eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 35 💢 برای آخرین بار 🌷 🔸 این بار هم موقع تولد بچه ها علی نبود ... زنگ زد، احوالم رو پرسید ... گفت؛ فشار توی جبهه سنگینه و مقدور نیست برگرده ... ✅ وقتی بهش گفتم سه قلو پسره ... فقط سلامتی شون رو پرسید ... - الحمدلله که سالمن ... - فقط همین ... بی ذوق ... همه کلی واسشون ذوق کردن...🙁 - همین که سالمن کافیه ... سرباز امام زمان رو باید سالم تحویل شون داد ... مهم سلامت و عاقبت به خیری بچه هاست ... دختر و پسرش مهم نیست ... 🔷همین جملات رو هم به زحمت می شنیدم ذوق کردن یا نکردنش برام مهم نبود الکی حرف میزدم که ازش حرف بکشم... خیلی دلم براش تنگ شده بود ...😢💞 ✅ حتی به شنیدن صداش هم راضی بودم ... زمانی که داشتم از سه قلوها مراقبت می کردم ... تازه به حکمت خدا پی بردم ... شاید کمک کار زیاد داشتم ... ✔️ اما واقعا دختر عصای دست مادره ... این حرف تا اون موقع فقط برام ضرب المثل بود ... سه قلو پسر ... بدتر از همه عین خواهرهاشون وروجک!!!🙄 🔸 هنوز درست چهار دست و پا نمی کردن که نفسم رو بریده بودن ... 🔺 توی این فاصله، علی، یکی دو بار برگشت ... خیلی کمک کار من بود ... اما واضح، دیگه پابند زمین نبود ... 🌷 ✅ هر بار که بچه ها رو بغل می کرد، بند دلم پاره می شد ... ناخودآگاه یه جوری نگاهش می کردم ...😢 انگار آخرین باره دارم می بینمش ... نه فقط من، دوست هاش هم همین طور شده بودن ... ✅ برای دیدنش به هر بهانه ای میومدن در خونه ... هی می رفتن و برمی گشتن و صورتش رو می بوسیدن ... 🌹 موقع رفتن چشم هاشون پر اشک می شد ... دوباره برمی گشتن بغلش می کردن .. 🔸 همه ... حتی پدرم فهمیده بود ... این آخرین دیدارهاست ... تا اینکه ... واقعا برای آخرین بار ... رفت ...🌷 📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 「✨🌸」 ┈━═•••❁🦋❁•••═━┈ 「⃢🌸→ ┈━═•••❁🦋❁•••═━
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 رمان شب 36 ⭕️ اشباحِ سیاه 🔹 حالم خراب بود ... می رفتم توی آشپزخونه ... بدون اینکه بفهمم ساعت ها فقط به در و دیوار نگاه می کردم ... قاطی کرده بودم ... 😞 💢 پدرم هم روی آتیشِ دلم نفت ریخت ... 🔴 بر عکس همیشه، یهو بی خبر اومد دمِ در ... بهانه اش دیدنِ بچه ها بود ... امّا چشمش توی خونه می چرخید ... تا نزدیکِ شام هم خونه ما موند ... * آخر صداش در اومد ... - این شوهرِ بی مبالاتِ تو ... هیچ وقت خونه نیست ...😒 🔸 به زحمت بغضم رو کنترل کردم ... - برگشته جبهه ... 🔺حالتش عوض شد ... سریع بلند شد کتش رو پوشید که بره... 🌷 دنبالش تا پایِ در رفتم اصرار کنم برای شام بمونه ... 🔵 چهره اش خیلی توی هم بود ... یه لحظه توی طاقِ در ایستاد ... - اگر تلفنی باهاش حرف زدی ... بگو بابام گفت ... حلالم کن بچه سید ... خیلی بهت بد کردم ...😓 🔸دیگه رسماً داشتم دیوونه می شدم ... شدم اسپندِ روی آتیش ... شب از شدّتِ فشارِ عصبی خوابم نمی برد ... ⭕️ اون خوابِ عجیب هم کارِ خودش رو کرد ... خواب دیدم موجوداتِ سیاهِ شبح مانند، ریخته بودن سرِ علی ... هر کدوم یه تیکه از بدنش رو می کَند و می بُرد... 🌅 از خواب که بلند شدم، صبح اوّلِ وقت ... سه قلوها و دخترها رو برداشتم و رفتم درِ خونه مون ... 🔷 بابام هنوز خونه بود ... مادرم از حالِ بهم ریخته من بدجور نگران شد ... بچه ها رو گذاشتم اونجا ... حالم طبیعی نبود ... چرخیدم سمت پدرم... - باید برم ... امانتی های سید ... همه شون بچه سید .... ♻️ و سریع و بی خداحافظی چرخیدم سمتِ در ... 🌹 مادرم دنبالم دوید و چادرم رو کشید ... - چه کار می کنی هانیه؟ ... چت شده؟ ... ¤ نفس برای حرف زدن نداشتم ... 🌺 برای اولین بار توی کلّ عمرم... پدرم پشتم ایستاد ... اومد جلو و من رو از توی دستِ مادرم کشید بیرون ... - برو ... و من رفتم..... 📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀 「✨🌸」 ┈━═•••❁🦋❁•••═━┈ 「⃢🌸→ ┈━═•••❁🦋❁•••═━┈
