شرح دعای پانزدهم.mp3
9.34M
شرح دعاى روز پانزدهم ماه مبارک رمضان/ آیت الله مجتهدی تهرانی
💢 شرح دعای روز پانزدهم
🔰آیت اللہ مجتهدی تهرانی.ره
【 💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین 】
♥️خـدايا
در این روز اطاعت بندگان خاشع و خاضع خود را نصیب من گردان
برای آنکه بدانیم خاشعین چه کسانی هستند بهتر است اول در مورد متکبرین صحبت به میان آوریم
چرا که خضوع و خشوع به طور کامل با تکبر و غرور تضاد دارد
◽️برای روشن شدن این موضوع اشارہ میکنیم به قسمتی از سخنان گهربار حضرت علی علیهالسّلام که در مورد متکبران اینگونه فرمودند⇩
آگاہ باشید! زنهار! زنهار!
از پیروی و فرمانبری سران و بزرگانتان آنان که به اصل و حسب خود مینازند و خود را بالاتر از آنچه هستند میپندارند و کارهای نادرست را به خـدا نسبت میدهند و نعمتهای گستردہ خـدا را انکار میکنند تا با خواسته های پروردگار مبارزہ کنند
و
نعمتهای او را نادیدہ انگارند آنان شالودہ تعصب جاهلی و ستونهای فتنه و شمشیرهای تفاخر جاهلیت هستند
🟩 امام علی علیهالسّلام همچنین در قسمتی دیگر نیز فرمودند:
کبر و خودپسندی چیزی است که قلبهای متکبران را همانند کردہ تا قرنها به تضاد و خونریزی گذراندند و سینهها از کینهها تنگی گرفت
که با توجه به این تذکرات مقدس از زبان امیرمؤمنان درمییابیم که خضوع و خشوع همانند ظرفی است که انسان به وسیله آن به جمع آوری رضا و خشنودی خـداوند میپردازد
و
تکبر چون ظرفی است تو خالی که هیچ چیزی در آن جز غرور و تکبر جای نمیگیرد و این خضوع و خشوع است که انسان را به خدای خویش نزدیک میسازد
زیرا که
هر چه انسان نزد پروردگار عالمیان خود را ذلیل و خوار نشان دهد ارزشش در پیشگاہ او بیشتر میشود
🟩 حضرت علی علیهالسّلام فرمودند:
تاج تواضع و فروتنی را بر سر نهید
و
تکبر و خودپسندی را زیر پا بگذارید
و تواضع و فروتنی را سنگر میان خود
و
شیطان و لشکریانش قرار دهید
زیرا شیطان از هر گروهی لشکریان و یارانی سوارہ و پیادہ دارد
پس خضوع و خشوع در مقابل پروردگار عالمیان همان طاعت و بندگی خالصانه در مقابل ذات اقدس اوست
که ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم به ما عبادت و اطاعتش را همراہ با خضوع و خشوع نصیب کند
【 وَاشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین 】
و شرح صدر مردان فروتن و خـداترس را به من عطا فرما به حق امان بخشی خود ای ایمن دلهای ترسان
↫❓ حال «منتخبین» چه کسانـی هستند؟
در دعای این روز نکته اساسی که به آن تأکید شدہ است خضوع و خشوع و فروتنی در مقابل ذات اقدس پروردگار است.
🟥⇚مخبتین به معنای فروتنان است
آن هم فروتنانی که فروتنی آنان فقط در مقابل پروردگار جهان و جهانیان است
↫ ❓حال شاید سؤال کرد که «فروتنان» چه کسانـی هستند؟
که در جواب باید بگوئیم فروتنی یکی از صفات بارز مؤمنان تقوا پیشه است، که شب و روز خود را به تقوا و پرهیزکاری میگذرانند
⬅️ چنانچه
🟩 حضرت علی علیهالسّلام
در مورد صفت و نشانه یک پرهیزکار فرمودند⇩
◄در دینداری نیرومند
◄نرم خو و دور اندیش است
◄دارای ایمانی پر از یقین
◄حریص در کسب و دانش
◄با داشتن علم بردبار
◄در توانگری میانه رو
◄در عبادت فروتن
◄در تهیدستی آراسته
◄در سختیها بردبار
◄در جستجوی کسب حلال
◄در راہ هدایت شادمان
◄و پرهیز کنندہ از طمع ورزی است
با توجه به فرمودہ آن بزرگوار در مییابیم که مخبتین همان پرهیزکاران هستند که شب و روز خود را به ذکر و یاد خـداوند به پایان میبرند
که
ما نیز در این روز از خـداوند میخواهیم شرح صدری را که مردان پرهیزکار و فروتن دارند به ما نیز عطا کند.
┅┅┅┅┅┅┅┅┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸میلاد خجستۀ
🌹تجسم عینی عشق و ایثار
🌸تبلور صداقت و پاکی
🌹مدینه سبز مهربانی ها
🌸مهد لطیف خوبی ها
🌹دومین اختر تابناک ولایت ؛
🌸امام حسن مجتبی (علیهالسلام)
🌹بر تمامی مسلمانان جهان ..
🌸و شما روزه داران عزیز مبارک باد
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 تو وقتی خوب هستی که اگر گناه کسی را دیدی آنرا ندیده بگیری و فاش نکنی .
🌺 وقتی بزرگواری که غم دیگران را آرام می کنی هر چند که خود کوه درد باشی...
🌺 وقتی زیبا هستی که لبخند می زنی و در قلبت غم بزرگی داری و دیگران را به لبخندت شاد می کنی ، چه فرزندانت باشند چه همسر و چه غیر آنها...
🌺 خدایا
ما را از کسانی قرار بده که در دنیا خیر و نیکی می کارند و در آخرت ثمرات آن را برداشت می کنند ،
🌺 خدایا
ما را به #خیر هرگونه که باشد نزدیک کن که سخت محتاجیم. #الهی_آمین
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷قلمت را بـردار بـنـویس
🌸از همـه خوبیها زنـدگی
🌷عشق امیـد و هـر آنـچه
🌸بر روی زمین زیبــاست
🌷گـــل مـریــم ، گــــل رُز
🌸روی کـــاغــذ بـنـویــس
🌷زنــدگـــی زیـبــاســــــت
🌸روزتـون به زیبـایی گـلها
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عالمی گفتند خوشبختی چیست؟
گفت:
حاصل یک کسری است که صورتش
تلاش و مخرجش توقع است.
هرچه صورت نسبت به مخرج
بیشتر بشه، جواب بزرگتر میشه.
حالا فرض کنید توقع به صفر نزدیک شود، خوشبختی می رود به سمت بینهایت.
شرط خوشبختی این است
که توقعات را پایین بیاوریم ...💐
🌸🍃
اثرات عجیب دعا و نفرین!
وقتی برای کسی از ته قلب آرزوی موفقیت شادی و سلامتی می کنید، امواج نامرئی تفکرات و انرژی شما تشخیص نمی دهد که این آرزو متوجه دیگریست. این موج نیک خواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش میکند
در حالت دعا تمامی قوای معنوی، سلول های مغز و حتی سیستم عصبی، زیر بارش این ذرات بهشتی قرار میگیرند که خود شما آن را تولید کردید.
اگر از کسی بیزار و متنفر باشید نیز ذرات و امواج کسالت و تنفر، نخست بر خود شما میبارد و سپس در ضمیرتان رسوب میکند.
با توجه به این واقعیت، ضمیر ناخودآگاه کسی که دعا و نفرین میکند، نمیتواند تشخیص دهد که این محصولات شفا بخش و یا مسموم کننده متعلق به فرد دیگریست و باید به سوی او صادر شود بلکه در این شرایط، ضمیر ناخودآگاه، آن محصولات را ابتدا خودش جذب میکند.
همیشه به یاد داشته باشید آبی که در رودخانه جاریست، نخست بستر خود را تر و سرشار از ذات خویش میکند و در نهایت به دریا میرسد
برای همدیگر دعای خیر و برکت کنیم 🙏🏻
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
💫کاش در این رمضان
💫لایق دیدار شویم
💫سحرى با نظر
💫لطف تو بیدار شویم
💫کاش منت گذارى
💫به سرم مهـدى جان
💫تا که همسفره تو
💫لحظه افطـار شویم
🌼الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَــرَج🌼
#امام_زمان
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ «ارزش خدمت به #امام_زمان»
👤 استاد #شجاعی
🔸 باید سختترین ذلتها رو تحمل بکنیم، تا چند ساعت بتونیم به امام زمان خدمت کنیم...
خود خواه نباشیم...
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات خیلی زیبا...
🎥 الهی ؛ دستان گنهکار به سمت توست ناامیدش نکن...
#ماه_رمضان
🌸🍃
🔘 داستان کوتاه
🔸روزی عارفی، مردم را به دور خود جمع کرده بود و از خدا برایشان سخن میگفت برایشان از شریعت و طریقت و معرفت و حقیقت سخن می گفت.
