مداحی آنلاین - طره نسیمی - سیدرضا نریمانی.mp3
10.86M
🌸 #ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
💐نه که تهرونیا،تموم ایرونیا،
💐میگن اصفونیا که سید الکریمی
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
❁❁
🌷 باز از بحر ولايٺ گهرے پيدا شد
💛 نخل سرسبز ولا را #ثمرے پيدا شد
🌷 درسماواٺ و زمين جشنعظيم اسٺ امروز
💛 عيدميلاد #ڪريمابنڪريم اسٺ امروز
#ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی(ع)🌟
#مبارڪ_باد✨💚✨
مداحی آنلاین - بار دگر تجلی حیّ قدیم گشت - خلج.mp3
6.06M
🌸 #ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
💐بار دگر تجلی حیّ قدیم گشت
💐میلاد با سعادت عبد عظیم گشت
🎤حاج #حسن_خلج
👏 #مدیحه_سرایی
مداحی آنلاین - راوی قرآن تویی مظهر ایمان تویی - حاج حسین سازور.mp3
4.35M
🌸 #ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
💐راوی قرآن تویی مظهر ایمان تویی
💐کوکب شهر ری و قبله تهران تویی
🎤حاج #حسین_سازور
👏 #سرود
💫 #یا_صاحب_الزمان_عج 💚
✨صدها گله پيش يار بردن عشق است
با عشق تو چوب طعنه خوردن عشق است
✨ای قلب تپنده جهان، مولا جان
يکبار تو را دیدن و مردن عشق است
مداحی آنلاین - ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی - حاج منصور ارضی.mp3
3.53M
🌸 #ولادت_حضرت_عبدالعظیم_حسنی
💐ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
💐با خاک زیر پای خود هستی صمیمی
🎤حاج #منصور_ارضی
👏 #مدیحه_سرایی
🚨 درخواست عجیب مادر شهید از #رهبر_انقلاب
💠حجتالاسلام سید حسین مومن میگوید: به مادر شهیدان فاطمی خبردادند که یک نماینده از بیت رهبری به منزل شما میآید، حاجیه خانم روی ویلچر نشسته بود، تا در باز شد دید مقام معظم رهبری وارد خانه شد، حاجیه خانم با پاهایی که قوّت ندارد چندبار از روی ویلچر به احترام آقا میخواست بلند شود که حضرت آقا به دختر حاجیه خانم فرمودند: به حاجیه خانم بگویید بنشینند و بلند نشوند. این مادر شهید به رهبر انقلاب گفت: حضرت آقا! میشه یک خواهش بکنم چند لحظه بایستید و من با ویلچر دور شما بگردم؟ ایشان چندین بار دور آقا گشت و زیر لب زمزمه میکرد، الهی درد و بلای شما به ما بخورد. در این دیدار رهبر انقلاب فرمودند اگر کار خاصی دارید بفرمایید، عرض کرد، نه آقا کار خاصی نیست، فقط یک خواهشی دارم آن هم اینکه دوست دارم چهلمین امضا در #کفن من امضاء شما باشد! ایشان با افتخار قبول کردند و در کفن مادران شهیدان فاطمی نوشتند:
باسمه تعالی
اللّهُمَّ إنّا لا نَعْلَمُ مِنْها إلاّ خَیْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا
سید علی حسینی خامنهای
🔻 از اون روز هرکس ملاقات حاجیه خانم میرفت این کفن رو نشان میداد و با افتخار اظهار میکرد که این کفن را آقایم امضا کرده است.
#یااباصالح💚
ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم
از بندگی حضرت معبود زدیم
این الفت ما به دوست امروزی نیست
یک عمر دم از #مهدی(عج) موعود زدیم
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مداحی آنلاین - جمعه به جمعه واسه تو منتظرم - نریمانی.mp3
5.89M
⏯ #زمینه احساسی #امام_زمان(عج)
🍃جمعه به جمعه واسه تو منتظرم
🍃"اَینَ الحسن اَینَ الحسین" ذکر لبم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
مداحی_آنلاین_ای_سراب_از_قدمت_آینه_پنهان_کرده_صابر_خراسانی.mp3
2.51M
⏯ #شعرخوانی احساسی #امام_زمان(عج)
🍃ای سراب از قدمت آینه پنهان کرده
🍃گیسویت زمزمه رود پریشان کرد
🎤 #صابر_خراسانی
💔 #غروب_جمعه
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_بامقام_معظم_رهبری
لحظاتی از حضور رهبرمعظم انقلاب در حرم جناب عبدالعظیم حسنی
#سلامتی_فرمانده_صلوات
#تلنگر
✍از پیرمرد دانایی پرسیدند:🌱
تا بهشت چقدر
راه است؟🤔
گفت یک قدم.
