eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
15.7هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
-یه روز با دوستم رفتیم خرید ٬بعدش که اومدیم نزدیک خونه بودیم که ماشینی جلوی پامون ترمز زد٬ -خانوم کوچولو برسونیمت -عصبی از لحن چندش و چشمای کثیفش یه اخم حسابی کردم و دست دوستمو کشیدم بردم٬دنده عقب گرفت و دوباره ترمز زد٬اینبار درماشین رو باز کرد و خودشم پیاده شد٬دیگه حرصم دراومده بود که دستشو جلو در ماشین دیدم٬در ماشینو با تمام قدرتم روی دستش کوبوندم٬صورتش به سرخی میزد٬میخواستم برم که کیفمو کشید یک لحظه تمام تعادلمو از دست دادم و روی کاپوت جلوی ماشین افتادم٬خنده ی شیطانی دوتاشون بلند شد٬دوستم که منو وادار میکرد بریم٬گریش شروع شده بود٬اون اطراف کسی نبود٬ماشینا رد میشدن و توجهی نمیکردن٬اونا شروع کردن مثل دستگاه اسکنر منو برانداز کردن حالم از نگاه های کثیفشون بهم میخورد٬خونم بجوش اومد دیگه نفهمیدم ٬هر فنی که از مربی دفاع شخصیم یاد گرفته بودم پیاد کردم و یکیشون به خاطر ضعیف بودنش به خودش میپیچید و فوحش میداد٬اون یکی هم با یه حرکت چاقوشو درآورد و جلوم گرفت وگفت -ببین...اگه الان سوار نشی با اون خاله سوسکه٬مجبورم سرتونو واس ننه باباتون بفرستم٬حالا نظرتون چیه ؟تنه لشتو سوار میشی یا بزور بفرستم اون تو؟ تمام وجودم پر ترس شده بود ٬دستام میلرزید٬دوستمم که دیگه از ضعف روبه موت بود٬موهام کلا بیرون بود٬تازه دیدش با یه حرکت منو به ماشین چسبوند اون یکی دوستمو گرفت و اون به من نزدیک تر میشد فقط جیغ میزدم و دست و پامو تکون میدادم٬بوی الکل میداد داشتم بالا میاوردم٬شب بود اما نورافکنا روشن بود... -تمومش کن فاطمه این علی بود که چشم هایش به سرخی میزد و از عصبانیت گردنش متورم شده بود نگرانش شدم ٬اما باید میگفتم او خق داشت بداند٬پدرم هم فقط متعجب به من نگاه میکرد و ستگین نفس میکشید... -نه حقتونه بدونید ٬مخصوصا شما بابا٬بابا هه.. لحظه ای که میخواست منو هل بده تو ماشین ٬فقط بلند گفتم خدا وصدای جیغ دوستم اومد و من رها شدم و سرم محکم به تیغه ماشین خورد و بیهوش شدم٬اما بیهوشیم دقیقه ای طول کشید چشم های نیمه بازم دید که یه مرد میونسال رو دیدم که داشت اونا رو کتک میزد نمیدونم چیشد که فقط صدای جیغ لاستیکارو شنیدم٬دوستم بسمتم اومد و منو تکون میداد٬وقتی به خودم اومدم اون مرد نبود٬فقط یه پلاک دیدم که نوشته بود نمیدونم ازکجا و چجوری اومده بود اما بهش چنگ زدم٬وقتی بلند شدم من و دوستم فقط گریه میکردیم تمام بدنمون یخ شده بود٬من که مسلط ترشدم به رها زنگ زدم که بیاد دنبالمون٬با رها رفتیم بیمارستانو شبو خونه اون بودیم٬مثلا پدر و مادر داشتم یه زنگم بهم نزدن که کجایی٬اونموقع ٬بابا شما ترنتو بوذید و مامانم که مشغول شو لباسش بود٬تا رسیدم خونه رفتم اتاقمو گریه کردم و گریه کردم تأسف خوردم واسه خودم٬وضعیتم ٬شکایت کردم از خانوادم که چرا خانواده نبودیم؟جرا کسی روم غیرت نداشت چرا کسی بهم گیر نمیداد قبل ۸خونه باش٬چرا کسی نمیگفت روسریتو بیار جلوتر٬رژتو کمرنگ کن ٬چرااااا؟؟