⭕️ثواب هر كار نيكى در قرآن بيان شده است، مگر ؛ كه جز خداوند كسى پاداش آن را نمى‌داند. ❌حتی با خواندن یک رکعت میشه که جز نماز شب خوانها باشیم...خودمون رو از این فیض عظیم بی بهره نکنیم دعوتید به کانال نماز شب خوانها با ما همراه باشید تا همه ی مطالب زیر را در کانال دریافت بفرمابید: 🔵 اهمیت وفضائل نماز شب در قرآن وروایات 🔵 عوامل سلب وتوفیق نمازشب 🔵 توصیه بزرگان وعلما در مورد نماز شب.... در این نمازشب را به نیت ظهور آقا (عج) بخوانیم •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
4_5944851031111238884.mp3
5.02M
📲 فایل صوتی 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 ماه رمضان اول سال 🔖 در این نمازشب را به نیت ظهور آقا (عج) بخوانیم •┈┈••••✾•✨🌕✨•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴 پانصد سال گریه در قیامت‼ ✍ آیت الله مجتهدی (ره) :گـریه کنید. دیده اید بچه ها با گریه کردن کار خود را پیش می برند. تا گریه می کنند، پدرشان راضی می شود درِ خانه خدا هم باید گریه کنید. تا گریه نکنید، کار پیش نمی رود. همین که میل پیدا کردی که گریه کنی و اشکی بریزی، معلوم می شود که خدا میخواهد تو را بیامرزد. بله، یکی از کارهای ما باید گریه باشد. شب ها طولانی است. از رختخوابتان بلند شوید. در گوشه اتاق بنشینید. کمی به حال خودتان گریه کنید. شب ها به این فکر کنید که اگر در این حال بمیرم، دست خالی، چه خاکی بر سرمان بریزیم. اگر وارد محشر شویم و به ما بگویند: «هیچ عمل خوبی نکرده ای» چه کنیم. در روایت آمده است که عده ای در روز قیامت در صحرای محشر پانصد سال گریه می کنند، هق و هق می گریند که چرا پرونده شان درست نیست و اعمالشان خوب نمی باشد. در این حال ملکی نزد آنها می آید و می گوید: «اگر یک ساعت در دنیا اینگونه گریه کرده بودی، گرفتار این پانصد سال گریه نمی گشتی! می خواستی در دنیا این گریه ها را بکنی.» خدایا، ما را گرفتار آن گریه ها نکن. 📚 در محضر مجتهدی، جلد دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 خدایِ قشنگم مطمئنم که بهترینها رو برام میخوای و به تو ایمان و اعتماد دارم طوفان برام معنایی نداره وقتی آغوشِ گرمِ تورو دارم ... 💟 لبخند میزنم ، حالم خوبه ، عاشقِ خودم و این زندگیِ زیبا هستم و قدرِ لحظه به لحظه زندگیم رو میدونم 💟 ازت ممنونم برای تمام روز و شبهایی که همیشه هوامو داشتی 💟 مهربانم صدهزار مرتبه شکرت که هستی و حضورت سرشار از عشق و آرامشه  🌟شبتون بخیر و در پناه خدا🌟
🔰احکـ🔎ــام رو🌙زه 💎زمان نیت روزه ⁉️ وقت نیت روزه رمضان چه زمانی است و آیا باید حتما بر زبان جاری شود؟🧐 ✅ همه مراجع: وقت نیت روزه رمضان از شب تا قبل از اذان صبح می باشد و نیت روزه لازم نیست به زبان جاری شود همین که بداند می خواهد برای انجام فرمان خداوند متعال روزه بگیرد کافی است. ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
هنگام افطار دِلال کنید! دِلال چیست؟ در اول دعای افتتاح عرض می کنیم: «مدلاً علیک» دِلال يعنى ناز کردن! هنگام افطار برای خدا ناز کنید! چون براش روزه ‌گرفتید وحضرتش خوان کرم گسترده؛ لقمه ى اول را نزدیک دهان ببرید، اما نخورید! دعا کنید؛ یعنی به خدا عرض کنید: اگر حاجتم را بدی، افطار می کنم! به این حالت می گويند دِلال؛ معجزه می كند!
به وقت به وقت خدا دعوتت کرده !! خوشحال نیستی ؟ مهمانی خدا ... سفره ای پربرکت و پر رزق و روزی نه فقط از جنس زمین ، بلکه از جنس آسمون خدا برات چیده ... چجوری ناز تو بخره ؟ بالاتر از این که میگه بنده ی من ، وقتی روزه دار میخوابه ، خوابش قیمتیه ... خدا داری با دل بنده هات چیکار میکنی ؟ دیگه در این حد ؟ چجوری خدا داره از دل تو پذیرایی میکنه !! نمیگی الحمدلله ؟؟ نمیگی خدایا شکرت که روزیم شد باز روزه دار باشم !! جزو اون گروهی نیستی که میخوان به یه نحوی بگن بیخیال روزه ؟ از بحث درمان و سلامت روزه برا جسم چیزی نمیگم ... فقط اینو بدون خدا دعوتت کرده ... یه مخاطب زمینی ، برا تولدش کارت دعوت میده ، کلی ذوق و شوق که چی بپوشم ، چی بخرم و .... اما خدا امشب بهت میگه بنده ی من : به هیچی فکر نکن ... فقط بیا ... دل و جسم آلوده ، خریدارم ... قلب ناسالم و پر گناه ، خریدارم ... به هیچی فکر نکن ... من بنده هامو با هر تیپ و ظاهر و دلی دوس دارم ... تو بگو پر از گناه !! من میگم خدا دوستت داشته که هنوز داره صدات میزنه ، برگرد ... ببین ، خدا داره دعوتت میکنه ... دقت کن !! رحمن ... رحیم ... غفور ... یه عشق به تمام معنا ... چی بگم !! خوش اومدید به مهمونی خدا ... ماه رمضون ، ماه امام زمانیه ... ماهی هست که شب قدر ، نگاه مولا به تقدیر ما میخوره ... این ماه بهترین فرصته که دل رو بدیم دست صاحب دل ... 🌤☀️⭐️🌟💫
33.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 مبارک رمضان ‌‎‎‌‎‌‎‌‎‌❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
dou-sahar.pdf
646.9K
PDF 🔶 متن (پی دی اف) ‌‎‎‌‎‌‎‌‎‌❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - دعای سحر.mp3
1.74M
🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿🌟🌿 🌥دعای سحر با صدای شادروان موسوی قهار
دعای ابوحمزه ثمالی فرهمند .mp3
7.92M
دعای ابوحمزه ثمالی با صدای "محسن فرهمند
نکات کلیدی جزء دوم🌹
4_293413254921716267.mp3
3.97M
(تندخوانی) ⃣ توسط استاد معتز آقایی 64Bit🚀3/8 :MB ⏰ 33:00 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
JOZE 02.mp3
9.53M
🌺 🌺 🌺 ❖═▩ஜ🍃🌺🍃ஜ▩═❖ 64Bit🚀9/ :MB ⏰Time=52/08 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃
JOZE 02 (1).mp3
10.73M
🌺 🌺 🌺 ❖═▩ஜ🍃🌺🍃ஜ▩═❖ 64Bit🚀10/1 :MB ⏰=59/03 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃
سحر دوم یک روز... گذشت! به همین سادگی لحظات مهمانی، بسرعت به پیش می روند... و من نمیدانم، چند سحر ، فرصت آرام گرفتن در آغوش تو را دارم؟ به خودم که می نگرم؛ حتی لحظه ای از این ضیافت را، چشم انتظاری نتوانم کرد. اما ؛ کرامت تو که بر من مستولی می‌شود؛ دلم برای تمام سحرها،برنامه می چیند! جانِ عالم به فدای یک بوسه ات...خدا همه ی سال، دلواپسی،  مهمان دلم بود؛ نکند از سجاده رمضانت جا بمانم! و این تویی که باز گداپروری کردی... و مرا، گوشه ای، در لابلای اشراف ضیافتت، جای دادی... و من نشسته ام اینجا؛ درست سر بر زانوان تو..... و حرارت آغوشت را به هیچ مأمن دیگری، نمی دهم! اما دلم شور میزند...؛ دلبرم نکند؛ امراضِ دلم، مرا از تو بگیرند. نیمه شب را ، به قصد علاج آمده ام... طبیب تویی؛ نَفْسِ بیمارم را، شفا نداده، رها مکن! دستان خالی ام، پر از تکرار "یا طبیب" شده. یقین دارم بی اجابت، رهایم نخواهی کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 دعای روز دوم ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِکَ، وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِکَ وَنَقِماتِكَ، و وَوَفِّقْنِي فیهِ لِقِرآئةِ آیاتِکَ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین. 🎙شیخ میثم تمار 🔷🔸💠🔸🔷
