eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه ها رفتند تو و برگشتند،بی بی زینب دید خرابند،چی شد مادر،سرشون رو انداختند پایین،گفتند:مادر دایی راضی نمیشه.راضی نمیشه
عقیله بنی هاشم زینب کبری(س) بی درنگ عرض می کند: برادر به حق مادرم، اذن میدان به فرزندان خواهرت بده . پسران نیز این درخواست و سوگند را مؤثر یافته و می گویند: دایی جان، به حق مادرت فاطمه زهرا (س)اجازه بده.
امام صورت خواهر زاده های خود را می بوسد و اجازه نبرد به آن دو می دهد. آن دو بزرگوار پیاده به میدان نبرد رهسپار می گردند. ابن سعد آنها را شناخته و با صدای برخاسته از شگفــتی می گوید: (عَجَبا لِلرَحِمِ ) یعنی شگفت از این پیوستگی خواهر و برادری بین حسین و زینب (علیهما السلام).
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پس، ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد: به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند. نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است را ترک کردند و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید.
پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد: اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر طیار هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.”
عـون پس از نـبردی دلیرانه به دست عبدالله بن قُطنَه به شهادت می رسد و فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد. سید الشهدا (ع) برجسد این دو برادر حضور یافته و آنها را به سینه چسبانیده و به خیمه شهدا می رساند. تمام اهل حرم بیرون می آیند الا مادرشان زینب کبری (س) که درون خیمه می ماند و می فرماید: می ترسم که از بی طاقتی زجه کشم و برادرم از من شرم کرده و ناراحت و غمگین شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا