babolharam Narimani.mp3
5.59M
|⇦•آقایِ سامرا چقدر ناتوان شدی..
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام تقدیم به ارواح طیبۀ شهدا ، علما و همۀ درگذشتگان به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
یَحبِسُنا عَنهُم إلاّ مایَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکرِهُه...
چیزى جز کارهاى ناشایست ما
ایشان را از ما مخفی نمیسازد...
‼️مس آیات قرآن در تلفن همراه
🔷س 5414: آیا #لمس صفحه #متن_قرآن که بر روی گوشی نصب شده برای کسی که #وضو ندارد و یا زنی که در #عادت_ماهانه است، جایز است؟
✅ج: در فرض سؤال که در واقع شیشه #موبایل، لمس می شود نه آیات قرآن، اشکال ندارد.
#احکام_اسماء_متبرکه #مس_قرآن
#قسمت_پانزدهم
#رمان_عشق_که_در_نمیزند
یکم باورش سخت همش دو ماه پیش بود دوستشو دیده بودم واس خداحافظی اومده بود دم در خونمون....
- عزیزم ناراحت نباش خدا خیلی دوستش داشته زودی بردتش پیش خودش ....
- اره خدا شهدا رو خیلی دوست داره.
از کنارم که رو تخت نشسته بود رفت جلوم زانو زد. گفت خانومی التماست میکنم بزار برم نزار اون دنیا شرمنده امام علی( ع) بشم.
بخدا ناموس مردم پر در خطره میزاری برم!؟
قلبم داشت از جا بیرون میومد غز بس تند تند میکوبید به قفسه سینه ام.! نگاهی بهش کردم تو چشمام التماس موج میزد. از روتخت اومدم پایین دستشو گرفتم و گفتم : برو خدا پشت و پناهت ولی...
- ولی چی؟!
- خیلی مراقب خودت باش و زود زود برگرد بدون اینجا یه نفر مشتاقانه منتظرته....
اشک هام شدت گرفته بود. امیر طاها اومده بود تو اتاق و به ما دوتا زل زده بود با دیدن گریه هام پرید بغلم و ماما ماما میکرد.بغلش کردم و گفتم: واس بابات دعا کن سالم برگرده.
😢😢😢😢😢
تقریبا با همه خداحافظی کرده بود.امیر طاها رو بغل کرد و گفت:
- من نیستم خانومم و اذیت نکنیا پدرسوخته😉 مرد خونه باش
گونشو بوسید وگذاشتش زمین.
دستمو گرفت و بوسید و گفت:
- دوست ندارم برگشتم ببینم با گریه خودتو خراب کردیا مواظب خودت و پسرمون باش.
اشک ها نمیزاشت درست ببینمش ولی دلم روشن بود بر میگرده.
- علی
- جون علی
- برمیگردی؟!
- الله و اعلم ان شاالله بتونم برگردم.
اشکامو پاک کردمو واس اخرین بار خداحافظی کردیم.امیر طاها دستای کوچولوشو تکون میداد و بابا بابا میکرد.
#نویسنده
@shiva_f
#ادامه_دارد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#پنجشنبه_های_شهدایی
سلام ما به لبخند شهیدان
به ذکر روی سربند شهیدان
سلام ما به گمنامانِ لشکر
به تسبیحات یا زهرای معبر
همانهایی که عمری نذر کردند
اگر رفتند دیگر برنگردند
یاد کنیم شهدا را با صلوات
🌹اللهم صل علی محمد
🌹و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاکورشود
هرآنکه نتواند دید😍
#قسمت_هفدهم
#رمان_عشق_که_در_نمیزند
نگاهش کردم وگفتم یعنی من... حرفمو شکست و گفت مگه میشه ملکه واس شما یادم بره.!
یه لباس و یه روسری خیلی خشکل اورده بود.همه رفته بودن و میتونستیم راحت باشیم.رفتم تو بغلش و گفتم: دلم خیلی واس این آرامش تنگشده بود ممنون که هستی🌸
....
روز بیستم رسید و نه من و نه امیرطاها هیچ کدوم نتونستیم مانع رفتنش بشیم.هرچی گفتم بمون گفت نمیشه.و بازم من موندم و بی قراری های امیر طاها و دلتنگی های مدام.شب قبل دیدنش خوای دیدم دیگه نمیتونم ببینمش.یعنی علی شهید میشد؟ صبح دلم شور میزد صبح که بلند شدم به علی گفتم خوابم رو گفت عزیزم به دلت بد راه نده تو اولین مرخصی برمیگردم.مواظب خودت باش.
.....
سه ماهی گذشته بود.صبح ها حالت تهوه داشتم هرچی ام مریمجون مادر علی میگفت برو دکتر نرفتم.بالاخره به اجبار رفتم پکتر و گفت: باید ازمایش کنی!
- ازمایش چی دکتر ؟
- معلومه حامگی!؟
- چی حاملگی یکم فکرکردمو....وای نه خدایا من با دوتا بچه چجور😭😭😭
....
