eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.3هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
20.6هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - shoor 3 - fatemieh 99.10.26 - javad moghaddam.mp3
8.53M
احساسی 🍃خوشا آن دل که شکار حیدر شد 🍃رطب خورده ی دست شاه خیبر شد 🎤
❤️ با رحمٺ و لطفِ خویش درگیرم ڪن از باده ے نابِ ازلے سیرم ڪن یاربّ قَسَمٺَ بہ نامِ حیدر دادم باعشق و محبٺِ علے پیرم کن
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع - شهادت امام موسی‌کاظم علیه السلام دارم از صحن‌وُسرایِ تو عجب خاطره‌هایی!!! چه سرایی... چه صفایی... همه جا بود رضایی این دو تا گنبدِ نورانی و زیبا و طلایی... دلِ ما را به خداییِ خدا کرده خدایی می‌دهد بویِ خراسانِ رضا صحن‌وُسرایت پدرِ شاه پدرْ مادرِ شاعر به فدایت شکرُللَه که ولی نعمتِ ایران پسرِ توست روضه‌خوان است هر آن کس که مریدِ پدرِ توست پاره‌یِ قلبِ نبی... پاره‌یِ جان و جگرِ توست هر که شد دربه‌درِ کرب و بلا دربه‌درِ توست بابِ حاجاتی و مبنایِ مناجات و دعایی تو دوایی تو شفایی تو کس‌وُکارِ گدایی بند و زنجیر و نگهبان همه در بندِ مَرامت می کنی گوشه‌یِ زندانِ ستمکار... اِمامت روضه‌اَت روضه‌یِ اَلشّام شد و کرد قیامت حکمِ آزادیِ تو حکمِ غمِ شاه و غلامت روضه‌خوانِ تو رضا گوشه‌ای از صحنِ عتیق است زخمِ غُلها به رویِ ساقِ دو پایِ تو عمیق است اثرِ ضربه‌یِ شلّاقِ جفا رویِ تنِ توست بر رویِ شانه‌یِ حَمّالِ غریبه بدنِ توست تهِ گودالِ بلا خانه‌یِ جَدُّ و وطنِ توست هر کجا می‌روم امروز سخن از کفنِ توست کفنِ قیمتیِ پیکرِ پاکت شده روضه بدنِ شاه... رویِ خاک و سرش بر رویِ نیزه آه... بالایِ سرت می‌کشد آقا پسرِ تو می‌کند شکرِ خدا نیست رویِ نیزه سرِ تو زیرِ سُمها نَشِکسته اُستخوانِ کمرِ تو دشمنِ دینِ خدا کِل نَکِشد دور ُو برِ تو همه‌یِ روضه همین است غروبی که حرم سوخت... دختری گفت پدر روسری‌اَم رویِ سرم سوخت دستِ ناموسِ خدا بسته به دستانِ طناب است سفرِ حرمله با اهلِ حرم شرحِ عذاب است زدنِ سنگ به سر از نظرِ شرع... ثواب است!!! هدفِ سخت... سرِ کوچکِ فرزندِ رباب است سرش افتاد زمین مادرش افتاد... بمیرم یار برگرد... کشیدند سرش داد... بمیرم
‼️قلمه يا پاجوش گرفتن از درختان پارک و خيابان 🔷س 5314: در پارک یا در خیابان یا در حیاط ادارات هایی کاشته شده است یا خود رو سبز شده اند، آیا یا در آوردن از آنها اشکال دارد؟ ✅ج: در مانند پارک و خیابان تابع و و در ادارات تابع قوانین اداره می باشد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی - امام موسی‌کاظم علیه السلام و روضه‌یِ کربلا در لحظه‌یِ تشییعِ تنَت گفت... حسین با دیدنِ زخمِ بدنت گفت... حسین پیراهنِ خود به یادِ او چاک زد و... پیچید تو را در کفنَت گفت... حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سَر جُدا ⭕️ روایتی از راز تولد در كربلا و امانت حضرت زهرا(س) به مادر شهید 📌۱۷ اسفند ماه؛ سالروز شهادت سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت 🔰
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور - زمزمه - شهادت امام موسی‌کاظم علیه السلام - سبک به سمت گودال از... روضهَ‌ش شده مثلِ... روضه یِ اربابم جار می‌زدن تو شهر خارجی آوُردن روضه‌َش شده مثلِ بی‌بیِ بی‌تابم با دستایِ بسته آقامونو بردن امان امان ای دل (۴) روضه‌َش شده مثلِ روضه‌یِ اربابم پیکرشو تشییع غریبه‌ها کردن روضه‌َش شده مثلِ بی‌بیِ بی‌تابم دور و برش خیلی سر و صدا کردن روضه‌َش شده مثلِ روضه‌یِ اربابم اُستخوونِ پاهاش بدجور تَرَک خورده روضه‌َش شده مثلِ بی‌بیِ بی‌تابم مونده تویِ زندان بدجور کتک خورده امان امان اِی دل (۴) روضه‌َش شده مثلِ روضه‌یِ اربابم ولی خدا رو شکر جسمِش کفن داره روضه‌َش شده مثلِ بی‌بیِ بی‌تابم همش می‌گه بچّه مگه زدن داره روضه‌َش شده مثلِ روضه‌یِ اربابم یکی سیاهچال و یکی تهِ گودال روضه‌َش شده مثلِ بی‌بیِ بی‌تابم از شدّت ضعف و عطش شده بی‌حال امان امان ای دل (۴) روضه‌َش شده مثلِ روضه‌یِ اربابم ردِّ پایِ روضه رو پیکرش داره روضه‌َش شده مثلِ بی‌بیِ بی‌تابم با غل و زنجیر پا تو کوچه می‌ذاره امان امان اِی دل (۴) به سمتِ گودال....
مداحی آنلاین - عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را - حمید علیمی.mp3
4.18M
🔳 (ع) 🌴عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را 🌴خواندیم بعد از ربّنا باب الحوائج را 🎤
آنکه عالم همه در دست توانایش بود مرکز دایره غم دل دانایش بود هفتمین حجت معصوم ز ظلم هارون چهارده سال به زندان ستم جایش بود دل «موسای کلیم» از غم این موسی سوخت، که به زندان بلا طور تجلایش بود غروب هفتمین خورشید آسمان ولایت و امامت تسلیت باد 💕💚💕
تسلیت یا رب از گوشه زندان بلا خسته شدم دگر از این همه بیداد و جفا خسته شدم همچو زهرا ز خدایم طلب مرگ کنم ای اجل بر سر من زود بیا خسته شدم چارده سال از این حبس به آن حبس بس است که از این در به دری ها به خدا خسته شدم من به سنگینی این سلسله عادت کردم ولی از دوری و هجران رضا خسته شدم دل من خون شده از کینه زندان بانم دگر افتاده ام از شور و نوا خسته شدم شده افطاری من سیلی و شلاق و کتک من از این سفره و این آب و غذا خسته شدم ناسزا گفت ز بس بر من و بر مادر من من از این سندی بی شرم و حیا خسته شدم عمه ام خواند نماز شب خود بنشسته گفت از بس که دویدم به خدا خسته شدم بسکه دنبال یتیمان به بیابان گشتم بسکه خوردم کتک از حرمله ها خسته شدم 🔸شاعر: عبدالحسین میرزایی
شهادت مظلومانه حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام را خدمت امام زمان علیه السلام و دوستدارانشان تسلیت عرض می نماییم.
این پست هر شب تکرار می شود یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرازی از صلوات حضرت موسی‌بن جعفر علیه‌السلام توسط رهبر اَللهُمَّ صَلِّ عَلى مُوسَى بنِ جَعفَرٍ وَصیِّ الاَبرارِ وَ اِمامِ الاَخیارِ وَ عَیبَةِ الاَنوارِ حَلیفِ السَّجدَةِ الطَّویلَةِ وَ الدُّموعِ الغَزیرَةِ وَ المُناجاةِ الکَثیرَة؛ اللٰهمّ صَلّ علیه و علی آبائه و ابنائه الطّیّبین الطّاهرین المعصومین و رَحمة الله و برکاته. علیه‌السلام
هرشب که می خوابید شما قبض می شود و ممکن است فردا برنگردد. پس: *قبل از خواب بگیر، همینطور توی بستر نرو. دعایی بکن، چند دقیقه ای با صحبت کن، *اعمالت را محاسبه مراقبه کن، ببین امروز چکار کردی؟ کن قبل از اینکه مرگت فرا برسد، فکر کن بستر تو قبرتوست، سر به سجده بگذار، چند مرتبه الهی العفو بگو، *چند تا صلوات بفرست که اعظم اذکار است، با خودت بگو، شاید خوابیدم بلند نشدم، بعنوان دشت آخر چند تا صلوات بفرستم. و از خدا بخواه اگر عمر دوباره بهت داد، این توفیق را داشته باشی که بهتر از امروز عمل کنی تا انسانی شایسته تر باشی.
وقتی گرفتاری آمد تو مثل همیشه آرام باش سخت باش، اما سخت نگیر بگذار سختی با تمام وجودش احساس کند، که هنوز هم کسی در این دنیا سخت تر از خودش پیدا می شود تک تک چیزایی که تو زندگیت اتفاق افتادن،دارن تو رو برای لحظه ای آماده میکنن که هنوز نرسیده، به برنامه ریزی خدا اعتماد کن برنامه‌ای که خدا برایت دارد نمی‌تواند توسط مردم متوقف شود. دنیا محل امتحانه تو قوی باش، و قوی بمون خدا پشتته همیشه💚 💕❤️💕
طریقه خواندن نماز توسل به امام موسی کاظم (ع) نماز حضرت موسی بن جعفر(ع) که به ایشان باب الحوائج نیز گفته میشود، به جهت برآمدن حاجت و طریقه توسل به ایشان به نحو زیر میباشد: دو رکعت نماز به نیت توسل به امام موسی کاظم (ع) خوانده میشود، در هر رکعت بعد ازحمد دوازده مرتبه سوره توحید قرائت میشود. بعد از نماز صد مرتبه صلوات بفرستید و بعد به سجده بروید و دوازده مرتبه بگویید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقَّ الْمَحْبُوسِ فی سِجْنِ هارُونَ اَنْ تَقْضِیَ حاجَتی و سپس حاجات خود را از خداوند متعال درخواست نمایید. برای این نماز در مفاتیح الجنان و سایر کتب شیعه، آثار و برکات فراوانی آورده شده است. ان شاالله حاجت روا باشید. ما را از دعای خودتان بی بهره نگذارید. التماس دعا. 💕💚💕
🔴راهکاری برای زودتر برطرف شدن بلایا ✍امام کاظم علیه السلام می فرمایند: هيچ بلايى نيست كه بنده مؤمنى بدان گرفتار آيد و خداوند عزوجل به او توفيق دعا كردن دهد، مگر اين كه آن بلا، به زودى برطرف شود و هيچ بلايى نيست كه بنده مؤمن بدان گرفتار آيد و از دعا كردن خوددارى ورزد، مگر اين كه آن بلا به درازا كشد. پس هرگاه بلا فرود آمد، به درگاه خداوند عزوجل دعا و التماس كنيد. 📚 كافی، ج ۲، ص ۴۷۱ 🏴 شهادت باب الحوائج، حضرت امام موسی کاظم(ع) تسلیت باد. 💕🧡💕
(خاطرات جبهه) گفت: راستی جبهه چطور بود؟ گفتم : تا منظورت چه باشد .🙃 گفت: مثل حالا رقابت بود؟🤔 گفتم : آری. گفت : در چی؟ 😳 گفتم :در خواندن نماز شب.😊 گفت: حسادت بود؟ گفتم: آری. گفت: در چی؟ 😮 گفتم: در توفیق شهادت.😇 گفت: جرزنی بود؟ 😳 گفتم: آری. گفت: برا چی؟ گفتم: برای شرکت در عملیات .😭 گفت: بخور بخور بود؟😏 گفتم: آری .☺️ گفت: چی میخوردید؟ 😏 گفتم: تیر و ترکش 🔫 گفت: پنهان کاری بود ؟ گفتم: آری . گفت: در چی ؟ گفتم: نصف شب واکس زدن کفش بچه ها .👞 گفت: دعوا سر پست هم بود؟ گفتم: آری . گفت: چه پستی؟؟ 🤔 گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین .💂‍♂️ گفت: آوازم می خوندید؟ 🎙 گفتم: آری . گفت: چه آوازی؟ گفتم:شبهای جمعه دعای کمیل . گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ 🌫 گفتم: آری . گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ 😏 گفتم: صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب💀☠️ گفت: استخر هم می رفتید؟ 💧 گفتم: آری ... گفت: کجا؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊 گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری . گفت: کجا؟ گفتم:تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه. گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟ 🙄 گفتم: آری گفت: کی براتون برمی داشت؟😏 گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه .😞 گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟😏😏 گفتم: آری خندید و گفت: با چی؟ گفتم: هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😔 سکوت کرد و چیزی نگفت... 💕💛💕 اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هر كس يكى از اين كارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مى ‏گرداند: انفاق در تنگدستى، گشاده ‏رويى با همگان و رفتار منصفانه.✨ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
سلام امام زمانم✋🌸 صبــح یعنی ... تپش قلب زمان در هوس دیدن تــو ڪه بیایی و زمین گلشن اسرار شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستانی از کرامات امام کاظم علیه السلام و حُسن خلق نسبت به دشمن خود شهادت مظلومانه حضرت موسی بن جعفر تسلیت باد🏴.
مداحی آنلاین - در کنج زندان بلا جان می سپارم - جواد مقدم.mp3
4.64M
🔳 (ع) 🌴در کنج زندان بلا جان می سپاریم 🌴غیر از غم یاران خدایا غم نداریم 🎤 👌بسیار دلنشین
✅برکت مهمان ✍زنی بود که مهمان دوست نداشت...!! روزی همسر او به نزد حضرت محمد(ص)میرود و بازگو میکند که همسر من مهمان دوست ندارد...!!! حضرت محمد به مرد میگوید: برو و به همسرت بگو من فردا مهمان شما هستم... فردای آنرور حضرت محمد مهمان آن زن و مرد میشود... هنگام رفتن از آن خانه زن میبیند که پشت عبای حضرت محمد(ص) پر از مار و عقرب است. زن فریاد میزند یا محمد(ص) عبای خود را بیرون بیاورید... حضرت محمد(ص)* می فرمایند "... اینها قضا و بلای خانه شما است که من می برم... پس مهمان حبیب خداست و از روزی اهل خانه کم نمیشود و قضا و بلای اهل خانه را با خود می برد... 📚بحارالانوار ‌💕❤️💕
بسیار زیبا 👌👌 انسانیت قابل مذاکره نیست استاد درس قانون از یکی از دانشجویان پرسید ،اسمت چیست؟ دانشجو خود را معرفی کرد ولی استاد بی جهت عصبانی شده و دانشجو را ازکلاس بیرون کرد... دانشجو تلاش کرد ازخود دفاع کند ولی استاد با تندی او را از کلاس بیرون راند ... دانشجو ‌خارج شد در حالیکه احساس مظلومیت میکرد و دیگر دانشجویان ساکت بودند . سپس استاد بحث خود را شروع کرد و پرسید: چرا قانون وضع میشود؟ یکی از دانشجویان پاسخ داد: برای اینکه کارهای مردم نظام مند شود ؛دیگری گفت برای ایجاد نظم و دانشجوی سوم گفت: قانون برای اینست که قوی بر ضعیف ظلم نکند . استاد گفت : همه اینها درست است ولی کافی نیست . یکی از دانشجویان دست بلند و گفت : برای اینکه عدالت محقق شود . استاد گفت : جواب همین است . برای اینکه عدالت سودبخش باشد ... استاد ادامه داد :حالا فایده عدالت چیست؟ یکی ازدانشجویان گفت برای حفظ حقوق افراد و اینکه کسی مورد ستم قرار نگیرد . سپس استاد گفت : حالا بدون ترس پاسخ مرا بدهید ؛آیا من به همکلاسی شما ظلم کردم‌ که او را بیرون کردم؟ دانشجویان یکصدا پاسخ دادند: بله!! پس استاد با عصبانیت گفت : خوب پس شما چرا دربرابر ظلم من ساکت شدید و عکس العملی نشان ندادید؟ قوانین چه فایده ای دارند اگر ما شجاعت اجرای آنرا نداشته باشیم؟! هنگامیکه شما دربرابر ظلمی که به کسی میشود سکوت کرده و ازحق دفاع نمیکنید انسانیت خود را از دست می دهید و انسانیت قابل مذاکره نیست ! سپس استاد دانشجویی را که بیرون کرده بودصدا زد و در برابر دانشجویان از او عذرخواهی کرد و گفت : این درس امروز شما بود!و باید انرا در اجتماع خود تا زنده هستید محقق سازید ... 💕💚💕
👤 ماه رجب ماه استغفار است. وجود مبارك پيامبر(ص)فرمودخودتان‌ࢪا با استغفار معطّر كنيد [ تعطّروا بالإستغفار لا تفضحنّكم روائحُ الذنوب] بوي بد گناه شما را رسوا نكند...! [آیت‌اللھ‌جوادےآملی] 💕❤️💕
✴️ سه شنبه 👈 19 اسفند 1399 👈 25 رجب 1442👈9 مارس 2021 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی . 🏴 شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام " 183 هجری " . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . 📛 از قسم خوردن پرهیز شود . 👶 زایمان خوب و نوازادش دانا و نجیب و مبارک و روزی دارو عالم و دانشمند خواهد شد و به مریضی شدیدی دچار شود ولی نجات یابد و کارش بالا گیرد.ان شاءالله. 🤕 بیمار امروز نیز زود خوب شود. 🚘 مسافرت:خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز برای امور زیر نیک است : ✳️ امور کشاورزی و زراعت. ✳️ درختکاری . ✳️ و انجام مراسم ختنه و نامگذاری فرزند نیک است . 📛 برای ازدواج مناسب نیست . 💑 حکم مباشرت امشب(شب چهارشنبه ) ، مباشرت برای سلامتی نیک است . 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری ، خوب است . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث صفای خاطر می شود . ✂️ ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
