eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸زندگی فقط 🌾رسیدن به اهداف نیست 🌸زندگی مسیرِ آرامش است 🌾آرامشت را بساز 🌸در راهِ رسیدن‌های بی‌جا نجنگ 🌾گاه کوتاه بیا و آرام بگیر 🌸و در خلوتِ خویش 🌾چایِ آرامش را خوش طعم بنوش. 🌸صبح دوشنبه تون بخیر و شادی 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 اگر کسی از دیگری به نیکی یاد کند، آن خیر و نیکی، به وی باز می‌گردد. 🌼 این بدان مانَد که کسى اطراف خانهٔ خود گلزار برپا کند. پس هر بار نظر كند، گل و گلزار بيند، و دائماً در بهشت باشد. 🌼و چون از یکی بد گفت، آن كس در نظر او مبغوض شد و چون از او یاد کند و خيال او پيش آيد، چنان است كه مار يا كژدم يا خار و خاشاك در نظر او آيد! 🌼 پس اکنون که می‌توانی در باغ و گلزار باشى چرا در ميان خارستان و مارستان مى‌گَردى؟! ❤ همه را دوست بدار تا هميشه در گُلزار و گلستان باشى. 👤 📚 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫دست بالای دست 🌸وقتی پرنده ای زنده است ، 🍃مورچه را میخورد، 🌸وقتی میمیرد ، 🍃مورچه او را میخورد ... 🌸شرایط به مرور زمان تغییر میکند ؛ 🍃یک درخت، 🌸هزاران چوب کبریت را میسازد ... 🍃اما وقتی زمانش برسد ، 🌸یک چوب کبریت میتواند 🍃هزاران درخت را بسوزاند ... 🌸 پس خوب باشید و خوبی کنید ... 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دل انسان است که او را سعادتمند وثروتمند میکند انسان با آنچه که هست ثروتمندست نه با آنچه که دارد آرامش سهم کسانیست که بی منت میبخشند بی کینه میخندند و باسخاوت محبتشان را اکرام میکنند❤️ 🌸🍃
🌼سلام دوستان مهربانم 🌷دوشنبه پانزدهم 🌼مرداد ماهتون عالی 🌷روزگارتون پراز امیـد 🌼دنیاتون پراز محبت 🌷رزق تون پراز برکـت 🌼لحظه هاتون پراز شادی 🌷عشق هاتون پراز پاکی و 🌼زندگیتون پراز آرامش باشه 🌷امروز تون زیبا و پراز شادی 🌸🍃
🌷قرآن ،۱۱ چیزرابابرکت دانسته: ۱.تقواباعث نزول برکات آسمان وزمین میشود۹۶ اعراف ۲.کعبه مبارک‌است:۹۶آل عمران ۳.قرآن مبارک است:۹۲انعام ۴.پیامبران وحضرت عیسی ع بابرکتند۳۱مریم ۵.دعابرای نزول برکت باعث برکت است:۲۹مومنون ۶.درخت زیتون ،مبارک است:۳۵نور ۷.سلام کردن دقت داخل شدن منزل باعث برکت است:۶۱نور ۸.شب نزول قرآن شب قدر،مبارک است:۳دخان ۹.باران، مبارک است.۹ ق ۱۰.خداوندمفیدوبابرکت است:۶۴غافر ۱۱.اسم خدا بابرکت است:۷۸الرحمن
🌷 «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ ».۱۵۲بقره یادمن باشیدتایادشماباشم درتفسیرنمونه درموردمرادازاین آیه فرموده: 1⃣ مرا به «اطاعت» یاد کنید، تا شما را به «رحمتم» یاد کنم، شاهد این سخن آیه ۱۳۲ سوره «آل عمران» است که مى گوید: «وَ أَطیعُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُون». 2⃣ مرا به «دعا» یاد کنید، تا شما را به «اجابت» یاد کنم، شاهد این سخن آیه ۶۰ سوره «مؤمن» است که مى گوید: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُم». 3⃣ مرا در «خلوتگاه ها» یاد کنید تا شما را در «جمع» یاد کنم. 4⃣ مرا به «هنگام وفور نعمت» یاد کنید، تا شما را در «سختى ها» یاد کنم. 5⃣ مرا به «عبادت» یاد کنید، تا شما را به «کمک» یاد کنم، شاهد این سخن جمله «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعین» است. 6⃣ مرا به «مجاهدت» یاد کنید، تا شما را به «هدایت» یاد کنم، شاهد این سخن آیه ۶۹ سوره «عنکبوت» است که مى فرماید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا». 