🔸او مردم را آماده میکرد برای پاسخ به سوالهایی که حضرت حق از آنها در مورد حیاتشان، در مورد دوستیهایشان، در مورد عبادت هایشان، نماز و روزههایشان و... خواهد پرسید
🔸درویشی که از آنجا می گذشت
رو به جماعت کرد و گفت:
🌸حضرت حق این همه را نمی پرسد
فقط یک سوال میپرسد و این است:
⁉من با تو بودم تو با که بودی؟
#ز_هر_چه_غیر_یار_استغفرالله
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل باغ نرگس زِ بستان زهرا
چو نورِ حسن جلوهگر خواهد آمد ...
یا محسن بحق الحسن
#عجللولیکالفرج
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تقدیم به شما
💓روزه داران عزیز
🌸ان شاءالله که
💓امشب براتون
🌸پراز خبرهای خوب
💓پراز اتفاقات شیرین
🌸پراز خیر و برکت و
💓پراز نگاه خدا باشه
🌸و به تمام آرزوهاتون برسید
💓و با دلی شاد
🌸زندگی را سپری کنید
💓نماز و روزه ها تون قبول حق
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸میلاد حسن(ع)
🎊خسرو دین است امشب
🌸شادی و سرور
🎉مؤمنین است امشب
🌸از یمن قدوم
🎊مجتبی(ع) طاعت ما
🌸مقبول خداوند مبین است امشب
🎉خجسته میلاد
امام حسن مجتبی (ع) مبارک💐
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸نيمه ماه و دلم
🎉در پي قرص قمر است
🌸چشم اميد من
🎊امشب به دعاي سحر است
🌸مژده دادند
🎉ملائک که حسن مي آيد
🌸فاطمه منتظر جلوه روی پسر است
🎉 ميلاد امام
حسن مجتبی (ع) مبارک باد💐
🌸🍃
مدح و متن اهل بیت
#پروانه ای دردام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی قسمت۱۰ 🎬 شب ازنیمه گذشته وخبری از طارق نشده,پدرم چند
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
# قسمت ۱۲ 🎬
داعشی وحشی به سمت من ولیلا امد ومیخواست دستان مارا با بند لباس ببندد,پدرم تااین حرکت رادید بلند شدتا به سمت مابیاید اما اون یکی داعشی بالگدی که به پشتش زد باعث شد پدرم به صورت زمین بخورد,مادرم با گریه های بلند والتماسهای پی درپی همانند مرغی که به جوجه هایش حمله شده خودرا روی من ولیلا وعماد انداخت ومدام التماس وتقلا میکرد تا شاید دل داعشیان به رحم اید اما ,مرد حرامی بازوی مادرم راگرفت وکشان کشان اورابه سمتی که پدرم بود برد ,الان دیگه پدرومادرم یک گوشه اتاق بودند ومن ولیلا بادستان بسته وعماد بادهان بسته گوشه ی دیگر اتاق که روبروی پدر ومادرم قرارمیگرفتیم بودیم.
هیچ کدام درحال خودمان نبودیم بس که گریه کرده بودیم وناله زده بودیم گلووچشمهایمان به سوختن افتاده بود,یک لحظه ازذهنم گذشت که هدف داعشیها چیست؟چکار میخواهند کنند,که یکی از داعشیها چاقویی خنجر مانند, از پرشال کمرش دراورد ورو به دیگری کردوگفت:ابواسحاق ,اینها قربانی من یاتو؟....ابواسحاق نگاهی کرد ویک برق شیطانی درچشمانش درخشید وگفت:نه نه ابوعاص دست نگهدار...باید هنگام قربانی مجاهدان تکبیر بگویند ,صبر کن الان برمیگردم...
خدای من,یا امام حسین ع ,اینها چه میخواهند بکنند ...قربانی....چه کسی؟....به چه گناهی؟؟؟...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۱۳ 🎬
ابواسحاق بیرون ازخانه رفت.وهمه ی ماحتی عماد ساکت شده بودیم انگار درفکر عاقبت این معرکه بودیم وباسکوتی که براتاق حاکم شده بود تازه متوجه سروصداهای بیرون از خانه شدیم ,صدای گریه وشیون زنان وکودکان بیگناه باصدای تیر وفشنگ جنگی قاطی شده بود انگار یک لشکربه محله ی ایزدیها حمله ورشده بود واخربرای چه؟به چه جرمی؟؟؟
چنددقیقه ای طول کشید که ابواسحاق باپنج شش داعشی که رویشان را بسته بودند وپرچم سیاهرنگی که رویش عبارت (لااله الاالله ومحمدارسول الله)نوشته شده بود به داخل اتاق امدند...
مو براندامم راست شدازترس به مرز سکته رسیده بودم ,یعنی این حرامیان چه چیزی درفکرشان بود که ابواسحاق گفت:میخواهی شروع کنیم ,الان شرایط برای قربانی فراهم است .
