با خنده گفتم :یک چیزی کم داری؟ ..
با اخمش پررنگ تر شد وگفت :درست حرف بزن ..
خندیدم وگفتم :خوب مرتیکه عضب یک بار دیگه ازم خواستگاری کن تا جواب بله رو بدم ..کامل
شی ..مامان فرشته هم دلش کباب نباشه که پسرش تنهاس ..شوهرم میشی ؟؟..
گل رو گرفتم جلوش ..که محکم بغلم کرد وروسرم رو بوسه بارون کرد وگفت :سپیده دیونه اتم ...
جدی گفتم :اقا من وتو وسط خیابونیم ها ..زشته بزن بغل برادر ..
نفس راحتی کشیدم ..وای که اگه مسخرم میکرد یا میگفت نه ..خودمو میکشتم ..سرمو میکوبوندم
تو همین جدول کنار خیابون ...
با صدای دخترونه گفت :مهریه ام باالی ها ..رتبه کنکورت چنده ؟؟به تعداد همون سکه میخوام ...
بلندم زدم زیر خنده وگفتم :پس عزیزم میرم رتبه یک که شدم میام دنبالت ..فقط با قیصر جونم
ازدواج نکنی تا بیام ...
واسه مسخره بازی راه افتادم که برم که ازپشت بغلم کرد وگفت :امدنت با خودته ..رفتنت نامعلوم
چون من که نمی ذارم مگه اینکه ...اصال بیا بریم ببینم ..
دستمو گرفت کشید دنبال خودش ..ملت با چشمای گرد شده نگاهمون میکردن ..خب چیه
؟؟...ملتم دنبال سوژه ان ها ..واال ..
کنار گوشم گفت :بدجوری دیونه ام کردی ...دوست دارم بانو ...
ریز خندیدم که رو ی رمو بوسید وبردم سمت دفتر خونه ..همون موقع صدای اذان بلند شد وحاج
اقایی از دفتر بیرون امد ورفت سمت مسجد همون نزدیکی ..طاها هم دنبالش بود ..حاج اقا که
موضوع رو فهمید بلند خندید وگفت :باشه بعد از نماز ...امد جلوم وبا چشمایی که شیطنت ازش
میبارید گفت :ثانیه شماری میکنم این منو تو رو محرم کنه ..بعد ..
با کیف زدم تو سرش که خندید وگفت :منحرفی تو چقدر کوچولوی بال ... من منظورم اینکه محرم
شیم ..باالفاصلحه ببرمت مشهد جایی که مسلمون شدم واز کسی که ضامن اهو بود قول گرفته
بودم که اگه برگشتی اون قول قراری که با خود اقا بستم رو انجام بدمازاین که این موضوع رو شنیدم لبخند گشادی زدم که بیشعور گفت :البته بعدش میرسیم به بحث
شیرین همین چیزایی که شما اال ن نگران شدی وزد...
هنوز داشت میگفت که همزمان اذان تمام شد ومنم محکم زدم تو شیکمش ورفتم سمت روشویی
مسجد تا وضو بگیرم ..اونم درحالی که سرخوش میخندید رفت تو مسجد ...
تو صحن مسجد دوتایی ایستاده بودیم ..یک چادر که زمینه اش سفید بود وگل های ریزی روش
داشت..ومال خود مسجد بود سرم بود وکنار طاها که یک شلوار مشکی خوش دوخت وپیراهن
خاکستری تنش بود ایستاده بودم وحاج اقا هم داشت برامون صیغه محرمیت چند روزه میخوند تا
ازسرفرصت عقد دائم دربیاییم ...
از تصمیمم خوش حال بودم وخدا روشکر میکردم واسه این موضوع ..
باهم از مسجد بیرون امدیم که گفت :زنم ؟؟..
باز مسخره بازی در میاوردیم با خنده گفتم :جانم اقا ..
دستش رو دورم حلقه کرد وجدی گفت :اخه جوجه وسط خیابون جای عشوه امدنه..من االن ماچت
کنم که خودت خجالت میکشی ..
سریع ازش جدا شدم تند تر حرکت کردم ..ازاین هیچی بعید نبود که همین وسط منو ببوسه ..با
خنده پشت سرم میومد ..منم ازدستی با ناز راه میرفتم که کنار گوشم گفت :یا توروروکولم میندازم
میبرم یا چشم کسایی رو که دارن نگاهت میکنند رو در میارم .کدومش رو میپسندی ؟؟ ..