7⃣ مرا به «شکر» یاد کنید تا شما را به «زیادى نعمت» یاد کنم، چنان که در آیه ۷ سوره «ابراهیم» مى خوانیم: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَ َزیدَنَّکُمْ». 📚 تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۵۸۵. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🔻رهبر انقلاب در پیامشون برای ترور روی یه چیز خیلی تاکید داشتن اون هم حریم جمهوری اسلامی ایرانه! این حریم نه فقط برای مردم ایران که برای مهمانانمون هم باید امن باشه. سیدعلی بشدت روی این خاک حساسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥پاسخ به شبهات خناسان پیرامون شهادت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
صاحب عزاے ماتم کرب‌وبلا بيا تنها اميدخلق جهان يابن فاطمه بيش از هزارسال تو خون گريه ڪرده‌اے اے خـون جـگر ز قامـت زينـب بيـا بيـا اللهم عجل لوليک الفرج بحق سيدتنا الزينب علیها السلام اجرك_الله_يا_صاحب_الزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بمحض شروع حمله نيروهاى مسلح ما عليه رژیم صهیونیستی غاصب، چنین عمل کنید👌💪💪
enc_1681869601900520357173.mp3
3.61M
هر جا تو باشی حرمه... حرمت تو دلمه❤️‍🩹
🔥 اول ماه صفر 💢اعمـــــال مـــــاه صفـــــر 💠 سفارشات مخصوص بمناسبت ورود به ماه صفرالمظفر: ▪️ماه صفر ماه حزن اهل بیت علیهم السلام و ماه مهم و شریفی هست، ♦️لذا در مفاتیح الجنان اعمالی برای کل این ماه و اعمال مخصوص بعضی روزها آمده است: ۱- خواندن نماز اول ماه دو رکعت در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره قل‌هوالله احد در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بعد از نماز صدقه دهد. ۲- خوانده دعای؛ " یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. " روزی ۱۰مرتبه که در مفاتیح الجنان آمده. ۳- روز سوم نمازی دارد به این نحو: دو رکعت در رکعت اول سوره حمد سوره فتح و در رکعت دوم حمد و توحید. بعد از نماز صد مرتبه صلوات، صد مرتبه بگوید: اللهم العن آل ابی سفیان و صد مرتبه استغفار کند. ۴- صدقه دادن هم در طول ماه مطلوب است. 📘منبع :مفاتیح الجنان وداع با
enc_16642927804244924688039.mp3
3.18M
نوآهنگ جوانمرد 🌴هرکه را با خودت تا خدا می‌کشی 💫 بَه چه زیبا می‌کشی!!!... 🌴 عالَمی را سوی کربلا می‌کشی 💫 تا کجا می‌کشی!!!... 🎙حنیف طاهری
مداحی آنلاین - نماهنگ نحن مقاومون - ابوذر روحی.mp3
6.75M
🎙 "نحن منتقمون" نماهنگ جدید و ضد صهیونیستی ابوذر_روحی ویژه (حمله ایران به اسرائیل) جولان بنویسید ... وقت‌است‌که‌ازقدرت‌طوفان‌بنویسید از وعده صادق ... ازقدرت‌جمهوری‌اسلامی‌ایران‌بنویسید نحن مقاومون یا ایها الصهیون✊ اللهم عجل لولیک الفرج
مدح و متن اهل بیت
#راز_پیراهن قسمت پنجاه و چهارم: ژینوس احساس می کرد که دست و پایش مثل چوب خشک شده، می خواست به شدت د
قسمت پنجاه و پنجم: ژینوس بعد از مدتها غذای گوشتی خورد و لباس قرمزی را که برتن داشت و احساس بدی به او میداد از تن در آورد و اینبار لباس پوشیده و بلند خاکستری رنگی پوشید. ژینوس احساس می کرد رفتار اطرافیانش به طرز مشکوکی تغییر کرده، زری مهربان تر از همیشه بود،اما خباثتی عجیب در نگاهش موج میزد. دیگر خبری از خواندن افکار در وجود ژینوس نبود و دیگر کارهای خارق العاده نمی توانست انجام دهد و گاهی اوقات در دریای ناامیدی غرق میشد و به مدت چند لحظه دردی عجیب در سر خود حس می کرد. یک شبانه روز به این منوال گذشت و باز هم دوباره آن لباس قرمز رنگ و دوباره آن ماشین سیاه رنگ و زری... ژینوس به همراه آنان راهی جایی شد که نمی دانست کجاست ، اما حس عجیبی داشت و نگرانی شدیدی وجودش را گرفته بود ، او بعد از مدتها به یاد مادر و دوستش حلما و وحید افتاده بود و دلش آن زمان را می خواست و برایش عجیب بود که چرا کسی به دنبال او نگشته و شاید هم گشته و او خبر ندارد. بالاخره بعد از گذشت ساعتی ، وارد یک روستا شدند، روستایی سرسبز که از تک و توک خانه های آن ،میشد فهمید که ساکنان زیادی ندارد، ژینوس طبق تجربیات این مدت میفهمید که مقصد اصلی آنان این روستا نیست چون گروه شیطان پرستی که با آنها همراه شده بود،جایی میان مردم نداشت و همیشه خانه های مرموز و خارج ازآبادی را برای جلساتشان انتخاب می کرد. بعد ازعبور از روستا ،وارد جاده ای باریک و پر از پیچ و خم شدند که کمترین بی احتیاطی راننده آنها را به قعر دره های سنگی فرو میبرد. پس از گذشت دقایقی ،بالاخره ساختمانی سوله مانند جلویشان ظاهر شد و بی شک همین جا وعدگاه این شیاطین آدم نما بود‌. ماشین ایستاد و هر سه پیاده شدند و زری با احترام زیاد که انگار ساقدوش عروس است ، در کنار ژینوس قدم بر می داشت. جلوی درب بزرگ سوله ایستادند، درب باز شد و مردی که رویش را با نقابی سیاه و سفید پوشانده بود پشت درب ظاهر شد ، چیزی در گوش زری گفت و زری که انگار دستپاچه شده بود، چشمی گفت و دست ژینوس را در دست گرفت و به دنبال خود می کشید. حرکت زری آنقدر تند بود که ژینوس نتواسنت بفهمد که محیط اطرافش و آن خانهٔ سوله مانند چه شکلی هست. زری انگار بارها و بارها به این مکان آماده بود چون مستقیم به سمت راهرویی در سمت چپ رفت و از آن راهرو دری را باز کرد که گویی به صحنه ای بزرگ باز میشد. زری ، مقابل ژینویس ایستاد، با دستانش ،صورت او را قاب گرفت و گفت: تو خیلی زیبا بودی ژینوس و قرار است دل بسیاری از مریدان ، سرور ما را شاد کنی...برو روی صحنه که همگان برای آمدن تو لحظه شماری می کنند ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
قسمت پنجاه و ششم: ژینوس در حالیکه پاهایش از حسی ناشناخته به رعشه بود وارد صحنه شد. جمعیت زیادی در مقابلش پایین صحنه جمع شده بود ، جمعیتی زیاد و سیاه پوش که از چشمان همهٔ آنها گویی آتش می بارید. ژینوس نگاهی به جمعیت کرد و ناگاه نگاهش به مجسمه ای سنگی و بزرگ که در گوشهٔ سمت چپ وجلوی جایگاه بود افتاد، مجسمه ای به شکل جغدی بزرگ با دهانی باز،دهانی که به راحتی چندین مرد درون آن جا میشد. از داخل دهان جغد آتش به بیرون زبانه می کشید، ژینوس تا چشمش به جغد سنگی افتاد،انگار بندی درون جانش پاره شد. خیره به جغد بود که ضربه ای از پشت سر به او خورد، ژینوس روی خود را برگردانید و زری را دید،زری اشاره به جلو کرد و گفت: نزدیک جغد برو در مقابلش زانو بزن... ژینوی کلا گیج شده بود ، گویی پاهایش به اختیار خودش نبود و محکم به زمین چسپیده بود، او داشت تلاش می کرد که قدم بردارد ،ناگهان متوجه شد از سمت روبه رو ، زنی با دامن سیاه رنگ و صورتی سرخ، کودکی شیرخواره روی دست دارد و انگار او هم مقصدش همان جغد سنگی ست. جمعیت پایین جایگاه ،همه خیره به آن جغد بودند ،گویی در این مراسم ،این جغد سنگی ارزشی بسیار داشت. با ضربهٔ دیگری که زری به ژینوس زد ، او به خود آمد و آرام آرام به سمت جغد سنگی حرکت کرد. تقریبا ژینوس و آن زن با کودک در آغوشش همزمان به جغد سنگی رسیدند با اشاره زن ،ژینوس جلوی جغد سنگی زانو زد و آن زن کودک شیرخواره را که لباسی سفید برتن داشت و به نظر میرسید بیش از شش ماه از عمرش نمی گذرد را روی دست جلوی دهان مجسمه بالا برد. هرم و گرمایی که از دهان جغد خارج میشد باعث اذیت کودک شد و صدای آن طفل بلند شد، همزمان با گریه کودک ،تمام جمع حاضر از جا بلندشدند، زنی که طفل روی دستش بود شروع به خواندن وردهایی نامفهوم کرد ،وردهایی که ژینوس می دانست ،سخنان شیطانی هستند و جمعیت همه با هم پشت سر آن زن آن وردها را تکرار می کردند، صدای گریه کودک بلند و بلندتر و در صدای شیطان پرستان گم میشد. ورد شیطانی به اوج خود رسید ناگهان... ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی
قسمت پنجاه و هفتم: صدای شیطان پرستان اوج گرفت ناگهان آن زن که نوزاد کوچک را در آغوش داشت نوزاد را به دهان پر از آتش جغد پرتاب کرد. همراه با این پرتاب، چشمان تمام آن جمع خیره به دهان آتشین جغد بود ژینوس با ترس و تعجب ان زن و آن جغد سنگی را نگاه می کرد. فریاد دلخراش نوزاد که در آتش شیطانی این شیطان پرستان می‌سوخت در صدای ورد های جمع گم شد.ـ ژینوس از آنجا که هنوز اندکی از پاکی طینتش باقی مانده بود، هراسان از جا بلند شد و به طرف دهان جغد سنگی رفت تا کودک را از دهان جغد و آن آتش شعله اور بیرون آوردـ هنوز درست کمر راست نکرده بود که ناگهان با ضربه ای از پشت سر به شانه هایش خورد برجای خود افتاد. سرش را به عقب برگردانید متوجه شد مردی سیاه پوش که نقابی سیاه بر چهره زده بود از پشت سر، شانه های او را محکم در دست گرفته و با خنجری که در دست داشت، محکم بر سینه ژینوس فرود آورد ژینوس در عین ناباوری دهان باز کرد تا چیزی بگوید اما فوران خون که از قلبش به بیرون میریخت اورا از گفتن هر حرفی باز داشت. خون پی درپی می آمد و آن لباس قرمز رنگ باز هم تیره تر می شد. زری که از دور شاهد ماجرا بود زیر لب گفت راز این پیراهن در همین خون است پیراهنی که با خون دختران رنگ گرفته و در نشیمنگاه این پیراهن آیات قرآن پنهان شده و پوشنده این پیراهن با بی احترامی به آیات قرآن در بین جنیان مقام بسیار بالایی خواهد داشت و می تواند کارهای کارهای خارق العاده انجام دهد و صد حیف ژینوس زود پر کشید و پوشنده دیگر این پیراهن در آینده‌ای زود حلما خواهد بود. ادامه دارد 📝به قلم: ط_حسینی
قسمت پنجاه و هشتم: شهر شلوغ شده بود، از هرطرف هیاهو به هوا بلند بود، حلما به دنبال وحید به این طرف و آن طرف کشیده میشد. دیگر توانی برای راه رفتن نداشت تازه یک هفته از عقد آنان می گذشت حلما با آرامی صدا زد: وحید تورو خدا آروم آروم تر خسته شدم. اصلا کجا داریم میریم؟! وحید به عقب برگشت و نگاهی به حلما کرد و گفت: ببین بهت نگفتم از کلانتری زنگ زدن، مجبور شدم تو رو بیرون بیارم وگرنه در این هیاهوی بی عفتی که زنان هرزه به پا کرده اند، جای شما در خانه امن تر از هر جایی است. انگار جسد دختری را پیدا کردن، که شباهت زیادی به ژینوس می ده، البته عکس این دختر را به عنوان قربانی اغتشاشات که به دسته پلیس های لباس شخصی کشته شده، پخش کرده ان و گفتن این دختر به دلیل شرکت در اغتشاشات و دادن شعار «زن، زندگی، آزادی» طعمه حریف شده و اورا کشته اند من که باور نمیکنم ژینوس باشه و اگر واقعاً ژینوس باشه، بعید میدونم که ژینوس میتونسته بیاد بیرون و تو جمع شرکت کنه و سری به مادر بدبختش نزنه.. حلما که از حرفهای وحید شوکه شده بود، یک لحظه احساس کرد دنیا دور سرش میچرخه... یعنی ژینوس؟! واقعا ژینوس؟ وحید که متوجه شد حال حلما تغییر کرده، خودش را به او رسوند و دستش را گرفت و گفت: نگران نشو حلما جان، ان شاالله که ژینوس نیست، اصلا بعیده ژینوس باشه... حلما سرش را تکون داد و در همین حین یه خانم به او تنه زد و همینطور که با سرعت به جلو میرفت و موهای افشانش تکان می خورد رو به حلما گفت: خوشگله! حیف تو نیست که زیبایی های خودت را توی لچک پنهان کردی؟ درش بیار بابا تا همه بفهمن زنهای ایرانی چقدر خوشگلن و چقدر بافرهنگن و بلند فریاد زد: زن، زندگی، آزادی... وحید سری از روی تأسف تکان داد و گفت: بهتره بگین، زن، هرزگی، جنایت.. حلما آه بلندی کشید و گفت: دلم میگیره، ارزش یه زن مسلمان بیش از آن است که همچی حرفهای سخیف و حرکات زشتی دربیارن، هر جا هست از خارج کشور آب میخوره، از اونجایی که شیاطین دنیا هیچ وقت توان دیدن پیشرفت کشور ایران را ندارند، به خیال خودشون می خوان با منحرف کردن زنها، خانواده، جامعه و کشور را منحرف کنند، اما کور خوندن، ما جانمان در گرو عفتمان هست و آزادیمان در گرو دینمان... وحید لبخندی زد و گفت: آفرین، حالا آرامش خودت را حفظ کن تا بریم ببینیم اینجا چه خبره، باشه؟ ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
استغفار‌یعنی: خدایا‌من‌نتوانستم‌از‌زندگی‌ام‌خوب‌لذت‌ ببرم، حالم‌بد‌است،‌ اخلاقم‌بد‌شده،‌ عاشق‌نشدم‌و‌درخود پرستی‌مانده‌ام،‌ روحم‌کثیف‌شده‌ و‌دیگر‌ازچیزی‌لذت‌نمی‌ برم،‌درستم‌کن‌ تا‌باقی‌ماندۀزندگی‌ام‌ را‌لذت‌ببرم...(:♥️
گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟ گفتی: «انَّ مع العسر یسرا» 🙂💛🌺 "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست.(انشراح/6) گفتم: اخه دیگه خسته شدم گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»🙂💛🌼 از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی گفتی:«اذکرونی اذکرکم»🙂💛🌺 منو یاد کن تا یادت باشم. گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟ گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)🙂💛🌼 گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفتی: «الیس الله بکاف عبده»🙂💛🌺 مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36) ✨
💢یه جایی با خدا خلوت کن و بگو خدایا خودت بهم روزی فراوون برسون خدایا خودت به کسب و کارم برکت بده خدایا خودت عزیزانم رو در پناه خودت نگهدار خدایا باهام حرف بزن و به درد دلام گوش بده خدایا خودت دستم رو بگیرو بهترین راه رو نشونم بده خدایا هیچوقت منو به حال خودم رها نکن خدایا منو ببخش و کمکم بکن خدایا خودت همه دعاهام رو اجابت بکن خدایا خودت منو به همه آرزوهام برسون الهی آمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥موضوع:توصیف دل انگیز مرگ و بهشت برزخی زائر کربلا در بیان امام باقر (علیه السلام) سخنران:حجة الاسلام محمدرضا . ✨