درهمین هنگام یکی از داعشیهایی که تازه امده بود گفت:دست نگهدارید...
ابواسحاق:چی شده برادر میخواهی شفاعت این کافران راکنی؟
داعشی:نه نه,میگم حیف این قالی که به خون این کافران الوده شود,کلی قیمتش است وخنده ای,شیطانی سرداد...
ابواسحاق:راست میگی ,ببرینشون ببرینشون بیرون.
ازبرخورد دستانشون بابازوم چندشم میشد وخودم دست عمادرابادستان بسته ام گرفتم ولیلا هم چادرمن راگرفت وباهم رفتیم روی حیاط
یک حوض اب بزرگ روی حیاط داشتیم,یک طرف بابا ومامان را نشاندند وطرف دیگر حوض ما سه تا بچه را دوتا داعشی بالای سرما ایستادند وبقیه بالای سرپدرمادرمان...
قلبم به شدت هرچه تمام تر میزد یعنی این شیاطین چه میخواستند انجام دهند😰😭😱
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۱۴🎬
خدای من دوتا داعشی یکی بالای سرپدرم ویکی هم بالای سرمادرم باخنجرهای تیزشان ایستاده بودند وچندتا هم اطرافشان اسلحه هایشان راروبه اسمان گرفته بودند ودوتا داعشی بالای سرما,سرمن ولیلا را بالا گرفته بودند تا صحنه راببینیم ویکی دیگر ازداعشیها با گوشی اش داشت لحظه ها راشکار,میکرد انگار ما جنایتکاران زمینیم واینان فرشتگان مامور نجات زمین باافتخارفیلم میگرفت ,هردو داعشی باهم خنجرها رابرگلوی پدرومادرم نهادند وبقیه با شلیک تیرهوایی تکبیر میگفتند وهمه باهم فریادالله اکبر...لااله الاالله سرداده بودند دنیا پیش چشمام داشت سیاه میشد...عماد نباید میدید..😱😱سریع با دستهای بسته ام عماد را طرف خودم کشاندم وبادست چشمانش راپوشاندم تا بچه بیچاره سربریدن پدر ومادرش رانبیند...اشک میریختم...ضجه میزدم...ناله میزدم 😭😭😭وان طرف پدر ومادرم دست وپا میزدند...قطره های خونشان برزمین واسمان میپاشید ,خرخر گلویشان ونفسهای اخرشان رابا دوچشمم دیدم وبا دوگوشم شنیدم وزار زدم,داعشیهای بالای سرمان اجازه نمیدادند که سرمان راپایین بیاندازیم ,انگار که حکم خداست که باید سربریدن عزیزانمان راببینیم...
غصه ی کشته شدن یابهتربگویم زجرکش شدن عزیزانم یک طرف وغصه ی اینکه این شیاطین بانام خدا سرمیبرند وبه اسم اسلام جنایت میکنند هم یک طرف,واقعا دراینجا من غریبم ,برادرم ,خواهرم پدرم مادرم,همسایه ها همه و همه غریبند ومظلوم, به خدا اینجا محمد ص هم غریب است به خدااینجا خدا هم غریب است....
خدایااااااااا......
#ادامه_دارد ..
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
# قسمت۱۵ 🎬
نمیدونستم حرکت بعدیشون چیه وقراره کدوم یکی ازمارا جلوی چشم بقیه قربانی کنند ,دلم میخواست اول کارمن راتمام کنند چون اصلا طاقت کشته شدن برادروخواهرم رانداشتم...جسدغرق درخون پدرومادرم هریک به یه طرف افتاده بود وداعشیها همه رفتند بیرون ,فقط همون دوتایی که باراول اومده بودن داخل, موندن,ابواسحاق جیبهای پدرم راخالی کرد وهردو هجوم بردند داخل تا اگرپول وطلاواشیای گرانبهایی موجود بود به غارت ببرند من ولیلا وعماد را بادستان بسته با جسد بیجان وبی سرپدرومادرم تنها گذاشتند,هرسه مان بس که ضجه زده بودیم ,گلویمان گرفته بود وسکوت بود وسکوت ,نگاه کردم به عماد دیدم خدای من خیره به چشمهای نیمه باز پدرم ,بود,دلم کباب شد برایش ,اخه تواین سن ,این غم ,این صحنه ها براش از صدبارمردن بدتربود,درسته ماایزدی بودیم اما همیشه مصیبتهایی راکه برسر امام حسین ع اورده بودند ازگوشه وکنار میشنیدیم وگاهی درسینه زنی وعزاداریهای شیعیان شرکت میکردیم,الان هم هیچ کس نمیدونست اما من شیعه بودم...داغ خودم رامقایسه کردم با خانوم زینب س ومتوسل شدم به ایشان وگفتم:اگر سربریدن عزیزانت را دیدی منم ,سربریدن عزیزانم رادیدم اگر به اسارت رفتی,الان ماهم درچنگال شیطان گرفتاریم.