اون پلاکو دور گردنم انداختم نمیدونم اون مرد کی بودو این از کجا اومده بود٬فقط اینو میدونم اگر نبود من با اون وضعیت و پسره مست الان .... علی سریع دور شد و به سمت درختی رفت دستش را به درخت میکوبیدو شانه هایش میلرزید٬بابا هم روی زانوانم تشسته بود و دستانش را ستون بدنش قرار داده بود میلرزید٬خودم هم وضعیت خوبی نداشتم٬روی مزار افتاده بودم و زار میزدم٬علی را کنارم حس کردم چادرم را بوسید و روی صورتم کشید٬ -علی -جانم.. -من خیلی کثیفم به درد قلب پاک تو نمیخورم -نگو فاطمه نگو اینطوری٬تو تمام وجود من..٬ منی...!! به یکباره وجودم لرزید و از عشق پاکش گرم شدم ٬اینبار پدرم مرا مخاطب قرار داد -حرفاتو زدی٬کنایه هاتو زدی٬همشم درسته٬همش٬من کوتاهی کردم٬پدر نبودم٬متاسفم دخترم٬با اینکه هنوزم مخالف ازدواجتم اما انتخابو به عهده خودت میزارم٬حداقل تو خوشبخت شو... و بعد از نگاهی سرشار از شرمندگی از ما دور شد و به مزارها نگاه کرد٬نمیدانم چرا آنقدر با دقت٬انگار دنبال گمشده ای میگشت... من ماندم و علی٬مردی که مرد بودن را تمام کرده بود٬در چشمانم نگاه کرد انگار باورش نمیشد این من باشم٬اب دهانش را با سختی قورت داد و نگاهش را به سمت مزار شهید گمنام انداخت٬ -فاطمه خانوم؟ -بله سید -مداحی مخصوصو بخونم؟ -وای سید اره بخون... و شروع کرد به مداحی حال هردویمان عجیب بود خیلی عجیب ٬انگار تمام شهدا درکنار ما دم یا حضرت زهرا یا مادر گرفته بودند من انقدر گریه مردم که علی نگران شد و کم کم به مداحی پایان داد... بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از منظر رهبر حکیم انقلاب، روسای جمهور آمریکا هیچ تفاوتی نداشتند و همه با "ملت ایران" دشمنی داشتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 ماجرای عالم بزرگ از همسر 💠 مرحوم کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیّع بود. اصحاب خاصّش فهمیدند که این مرد بزرگ الهى، گاهى که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابى او را می‌زند. یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند گفتند: آقا آیا همسر شما گاهى شما را می‌زند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، گاهى که می‌شود، حسابى مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد. گفتند: او را بدهید. گفت: نمی‌دهم.گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم.گفتند: چرا؟ فرمود: این زن در این خانه براى من از اعظم خداست، چون وقتى بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین علیه‌السلام می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من می‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه مرا برمی‌دارد، (کمی مغرور می‌شوم) همان وقت می‌آیم در خانه، کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این الهى است، این باید باشد.   📙کتاب‌نفس؛ انصاریان،ص ۳۲۸
‼️نقص مبیع در فروش اینترنتی 🔷س 5420: در فروش اینترنتی کالاهای دست ساز، خریدار فقط عکس جنس را می بیند و سفارش می دهد، آیا در صورت وجود اشکالات جزئی در کالا، معامله و درآمد حاصل از آن حلال است؟ ✅ج: چنانچه عرفاً معیوب محسوب نشود و مصداق غش در معامله نباشد، اشکال ندارد.  📚غش یعنی فریب دادن دیگران، از راه بهتر یا بیشتر وانمود کردن کالا. 📕منبع: leader.ir