🔘 داستان کوتاه یه روز در کاخ سلطان محمود دو تا گدا می نشستن برا گدایی ، یکیشون خیلی چاپلوس بود ، سلطان محمود یا هر کدام از بزرگان میخواستن رد بشن این شروع میکرد به تمجید و تعریف و چاپلوسی و یه سکه ای میگرفت ، اما اون یکی خیلی ساکت مینشست و هیچ چیز نمیگفت. بعد وقتی گدای چاپلوس بهش میگفت تو چرا هیچی نمیگی ، مگه خدا بهت زبون نداده یه چیزی بگو تا سکه ای بگیری، میگفت: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه یه روز خبر میرسه داخل کاخ به سلطان محمود ،که سلطان این دو تا گدا رو دیدید دم درب کاخ نشستن و گدایی میکنن؟ سلطان میگه آره دیدم یکی شون خیلی چاپلوسه و اون یکی خیلی ساکت و هیچی نمیگه! به سلطان میگن: اتفاقا گدا ساکته هر وقت شما به اون یکی کمک میکنید مدام تکرار میکنه: کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه سلطان محمود عصبانی میشه و میگه حالا حالیش میکنم سلطان محمود خر کیه. دستور میده یه مرغی سر ببرن، کباب کنن و یکی از زمردهای با ارزش قصر رو بذارن داخلش و ببرن صله بدن به اون گدای چاپلوس تا اون یکی یاد بگیره سلطان محمود کیه مرغ رو آماده میکنن و میبرن برا گدای چاپلوس و از قضا قبل از آودن مرغ یکی از وزرا برای این گدا تکه ای بوقلمون کباب شده برده بوده و اونم خورده و سیر از غذای خورده بی خیال نشسته بوده. وقتی مرغ رو بهش میدن رو میکنه به اون یکی گدا و میگه از صبح چقدر گدایی کردی؟ گدا جواب میده ۳ سکه. میگه ۳ سکه خودتو بده به من تا این مرغ رو بدم به تو. مرد فقیر میگه نه نمیخوام، تو سیر شدی و نمیتونی این مرغ رو بخوری تا فردا هم که نمیتونی نگهش داری پس آخرش مجبور میشی بدی به کسی، اون وقت اگه دوست داشتی بده به من . گدای چاپلوس میگه باشه یه سکه بده ، مرغ رو بدم به تو ، و باز جواب منفی میشنوه، آخرش میگه باشه بابا نمیخوام سکه ای بدی، بیا بگیر مرغ رو بخور. مرد فقیر اولین قطعه از مرغ رو که توی دهانش میذاره زمرد رو میبینه ، سریع زمرد رو توی جیبش میذاره واز خوشحالی بلند میشه به گدای چاپلوس میگه: رفیق! من میرم و شاید از فردا همدیگرو نبینیم، اما یادت باشه کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه! فردا صبح سلطان محمود میاد میبینه باز این گدا دم درب نشسته، سرش فریاد میزنه تو چرا هنوز اینجایی؟ مگه هدیه ما برای تو بس نبود یه عمر آسوده زندگی کنی؟ گدا جواب میده کدام هدیه؟ سلطان محمود میگه: همون زمرد داخل مرغ ! گدا جواب میده من سیر بودم مرغ رو دادم به مرد فقیری که اینجا می نشست. سلطان محمود عصبانی فریاد میزنه این مرد رو بیارین داخل کاخ روزی صد تا شلاق بهش بزنید تا صد بار در روز تکرار کنه : کار خوبه خدا درست کنه سلطان محمود خر کیه ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─