خانوم به جان داداش بزرگوارتان سوگند یک صبری به من وخواهروبرادرم دهید که بتوانیم این زجر راتحمل نماییم...خانوم ,جان حسینت به دادمان برس...خانوم, جان حسینت نجاتمان بده...
همینجور که در دل واگویه میکردم ناگاه دوتا داعشی بیرون امدند ,گویا,سرچیزی بحثشان شده بود...
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
#پروانه ای دردام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت ۱۶ 🎬
خدای من این دوداعشی خبیث سر غنایم جنگی یا بهتر بگویم اموال غارتی دعوایشان شده بود, بالاخره بعداز بحث زیاد چون ابواسحاق پول لازم بود قسمت بیشترپول ودلارهایی که پدر بیچاره ام سالهای سال برای بدست اوردن انها تلاش کرده بود تا زن وفرزندانش دراینده زندگیشان تامین باشد به ابواسحاق رسید ووسایل خانه هم ابوعاص برای خودش مصادره کرد,برایشان اهمییت نداشت که دو جسد غرق درخون کنارشان است وسه جفت چشم نگران خیره به چشمان پدرومادری که دیگر نفس نمیکشیدند بود,عماد, این برادرک شیرین زبانم کلا مسخ شده بود هیچ کلامی از دهانش خارج نمیشد وفقط وفقط چشمانش دور وبر پدرومادرم میگشت...درهمین هنگام ابوعاص روبه ابواسحاق کردوگفت آن دوحوریه(اشاره به من ولیلا) هم مال تو به گمانم پول خوبی در ازای فروششان بگیری خخخخخخ😈
خدای من....درست شنیدم ...ما به اسیری ویا بهتر بگویم کنیزی میرفتیم...مگر قانون برده وبرده داری در اسلام منسوخ نشده؟؟چرا این بااصطلاح مسلمانان نوظهور هیچ اطلاعی از دینشان ندارند؟؟؟منی که یک هفته بیشتر نیست اسلام اورده ام بیشترازاینانی که برای هرکارشان تکبیر میگویند از دین سررشته دارم...اری اینان شیاطینی هستند که درظاهر سنگ اسلام رابه سینه میزنند ودرحقیقت دشمن اصلی دین واسلامند ,به خدا که طارق عین حقیقت رامیگفت ,اومعتقدبود این دواعش ساخته وپرداخته دشمنان اسلام هستند وبرای بدنام کردن اسلام وبیزارشدن مردم جهان از اسلام,علم شدند وچه خوب به وظیفه شان عمل میکنند....
آه برادرم طارق کجایی؟؟کجا رفتی که ندیدی عزیزانت را زنده زنده سربریدند وقهقه زدند,کجایی که ببینی ناموست ,اسیردست ابلیس شده ,آه چه مظلوم وغریبیم ما...چه غریب است دین خدا...چه غریب است اخرین فرستاده خدا...چه غریب است حجت خدا ,علی مرتضی ع وبچه هایش وشیعیانش....
به خدا...خدا هم غریب شده دراین مسلک....
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈
آدم نشسته بود ، شش نفر آمدند ، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
به یکی از سمت راستیها گفت : «تو کیستی؟»
گفت : «عقل»
پرسید : «جای تو کجاست؟»
گفت : «مغز»
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»
گفت : «مهر»
پرسید : «جای تو کجاست؟»
گفت : «دل»
از سومی پرسید : «تو کیستی؟»
گفت : «حیا»
پرسید : «جایت کجاست؟»
گفت : «چشم»
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد : «تو کیستی؟»
جواب داد : «تکبر»
پرسید : «محلت کجاست؟»
گفت : «مغز»
گفت : «با عقل یک جایید؟»
گفت : «من که آمدم عقل میرود.»
از دومی پرسید : «تو کیستی؟»
جواب داد : «حسد»
محلش را پرسید.
گفت : «دل»
پرسید : «با مهر یک مکان دارید؟»
گفت : «من که بیایم ، مهر خواهد رفت.»
از سومی پرسید : «کیستی؟»
گفت: «طمع»
پرسید : «مرکزت کجاست؟»
گفت : «چشم»
گفت : «با حیا یک جا هستید؟»
گفت : «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»