☀️ #دختران_آفتاب ☀️
🔸قسمت١٢٤
- من نميام! شماها اگه ميخواين برين!
- چرا مريم جان؟ تو ديگه چت شد؟ قول ميدم خوشت بياد!
سميه كلافه از اصرارهاي ثريا گفت:
- ثريا جون! جون مادرت ولمون كن دست
از سرمون بردار!
- اِ نميشه كه! بايد بياين اين خانم مظفري رو ببينين تا بفهمين زن يعني چي؟
با غيظ گفتم: " يعني چي؟ "
- يعني خانم مظفري همه چيزش بيسته! ماهه به خدا. قيافش، هيكلش، حرف زدنش، راه رفتنش، اخلاقش رو كه ديگه نگو! يه خانم به تمام معنا! يه مادر خوب!
خندهام گرفت. بيشتر اما از روي حرص نه شادي. واقعا كه تصورات ثريا چقدر به حقيقت نزديك بود؟! با لبخندي عصبي كه ميخواستم نارحتيام را پنهان كند، گفتم:
- كي اين چاخانها رو برات گفته؟
با تعجب نگاهم كرد:
- چاخان؟! به جان خودم اگه حتي يه كلمه اش هم چاخان باشه! عين حقيقته، بايد ببينيش تا باور كني، باور كن نيمي از علاقه من به هنر پيشه شدن به خاطر علاقه ايه كه به اين خانم مظفري دارم.
سميه پرسيد:
- مگه تو ميخواي هنر پيشه بشي؟
- آره مگه چي كم دارم كه نتونم؟!
- ولي آخه...! چرا؟!
- براي اينكه ميخوام مثل اون باشم.
- مثل كي؟
- مثل خانم مظفري ديگه!
- كه چي بشه؟
ثريا سرش را تكان داد: " كه خوشبخت بشم! "
توي دلم گفتم: " اي احمق زود باور! ". ديگر طاقت نياوردم. بلند گفتم:
- تو از اون چي ميدوني؟
ثريا و بقيه بچهها از لحن تند من تعجب كردند. ثريادر حالي كه پلك چشم هايش را به هم ميزد، رو به من برگشت:
- خيلي چيزها ميدونم.
- مثلا چي؟
- مثلا همه فيلمهايش را ديدم.
- اونها يه مشت فيلمه! دروغه. هيچ كدومش مظفري نيست. هيچ كدومش زندگي اون نيست، فقط يه نقشه. زندگي خودش سخت تر و داغون تر از اين حرفهاست.
ثريا ناراحت شد:
- نه! اينطور نيست!
فرياد كشيدم:
- چرا همينطوره! تو از زندگي اون هيچي نميدوني.
ثريا گفت:
- چرا ميدونم! من تمام مصاحبه هايش رو خوندم. اون توي زندگي خصوصيش هم خوشبخته. اون يه دختر هم داره! من حتي حرفهاي شوهرش رو هم خوندم. اون هم از زرنگي زنش راضي بود. به اون افتخار ميكرد! اسم دخترش هم...
دوباره اون خاطرات لعنتي جلوي چشمهايم زنده شد. يك چيزي توي شقيقه هايم كوبيده ميشد. صداي فريادها و گريههاي مادر توي سرم ميپيچيد. ميپيچيد و ميپيچيد. دستهاي عصباني بابا جلوي چشم هايم تكان ميخورد اتاق تكان ميخورد! ميپيچيد! ثريا فرياد ميكشيد. فرياد كشيدم:
- اونها همه اش يه مشت اراجيفه!
دروغه! اتاق دور سرم چرخ ميخورد. دلم مالش ميرفت. ثريا گفت:
- نه دروغ نيست!
سرم همراه اتاق چرخ ميخورد. صدايم كمي آهسته تر شد. انگار با خودم حرف ميزدم.
- چرا هست!
- كي ميگه؟!
- من!
مقداري زرداب ميان گلويم امد. احساس تهوع كردم. به زحمت جلوي خودم را گرفتم. ثريا با ناباوري پرسيد:
- مگه تو كي هستي كه راجع به زندگي خصوصي ديگران اينطور قضاوت ميكني؟
- ديگران؟!... من دخترش ام!