جواب آزمایش مثبت بود اینبار ذوق نکردم و برعکسش کلی گریه کردم.هنوز امیرطاها دوسالشم نبود علی ام که پیشم نبود تو این وضعیت بچه رو باید کجای دلم میزاشتم.نمی خواستم نا شکری کنم هدیه خدا بود شکرش.
......
علی بعد شنیدن خبر برعکس من خیلی خوشحال شد و قول داد واس زایمانم برگرده ایران و پیشم باشه. این بهم امید میداد.
#نویسنده
@shiva_f
#ادامه_دارد...
#چیزی_نمونده
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#قسمت_شانزدهم
#رمان_عشق_که_در_نمیزند
چهارماهی میشد که علی پیشمون نبود.خداییش آقا محسن و پدرش و بابام هیچی واسمون کم نمیزاشتن ولی من و امیرطاها علی رو کم داشتیم کسی که هیچ وقت هیچ کس جاشو پر نمیکرد.روزی یک بار میتونستم باهاش تماس بگیرم.صداشو که میشنیدم اروم میشدم.تلفن زنگ خورد و با ذوق دویدم سمت تلفن گوشیرو برداشتم و گفتم
- سلام
با شنیدن صدای مامان ذوقم فروکش کرد. امیرطاها سعی میکرد گوشی رو ازم بگیره فکر میکرد باباشه.! بچم خیلی وابسته علی بود بعد رفتنش بی قراری زیاد میکرد.
- سلام دخترم ماداریم میریم بیمارستان وقت زایمان نازیه توهم بچتو بردارو بیا منتظرتیم،خدافظ.
معلوم بود عجله داشت تلفن روگذاشتم رو زمین.امیر طاها با اخم بهم نگا میکرد و بابا بابا میکرد. بغلش کردم و گفتم :
عزیز مامان بابا نبود گلم مادرجون بود.
لب و لوچش آویزون شد و با زبون خودش گفت:
- ماما بابا نی؟!
اشک از چشمام پایین اومد. دست کوچیکشو گذاشت رو گونم و دوباره گفت:
- ماما بابا کو؟!
دستشو بوسیدم و گفتم :
- میاد عزیزم بابات خیلی زود بر میگرده😢
..............
اون روز تا نصف شب بیدار منتظر زنگ علی بودم. نازی ام دخترش یسنا رو دنیا اورد. ولی هیچ ذوقی نداشتم وقتی علی پیشم نبود هیچ چیز شادم نمیکرد. امیر طاها رو رو پاهام تکون میدادم و لالایی میخوندم که تلفن زنگخورد، سریع برش داشتم تا امیرطاها بیدارشنه.
- سلاااام ملکه من چطوره؟!
- سلام عزیزم معلومه کجایی خیلی وقته منتظر تماستم!؟
- ببخشید عملیات بودنم خواب که نبودی؟؟!
- نه منتظر بیدار موندم....
- فدای تو ، گل پسرم چطوره؟!
- خوب نیس ! امروز خیلی بیتابیتو میکرد میدونست زنگ نزدی بعد کلی گریه خوابش کردم.
- الهی باباش فداش بشه. خبری نیس!!؟ همه خوبن ؟!
- اره سلام دارن.امروز نازی ام زایمان کرد.
- بسلامتی اسم عروس مارو چی گذاشتن؟!
خندیدن وگفتم
- یسنا
- اوه چه اسم قشنگی....مبارکه اقاش باشه😉
بازم خندیدم امیر طاها از صدامون بیدار شده و بابا با میکرد گوشی رو دادم بهش
- یلام بابا
- سلام شاهزاده ی من خوبی گل پسر؟!
- اوبم
- بابا
- جون بابا
- بابا بیا ، بابا بیا
- چشم بابایی میام پیشت
گوشیرو گرفتم که علی گفت
- واس یه ماه دیگه مرخصی بهم دادن دارم میام ایران!
- جدی میگی؟! خدایا شکرت
- نرجس نرجس من باید برم دیگه کاری نداری؟
- نه عشقم خدایارت شب خوش😘
................
بالاخره اون یک ماه گذشت .کل خونه رو مرتب کرده بودم.کیک هم اماده کرده بودم.بابا زنگ زد و گفت: سلام اماده باش زنگ زدم گفتن هواپیما یک ساعت دیگه میشینه زمین
- سلام. چشم بابا ممنون.
قشنگ ترین لباس رو تن امیرطاها کردم و راه افتادیم سمت فرودگاه...
لحظه شماری میکردم واس دیدنش.بالاخره هواپیما نشست.از پشت شیشه پیاده شدنش رو از پله های هواپیما میدیم. چقدر دلم براش تنگ شده بود.وارد سالن شد و امیر طاها بابا بابا کنان بدو بدو رفت طرفش.علی ساکشو زمین گذاشت امیر طاها رو بغل کرد و چندبار انداختش بالا بوسش کرد و اومد طرف من.نگاهمون تو هم گره خورده بود و هیچ کدوم حرفی نمیزدیم انگار بار اول بود همو میدیدمعلی سکوت و شکیت و با خنده گفت:
- خوش نیومدم؟؟
به خودم اومدم و گفتم : خوش اومدی عزیزم
...........
اینم از لباس اقا پسر خشکلم. علی یه لباس خشکل واس امیرطاها اورده بود.
#نویسنده
@Shiva_f
#ادامه_دارد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
‼️اجیر گرفتن برای انجام واجبات شخص زنده
🔷س 5416: مادرم از کار افتاده است و نماز و روزه قضا دارد، با توجه به اینکه در قید حیات هستند آیا می توانیم کسی را برای گرفتن نماز و روزه های قضا اجیر کنیم؟
✅ج: کسی که در قید حیات می باشد لازم است تا آخر عمر، نماز و روزه ها را شخصا قضا کند و نمی تواند برای انجام نماز و روزه های قضا شده، کسی را اجیر کند وگرنه لازم است وصیت کند که پس از مرگش از طرف او (گرچه با گرفتن اجیر) انجام شود.
📕منبع: leader.ir
‼️فاصله افتادن بین نماز واجب و نماز احتیاط
🔷س 5415: اگر نماز احتیاط به عهده نمازگزار باشد و بین نماز واجب و نماز احتیاط فاصله بیفتد، آیا باید نماز اعاده شود؟
✅ج: اگر کسی که وظیفه او خواندن نماز احتیاط است، آن را پیش از خارج شدن از حالت نماز به جا نیاورد، بنابر احتیاط واجب باید ابتدا نماز احتیاط را بخواند و سپس نماز را نیز اعاده کند.
📕منبع: leader.ir
زیارتامامرضا(ع)-سماواتی.mp3
9.02M
🕌 زیارت امام رضا (ع) بدون روضه
فایل صوتی شماره 1️⃣ بدون روضه
🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی
📆۳۰ صفر سال ۹۸
ترجمهدعایکمیل-مهدیکاروند.mp3
17.38M
🕋 ترجه فارسی صوتی دعای کمیل
🎙 با صدای یاسر دعاگو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_جمعه باید رفت کربلا
نماهنگ بسیار زیبای قبله آخرالزمانی ها
با صدای احمد بابایی
زیارتامامرضا(ع)+روضهسماواتی.mp3
21.39M
🕌 زیارت امام رضا (ع) با روضه
فایل صوتی شماره 2️⃣ با روضه
🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی
📆۳۰ صفر ۹۸
دعایکمیل-حاجمهدیسماواتی.mp3
16.84M
🤲 دعای کمیل
🎤 با صدای حاج مهدی سماواتی
‼️شرکت در تجمعات با احتمال مبتلا شدن به کرونا
🔷س 5417: حکم رفت و آمد خانوادگی و نیز حضور در مراسمات که در آن احتمال مبتلا شدن به کرونا وجود دارد، چیست؟
✅ج: از وارد شدن به محلی که احتمال عقلائی مبتلا شدن وجود دارد، اجتناب شود مگر اینکه با رعایت نکات بهداشتی، این احتمال منتفی و یا غیر قابل توجه باشد.
📕منبع: leader.ir
#شب_جمعه
عاملِ درد و پریشانی من، هجران ست
مثل هرهفته همین وقت، دلم نالان است
حالِ من خوب نشد وضعیتم بحرانیست
شب جمعه ست فقط کرببلا درمان است
#سیدحسین_میرعمادی
#السلام_علیک_یااباعبدالله_الحسین_ع
●➼┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم حضرت سکینه (علیه السلام
نماز والدین :
هر کس این نماز را بخواند چنانچه پدر، مادر و عزیزان او زنده باشند مورد رحمت خداوند رحمان و رحیم قرار می گیرند.
واگر والدین فوت کرده باشند مورد آمرزش خداوند کریم قرار می گیرند.
این نماز چنان موجب شادی پدر و مادر می شود که آرزو می کنند زنده شوند و زانوی فرزند خود را ببوسند.
خواندن آن موجب گشایش درهای رحمت الهی می شود.
به خاطر سوره نوح آیه 24 هر مهمانی که وارد منزل می شود مورد لطف خدای منان قرار می گیرد.
این نماز، انسان را در افسرگی های بسیار شدیدی که بر اثر مصیبت های سنگین بوجود می آید آرامش می بخشد.
▫این نماز دو رکعت است:
در رکعت اول:
بعد از حمد به جای خواندن سوره , 10 مرتبه:
رَبَّنَااغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ
▫در رکعت دوم:
بعد از خواندن سوره حمد 10 مرتبه:
رَبِّ اغْفِرْلِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ
پس از سلام نماز بدون تغییر حالت نماز , ده مرتبه:
رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً
بهتر است که این نماز در شب جمعه ترک نشود.
👈مفاتیح الجنان
#نماز_والدین #شب_جمعه