گفتند:چطور؟
گفت: یک پایتان را
که روے نفس شیطانی
بگذارید پایِ
دیگرتان در بهشت است♥️
✨اللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
💕💕💕
موسی کودکی شیر خوار بود...
او را از ترس فرعون به دریا انداختند...
و او در نهایت ضعف و ناتوانی بود...
اما غرق نشد...
اما فرعون در همان دریا غرق شد؛
در حالی که در نهایت قدرتش بود..
پس هر کس باخدا باشد
ضعفش ضرری نمی رساند
و هر کس بی خدا باشد
قدرتش نفعی نمی رساند
❤️💕💕💕
🌷امام صادق(ع) می فرمایند:🌷
✅ ⭕️ نشانه شيعه بودن:
🔵شيعيان ما اهل تقوي و پاكدامني و كوشش و جديت اند و مردمي با وفا و امين اند و اهل زهد و عبادتند و كساني هستند كه درشبانه روز پنجاه و يك ركعت نماز مي خوانند .🔵
#امام_صادق
#صادق_آل_مصطفی
منبع: بحارالانوار--ج۶۸--ص۱۶۷
💕💕💕
علامه حسن زاده آملي میفرماین:
کم گوئی و گزیده گوئی در خودسازی
یک اصل مهم است!
(+دلیلش؟)
چون با مراقبت در گفتار و کنترل زبان،
درهای بستهِ آسمانِ دل بر روی انسان باز می شود
و حکمت نورانی
بر زبان جاری و چشم دل گشوده می گردد..
#چقدرپرحکمت⚡️
💕💕💕
🔥روزی شیطان لعنت الله علیه در گوشه مسجد الحرام ایستاده بود.
♥️ حضرت رسول صلی الله علیه و آله هم سرگرم طواف خانه کعبه بودند.
وقتی آن حضرت از طواف فارغ شد، دیدند ابلیس (لعنت الله علیه) ضعیف و نزار و رنگ پریده، کناری ایستاده است،
✨فرمودند :ای ملعون ! تو را چه می شود که چنین ضعیف و رنجوری ؟!
🔥گفت: از دست امت تو به جان آمده و گداخته شدم
✨فرمودند: مگر امت من با تو چه کرده اند؟
🔥گفت : یا رسول الله ! چند خصلت نیکو در ایشان است ، من هر چه تلاش می کنم این خوی را از ایشان بگریم نمی توانم .
✨فرمودند: آن خصلت ها که تو را ناراحت کرده کدامند؟
🔥گفت:
🔹 #اول این که، هرگاه به یک دیگر می رسند سلام می کنند، و سلام یکی از نام های خداوند است . پس هر که سلام کند حق تعالی او را از هر بلا و رنجی دور می کند. و هر که جواب سلام دهد، خداوند متعال رحمت خود را شامل حال او می گرداند.
🔹 #دوم این که، وقتی با هم ملاقات کنند به هم دست می دهند. و آن را چندان ثواب است که هنوز دست از یک دیگر برنداشته حق تعالی هر دو را رحمت می کند.
🔹 #سوم، وقت غذا خوردن و شروع کارها بسم الله می گویند و مرا از خوردن آن طعام و شرکت در آن دور می کنند.
🔹 #چهارم، هر وقت سخن می گویند: ان شاءالله بر زبان می آورند و به قضای خداوند راضی می شوند و من نمی توانم کار آنها را از هم بپاشم ، آنان رنج و رحمت مرا ضایع می کنند.
🔹️ #پنجم، از صبح تا شام تلاش می کنم تا اینان را به معصیت بکشانم . باز چون شام می شود، توبه می کنند و زحمات مرا از بین می برند و خداوند به این وسیله گناهان آنان را می آمرزد.
🔹️ #ششم، از همه این ها مهمتر این است که وقتی نام تو را می شنوند با صدای بلند صلوات می فرستند و من چون ثواب صلوات را می دانم ، از ناراحتی فرار می کنم ؛ زیرا طاقت دیدن ثواب آن را ندارم .
🔹️ #هفتم: ایشان وقتی اهل بیت تو را می بینند، به ایشان مهر می ورزند و این بهترین اعمال است .
