eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا حسن بن علی العسکری" سلام برتو که سالهای سال در محاصره خارها زیستی اما شکوفه های محمدی وجودت همچنان به شکوه آمد. سلام برتو آقا که در محاصره خارهای کین و نفاق زیباترین گل عالم خلقت و طاووس اهل بهشت را به ثمر نشستی. سلام بر تو که مظهر حُسن و نیکی بودی اما نشناختندت و تا توانستند ظلم کردند و شناختندت و تا توانستند ظلم کردند
شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد 28 بهار فقط از عمرش گذشته بود ... براش ظرفِ آب آوردن آقایِ ما تشنه شد ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقد دستاش میلرزید ... این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد ... ظرف رو رویِ زمین گذاشت خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ سر به سجده گذاشته صداش بزن ...میگه وارد حجره شدم آقا پدرتون حالشون خوب نیست مهدیِ فاطمه آمد ... امامِ عسکری فرمود ای آقای خاندانِ من به پدرت آب بده ...ظرف رو بلند کرد به لب هایِ بابا آب گذاشت ... امایه آقایِ دیگه هم می شناسم به لبهایِ مبارکش آب نرسید ..ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد ... اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد ... به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد .. یه وقت زینب صدا زد : .... یا یَزید لا تَشَل ، مُنتَحیاً علی ثَنایا ابی عَبدالله علیه السّلام روضه م تمام آری این امام با جیگر پاره پاره با لب تشنه اما لب تشنه از دنیا نرفت ... آب رو به لبان مبارکش رسوندند ... اما خود امام عسکری هم اون لحظه هایِ آخر ، هی گریه برا جد غریبش حسین می کرد ، آی حسین
سلام بر آقایم و مولایم مهدی(عجل الله تعالی فرجه )، گویی اینجا که بارگاه این همه گلدسته خاندان مهدی(عجل الله تعالی فرجه) در خاک آرمیده به مولایم نزدیکترم.
شیخِ طوسی در الغیبة نقل کرده چنان زهر به بدنِ امامِ عسکری اثر کرد 28 بهار فقط از عمرش گذشته بود ... براش ظرفِ آب آوردن آقایِ ما تشنه شد ظرف رو بلند کرد روایت میگه انقد دستاش میلرزید ... این ظرف مرتب به دندان هاش اصابت میکرد ... ظرف رو رویِ زمین گذاشت خادم رو صدا زد درون حجره بیا ، مهدیِ من مشغولِ نمازِ سر به سجده گذاشته صداش بزن ...میگه وارد حجره شدم آقا پدرتون حالشون خوب نیست مهدیِ فاطمه آمد ... امامِ عسکری فرمود ای آقای خاندانِ من به پدرت آب بده ...ظرف رو بلند کرد به لب هایِ بابا آب گذاشت ... امایه آقایِ دیگه هم می شناسم به لبهایِ مبارکش آب نرسید ..ظرفِ آب به دندان هایِ مبارکش نخورد ... اما اون نامرد چوبِ خیزران رو بلند کرد ... به لبُ دندانِ پسرِ زهرا میزد .. یه وقت زینب صدا زد : .... یا یَزید لا تَشَل ، مُنتَحیاً علی ثَنایا ابی عَبدالله علیه السّلام روضه م تمام آری این امام با جیگر پاره پاره با لب تشنه اما لب تشنه از دنیا نرفت ... آب رو به لبان مبارکش رسوندند ... اما خود امام عسکری هم اون لحظه هایِ آخر ، هی گریه برا جد غریبش حسین می کرد ، آی حسین
تنها راه نجات و خوشبختی گویا و مختصردر کلام امام عسکری علیه السلام...
محبتی از تو در دل ماست که خاموش شدنی نیست...گواهش همین شب های جمعه که دلمان کربلاست.. مرحوم علامه امینی از امام صادق نقل میکنه که امام صادق به شاگردش مفضل بن عمر میفرمایند که : یا مُفَضَّل میخوای با تمااام ملائکه ی مقرب و غیر مقربِ خدا مصافحه کنی ؟ گفت بله ای پسر رسول خدا ... حضرت فرمودن پس شب جمعه برو کربلا ...دوباره فرمودن ؛ مفضل میخوای با تمام انبیاء خدا مصافحه کنی ؟ گفت بله امام صادق فرمودن پس شب جمعه برو کربلا ... مفضل ، میخوای با علی و اولاد علی مصافحه کنی ؟ مفضل گفت بله ای پسر رسول خدا فرمود پس شب جمعه برو کربلا ... بعد امام صادق یه چند لحظه سکوت کرد معلوم بود یه مطلب مهمی میخواد بگه ، برای اینکه حواسشو جمع بکنه مفضل ... یه چند لحظه سکوت کرد ، بعد فرمود :مفضل میخوای خدا رو ملاقات بکنی ؟ گفت بله ای پسر رسول الله امام صادق فرمودن پس شب جمعه برو کربلا ...