ادامه دارد....
•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✨﷽✨
دو چیز شما را تعریف میڪند:
بردبارے تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید
تنها دو روز در سال هست ڪه نمیتونی هیچ ڪارے بڪنی؛ یڪی دیروز و یڪی فردا
دو شخـص به تـو می آمـوزد:
یڪی آمـوزگـار، یڪی روزگـار
اولی به قیمت جـانش، دومی به قیمت جـانت
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میڪنن، یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میڪنن
همه يادشون ميمونه باهاشون چيڪار ڪردے،
ولـى يادشون نميمونه براشون چـڪار ڪردے
خیلی جالبه
🍁🍂🍁🍁
#جرعهای_از_معرفت
💠آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
🔸در حدیث آمده است که در آخر الزمان قلب مومن آب می شود گفتند: چطور؟
فرمودند: «منکر را می بیند و قدرت بر تغییر ندارد»
🔸دختران بد حجاب را می بیند و قلب او از غصه می سوزد ولی قدرت بر تغییر ندارد می بیند که سگ را بغل گرفته و تذکر می دهد ولی در جواب او می گویند:
من روزی سه بار آن را می شویم غافل از این هست که نجس العین که پاک نمی شود!!!
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
هیچوقت خدا رهات نمیکنه.mp3
933.7K
▫️ کلید تمام خیرات در دنیا و آخرت
👤 حجةالإسلام عالی
🌸التماس دعای فرج ان شاءالله🌸
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق سیدتنا حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
🔸قسمت١٢٣
- نه والله! خودم هم نميدونم. فقط ميدونم كه بعد از ظهر جمعه اي
بدجوري حوصلهام سر رفته. پوسيديم در اين چند روز از بس همه اش توي اين خونه نشستيم. بابا بلند شين بريم بيرون يه ذره بگرديم، سينما بريم.
سميه با تعجب گفت:
- بله! چشمم روشن! پس فردا تاسوعا عاشوراست. حالا بلند شيم بريم دنبال تفريح و يلّلي تلّلي!
- مگه چه اشكالي داره؟ گناه كه نيست! ميخوايم بريم فيلم ببينيم. خود تلويزيون هم امروز فيلم پخش ميكنه. تازه اون فيلمي هم كه من پوسترش رو سردر سينما ديدم، اصلا فيلم خنده داري نيست، خيلي هم محزون و غمناكه.
- مگه تو اين فيلم رو ديدي؟
- نه! ولي چون هنر پيشه محبوب من توش بازي كرده و من تمام اخبار فيلمهاي اون رو دنبال ميكنم در جريان حال و هواي اين فيلم هستم.
فاطمه همانطور كه ظرفهاي خودش و سميه را جمع ميكرد، پرسيد:
- حالا كي هست اين هنر پيشه محبوب تو؟
- مستانه مظفري!
چنان يكه خوردم و ازجا پريدم كه سوزن رفت توي انگشت دست چپم. بي اختيار فرياد كشيدم:
"آخ! "
با شنيدن صدايم همه به سمت من برگشتند. فهيمه كه از خواب پريده بود، بلند شد و نشست.
- چيه؟ چي شده؟
من در حالي كه دوتا از انگشت هايم را روي هم فشار ميدادم تا خون بيرون نزند، گفتم:
- چيزي نيست سوزن رفت توي انگشتم.
ثريا خنديد:
-"اون همه الدرم، بلدرم بيخودي بود؟! اينقدر قيافه گرفتي! با يه سوزن رفت هوا. "
انگار اين جريان عاطفه را هم از نگراني به در آورد.
- خوب تو كه نميتونستي بيخود به سوزن دست زدي. مگه مامانت بهت نگفته كه سوزن جيزه؟
انگشتم را از هم جدا كردم، ناگهان صداي جيغ فهيمه بلند شد وخودش از جا پريد:
- ِا! خون! خون!
كمي دستم را چرخاندم، كمي خون از كنار انگشت هايم بيرون زده بود. ثريا دست فهيمه را گرفت و نشاندش.
