eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 خواب عجیب علامه امینی درباره عذاب شمر 💠 علامه امینی می‌گوید: مدتها فکر می‌کردم که خداوند چگونه شمر را عذاب می‌کند؟ در عالم رویا دیدم، آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام. دو کوزه نزد ایشان بود. فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار با صفا و طراوت بود؛ استخری پر آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود. کوزه‌ها را بر داشته و رفتم آنجا و آنها را پر آب نمودم. ناگهان دیدم هوا گرم شد و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شود. دیدم از دور کسی رو به من می‌آید. هر چه او به من نزدیکتر می‌شود هوا گرمتر می‌گردد؛ گویی همه این حرارت از آتش اوست. در خواب به من الهام شد. که او ، قاتل حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام است. وقتی به من رسید. دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست. آن ملعون هم از شدت تشنگی، به هلاکت نزدیک شده بود رو به من نمود که از من آب را بگیرد. مانع شدم و گفتم، اگر هلاک هم شوم نمی‌گذارم از این آب قطره ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می‌نمودم .دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد؛ آنها را به هم کوبیدم. کوزه‌ها شکست و آب آنها به زمین ریخت و بخار شد. او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد. من بی‌اندازه غمگین و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آن استخر بیاشامد و سیراب گردد. به مجرد رسیدن او به استخر، چنان آب استخر ناپدید شد که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است؛ درختان هم خشکیده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت هر چه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی رفت و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد. اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ‌تر، و از هر عذابی برای او درد ناک‌تر بود. بعد از این فرمایش، از خواب بیدار شدم. 📙داستان دوستان، ج ۳، ص ۱۶۳
🌸🍃🌸🍃 👨‍🦳پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، 👱‍♂به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد. پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟
🍃 💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق چهارم شهریور ۱۳۹۹ هجری شمسی پنجم محرم ۱۴۴۲ هجری قمری ۲۵ اوت ۲۰۲۰ میلادی 🌸 اذکار سه شنبه : - یا اَرحَمَ الرّاحِمین ( 100مرتبه ) - یا اللهُ یا رَحمانُ - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت 🌙 سه شنبه ساعت ۱۹ : ۱۴ قمر از برج عقرب خارج می شود . ☝ اگر در این مدت مجبور به انجام کاری بودید دادن ، خواندن آیت الکرسی و توکل بر خدای متعال را فراموش نکنید. ❌نکته: (برخی بزرگان ، صبر نمودن برای امور مهم را تا حدود یکی دو روز بعد از قمردرعقرب نیز سفارش نموده اند). 🌸 این سه شنبه برای امور زیر خوب است: 🔹دیدارهای سیاسی 🔹امور کشاورزی 🔹تعلیم و تعلم 🔹نقل و انتقالات 🔹امور بنایی و ساختمان سازی 🔹سفر همراه با صدقه باشد. ☝از انجام کارهای اساسی و مهم پرهیز شود. 🌹نوزادی که امروز به دنیا بیاید حالش خوب است و خوب تربیت شود نرم دل و مهربان باشد ان شالله. 🌷 سه شنبه شب (سه شنبه که شب شد) مباشرت برای فرزند دار شدن ، مکروه است و باید از آن شود. ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، خوب است و موجب شادابی و نشاط می گردد. ♦ یا در این روز از نظر ماه قمری، خوب نیست. و موجب زردی رنگ می گردد. 🚫 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد). 🔸️️ این سه شنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب نیست. وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 🔹اذان صبح: ۰۲ : ۵ 🔹طلوع آفتاب: ۳۱: ۶ 🔹اذان ظهر::۰۶ : ۱۳ 🔹غروب آفتاب: ۴۱: ۱۹ 🔹اذان مغرب: ۰۰ : ۲۰ 🔹نیمه شب شرعی: ۲۱: ۰۰ 💫ذات الکرسی عمود ۱:۴ بامداد ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
🏴احکام زنان در عزاداری 🔷س 5355: آيا زن در ايام قاعدگى مى‌تواند غذاى نذرى درست كند؟ ✅ج: مانع ندارد. 🔷س 5356: آيا زن حائض مى‌تواند به حسينيه، مراسم عزادارى و نمازخانه و... وارد شود؟ ✅ج: رفتن به حسينيه و مراسم عزادارى مانع ندارد ولى مكث در مساجد، گذاشتن چيزى در مسجد و رفتن در مسجدالحرام و مسجد النبى جايز نيست. 📕منبع: khamenei.ir
🏴استفاده از آلات موسیقی در عزاداری 🔷س 5354: استفاده از آلات موسیقی مانند اُرگ (از آلات موسیقی و شبیه پیانو است) و سنج و غیر آن‌ها در مراسم عزاداری چه حکمی دارد؟ ✅ج: استفاده از آلات موسیقی، مناسب با عزاداری سالار شهیدان نیست؛ و شایسته است مراسم عزاداری به همان صورت متعارفی که از قدیم متداول بوده برگزار شود.
🏴چهل روز نذر روضه 🔷س 5353: چهل روز روضه نذر کرده‌ام اما شرایط خانه‌ام طوری نیست که همه چهل روز را روضه‌خوانی داشته باشم. چکار کنم؟ ✅ج: در احکام نذر آمده است که اگر نذر با شرایط شرعی باشد عمل به آن الزام آور و واجب است و در صورتی که شخص دیگر توانایی عمل به نذر را نداشته باشد و نتواند عمل کند، وجوبش ساقط است. بنابراین اگر توانایی عمل به نذر را ندارید و نذرتان هم مقید بوده که در خانه باشد و الان هم در خانه نمی‌توانید به آن عمل کنید دیگر واجب نیست. اما اگر نذر، مطلق بوده و قبلا در خانه این مراسم را برگزار می‌کردید و الان اگر جای دیگر بتوانید مراسم را برپا کنید عمل به نذر واجب است. بنابراین خلاصه پاسخ سوال این شد که اگر کسی نذری کرده که با شرایط صحیح بوده و بر او واجب شده و الان دیگر توانایی عمل به آن نذر را ندارد یا از نظر مالی یا از نظر توانایی بدنی یا از جهات دیگر، الان عمل به نذر ساقط است و دیگر واجب نیست.   📕منبع: khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ / قسمت سی‌ و چهارم 🔷س 5350: وظایف افراد برای ترک وسواس چیست؟ طریقه صحیح اشیاء و ظروف چیست؟
مزد بی قرار حسین بودن.mp3
2.93M
🔖ملاک تقرب به اهل بیت علیهم السلام چیست ؟ 💠مزد بی قرار امام حسین علیه السلام بودن چیست ؟ 🌷داستان یک بی قرار امام حسین علیه السلام 🌹 مقام فاضل دربندی 🌹 🔻السلام علیک یا ابا عبدالله 🔻
‼️ ارتباط شخص مبتلا به بیماری با دیگران 🔷س 5352: اگر شخصی به بیماری مبتلا شده یا برخی از علائم مشکوک به این بیماری را دارد، آیا جایز است با کسانی که از وضعیت او اطلاع ندارند رفت و آمد نماید؟ ✅ج: اگر بدهد که موجب به دیگران گردد، باید از این کار اجتناب کند.
چه کنیم در زندان جهالت و سرگردانی نباشیم؟.mp3
9.72M
🔖منبر کامل محرم 🔖 👈چه کنیم در زندان جهالت و سرگردانی نباشیم؟ 🕌اصفهان، هیئت فدائیان حسین علیه السلام 💠شب اول محرم، جمعه 31 مردادماه 99
دو خطای عقل ظاهر بین.mp3
11.66M
🔖منبر کامل محرم 🔖 👈دو خطای عقل ظاهربین 🕌اصفهان، هیئت فدائیان حسین علیه السلام 💠شب دوم محرم، جمعه ۱ شهریور ماه 99
حضور ذهن زیادی ندارم فقط یادم که بهم گفت: بهترین روزهای زندگیم زمان جبهه وجنگ بود که همه چه صداقتی داشتن وچقدر صمیمی بودن😔 💕💕💕🖤
🍁 یک روز بودے: من کجا و کجا⁉️ و گفتے: ☘شـ‌هید، را بہ چنگ مےآورد..و امروزتو شـ‌هادت را بہ آوردے،و همنشین گشتے... "🌷 .💕💕💕🖤
🌸✨ 🔥جبران حق الناس 🔥حتی سر سوزنی حق الناس را خدا به هیچ وجه نمی بخشد پس باید هر طور شده در این دنیا کاری کنیم تا طرف ما را ببخشد برای جبران حق الناس اولش اين است که اگر می‌توانم برویم از کسی که آبرویش را بردیم، طلب رضايت کنیم و آبرو برايش درست کنیم. اگر مالش را ضايع کردیم، برویم مالش را بدهیم يا رضايت بگيرم. اما اگر کسانی که حق شان را ضایع کردیم نمی شناسیم یا میشناسیم میترسیم برویم بگوییم اگر برویم بگويیم من پشت سر شما فحش بد دادم.. يک فتنه‌ي بدتر به پا میشود، 1-برای آنها صدقه بدهیم، که به آن می گويند رد مظالم.احکام صدقه رابپرسیم. 2-به نیت آنها استغفار کنیم 3-در کارهاب خيرمان مثل نماز نافله یا دعاهايی که می خوانیم آنها را شريک کنیم به نيابت از آنها کار خير انجام دهیم.زيارت عاشورا را به نيابت از آنها بخوانیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌💕💕💕🖤
⚠️ارتباط با نامحرم👆 🌷 🏔تک تک حرف ها و هایی که تو حرف زدن با نامحرم میزاریم، رو قلبش💖 اثر میزاره.. 🏔باعث نابودی و دیگران نشیم..بفرستید تو ...واجبه که همه ی دختر پسرا بدونن.. 🌷 💕💕💕🖤
ریشه حکایت شتر دیدی ندیدی ... مردی در صحرا بدنبال شترش میگشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد. سراغ شتر را از او گرفت پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله پسر پرسید: آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود؟ مرد گفت: بله حالا بگو شتر کجاست؟ پسر گفت من شتری ندیدم مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد قاضی از پسر پرسید. اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای؟ پسرک گفت: در راه ،روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزههای یک طرف را خورده بود.فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بود. بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است. و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است. قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد. پس از این به بعد شتر دیدی، ندیدی!! این مثل هنگامی کاربرد دارد که پرحرفی باعث دردسر میشود. آسودگی در کم گفتن است و چکار داری که دخالت کنی، شتر دیدی ندیدی و خلاص 👌 💕💕💕🖤
پنجم محرم/ عبدالله بن الحسن آمدم تا جان ڪنم قربان تو پیش تو گردم بلا گردان تو در حرم دیدم ڪه تنها مانده ام همرهان رفتند و من جا مانده ام رفتے و دیدم دل از ڪف داده ام خوش به دام عقل و عشق افتاده ام عقل، آن سو ، عشق، این سو مے ڪشاند از دو سو، این مے ڪشاند، آن مے نشاند عقل گفتا، صبر ڪن – طفلے هنوز عشق گفتا، ڪن شتاب و خود بسوز عقل گفتا، هست یک صحرا عدو عشق گفتا، یک تنه مانده عمو عقل گفتا، روے ڪن سوے حرم عشق گفتا، هان نیفتے از قلم عقل گفتا، پاے تو باشد به گِل عشق گفتا، از عاشقان باشے خجل عقل گفتا، نے زمان مستے است عشق گفتا، موسم بے دستے است شاعر:استاد علے انسانی ◾️▪️◾️▪️🌸▪️◾️▪️◾️
روز پنجم محرم: عبدالله بن حسن بزرگمردی کوچک سختى زخمها امام حسین(ع) را بر زمین نشانده بود و سپاهیان او را از هر سوى در میان گرفته بودند. عبداللّه بن حسن كه در آن زمان یازده سال بیشتر نداشت عموى خود را نگریست كه دشمن او را از هر سوى در میان گرفته است . یاراى دیدن بیشتر این منظره را نداشت . بى اختیار به سوى عمو دوان شد. عمّه اش زینب خواست عبدالله را بگیرد، امّا او از چنگ عمّه گریخت و خود را به عمو رساند. در این هنگام بحربن كعب شمشیر را بلند كرد تا بر حسین فرود آورد. عبداللّه فریاد زد: اى ناپاك، آیا مى خواهى عمویم را بكشى؟ بحر ضربه خود را فرود آورد و عبداللّه دست خویش سپر كرد. شمشیر دست عبداللّه را برید و دست به پوست آویزان ماند. یادگار امام مجتبى علیه السلام فریاد زد: یا عمّاه . آنگاه خود را در دامن عمو انداخت. عمو او را به خود فشرد و فرمود: پسر برادر، بر آنچه بر تو نازل شده است صبر كن و اجر خود را از خداوند بخواه، كه خداوند تو را به پدران پاكت ملحق كند. در همین حال كه عبدالله بر دامن عمو بود حرملة بن كاهل تیر به سوى او افكند و او را به شهادت رساند. ◾️▪️◾️▪️🕊▪️◾️▪️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴پرچمت را هر کجا دیدم ♥️دویدم یاحسین 🏴زیر این پرچم همیشه ♥️خیر دیدم یاحسین 🏴من زمین گیرم ولی تو ♥️دستگیرم بوده ای 🏴غیر خوبی از شما ♥️چیزی ندیدم یا حسین السلام و علیک یا اباعبدالله 🙏 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یا ابل حسن یا رضا.mp3
3.76M
🌹بسیار زیبا 🎤مداح: حاج میثم مطیعی 🌾یا ابل حسن یا رضا🌷 🌴مداحی پیشنهاد دانلود⬇️⬇️⬇️
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨حضرت محمد (صلے‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: در اثر شهادت امام حسین(ع) آتشی در دل مؤمنین افروخته خواهد شد که هرگز به سردی نگراید. ✨ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💔✺✦۞✦┄
|⇦•بی رزه رفت .. روضه و توسل به حضرت قاسم سلام الله علیه اجرا شده شب ششم محرم ۹۸ به نفس حاج محمد طاهری •✾• بی رزه رفت به میدان که بگوید حسن است ترسی از تیر ندارد زرهش پیرهن است دست خطی حسنی داشت که ثابت میکرد سیزده سال به دنبال حسینی شدن است جان سرِ دست گرفت و به دل میدان برد خواست با عشق بگوید که عمو جانِ من است *یه شباهتی داره روضه ش با باباش امام مجتبی .. یه تفاوتی هم داره ؛ اینجا هر کاری کرد عمو اجازه نداد اومد تو خیمه مادر اومد دید قاسم سر روی زانوها گذاشته داره چنان گریه میکنه شونه هاش داره میلرزه .. عزیزِ دلم نبینم اینطوری گریه کنی چرا زانوی غم بغل گرفتی؟.. گفت مادر هر کاری کردم عمو بهم اجازه نداد..گفت ناراحت نباش الان یه چیزی بهت میدم اگر ببری به عمو نشون بدی محاله دیگه بهت اجازه نده.. دیدن نجمه خانم (س) یه ساروق بسته ای رو باز کرد از داخلش یه نامه ای رو بیرون آوورد گفت ببین بابات حسن نوشته برا عمو جانت نوشته برا یه همچین روزی نوشته .. احتمال میداده ابی‌عبدالله بهت اجازۀ رفتن نده .. دیدن نامۀ بابا رو گرفته در دست داره خوشحال میاد .. باباشم یه روزی یه نامه ای در دست گرفته بود خوشحال داشت میومد .. امسال روضه مون گره خورده به روضه حضرت زهرا دیگه .. میگفت الان میرم به بابام میگم مادرم چیکار کرد .. اما این خوشحالی برا امام حسن چند دقیقه بیشتر طول نکشید .. یه وقت دید وسط کوچه نانجیب اومد .. جلو مادرشو سد کرد گفت بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر اون بیشتر رسید و رهم بیشتر گرفت تفاوت روضۀ پسر و بابا اینه او اول سر گذاشته بود روی پاهاش گریه میکرد بعد خوشحال نامه رو گرفته بود دستش .. اما باباش اول خوشحال نامه در دستش بود اما تا آخر عمرش هی سر روی زانو گذاشت به هیچکسم نتونست بگه چه خبر شده .. آخه وقتی مادر با ضرب سیلی روی زمین افتاد ..* ناگهان از همه سو نعره کشیدند که آی تیرها پر بگشایید که او هم حسن است *میخوام دلتو اینجای روضه ببرم ؛ یه موقعی عمو رو صدا زد که نانجیب نشسته بود رو سینه ش .. کاکلِ قاسمُ در دست گرفته نتونست به هدفش برسه. ابی‌عبدالله با عجله خودشُ رسوند چنان شمشیر و رها کرد دست این نانجیب قطع شد صدای نحسش بلند شد قومش برا نجات دادنش اومدن ، چنان همه ریختن وسط معرکه همۀ این نانجیبا با اسب از رو بدن قاسم .. یه وقت یه صدای نحیفی به گوش عمو رسید عمو استخونایِ بدنمُ خرد کردن .. ابی‌عبدالله رسید بالاسرش: خنکای دل تب دیدۀ این دشت شدی چه شبیه جگر ریخته در تشت شدی عذر تقصیر اگر آمدنم دیر شده زیرِ تابوت پسر رفته عمو پیر شده نعل ها سخت به پامال تو سرگرم شدن تار و پود تو چنان موم عسل نرم شدن شده اسراف به سن تو نشاید این قد بیشتر از تو به عباس می آید این قد *شنیدید اومد سوار مرکب بشه قاسم، عمو سوارش کرد پاش به رکاب نمیرسید .. حالا وقتی داره بدنُ میاره سمت خیمۀ دار الحرب ابی‌عبدالله سینه‌ی قاسمُ به سینه ش گذاشته روایت میکه پاهای قاسم روی زمین کشیده میشه ..* چنگ ها معتکف طرۀ مویت گشتند سنگ ها جذب دلارایی رویت گشتند حسن و حیدر و زهرای مجسم شده ای پشت و روی تو کدام است چه در هم شده ای بهره از سفرۀ حسن تو به یوسف نرسید کار تقسیم تو قاسم به تعارف نرسید کارِ سختی است ولی تا به حرم میبرمت پسرم بودی و پیش پسرم میبرمت *چون این روضه برای این لحظه ست میگم .. نوشتن وقتی آورد بدنُ تو خیمه‌ی دارالحرب کنارِ بدن قاسم گذاشت ،شنید زینب داره میاد سریع یه پارچه ای روی بدن انداختش ابی عبدالله .. بی بی اومد نشست مقابل ابی‌عبدالله شروع کرد گریه کردن .. خانوما هم دارن گریه میکنن مادرش حضرت نجمه هم هست.. همه نشستن دارن‌گریه میکنن ، بدنِ علی اکبر که ارباً ارباً ست .. بدن قاسمم که برات خوندم روضه شو بدن غرق خونه .. یه وقت زینب این منظره رو دید میخواد لطمه بزنه اما اول از ابی‌عبدالله اجازه میگیره جانم به این خانم اجازه میدی حسین جان تا ابی‌عبدالله بهش اجازه داد میگن مقنعه از سر کشید شروع کرد لطمه زدن به صورت .. این لطمه هایی که زینب به صورت زد برای بدن قاسمه .. آخه کنار بدن علی اکبر بود اما این کار و نکرد ، زینب انگار اینجا خجالت زدۀ داداشش حسن بود .. چند بار دیگه زینب لطمه به صورتش زد ایام محرمه از همه التماسِ دعا .. اون لحظه ای بود که دید نانجیب داره وارد گودال میشه .. تا نشست روی سینه والشمرُ جالسٌ علی صدرک .. پس با زبانِ پر گله آن بضعۀ رسول رو کرد در مدینه که یا ایها الرسول این کشتۀ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده درخون حسین توست