eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
babolharam Rasoli.mp3
4.34M
|⇦•زیارت چیست .. و توسل به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به امید بازگشایی مسیر پیاده روی اربعین به نفس حاج مهدی رسولی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کُلُّ اَرضٍ کَربَلا... هرکجا که بمیرم، اگر با من باشد، در زمین جان سپرده‌ام...
|⇦•زیارت چیست .. و توسل به ساحت مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام به امید بازگشایی مسیر پیاده روی اربعین به نفس حاج مهدی رسولی•✾• زیارت چیست .. زیارت چیست .. زیارت چیست .. زیارت جز همین دلشوره هایِ قبل مشایه زیارت جز تمنایِ دعایِ مرد همسایه زیارت جز همین دلواپسی هایِ بلاتکلیفِ در هیئت، در خانه، چیزی نیست زیارت چیست جز این دل سپردن ها زیارت چیست جز خوابِ پیاده راه رفتن ها زیارت چیست جز این عشق، جز این شورِ در دلها زیارت پینۀ دستانِ آن مردِ کشاورز است که از سرمایۀ ناچیزِ سالِ خود برایِ اربعینش خوشه می چیند که سالی چند لحظه در شلوغی هایِ ظهرِ اربعین یک گوشۀ صحنِ تو بنشیند زیارت جز همین دل سادگی ها نیست زیارت چیست .. زیارت چیست .. زیارت چیست .. قدم هایِ تمام زائرانت را یقیناً می شمارد حضرتِ زهرا برایِ لحظه هایِ تلخ جان دادن برایِ در سراشیبی قبری تیره افتادن برایِ ساعتِ آخر .. برایِ بی کسی هایِ صف محشر فدایِ حضرتِ مادر .. چه طعمی میدهد وقتی که خسته وقتِ مغرب ها کنارِ آتش و چایی موکب ها غذایِ حضرتیِ گرم میگریم فدایِ دستپختِ حضرتِ زهرا ... زیارت چیست جز دستانِ خالیِ جوانمردِ عراقی که کریمانه برایِ خدمت زوّار ظرف آب میارد ، و مثلِ ابر می بارد «اشرب ماء یا زوّار ابوسجاد ..» برایِ من ، برایِ بچه هایِ من چه فخری بیش از این که در صف زوّار تو باشم که میخواهم به قدر یک قدم هم یارِ تو باشم چه فخری بیش از این دارم که در سیلِ خروشان غلامانِ علمدارم جه کم دارم .. چه کم دارم .. غبارِ این مسیر از تربتت آقا چه کم دارد یقینِ دارم شفا در گرد راهِ زائرانِ توست، بلاتردید ضریح و گنبد و گلدسته جایِ خود ستون هایِ مسیر اربعین را میشود بوسید، بلاتردید و حالا من ، غریبانه .. چه بی تابانه تنها گوشۀ خانه تصور میکنم آن بی نهایت سیلِ زائر را که دورِ شمعِ آن گلدسته هایت مثلِ پروانه طوافِ عشق دارند و عنایت میکنی بر گریۀ آنها کریمانه و من تنها .. و من اینجا .. و من حسرت نشینِ گوشۀ خانه .. غریبانه .. غریبانه .. غریبانه .. میانِ گریه هایِ گاه و بیگاهم میانِ اشک و آهم ، فقط یک چیز میخواهم که قبل از مردنِ من رزقِ من باشد که در صحنِ حریمت بگذرانم باز چندی را تو میدانی صلاحم را .. تو میبینی نگاهم را .. دلم تنگ است .. دلم تنگ است .. دلم تنگ است .. دلم تنگ است باز آقا میخوانم بسوزان هر طریقی میپسند را .. در راهِ رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم سلام آقا .. سلام آقا .. من اومدم این همه راه ، سلام آقا .. سلام آقا .. منم همون غلام سیاه ، سلام آقا .. سلام آقا ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مشکلات معیشتی مردم خداروشکر دارد یکی یکی حل می‌شود، دناپلاس قسطی که گرفتن ودیعه ۲۰۰میلیونی مسکن گرفتن!
میرزا اسماعیل دولابی: مرگ را که بپذیری همه ی غم ها و غصه ها می رود و بی اثر میشود! وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود؛ آمادگی موت خوب است، نه زود مردن؛ بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پر ارزش خواهد بود؛ ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. 🖤 💕💕💕
🌸✨ اگر شخصی دچار بی‌خوابی شده و می‌خواهد زودتر خوابش ببرد ۱۱۰ مرتبه صلوات فرستد خواب حاصل شود ان‌شاءالله✨ 📚 تحفة الرضویة ۳۱۱ 🏴✨صلوات یادتون نره ✨🏴 💕💕💕
عمود شماره ۱ «چرا همیشه جا می‌مونم؟ چرا من؟ چرا؟» سرم رو به در ورودی حرم حضرت علی علیه‌السلام تکیه داده بودم. اشک می‌ریختم و زیر لب زمزمه می‌کردم: «آخه آقا شما که شرایط من رو خوب میدونین. میدونین از کِی زمین و آسمون رو به هم دوختم تا تونستم خودم رو به اینجا برسونم. خاک‌بوسِ حَرمتون باشم و ازتون بخوام بدرقه‌ام کنین تا دیار حضرت ارباب. اما چرا؟ چرا اینجا باید زمین بخورم و پای بی لیاقتم، وبالِ گردنم بشه و از رفقا جا بمونم؟ از قافله‌ی عُشّاقِ پیاده‌ی امامم، اربابم و مرادم؛ مهربون‌تر از پدر و مادرم، حسین جان!» تقریبا پیراهنم از اشک خیس شده بود و به هق‌هق افتاده بودم که یه دفعه، یه دستِ گرم، یه چیزی شبیه دستای بابا تو گریه‌های بچگیم، شونه‌ام رو فشار داد. «آروم باش. خدا هست. همیشه هست. یاعلی!» چقدر صدا و حرف‌های ساده‌اش به دلم نشست. کمکم کرد تا روی ویلچر نشستم. عرض ادبِ عجیبی به مولا امیرالمومنین کرد و به راه افتادیم. هیچ سوالی ازم نپرسید. ولی انگار، همه‌چی رو‌ می‌دونست. بدون اینکه حرفی بزنم راهی شدیم. سکوتِ اون غریبه‌ی مهربون یه جوری بود، یه ابهتی داشت که شرم داشتم چیزی ازش بپرسم. 🏴 ؛ قسمت اول
سلام امام زمانم✋🌸 زنده می کرد مرا دم به دم امید وصال ورنه دور از نظرت، کشته هجران بودم تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم 🍀اللهم عجل لولیک الفرج🍀