- خيلي خب چته؟ چرا اينقدر ذوق زده شدي؟ مگه تا حالا خون نديدي؟
راحله راديو را گذاشت روي زمين!
- اگه گذاشتين ما اين چند كلمه ديگه رو گوش كنيم!
فهيمه گفت:
- بابا حالا چه وقت اين حرفاست! زودتر يه چسب بدين به اين بنده خدا، الانه كه ميكروب بشينه رو زخمش و كار دستش بده.
ثريا گفت:
- بابا جان زخم شمشير كه نيست!
سميه سفره را كه تا كرده بود، كناري گذاشت و ازجيبش يك دستمال كاغذي در آورد.
- بيا مريم جون! بگير اينو بذار روش تا خيال فهيمه هم راحت بشه.
من همان طور كه دستمال كاغذي را از سميه ميگرفتم، در دلم خدا را به خاطر پيش امدن چنين جرياني شكر ميكردم. چون باعث شده بود حواس بچهها از بحث ثريا پرت بشه! ولي ثريا نگذاشت. چون در همين هيرو وير فكر سينما رفتن دوباره به كله اش زد:
- خب! حالا به خاطر مريم هم كه شده بايد بريم سينما. پول بليط مريم هم مهمون من! قبوله!
احساس كردم ضربان قلبم رسيده به ۱۲۰. صورتم از شدت ناراحتي سرخ شده بود.
ادامه دارد....
•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✅به به، به این هشدار/
انگار اتفاقاتی در راه است😉👏
هشدار سرلشکر صفوی به کشورهای حاشیه خلیجفارس
بین امنیت و رسانههایتان یکی را انتخاب کنید
دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا:
برخی کشورهای بدبخت حاشیه جنوبی خلیج فارس که حاضر نیستم نام آنها را ببرم بدانند باید بین رسانههایشان و امنیتشان یکی را انتخاب کنند و بدانند اگر در ایران دخالت کنند تاوان آن را می پردازند.
به آنها میگویم شما کشورهای ضعیفی هستید و بدانید آمریکاییها در موقع خطر از شما حمایت نمیکنند همانطور که از شاه ایران حمایت نکردند.
ایران یک کشور بزرگ و مقتدر است و انشاالله ملت ایران با کار آمدی بر همه مشکلات فائق خواهد آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای کاش که سرباز بمانیم همیشه
یک لحظه نبینیم که سربار شماییم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅بوسه مجری شبکه قم به #عمامه کارشناس روحانی برنامه
⛔️سخنرانی تحلیلی سیاسی
🛑#پرچم_شیر_خورشید در جام جهانی فوتبال
🔰دوستان #طلبه بیدار باشید.
✅ اکثر مردم ایران هوادار منافقین هستند !!!
🔺 این صحنه هارا در ذهنتان مجسم کنید :
در جام جهانی تماشاچیان ایرانی همگی پلاکارد هایی با عکس مریم رجوی در دست دارند . یا با پرچم شیر و خورشید در ورزشگاه ها به عنوان نماد ایرانیان به دنیایی که در آن اکثرا نمیدانند مکزیک در آمریکاست یا آسیا معرفی گردند .
خبر کمی تکان دهنده است
🔹 برخی منابع از فروش ۱۰۰ درصدی بلیطهای سهمیه ایران در جام جهانی به عنوان اولین کشوری که ظرفیت های فروش بلیطش پر شده خبر میدهند . انطور که خبر رسیده گویا منافقین تمام بلیط هارا جلو جلو و به صورت برنامه ریزی شده حین خواب زمستانی برادران زحمتکش وزارت ورزش خریده اند .
🔹 نزدیک به ۲۰ هزار بلیط یا بهتر بگویم ۲۰ هزار فردی که نماد ۹۰ میلیون ایرانی خواهند شد . اینگونه غرب به راحتی میتواند بدون فشار های بین المللی و با توجیح پاسخ به خواسته مردم ایران ( منظور ۲۰ هزار نفریست که بلیط برایشان خریده شده ) به پروژه سوریه سازی ایران شدت ببخشد .
🔹 در حین خواب زمستانی مسئولین فرهنگی نیز خبرنگاران ایران اینترنشنال در هتل محل اقامت ملی پوشان اتاق رزرو کرده اند و این درحالیست که اسکان خبرنگاران ایرانی در هتل هایی جدا از ملی پوشان است تا مردم خبرهای ملی پوشان را از قاب رسانه سعودی ببینند .
🔺حال چاره چیست ؟
🔹 باید در وهله اول اتمام حجت هایی با دولت قطر صورت بگیرد تا از ورود نماد ها و نوشته های ضد ایرانی در ورزشگاه ها جلوگیری شود . بدین منظور میتوان از دولت قطر حضور مامورینی فارسی زبان در ورودی ورزشگاه ها درخواست نمود . اگر هم دولت قطر چنین اجازه ای نداد ، با گسیل دادن هزاران جوان انقلابی به عنوان توریست به کشور قطر ، درس خوبی به معاندینی که میخواهند وارد ورزشگاه شوند داد .
🔹 میبایست محل هتل ملی پوشان ایرانی را در هتل هایی با حضور حداکثری خبرنگاران ایرانی تغییر داد و بازیکنان را از هرگونه مصاحبه یا عمل خارج از برنامه به طور جد بازداشت . و با هماهنگی های صورت گرفته با دولت قطر بلیط های فروخته شده لغو و مبالغ عودت داده شود
🔺 اینگونه شاید بتوان تا حدودی گاف های عجیب مسئولین ورزشی و فرهنگی را جبران نمود
1_1606840785.mp3
5.4M
🎙 واعظ: آیت الله #جوادی_آملی
🔖 دعایی برای عصر غیبت امام زمان (عج) 🔖
#جمعه_ها_ی_مهدوی
#معنی_بعضی_اصطلاحات_رساله
❓در رساله کلماتی مثل واجب، حرام، مکروه، احتیاط مستحب و احتیاط واجب وجود داره؛ معنی اینها چیه؟
✅ «واجب» یعنی باید حتماً اونکار رو انجام بدیم، وگرنه مرتکب گناه شدیم؛ مثل نماز که واجبه.
✅ «حرام» یعنی اون کار گناهه و نباید انجامش بدیم؛ مثل شراب که خوردنش حرامه.
✅ «مستحب» یعنی ثواب داره و بهتره اون کار رو انجام بدیم؛ ولی اگه کسی انجام نداد، گناهی مرتکب نشده؛ مثل نماز شب.
✅ «مکروه» یعنی کاری که بهتره انجامش ندیم؛ ولی اگه انجام دادیم، گناهی مرتکب نشدیم؛ مثل خوردن گوشت اسب و الاغ.
بعضی جاها، «مکروه» به معنی ثواب کمتر هم بهکار میره؛ مثل نماز در حمام و قبرستان که ثواب کمتری نسبت به جاهای دیگه داره.
✅ «احتیاط واجب» یعنی توی این مسئله، مرجع ما به نظر قطعی نرسیده. بنابراین یا باید به این احتیاط عمل کنیم و یا به مرجع اعلم بعد از مرجع خودمون که فتوای قطعی داره، رجوع کنیم.
✅ «احتیاط مستحب» یعنی از نظر مرجع ما مستحبه که احتیاطاً اون کار رو انجام بدیم. بنابراین ما میتونیم به اون مستحب عمل کنیم یا نکنیم؛ اما رجوع به مرجع دیگه جایز نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ
👈 مجموعه #اخلاق_بندگی
غیبت و از دست دادن اعمال
✅ با غیبت، خوبی های انسان به گردن شخص غیبت شونده می رود و برای او می شود.
#استاد_محمدی_نژاد
بسم ربّ المهدی
✨ حدیث روز :
🔹 امام عسکری علیهالسلام به امام مهدی ارواحنافداه فرمودند:
🔺 و اعْلَمْ أَنَّ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ وَ الْإِخْلَاصِ نَزَعَ إِلَيْكَ مِثْلَ الطَّيْرِ إِلَى أَوْكَارِهَا
🔸 بدان، همان گونه که پرنده به سوی لانهاش میرود، دلهای اهل طاعت و اخلاص به سوی تو کنده میشود.
📚 کمال الدین، ج۲، ص۴۴۴
🔵 میزان اشتیاق ما به حضرت ولی عصر ارواحنافداه ، نشان دهنده میزان مطیع بودن و خالص بودن ما در عرصه بندگی است.
🔹 کسی که نسبت به امام زمان ارواحنافداه اشتیاق ندارد، اعمالش طاعت محسوب نشده و عبادات خالصانهای ندارد.
#سؤالات_شما
سلام علیکم. استفاده از چه چاههایی در فقه غیرمجازند؟ اگه پدرم از چنین چاهی برای آبیاری درختهاش استفاده کنه، وظیفه من چیه؟ نباید از اون میوه بخورم؟
#پاسخ
ــــــــــــــــ
🌺 سلام علیکم 🌺
🚩 حفر و استفاده #حرامه.
🚩 استفاده از میوهها #اشکالی_نداره.
Kodam_Ahkam.mp3
2.52M
🎧 #پادکست
👈 احکامی که لازم داریم، باید یاد بگیریم
💠 در هر شغلی هستیم، احکام اون را باید یاد بگیریم
#استاد_محمدی_نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خروش زنان انقلابی دردفاع ازحریم ولایت و مادرسادات علیهم السلام
متروی تهران
انسان ها در کنار هم معنا می یابند
تو به تنهایی بی معنایی
تو وقتی معنا میابی که در کنار یک نفر دیگر باشی
در کنار استاد معنای شاگرد میگیری
در کنار فروشنده معنای مشتری
در کنار مادر معنای فرزند
در کنار مادربزرگ معنای نوه
در کنار شریک زندگی معنای همسر
و هزاران معنای دیگر که تو در برابر دیگران میگیری
مهم نیست که دیگران با یکدیگر چگونه رفتار می کنند
مهم این است که دیگران در برابر تو چگونه رفتار می کنند
و این بستگی دارد که تو چگونه خودت را در یک رابطه معرفی میکنی
اگر تو خودت را در رابطه محترم معرفی کنی چیزی جز احترام دریافت نمی کنی
و اگر در رابطه عشق ببخشی چیزی جز عشق دریافت نمی کنی
همه چیز به خودت بستگی دارد این خودت هستی که انتخاب میکنی چگونه باشی و دیگران چگونه با تو رفتار کنند 🍁
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
🌷لا تقربوا
به ۶ کار نزدیک نشوید:
🌷به حدود الهی نزدیک نشوید:
تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فلاتقربوها...۱۸۷بقره
🌷درحال عادت ،نزدیکی نکنید:
وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ... (٢٢٢)بقره
🌷مست نشویدودرحال مستی نمازنخوانید:
لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتم سکاری (٤٣)نساء
🌷به کارهای زشت نزدیک نشوید:
وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ (١٥١)انعام
🌷به مال یتیم نزدیک نشوید:
وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ... ٣٤اسراء،۱۵۲انعام
🌷به عمل خلاف عفت نزدیک نشوید:
وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَآ...(٣٢)اسراء
🍁🍂🍁🍂
#اهداف_دنیایی_مبارزه_با_هوای_نفس 14
☢ حتماً شنیدید که میگن سربازی رفتن، انسان رو مرد میکنه👌
— چرا ؟!
✔️ چون طبیعتاً آدم توی "سربازی" سختی هایی رو تحمل میکنه که باعث میشه رشد کنه🕊
و با زمانِ قبل از سربازیش کاملاً فرق داشته باشه....👌
👆این از خواصِ سختی دیدن هست...
✅🔷➖🎨🌱🌺
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
🔸قسمت١٢٥
ثريا خواست چيزي بگويد. ولي نتوانست. دهانش باز ماند. فقط پيش خودش تكرار كرد:
- دخترش!... دخترش!... مريم! آره! اسم دخترش مريم بود! دوباره مرا نگاه كرد.
راحله لبخند شادمانه اي زد. فهيمه بيشتر از همه از حالت ثريا خنده اش گرفته بود. عاطفه هم مبهوت بود. اين را از سرش كه رو به زمين بود احساس كردم. به دنبال فاطمه گشتم، نبود. ميان بچهها پيدايش نكردم. سرم را كمي چرخاندم. توي دهانه در ايستاده بود نگاهش نگران به نظر ميرسيد. انگار نگران من بود. اما نگاه آرام من او را هم آرام كرد نفسي تازه كرد و آمد داخل. نمي دانم از كي آنجا ايستاده بود. شايد فقط قسمتي از حرفهاي مارا شنيده بود. شايد هم همه اش را. امد و كنار من ايستاد. دستم را بالا آوردم و دستي را كه روي شانهام بود لمس كردم. دستم را گرفت. كمي فشار داد و نشست. اما دستم هنوز در ميان دستش بود.
- مريم جان اگه ناراحتت نميكنه اون پروژه مادرت رو براي بچهها بگو.
سرم را به نشانه قبول تكان دادم. مطمئن بودم كه ديگر حرف زدن از مادر و مشكلاتش من را ناراحت نميكند. ديگر نظر بقيه در مورد مادر برايم مهم نبود. پس هر چه بادا باد! بگذار اينها هم بدانند، اون زندگي كه حسرتش را ميخورند، چه زندگي گنديه! رو كردم به ثريا و گفتم:
- اونهايي كه تو از خانم مظفري-يا مادر من- ميدوني، همه اش يا فيلمه، يا مصاحبه اس كه اونها هم در حقيقت يه فيلمه. چون هنر پيشه ها، حتي در مصاحبه شون هم دارن نقش بازي ميكنن. انگار همه زندگيشون شده نقش بازي كردن! ولي حقيقت اينجاست! توي دل من!
كمي مكث كردم نگاهم واكنش تك تك بچهها را ميبلعيد. كسي چيزي نگفت. فقط ثريا بود كه با تعجب زل زده بود به من.
- حقيقت اينه كه شغل مادرم سالهاست زندگي مارو خراب كرده. براي اينكه كه اون ديگه نميتونه خودش باشه. هر دفعه يكيه. هر دفعه به خاطر يه فيلم خونه و زندگيش رو به امان خدا ول ميكنه و ميره!
ثريا با ترديد گفت:
- خب! شغلش اينطور اقتضا ميكنه! مگه نه؟!
انگار هنوز از عصبانی شدن من میترسید.
ادامه دارد....
•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترشی_مخلوط😍😋
یه ترشی بی نظیر که اگه یه بار امتحانش کنی، عاشق طعمش میشی 😋
گل کلم 1 عدد کوچک
هویچ 2 عدد
خیار 3 عدد
ساقه کرفس 1 عدد
پیاز ترشی 2،3 عدد
سير چند حبه
فلفل تند 2،3 عدد
سرکه 1 لیوان
آب جوشیده 1 لیوان
نمک، زردچوبه، سیاه دونه، تخم گشنیز و پودر گلپر از هر کدام 1 ق چ سر پر
💞سیاه دونه سردی ترشی رو میگیره.
💞تخم گشنیز برای طعم بهتر و تردی ترشی هست.
💞زردچوبه برای خوشرنگ شدن ترشی هست.
💞بعضیها توی این ترشی از سبزی معطر هم استفاده میکنن.
سرکه قرمز صد در صد بهتر از سرکه ی سفید هست مواد ترشی و ظرف ترشی کاملا خشک باشن که ترشی کپک نزنه و همچنین در طرف کاملا کیپ و سفت باشه به طوریکه هوا وارد شیشه نشه درجای خنک نگهداری بزارید..
✅ بیایید چهار قرار با هم بگذاریم و به آنها عمل کنیم.
۱. در درون و بیرون خود از کلام منفی استفاده نخواهیم کرد.
۲. برداشت منفی و برچسب زدن به خود و دیگران و ذهن خوانی را تعطیل کنیم.
۳۰ افکار منفی را با افکار مثبت جایگزین کنیم.
۴. با عمل موثر به سمت آرامش و رسیدن به اهداف و آرزوهایمان خواهیم رفت.
😉انتخاب و مسئولیت زندگیمان با خود ما است
این رمان به پایان رسید ☺️
بنده همین کتابو در چند سایت دنبال کردم، همشون تا همینجا داشتن!
ینی قراره جلد دومش بیاد؟
منکه خیلی دوست داشتم ادامه داشته
باشه❤️