بـــــــله ..غیرتی شدن اقامون ..بازوش رو گرفتم وگفتم :ترجیحا کنار خودت میرم کسی نتونه
چپ نگاهم کنه ..
لبخندی زد ورفتیم سمت ماشین ..سوار جنسیسش شدیم که گفت :خیلی دوست دارم خیلی ..
خم شدم وگفتم :نه بیشتر از من ..خب کجا میریم ؟..
با لبخند امد جلوم ویک دستش رو زد به پنچره ویکیشم کنارم روصندلی وگفت :سعی نکن دربری
که برتره ..
امدم حرفی بزنم که بوسیدم
گوشیم زنگ خورد ..یکم رفت عقب وبامزه گفت :برخر مگس معرکه لعنت ..اخه االن وقت زنگ
زدنه ؟؟واال ..
خندیدم ونگاه کردم به شماره ..وای محمد حسینه ...االن این خون به پا میکنه ...
سریع قطع کردم که گفت :کی بود ؟؟..
نگاهش کردم وگفتم :طوبی یکی از دوستای دوره دانشگاهم ...
سری تکون داد وراه افتاد ..
هردو سکوت کرده بودیم وبه اهنگی که پخش میشد گوش میدادیم ..یواش گفتم :طاها از گذشته
برام میگی ؟؟
با لبخند گفت :چی میخوای بدونی ؟...اصال اون قرص های که میخوری چی هستن ها ؟؟
مکثی کردم وگفتم :گاهی خیلی عصبی میشم ازاون ارامبخش ها میخورم ..
اخم کرد وبا حرص گفت :دلم میخواد یک بار دیگه اونا رو تو دستات ببینم تا بفهمی چیکارت میکنم
..
خدایی خیلی ترسیدم که ماشین رو نگه داشت وگفت :میدونی چیکارت میکنم ؟..
سریع گفتم :لوس گفتی نخور نمی خورم ..راه بیفت ...
خندید وگفت :نخیرم ..
یهو خیز گرفت طرف صندلیم وتا ده دقیقه تمام قلقلکم داد ..جوری که داشتم پس میفتادم ...اشک
169
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 مناجات رمضانی با صدای ملکوتی امام خمینی
🤲🏼 خـدایا ما هیچیم؛ هرچه هست تویی..
#حضرت_امام_خمینی ره
#ماه_رمضان
🕰 ۰:۵۹
🌺نکات کلیدی جزء پنجم🌺
_______________________
1- مدیریت خانواده با مرد است و او موظف است هزینه های زندگی را تأمین کند.(نساء: 34)
2- همسر شایسته متواضع و نگهدار اسرار، اموال و آبروی خانواده است. (نساء: 34)
3- یک نفر از خانواده مرد و زن تعیین کنید تا به اختلافشان رسیدگی کنند. (نساء: 35)
4- در خوبی کردن با خویشان، یتیمان، نیازمندان و همسایگان سنگ تمام بگذارید. (نساء: 36)
5- نیکی کنید که خدا در ازای کوچکترین کار خوب، چندین برابر پاداش می دهد. (نساء: 40)
6- از خدا و پیامبر اطاعت کنید تا گرامی شوید و همدم و هم مسیر پیامبران و شهدا باشید. (نساء: 69)
7- اگر به شما خوبی شد، به صورتی بهتر یا دست کم به همان صورت جواب دهید. (نساء: 86)
8- سهل انگاری و اشتباه خود را به شخص دیگری نسبت ندهید. (نساء: 112)
9- عادل باشید حتی اگر به ضرر خودتان، والدین یا خویشان باشد. (نساء: 135)
5.mp3
4.01M
📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖
#تحدیر (تندخوانی) #جزء5⃣ توسط استاد معتز آقایی
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
امروز: دوشنبہ
جزء پنجم 5⃣به پیشگاه مقدس
🌹حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
و
🌹حضرت أمام حسین علیهالسلام
💐وبه نیت:
ظهور وسلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) طول عمر مقام معظم رهبری شفای بیماران اسلام وشادی ارواح طيبه شهداء ودر گذشتگان مؤمنین و مؤمنات
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
#ترتیل #جزء5
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - جزء 5(العفاسی).mp3
9.8M
📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖
*(ترتیل)*5⃣
#ترتیل #جزء5 توسط #استاد_مشاری_العفاسی
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
امروز: دوشنبہ
جزء پنجم 5⃣هدیه به پیشگاه مقدس
🌹حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
و
🌹حضرت امام حسین علیهالسلام
💐وبه نیت:
ظهور وسلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) طول عمر مقام معظم رهبری شفای بیماران اسلام وشادی ارواح طيبه شهداء ودر گذشتگان مؤمنین و مؤمنات
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
#ترتیل #جزء5 توسط #استاد_مشاری_العفاسی
4_293413254921716310.mp3
7.14M
📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹📖
(ترتیل)5⃣
#ترتیل #جزء5 توسط #استاد_منشاوی
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
امروز: دوشنبہ
جزء پنجم 5⃣هدیه به پیشگاه مقدس
🌹حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
و
🌹حضرت امام حسین علیهالسلام
💐وبه نیت:
ظهور وسلامتی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) طول عمر مقام معظم رهبری شفای بیماران اسلام وشادی ارواح طيبه شهداء ودر گذشتگان مؤمنین و مؤمنات
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
#ترتیل #جزء5 توسط #استاد_منشاوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعـای روز پنجم
مـاه مبـارک رمضـان 🌺
💢↶ شرح دعای روز پنجم
✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره
【اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِيهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ】
خدايا من را در اين ماہ رمضان
جزء مستغفرين قرار بدہ
برای استغفار بايد شرايط استغفار را داشت
كسی كه مال حرام خوردہ كه با استغفار
كارش درست نمیشود بايد برود
و صاحبان مال را راضی كند
پس «خدايا مرا از مستغفرين قرار بدہ»
يعنی اينكه واقعاً استغفار كنم
و اگر مال حرامی دارم آن را حلال كنم
به گناهی كه قبلاً كردم فكر نكنم
و از آن لذت نبرم
حالا زبانی هم استغفار كنيم خوب است
بعد از نماز مغرب هفتاد بار استغفار وارد است
من گاهی همين طوری غصهام میگیرد
تسبيح را برمیدارم استغفار میكنم
و حالم خوب میشود
【وَاجْعَلْنِی فِيهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِينَ الْقَانِتِينَ】
خدايا من را از بندگان شايسته خودت قرار بدہ
فرمانبردار تو باشم اطاعت تو را كنم
خدا آدم فرمانبردار را دوست دارد
【وَاجْعَلْنِی فِيهِ مِنْ أَوْلِيائِکَ الْمُقَرَّبِينَ】
خدايا من را از دوستان نزديكت قرار بدہ
◽️⇦ آيا خدا دوست نزدیک دارد؟
بله بندگانی هستند كه آدم آنها را در بهشت
هم پيدا نمیكند خطاب میشود كه خدايا
اين دوست ما كجاست؟ ندا میآيد
که در حضور و بهشت خدا رفته است
بهشت خدا جدا از بهشت معمول است
بهشت معمولی برای كسانی است كه
غذا و حوری میخواهند
اما آنها كه خود خدا را میخواهند
و عبادت را برای خود خدا كردند
و نه برای ترس از جهنم
آنها در بهشت خدا وارد میشوند
◽️⇦ آيه قرآن هم وجود دارد
【فَادخُلی فِی عِبادی وَادخُلی جَنَّتی】
از خدا بخواهيم که در آن بهشت قرار بگيريم
جنت فردوس، جنت عدن
جنتهای متعدد وجود دارد
ولی جنت خدا عالی است
【بِرَأْفَتِکَ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ】
خدایا به مهربانی خودت دعاهای ما را
مستجاب كن ای خدايی كه
رحمت از همه رحمها بيشتر است
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعای سحر.mp3
1.74M
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿
🌥دعای سحر با صدای
شادروان موسوی قهار
4_5839363451750715237.mp3
6.11M
🔊 #صوت_مهدوی
🎵 #پادکست «افطار شهدایی، قسمت اول»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم_عج
خودت گفتی که وعده در بهار است
بهار آمد دلم در انتظار است...
بهار هر کسی عید است و نوروز
بهار عاشقان دیدار یار است....
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج