AUD-20211114-WA0007.
5.13M
.
💐🎊💐🎊💐🎊💐🎊💐🎊
🎶 تولدش مثل بهاره
🎤 حاج محمد طاهری
#تولد_امام_حسن_عسکری_مبارک
💐🎊💐🎊💐🎊💐🎊💐🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چند که رسم است بگویند
تبریک پسر را به پدرها✨
میلاد پدر بر تو مبارک
ای آمدنت رأس خبرها...❤️
#ولادتامامحسنعسکری(ع)😍
#عیدتونمبارک
💠💎🔷💎💠
📝 #یادمون_باشه ؛
ـ از تهمتهایی که هفتهی پیش شنیدیم،
ـ قضاوتهایی که ماه قبل بهمون رسید،
ـ بلاها و مصائبی که سال قبل، گرفتارش بودیم؛
✖️ الآن ... آره همین الآن ... چی مونده جز خاطره؟
تموم دردها و داغیهای امروزِ قلب ما هم، چند وقت دیگه ؛ فقط یه خاطرهاَند!
باید تمرین کنیم تا باور کنیم؛ #این_نیز_بگذرد !
اونوقت راحتتر با اون رویِ اخموی زندگیمون، کنار میایم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺ره باز کنید،
🎊دلبری آمده است
🌺بر شیعه
🎊امام دیگری آمده است
🌺در مطلع
🎊هشتم ربیع الثانی
🌺میلاد امام عسکری آمده است
🎊میلاد امام
حسن عسکری (ع)مبارک باد💐
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صد سـلام ای دوستـان
💕صبح همه یاران بخیر
🌸این پگاه روشن و دلچسب
💕بر نیکان بخیر
🌸صد سلام از من
💕به روی ماهِ تک تک شما
🌸صبح زیبای
💕دل انگیز همه خوبان بخیر
سـلام صبح زیبای 🌸
یکشنبه تون بخیر و شادی 💕
🌸🍃
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
🍁حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟
🍁حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!...
🍁حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
🍁حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟!
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد...🍁
─┅─═इई 🍁🍂🍁 ईइ═─┅─