
دختر زهرا و یه مشت حرامی
هلهله میکنن زنای شامی
ای وای از شام
عروسیه یا عیده ، خیلی شادن
شراب مجانی تو کوچه دادن
رقیه ترسیده ، چقد زیادن
.....
ای وای از این شام ، طعنه و دشنام ، دارن جای گل میریزن ، خاکستر از بام
مردم بی دین ، مردم بدنام ، مخدرات و میزنن ، تو ملأ عام
ای وای از شام
زدن روی نیزه سر اباالفضل
جلوی چشمای تر اباالفضل
کتک زدن به خواهر اباالفضل
ای وای از شام
رباب داره از بی کسی میمیره
سر علی به روی نیزه میره
حرمله از مردم صله میگیره
.....
طعنه اغیار ، چنگ و دف و تار ، کی دیده پاکوبی کنن، پیش عزادار
یه جا میرقصن ، یه جا زدن جار ، که اومدن بچه های ، حیدر کرار
یا فرج الله ، بقیة الله ، سرت سلامت آقاجون ، آجرک الله
زینب و بردن ، با ناله و آه ، محله یهودیا ، یا حجة الله
ای وای از شام
چه مردمایی داره خیلی پستن
دستای زینب و رباب و بستن
سر حسین و روی نی شکستن
ای وای از شام
وای من از این همه ظلم و بیداد
رقیه میزنه با گریه فریاد
عمه ببین سر از رو نیزه افتاد
(#علی_سلطانی)
4_5857311351281554678.ogg
زمان:
حجم:
1.6M
.
#زمینه
#شور
#اسارت
#شام
#حضرت_زینب
رفتی و من ، موندم تنها
موندم بین ، نامحرم ها
با داغه تو ، پیرم کردن
از زندگی ، سیرم کردن
بسته س دستای زینبت
زخمیه پای زینبت
غارت شد اهل حرمت
پیش چشمای زینبت
ای وای ای وای حسین من
رفتم بین ، کوچه بازار
دادن مارو ، خیلی آزار
پیش چشمم ، می خندیدن
دور زینب ، می رقصیدن
جنجالی شد دور و برم
خاکی شد چادر سرم
از روو نیزه دیدی حسین
آواره شد اهل حرم
ای وای ای وای حسین من
توو زنجیره ، دست و پامون
دادن زجرم ، باحرفاشون
از روو نیزه ، دیدی داداش
دورم کردن ، جمع اوباش
ای وای از غصه های شام
دیدی رفتم توو ازدهام
کاری کن واسه خواهرت
دارم میرم بزم حرام
ای وای ای وای حسین من
#عباس_قلعه ✍
.
#قسمت_پایانی_شعر_خوانی وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاجمهدی رسولی
●━━━━━━───────
محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد
ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیرِزن باشد به جنگ مرد میخیزد
بجنگم با سنان، هرگز سنان که جزو مردان نیست
به زیر سایبان قد و بالای تو میخوابیم
من و این کاروان از چشمه ی فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم
فراتِ بی لیاقت لایق لب های طفلان نیست
چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد
چه خوشبخت است آنکه روی نعشش عبات افتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد
دلِ سلطان عالم را به دست آوردن آسان نیست
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
*بذار یه تصویر بهت بدم...دیدی مثلا یه اتفاقی میفته بزرگترا ناراحتن بزرگترا میفهمن، بچه ها که نمیفهمن چه خبره، بچه ها که نمیدونن، بچه ها مثلا دارن بازی شونو میکنن، مشغولن اصن خبر نداره چه اتفاقی داره میفته، یه ذره که ماجرا میره جلو اون بچه کوچیکه هم از حال بزرگترا میفهمه انگار یه خبری هست اون بچه هم ساکت میشه غم میگیره، غصه میگیره، مثلا میبینی شروع میکنه گریه کردن، اما دیگه نوزاد که اینجوری نیست..*
به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجر پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلا سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما بجز شش ماهه خندان نیست
*پرده کنار رفت و دید زینب...*
صدا زد آی مردم این شهیدِ ما مسلمان است
بزرگ خاندانم را نمیبینید عریان است
جواب قاری قرآن زینب بوسه باران است
جواب قاری قرآن زینب سنگ باران نیست
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اسارت
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_حضرت_زینب
#کربلایی_مهدی_رسولی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#حضرت_عباس(ع)#شب_نهم_محرم
#شب_تاسوعا_زمزمه_شور
🥀🥀🥀
غربت معنا شده چی با این قدّ رعنا شده
اینهمه تیر و نیزه چطور توی پیکر تو جا شده
غربت معنا شده داداشت دیگه تنها شده
گُرزِ آهنی با تو چه کرد فرق سر تا ابرو وا شده
پاشو ببین داداش اشک رَوون مُو
فکر نبودنت بُرید امون مُو
برای خیمه ها دلنگرون مُو
فکر نبودنت بُرید امون مُو
پس چرا اینقَدَر کوچیک شده این قدّ رشید
دیدم با نیزه دشمن تو رُو رو خاک علقمه میکِشید
کاش بدونم کجا افتاده دست آب آورت
برگشتن حتی فراری ها هر کی زد زخمی به پیکرت
خوردی زمین و من شکستم از کمر
وقتی تورو زدن چهار هزار نفر
تو خیمه از غمت همه زدن به سر
وقتی تورو زدن چهار هزار نفر
دیگه تنها شدم مُردم تا از زمین پا شدم
بدجوری از غم پشتم شکست بدجوری از کمر تا شدم
ای یار و یاورم بعد از تو می پاشه لشکرم
فکری کن به حال خیمه ها به حال رقیه دخترم
نبودنت شده عزای زینبم
به فکر غربت فردای زینبم
پاشو یه کاری کن برای زینبم
به فکر غربت فردای زینبم
🥀🥀
#زمزمه_امام_حسین(ع)
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#زمزمه #شور
آخرین لحظه هاست توو قلب زینب غوغا به پاست
میخوای از پیش زینب بری این تازه آغاز ماجراست
این دَمِ آخری یک لحظه م پیش زینب بشین
کاری کن قلبم آروم بشه آشوب و دلهره م رو ببین
آواره ی توئه این دل دربدر
بذار نگات کنم امشب و تا سحر
اگه میخوای بری زینبتم بِبَر
بذار نگات کنم امشب و تا سحر
میسوزم از درون کاش میشد برگردیم شهرمون
جون من بسته به جونِته میمیرم بی تو اینو بدون
بیچارم میکنه فکرِ فردا و تنهایی هات
کاش میشد از پیش من نری کاش میشد من میمُردم به جات
با غصه ی دلت دلم شده سهیم
ای کاش میشد باهم از کربلا بریم
بارونیه چشام حال دلم وخیم
ای کاش میشد باهم از کربلا بریم
عصر فردا باید رقیه تُ و چیکارش کنم؟
واسه نکشتن تو حسین از شمر و خولی خواهش کنم!
عصر فردا تنت میشه توی مقتل زیرورو
خواهر تنها و بی کست میشه با نامحرم روبرو
باید چیکار کنم غریب و بی پناه
چطور ببینمت میون قتلگاه
وقتی که رو سرِت میریزه یک سپاه
چطور ببینمت میون قتلگاه
🥀🥀
#گودال #عاشورا
#عصر_عاشورا
#روز_دهم_محرم
#روز_عاشورا
#زمزمه #شور
خیلی آزُردنت توو اوج نامردی کُشتنت
یه جای سالم واست نذاشت چه قَسیُ القلبه دشمنت
انقد زدن تو رو قتلگاه پر شد از خون تو
اینکه تشنه سر بُریدنت کشته زینب و به جون تو
تا مدینه میره صدای آه من
چقد تو رو زدن پیش نگاه من
ای کشته ی غریب و بی گناه من
چقد تو رو زدن پیش نگاه من
دست و پا میزنی قلب مو از سینه میکَنی
ای کاش میمُردم نمیدیدم با این وضع روبروی منی
نیزه ها اومدن دور تن تو حلقه زدن
کاری کردن با جسمت حسین چیزی نمونده از این بدن
کی دیده نیزه رو تو گلو جا کنن!
چیکار کنم حسین تو رو رها کنن
ریختن تو قتلگاه محشر به پا کنن
چیکار کنم حسین تو رو رها کنن
تا رو سینه ت نشست نامردِ پستِ دنیا پرست
از غصه لرزید عرش خدا وقتی که حرمتت رو شکست
تا خنجر و کشید من بالای تل میلرزیدم
از قعر گودال قتلگاه ناله ی مادر و میشْنیدم
برای غارتت ریختن همه سرت
زجرت دادن چقد بمیره خواهرت
پر از جراحته تموم پیکرت
زجرت دادن چقد بمیره خواهرت
🥀🥀
#بعد_از_شهادت_امام_حسین
#زمزمه
#وداع
#اسارت
رسم نامردی و ، بعد از تو خوب آوردن به جا
بد تا کردن بعد از تو باهام ، اسارت کجا و من کجا
توو اوج بی کسی ، تنهام مابین خوف و رجا
بستن دستامون و با طناب ، اسارت کجا و من کجا
مگه یادم میره چجوری کشتنت
داره به گریه هام میخنده دشمنت
مقابل چشام رو نیزه بردنت
داره به گریه هام میخنده دشمنت
گریه های مُدام ، خون کرده قلب بیچاره رو
پیش چشمای خیس رباب ، به غارت بردن گهواره رو
هستم خونه خراب ، بیچارم کرده اشک رباب
به اشکش میخنده حرمله ، روز و شب میده مارو عذاب
تا آخرین نفس با غصه درگیرم
سرت بیفته از رو نیزه میمیرم
به زور تازیونه از پیشت میرم
سرت بیفته از رو نیزه میمیرم
من میرم میمونه ، رو زمین پیکر بی سرت
نذاشتن چادر مادرم ، رو بِکِشم روی پیکرت
میسپارم به خدا ، این جسم خونی و بی سر و
دعا میکنم آمین بگو ، تو هم بخواه مرگ خواهر و
یه بار دیگه منو صدا بکن حسین
برای مُردنم دعا بکن حسین
منو ازین عذاب رها بکن حسین
برای مُردنم دعا بکن حسین
#بهمن_عظیمی✍
┅┅┅┅┄❅[﷽]❅┄┅┅┅┅
السَلامُ عَلیکَ یاصاحِبَ العَصرِوالزَمان…
روحی وَاَرواحُ العالَمین لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
▪️أَعْظَمَ اللّٰهُ أُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عليه السلام، وَجَعَلَنا وَإِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلاٰمُ
.
شما هم مُبلّغ این کانال باشید👇
🏴کانال مداح امام زمان🏴
https://eitaa.com/maddahe_emame_zaman
هدایت شده از مداح امام زمان
زمان:
حجم:
520.2K
#زمزمه #احساسی
#اسارت
🎤کربلایی مصطفی گل محمدی
#ااشعار حساسی_اسارت
#سبک.شمرجلوتربود
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
مگه یادم میره،کناره توبودم
توبودی وزینب،من زاره توبودم
آوردنت کوفه،بایه سره،پرخون
تورو همش کردن،باسنگاشون مهمون
آوردنت کوفه،جلوچشای ما
به صورتت میخورد،سنگ ازلب، بوما
سره توبازیچه،بدست کوفیه بود
ببین تن خواهر،دربین کوچه بود
سره تو رودیدم،برقصر ابن زیاد
که میکشیدملعون ،برسرمافریاد
سره تورودیدم ،به زیرپاهابود
به دست شمرپلید،میون راهابو د
گاهی سرت برنی،گاهی به روی درخت
خوابیده در بزمی،گاهی کناره تخت
گاهی به بزم شراب،گاهی به کوچه سرت
گهی شکسته تراست،شکسته تر زپرت
مگه یادم میره،رفتی توی گودال
به سینه شمرلعین،تورفته ای ازحال
مگه یادم میره،اون لحظه های عجیب
دروسط گودال،تنهاشپی وغریب
مگه یادم میره،زمین تومیخوردی
توشیبا این گودال،توکوهی ازدردی
فتنه بپاکرده،شمرلعین اینجا
باچکمه هاش کرده،روسینت آقا پا
مگه یادم میره،چن ضربه زدملعون
سروجداکردو،تن توشد،بی جون
مگه یادم میره،این کوفه وبازار
نامحرما دادن،به خواهرت آزار
روی سرزینب،جای کبودی بود
به پیشونیت داداش ،سنگ یهودی بود
مگه یادم میره،بزم شراب وسر
دربزم نامحرم،مواظب معجر
➖➖➖➖➖➖➖
🔘#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔘#زمزمه_امام_حسین_ع
🔘#اسارت #کوچ از قتلگاه
🔘#سبک عجب رسمیه ...
عجب رسمیه رسم زمونه
برادر میره خواهر میمونه
یکی شهید و یکی اسیره
دلم از غصه داره می میره
🔘مظلوم حسین جان ..
در دشت و صحرا جسم شهیدان
پامال زیر سم ستوران
از خیمه می زد آتش زبانه
دشمن در آنجا با تازیانه
🔘مظلوم حسین جان...
یکسو سکینه فریاد می زد
داد از جفای صیاد می زد
یکسو رقیه دستش به رویش
چون قلب زینب آشفته مویش
🔘مظلوم حسین جان...
زهرا فغان در معراج می کرد
دشمن به خیمه تاراج می کرد
یک تن به دوشش یک گاهواره
یک تن به مشتش یک گوشواره
🔘مظلوم حسین جان ...
در آسمان ها امواج دود است
هر کس که بینی رویش کبود است
دُردانه طفلی خوابش گرفته
پیراهن او آتش گرفته
صداش گرفته بس ناله کرده
پای کوچولوش آبله کرده
موهاش پریشون رنگش پریده
سه ساله دختر قدش خمیده
🔘مظلوم حسین جان
السَلامُ عَلیکَ یاصاحِبَ العَصرِوالزَمان…
روحی وَاَرواحُ العالَمین لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء
💠مداح امام زمان
🆔https://eitaa.com/joinchat/3166831084C7a13f3c235