eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
صلوات یادت نره: 💬 سوال: 🔰 معمول است که برای اجاره خانه مقداری پولِ پیش پرداخت می کنند، اگر این پول از منابع کسب باشد و چند سال در نزد صاحب خانه بماند آیا پس از دریافت بلافاصله باید خمس آن پرداخت شود و در صورتی که بخواهد با همان پول در جای دیگر منزل اجاره کند، چطور؟ ✅ پاسخ: ✍ خمس تعلّق می‌گیرد ولی اگر به این پول برای اجاره منزل نیاز دارد می‌تواند مهلت بگیرد و پس از رفع نیاز پرداخت نماید. -----------------
🤔پرسش ❓فلسفه غسل دادن میت با شرایط مخصوصی چیست❔میتی که قرار است به زودی بپوسد و از بین برود چه نیازی به دارد❗️❗️ 💠💠 👌یکی از اسرار لزوم غسل میت این است که تمام اقوام و ملل دنیا همانطور که احترام افراد زنده را لازم می دانند برای مردگان نیز احترام خاصی قائل می شوند. 🔷گرچه اسلام بسیاری از تشریفات ملل و اقوام گذشته را درباره مردگان که جنبه خرافی داشته حذف کرده است ولی احترام ساده و بی آلایش را به صورت « غسل و کفن و دفن» برای مردگان لازم می داند .روی این حساب موضوع غسل میت و سایر تشریفات مردگان یک نوع احترام بی آلایش نسبت به مردگان است . ❗️به عبارت دیگر؛ 🗯اسلام برای انسان ارزشی قوق العاده قائل است و ارزش او را با وسائل و بیانات گوناگون بالا برده است حتی این موضوع شامل حال پس از مرگ هم می شود و از نظر قوانین اسلام هیچ کس مجاز نیست به مرده مسلمان اهانت کند حتی نمی تواند به قبر او نیز اهانت نماید . 🔶موضوع غسل و کفن و دفن نیز یک نوع احترام به مقام انسان است . احترامی که جنبه خرافی ندارد. ❗️علاوه بر این چون از نظر اسلام مرگ پایان زندگی نیست بلکه دروازه ای نسبت به جهان و زندگی دیگر و نزول در جوار رحمت الهی است از این جهت دستور می دهد که بایستی مردگان را نظیف و پاکیزه کنند و با لباسی ساده و پاک به خاک بسپارند تا این عمل رمز بقای حقیقی و امتداد زندگی باشد .این است فلسفه غسل میت 📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ، مکارم شیرازی و سبحانی تبریزی ، ص315 👌فلسفه غسل در روایات؛ 🔶امام رضا علیه السلام فرمود: « علت غسل دادن میت این است که به این وسیله طاهر و نظیف شده و از آلودگی های امراض و آنچه در هنگام بیماری به او رسیده پاکیزه می گردد چه آنکه انسان بعد از مرگ با فرشتگان و اهل آخرت ملاقات می کند لذا مستحب است وقتی بر خداوند و اهل طهارت وارد می شود و نظیف بوده و به واسطه طهارت به خداوند توجه کند و از او خواسته خود را خواسته و بخواهد که شفاعت شفعائ را در حق او بپذیرد. 🔶وعلت دیگر برای غسل دادن میت آن است که وقتی روح از کالبد خارج می شود نطفه ای که وی از آن شده از جسد او بیرون می رود لذا این غسل به خاطر خروج آن نطفه نیز می باشد» 📚علل الشرائع ج1 ص300 📚وسائل الشیعه ج2 ص478 🔷در روایت دیگر فرمود: « به غسل میت دستور داده شده است زیرا زمانی که انسان می میرد نجاست و آفت و ناراحتی ها بر او غالب می شود .میت دوست دارد زمانی که اهل طهارت از ملائکه را می بیند و با آنها می کند طاهر باشد و با این طهارت به خداوند توجه کند» 📚عیون الاخبار ج2 ص114 📚وسائل الشیعه ج2 ص478
از آنجا که شرح حال اولیاء خدا باعث بیداری از خواب غفلت می شود هر دوشنبه مختصری از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می شود کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید حمید سیاهکالی‌مرادی،دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که در کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسید. این کتاب، عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم اهل بیت (ع) است. شهید سیاهکالی‌مرادی، در پاییز سال 89 به کربلا رفت، در پاییز سال 91 عقد کرد، در پاییز سال 92 ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال 94 به شهادت رسید! این کتاب به روایت همسر شهید نوشته شده است و طراحی جذاب جلد آن، گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است. «یادت باشد» یک عاشقانه آرام در دل هیاهوهای زندگی است که با زبانی ساده و شیرین به‌قلم «رسول ملاحسنی» روایت شده و انتشارات شهید کاظمی در اسفند سال گذشته آن را روانه بازار کتاب کرده است. چاپ نخست کتاب، در روز رونمایی آن به اتمام رسید و در طول یک هفته، کتاب به چاپ سوم رسید. این اثر در حال حاضر به چاپ هجدهم رسیده است. این کتاب، داستان دختر و پسر جوان ــ زن و شوهر ــ متولّدین دهه‌ی 70، است که برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند! آنها به‌ خدای متعال متوسّل می‌شوند، سه روز روزه می‌گیرند.  پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌شود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می‌لرزاند؛ به این دختر ــ به خانمش ــ می‌گوید که «گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی‌لرزانَد"»! و آن خانم می‌گوید که «من مانع رفتن تو نمی‌شوم، من نمی‌خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ زهرا سرافکنده باشم!» مخاطبانی که مستند ملازمان حرم را دنبال می‌کنند به خوبی می‌دانند قسمت چهاردهم این مستند در خصوص همین شهید بزرگوار است که یکی از پربیننده‌ترین قسمت‌های این مجموعه مستند بود و بازخوردهای بسیاری درسطح کشور داشت به‌گونه‌ای که بسیاری از مردم«حمید و فرزانه» را با همین مستند می‌شناسند، بدون شک کتاب یادت باشد تفصیل زیبای همین مستند است که در 378 صفحه با روایتی گیرا، خط به خط خواننده را وارد یک زندگی کاملاً عاشقانه می‌کند. کتاب «یادت باشد» استعاره‌ای از تمام یادت باشدهای همسران شهدای مدافع حرم است که در لحظات وداع تقدیم گام‌های راسخ این مردان از خودگذشته کردند، یادت باشد از همان جمله معروف شهید حمید سیاهکالی‌مرادی روز قبل از اعزام به سوریه آغاز می‌شود که خطاب به همسرش گفت: «دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی‌توانی بلرزانی!»، یادت باشد قصه رباب‌های سرزمین ماست که زینب گونه صبوری پیشه کرده‌اند و پرچم پاسداری از حریم حرمت این زندگی عاشقانه را به دوش می‌کشند. در متن پشت جلد کتاب«یادت باشد» این گونه آمده است: سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!»؛ با بغض گفتم: «چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!»؛ گفت: «کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار». با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر». گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!». کتاب یادت باشد می‌تواند بهترین انتخاب برای مطالعه یا نذر فرهنگی برای مسجد و هیأت یا حتی بهترین هدیه به مناسبت روز زن و عید نوروز امسال باشد، کتابی که با روایتی ساده لب را می‌خنداند و چشم را می‌گریاند تا همه یادمان باشد این اشک‌ها و لبخندها، این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینی همسرانشان هستیم.
1_38910613.mp3
2.26M
#استادپناهیان 🌹اگه نماز خوندن سخته واست... این کلیپو گوش کن
4_325806233275597383.mp3
217K
امام زمانت رو تو کارات قاضی کن!
عروج آسمانی حضرت معصومه سلام الله علیها را به پیشگاه امام زمان علیه السلام تسلیت عرض می نماییم. به بارگاه نورانیش صلواتی می فرستیم و چشم به عنایات کریمه اهل بیت علیهم السلام می بندیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم عاشق و دربه در و بی سر و سامان هستیم خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم نوکر حلقه به گوشیم همه می دانند خاکبوسان دَر ِ بیت کریمان هستیم سائل طایفه ی حضرت کاظم شده ایم فاطمه کرده نظر، شیعه ایران هستیم عاقبت ، عاقبت ما بشود ختم ِ به خیر حاجیان حرم خواهر سلطان هستیم کفتر مشهد و قم شد دل آواره ی ما زینب ضامن آهوست همه کاره ی ما ما گدایان تو هستیم سعادت داریم از کرامات تو بانوست که قیمت داریم کرمت کاسه ی ما را نگذارد خالی بده در راه خدا باز ، که حاجت داریم ما گنه کار ،گنه کار ،گنه کار، اما روز محشر ز تو امّید شفاعت داریم بین این طایفه ی آینه ها بعد حسین جور دیگر به رضای تو ارادت داریم هر که دارد به جهان عادتی و اخلاقی ما به بوسیدن درگاه تو عادت داریم دل ِ وابسته به تو خانه امّید شود هر که شد خادم تو مرجع تقلید شود آمدی شد همه قم یاور تو ، شکر خدا خاکی و پاره نشد معجر تو ، شکر خدا آمد اشک تو ز دوری برادر اما کس نخندید به چشم تر تو ،شکر خدا مردم قم همه خوبند نریزند ز بام آتش و سنگ به روی سر تو ، شکر خدا به سری نیست درین شهر ولایی فکر ِ غارت زیور و انگشتر تو ، شکر خدا آمدی و کسی از مرد و زن شهر نداشت قصد توهین به تو و دلبر تو ، شکر خدا غصه ی زینب کبری و چهل روز عذاب بین این شهر نیامد سر تو ، شکر خدا زینب و کوفه و اشرار امان از این غم زینب و تشت و سر یار امان از این غم بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند از من تمام روزگارم را گرفتند از این جدایی جان من بر لب رسیده هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند انگار قسمت نیست وصل ما دوباره در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند اما خیالت تخت هر جایی رسیدم خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند حالم بد است اما خدا را شکر در قم با مهربانی حال زارم را گرفتند با احترام و عزت و شوکت کمی از این بار غم هایی که دارم را گرفتند حتی زمان پر زدن از این قبیله مردم همه دور مزارم را گرفتند در شام اما خواهری مضطر چنین گفت: یارب ببین دار و ندارم را گرفتند بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند نیمی ز معجر سوخت...نیمی را کشیدند اصلا تمام اعتبارم را گرفتند در گوش من مانده صدای ذوالجناحش میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند یک "یادگاری" بود... اما در خرابه "بنت الحسین" آن یادگارم را گرفتند من که اینگونه عزادار غم جانانم ز غم یار شرر بار شدم حیرانم در فراقی که پریشانم و سرگردانم دلشکسته شده، بیمار شدم میدانم روبرو با تن هفده گل پرپر سخت است دیدن جسم پر از نیزه و خنجر سخت است من و زینب به جگر آه، مکرر داریم هر دو هفده بدن بی سر و پرپر داریم به روی سینه خود داغ برادر داریم و از این داغ دلی خسته و مضطر داریم ولی از ماتم زینب دل من محزون است آه، در روضه او دیده من پر خون است گر چه از زهر جفا سوخت برادر جگرش ارغوانی شد و افتاد روی بال و پرش و اگر تار شد آن لحظه دو چشمان ترش نه لگد بر سر او خورد، نه سنگی به سرش به خدا دلبر من راهی گودال نشد سینه اش زیر سم اسب لگد مال نشد ‌‌ می داد جان و بر لبش ذکر رضا بود مثل برادر ناله اش واغربتا بود پایش بسوی قبله و قلبش خراسان بهر امامش همچنان غرق عزا بود داغ رضایش آنچنان از پای انداخت در آن جوانی سخت محتاج عصا بود میکرد یاد زینب و داغ برادر کوفه برای آل عصمت بی حیا بود در دست اهل قم همه گل بود و گل بود در دست پست کوفیان سنگ جفا بود دارالبکایش نینوا می گشت بانو کم کم گریز روضه اش تا کربلا بود گویی ز تل زینبیه دید خواهر بر زخم زخم آن برادر ، رد پا بود جسم برادر را خراسان دفن کردند در کربلا اما تنی پر خون رها بود جا دارد اینکه جان دهد زین غم رئوفی آیا سزای آل عصمت ناسزا بود؟ قدمت روی چشم بی بی جان چه صفایی به خاک ما دادی به گدایان وادی سلمان با حضور خودت بها دادی چند روز است در تکاپویم تا که از جانب ات خبر برسد لحظه ها را شمرده ایم همه تا زمان وصال سر برسد سر ما خاک راه ناقه ی تو می شود میهمان ما بشوی یک شبی را ز لطف ، مهمانِ سفره ی آب و نان ما بشوی گرچه ما بی بضاعتیم ولی سینه چاکان حیدریم همه از گدایان و از کنیزانیم مست موسی بن جعفریم همه هرکسی مشک با خود آورده تا که سیراب آبتان بکند آری لال گردد اگر کسی اینجا غیر بی بی خطابتان بکند گرچه دور تو ازدحام شده چه جوان و چه پیر آمده اند چشم ها لحظه ای نخورد به تو مردها سر به زیر آمده اند خبری نیست از دف و از ساز حال این شهر حال جنگ که نیست پشت بامی اگر شلوغ شده خبری از هجوم سنگ که نیست بهترین جای شهر منزل توست دور تا دور خانه سادات اند نه به ویرانه می برند تو را و نه همسایه
هات الوات اند تو به شهر غریبه آمدی و گل نثار تو شد ولی زینب... غیرت مردهای این وادی پاسدار تو شد ولی زینب... صورتش را به دست میپوشاند تا از این داغ با خبر نشوند این حرامی که آمده اند اینجا خیره هستند ، خیره تر نشوند ای حرمت کعبۀ جان همه عمّۀ سادات بنی فاطمه فاطمۀ فاطمه بنت الامام حضرت معصومه علیهاسلام دختر موسایی و طور تو قم وادی سیناست به طور تو گم دختری و بر همه عالم اُمی قائمۀ عرش خدا در قمی پیرهنت از جلوات خدا بر تن و جانت صلوات خدا آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی عصمت حق کوثرِ کوثر تویی اخت رضا نایبة الزینبی عمّۀ ساداتی و زینِ ابی تربت زهرا حرم پاک تو پیکر پاک علما خاک تو از کرم و لطف تو شد این حریم قبر بروجردی و عبدالکریم  صد شُکر که در بَحر کرم گُم هستیم خوشبخت ترین طیف زِ مَردُم هستیم معصومه به قم سایه یِ رحمت دارد ما سایه نشین بانویِ قُم هستیم... عمریست که سرنوشتِ ما دستِ شماست پاکیزگیِ سرشتِ ما دستِ شماست "یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه" ای بانوی قم! بهشتِ ما دستِ شماست