✅ پس حضرت روی به اصحاب کرده و
✨فرمودند: هر کس یکی از این خصلت ها را داشته باشد از اهل بهشت است.
💕💕💕
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
قوانین کیهانی موفقیت
نعمتهایتانرا بشمارید یعنی توجه مثبت به آنها کنید هر چند کم باشندولی شکر گذاری کنید تا در حالت ارتعاشی عالی قرار بگیرید...
گله وشکایت کردن تنها کمبود بیشتری می آورد وهر لحظه بیشتر از دست می دهید
وقتی میگویید چرا اینقدر بی پول هستم این چه وضعی است..
ذهن ناخودآگاه شما سریع به دنبال مواردی می رود که بی پولی بیشتر را تجربه کنید...
اما اگر بگویید خدایا شکرت مطمئن هستم که راهی عالی برای خیر وبرکت برایم گشوده می شود در واقع استارت فراوانی را بر ای خود می زنید.
و این قانون خلقت هستی است...
💕💕💕
#ذکر مجرب برای خانه دار شدن و سروسامان گرفتن
اگر کسی بخواهد سروسامان بگیرد و صاحب خانه و زندگی مستقل شود، هر روز پس از نماز صبح چهل مرتبه بگوید
🌛یا ربَ البَیتِ العَتیق🌜
👈این عمل را چهل روز مداوم و بدون وقفه ادامه دهد.
‼️اين ذكر بسیــــــار مجرب هست بارها به تجربه ثابت شده
#در_باب_خانه_دار_شدن
✨برای خانه دار شدن بعد از نماز صبح
هفتاد مرتبه آیه۲۲ سوره مـومـنـون را تلاوت کنیــد
وَ قـُل رَبّ ِ اَنــزِلـنـی
مُـنـزَلاً مُبارَکاً وَ اَنـتَ خَیـرُالـمُنـزِلـیـن
📒خواص آیات قرآن کریم
💕💕💕
#شهیدبهشتۍ
یڪۍازمصیبتهاۍزمانِمااین استڪهاشخاصدارند
جاۍارزشها رامیگیرند...🍃
🌼+ببینرفیقملاڪدرمعاشرت
باآدمهاخداشناسۍقراربدییم...
نهپول،نه تعداد فالور،نه تعداد
لایڪو نههیچچیز دیگهاے...
💕💕💕
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیستم
با صدای گوشی از خواب پریدم. طبق معمول نجمه خانم ساعت 9 صبح زنگ زدن که مصدع اوقات بشن. نجمه دوست صمیمی من و شقایق و یاسی بود که از راهنمایی هممون باهم بودیم.
_ سلام مزاحم
نجمه_ مچکرم خانم بی معرفت. بعد از این همه مدت یه زنگ نزدی حالا هم که من زنگ زدم مزاحم ؟اصلا قهرم.
_ عشششقمی که نجی جونم. خو تو همیشه عادت داری 9 صبح زنگ میزنی.
نجمه_ خوب حالا ، شارژم الان تموم میشه. هههه. زنگ زدم بگم که فردا میخوایم با بچه ها بریم بیرون تو هم بیا.
_ ایوووول باشه حتما. ساعت چند ؟
نجمه_ 9 صبح میایم دنبالت.
_ باشه حله. بابای جیگرم
نجمه_ بای .
بعد از اینکه با نجمه خداحافظی کردم شماره عمو رو گرفتم.
_ دستگاه مشترک موردنظر خاموش می باشد.
اه. چرا خاموشه ؟
سریع دست و صورتمو شستم و رفتم تو آشپزخونه.
_ سلام مامی.
مامان _ سلام دخترم.ما داریم میریم بهشت زهرا. صبحانتو بخور بعد میزو جمع کن.
_ باش. راستی من فردا با بچه ها دارم میرم بیرون.
مامان_ چند تا دختر تنها ؟
_ مامان به خدا بزرگ شدم دیگه.
مامان_ کاش نگرانی های یه مادر رو درک میکردی. باشه برو.
_ فدات
میدونستم راضی نیست ولی اجازه داد دیگه.
امیرعلی_ سلام. صبح به خیر. تو نمیای؟
_ وعلیکم برتو. بیام بهششششت زهراااااا آخه؟؟؟؟؟؟؟؟
امیرعلی_ خوب حالا چرا میزنی. خوب همش تو خونه ای. بیا بریم یه حالی هم عوض میکنی.
بیراه هم نمیگفت فوقش اونجا میشستم تو ماشین.