‼️فروش کالا به قیمت گران امروزی 🔷س 5423: اگر قیمت کالاهای موجود در مغازه به‌طور طبیعی یا ناگهانی افزایش یابد، آیا فروش آنها به قیمت کنونی جایز است؟ ✅ج: اگر از طرف دولت قيمتی برای آنها تعيين نشده باشد، فروش آنها به قيمت عادلانه فعلی اشکال ندارد. 📕منبع: khamenei.ir
‼️ادرار بچه شیرخوار 🔷س 5421: آیا ادرار بچه شیرخوار نجس است؟ ✅ج: ادرار بچه شیر خوار نجس است و در این حکم بین دختر و پسر تفاوتی نیست. 📕منبع: leader.ir
‼️شرکت در مراسم 🔷س 5428: آیا میشود در مجالس شرکت کرد یا نه؟ ✅ج: یک وقت هست شما شرکت می‌کنید آن منبری را یا آن مداح را از این کار خودش باز می‌دارید - حالا با تذکر محترمانه که از این گفته‌های تفرقه‌انگیز بپرهیزد - این گاهی وقت‌ها لازم و واجب است. اما اگر شرکت شما این اثر را ندارد، بلکه مجلس چنین افرادی که تفرقه می‌اندازند تقویت می‌شود، بله گاهی وقت ها شرکت در چنین مجالسی جایز نیست و باید پرهیز شود. ✍نقل از حجةالاسلام‌والمسلمین فلاحزاده 📕منبع: khamenei.ir
‼️نخواندن حمد و سوره در رکعتِ سوم امام جماعت 🔷س 5448: کسی که به رکعت سوم نماز جماعت برسد و به خیال این‌که امام در رکعت اول است، چیزی نخواند، آیا اعاده نماز بر او واجب است؟ ✅ج: اگر قبل از رکوع متوجه شود قرائت واجب است، ولی اگر بعد از این‌که داخل رکوع شد متوجه شود، نماز او صحیح است و چیزی بر او واجب نیست؛ هرچند احتیاط مستحبّ این است که دو سجده سهو برای ترک سهوی قرائت به‌جا آورد. 📕منبع: leader.ir
‼️شریک بودن در گناه مشتری 🔷س 5447: خانمی که شغل آرایشگری دارد، می تواند خانم هایی را آرایش کند که می داند به نامحرم نشان می دهند؟ آیا در گناه آنها شریک است؟ ✅ج: اگر عرفاً کمک به عمل حرام محسوب شود، حرام است. و همچنین اگر وظیفه اش نهی از منکر باشد، نباید این کار را انجام دهد. 📕منبع: leader.ir
حدیث کساء-مهدی سماواتی﷽۩.mp3
5.97M
💠💎📿 حدیث کسا کساء 🎤 با نوای حاج مهدی سماواتی
دعای‌توسل-حاج‌مهدی‌سماواتی 64.mp3
6.9M
🤲 دعای توسل 🎤 با نوای حاج مهدی سماواتی
در زمان ظهور.mp3
1.76M
🎙 بعد از ظهور ورق برمی‌گردد! 🔰 استاد
‼️بلند خواندن ذکر قنوت 🔷س 5422: آیا بلند خواندن در ، مستحب است؟ ✅ج: بلند خواندن است مگر برای (در ) در صورتی که صدایش به امام برسد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ⭕️ آیا فساد مسئولین و یا حتی بعضی که در لباس روحانیت هستند، دلیل می‌شود از دین زده شویم؟
مداحی آنلاین - انرژی هسته ای اسلام - استاد قرائتی.mp3
1.66M
♨️انرژی هسته ای اسلام 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
🌺دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد 🌸یاسهاى آسمانى در زمین روئیده شد 🌺نخل حق در سرزمین مشرکین روئیده شد 🌸لاله در باغ دل اهل یقین روئیده شد 🌟پیشاپیش (ص) و (ع) مبارکباد
حدیث کساء-مهدی‌سلحشور.mp3
5.42M
💠💎📿 حدیث کسا کساء 🎤 با نوای حاج مهدی سلحشور
دعای‌توسل-حاج‌مهدی‌سلحشور 24.mp3
7.03M
🤲 دعای توسل 🎤 با نوای حاج مهدی سلحشور
مداحی آنلاین - گناهان خانمان سوز - حجت الاسلام رفیعی.mp3
5.02M
♨️گناهان خانمان سوز 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
مداحی_آنلاین_فضیلت_صلوات_حجت_الاسلام.mp3
2.27M
🌸 (ص) ♨️فضیلت صلوات 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🎤حجت الاسلام