: مردي در آينه توي راه، مرتضي با من همراه شد ... ـ چقدر با حضرت معصومه رو می شناسی؟ ... ـ هيچي ... با شنيدن جواب صريح و بي پرده من به شدت جا خورد ... شايد باور نمي کرد اين همه اشتياق براي همراه شدن، متعلق به کسي بود که هيچ چيز نمي دونست ... هر چند، اون لحظات شناختن اشخاص و حرم ها براي من موضوعيت چنداني نداشت ... من در جستجوي چيز ديگه اي اونقدر بي پروا به دل ماجرا زده بودم ... چند لحظه سکوت کرد ... ـ اين بانوي بزرگواري که ما الان داريم براي زيارت حرم شون ميريم ... دختر امام هفتم شيعيان ... و خواهر بزرگوار امام رضا هستند ... که براي ملاقات برادرشون راهي ايران شده بودن ... ـ يه خانم؟ ... ناخودآگاه پريدم توي حرفش ... تمام وجودم غرق حيرت شده بود ... با وجود اينکه تا اون مدت متوجه تفاوت هايي بين اونها و طالبان شده بودم ... اما چيزي که از اسلام در پس زمينه و بستر ذهني من بود ... جز رفتارهاي تبعيض آميز و بدوي چیز دیگه ای نبود ... و حالا يه خانم؟ ... اين همه راه و احترام براي يه خانم؟ ... چند لحظه بعد، گنبد و ساختمان حرم هم به وضوح مشخص شد ... مرتضي کمي متحير و متعجب با حالت بهت زده و غرق در فکر به من نگاه کرد ... و لحظاتي از اين فاصله کوتاه هم به سکوت گذشت ... از طوفان و غوغاي درون ذهن من خبر نداشت و همين باعث سکوت اون شده بود ... شايد نمي دونست چطور بايد حرفش رو با من ادامه بده ... ديگه فاصله اي تا حرم نبود ... فاصله اي که ارزش شروع يک صحبت رو داشته باشه ... مقابل ورودي حرم ايستاده بوديم ... چشم هاي دنيل و بئاتريس پشت پرده نازکي از اشک مخفي شده بود ... و من محو تصاويري ناشناخته ... حس عجيبي درون من شکل گرفته بود و هر لحظه که مي گذشت قوي تر مي شد ... جاذبه اي عميق و قوي که وجودم رو جذب خودش کرده بود ... جاذبه اي که در ميان اون همه نور، آسمان رو هم سمت خودش می کشید ... با قدرت وسيعي که نمي فهميدم، کدوم يکي منبع اين جاذبه است ... زمين؟ ... يا آسمان؟ ... نگاهم براي چند لحظه رفت روي دنيل ... دست نورا توي دست چپش ... و دست ديگه اش روي قلبش ... ايستاده بود و محو حرم ... زير لب زمزمه مي کرد و قطرات اشک به آرامي از گوشه چشمش فرو مي ريخت ... در ميان اون همه صدا و همهمه، کلماتش رو نمي شنيدم ... صداي مرتضي، من رو به خودم آورد ... ـ اين صحن به خاطر، آينه کاري هاي مقابل ... به ايوان آينه محشوره ... و نگاهش برگشت روي من ... نگاهي که مونده بود چطور به من بگه ... ديگه جلوتر از اين نمي توني بياي ... مرتضي به آرامي دستش رو روي شانه من گذاشت ... ـ بقيه رو که بردم داخل و جا پيدا کرديم ... برمي گردم پيش شما که تنها نباشي ... تمام وجودم فرياد مي کشيد ... فرياد مي کشيد من رو هم با خودتون ببريد ... منم مي خوام وارد بشم ... اما حد و مرز من، همين اندازه بيشتر نبود ... من بايد همون جا مي ايستادم ... درست مقابل آينه ... و ورود اونها رو نگاه مي کردم ... اونها از من دور مي شدن ... من، تکيه داده به ديوار صحن ... با نگاه هاي ملتمسي که به اون عظمت خيره شده بود ... بامــــاهمـــراه باشــید🌹