_ باش. پس من برم حاضر شم.
لبخند مامان و امیرعلی نشون دهنده رضایتشون بود. اخه من هیچ وقت نمیرفتم بهشت زهرا. همیشه شعاری که عمو بهم یاد داده بود این بود که: حالا یکی مرده پاشیم بریم سر قبرش که چی؟ خل بازیه محضه. و حالا منم داشتم باهاشون میرفتم البته صرفا جهت تفریح.
.
.
.
با صدای امیرعلی بیدار شدم.
امیرعلی_ خانم خواب آلو پاشو رسیدیم.
_ اخیییییش. چقدر حال داد. اینجا بهشت زهراس؟
امیرعلی_ اوهوم. برخیز
از ماشین رفتیم پایین. بالای سر بیشتر قبرا یه پرچم ایران بود......
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیستم
#ح_سادات_کاظمی
#کپی_بدون_نام_نویسنده_پیگرد_الهی_دارد
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_بیست_و_یکم
یه حس خاصی بهم دست داد نمیدونم دلیلش چی بود.
امیرعلی_ اینجا مزار شهداس .
_ اون خوشگله هم اینجاست.
امیرعلی خندید و گفت :
امیرعلی _ اون خوشگله لبنانه.
من میشینم تو ماشین حوصله ندارم.
امیرعلی_ حوصلت سر میره ها.
_ اومممم. خیلی خب بریم . وارد اون قطعه شدیم. برام جالب بود. یه خانم محجبه که داشت ریسه گل درست میکرد برای قبر یکی از شهیدا. یکی دیگه داشت حلوا پخش میکرد. یه پیر زن هم نشسته بود سر قبر یه شهید و داشت گریه میکرد. نمیدونم چرا ولی بدجور دلم براش سوخت . و کمی اونور تر..... نمیتونستم چیزی رو که میبینم باور کنم. یه دختر بچه 4.5 ساله سرشو گذاشته بود رو یه قبر و گریه میکرد و میگفت: بابایی. بابا پاشو دیگه. بابا دلم برات تنگ شده.
یعنی باباش شهید شده بود ؟ نه مگه میشه ؟ الهی بمیرم. با حس خیسی گونم متوجه شدم حسی که به اون دختر کوچولو داشتم فراتر از یه دل سوزیه ساده بود و پاشو گذاشته بود تو مرحله بعد ؛ اشک ریختن برای کسی که اصلا نمیشناختمش.
برگشتم ببینم امیرعلی چه عکس العملی نشون میده که همزمان با برگشتن من یه قطره اشک از چشمش ریخت. میدونستم که امیرعلی ارادت خاصی به شهدا داره ولی فکر نمیکردم ارادتش در حدی باشه که اشک یه مرد رو در بیاره. دل از نگاه کردن به امیرعلی و اون دختر کوچولو کندم و رفتم یه گوشه وایسادم ؛ واقعا نمیتونستم اشک های اون بچه معصوم رو تحمل کنم. امیر علی هم چند دقیقه بعد اومد ؛
امیرعلی_ خواهری من میخوام برم سمت مدافعان حرم ،مامان ایناهم فکر کنم رفتن اونجا. میای؟
اول اومدم بگم نه. ولی یاد اون پسر خوشگله افتادم امیر میگفت اونم مدافع حرم بوده. تو یه تصمیم آنی گفتم خیلی خب بریم.
وای چقدر شلوغ بود. همه چشماشون خیس بود حتی مردا. و اکثرا هم از اون تیپ آدمایی که من اصلا خوشم نمیومد ازشون آدمایی مثله مهدی. البته نمیدونم چرا انگار چهره های اینا خیلی معصوم تر از اون گودزیلا بود. یادآوری امیرعلی و برخورداش برام یادآور شد که همه آدما مثله هم نیستن. همچنین برخوردی که از فاطمه و زهراسادات و ملیکا سادات دیده بودم خیلی با برخوردای اون دختر محجبه های دانشگاه و حتی مدرسه فرق داشت.
با صدای امیرعلی برگشتم سمتش
امیرعلی_ سلام حاج آقا. حال شما؟
روحانیه_سلام امیرعلی جان. خوبی؟ کم پیدایی از شلمچه که برگشتیم دیگه.......
گفتم شاید امیرعلی دوست نداشته باشه اون حاج آقاعه منو با این تیپ ببینه به خاطر همین رفتم اونور و دیگه حرفاشونو نشنیدم