eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر حضرت هادی به فدایت پسرم.mp3
2.9M
سامرا از غم تو جامه دران است هنوز چشم نرگس به جمالت نگران است هنوز پسر حضرت هادی به فدایت پسرم پدر حضرت مهدی به فدایت پدرم 🎙 مهدی رسولی
4_749880493649953041.mp3
5.07M
🎙 #⃣ #⃣ زده آتیش به جون من زهر کینه بیا مهدی سامرا شد برای من چو مدینه بیا مهدی ای قرار دلم بیا    همه ی حاصلم بیا               میسوزه جگر من   تبداره پیکر من این دم آخر من   اومده مادر من چرا شکسته پهلوش  کبوده هر دو بازوش رنگی به رخ نداره     زخمیه کنج ابروش 《وای مادرم》 در هوای تو بیقرارم ای نگارم بیا مهدی به خدا روز و شب ندارم ای بهارم بیا مهدی ای قرار علی بیا   ذوالفقار علی بیا منتظر مادر تو    اجداد اطهر تو انتقامه حسینه   فریاد آخر تو بیا و در بیار اون   دو تا نامرد و از خاک تا دنیا از وجود    دشمناتون بشه پاک 《آقا بیا آقا بیا》 تک سوار حجازی من صاحب ما بیا مهدی آخرین وعده ی الهی غائب ما بیا مهدی ای مسافر بیا بیا    نور حاضر بیا بیا مدینه کربلایی     کاظمین سامرایی هر جا هستی نگارا   قطعا در قلب مایی دعا بکن واسه ما      واسه ی رهبر ما دعا بکن ببینیم          روز ظهورت آقا 《آقا بیا آقا بیا》
4_6006080076293080190.MP3
19.04M
شهادت امام حسن عسکری (ع) حاج محمود تاری ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
مداحی آنلاین - غریبن همه اهل بیت خدا - کرمانشاهی.mp3
4.53M
غریبن همه اهل بیت خدا خصوصا امامای دور از وطن اگه که شکسته دلت گریه کن تو این گریه ها هی بگو یا حسن 🔊 🏴 🎙
مداحی_آنلاین_نشسته_ام_بین_عبور_تو_محمدرضا_بذری.mp3
4.99M
نشسته‌ام بین عبور تو عرض ارادتم حضور تو خدا کنه لایق این باشم زنده باشم عصر ظهور تو 🔊 🏴 حاج محمد رضا بذری
داغ امام عسکری دلها شکسته در ماتم بابای خود مهدی نشسته گرد مصیبت چهرۀ عالم گرفته زهرا ز داغ لاله اش ماتم گرفته 🏴 سالروز شهادت مظلومانه امام حسن عسکری(ع) را به فرزندشان حضرت صاحب‌الزمان(عج) و همه شیعیان و محبّین آن حضرت، تسلیت عرض می‌کنیم.
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
4_6001522531876473621.mp3
753.9K
🏴 ♨️الگوی همه‌ی مومنان 👌 بسیار شنیدنی 🎙رهبر معظم انقلاب
شدّاد، پادشاهی بود بی دین و به رسولان زمان خود کافر شده، ایمان نیاورد. چون صفات بهشت و عمارات و بساتین وانهار آن را از زبان انبیاء شنید، خواست که برای خود به صفات مذکوره بهشتی بنا نماید. صد نفر از مُتعمدان خود را برگزیده و به دست هر یک هزار نفر کارگر از هر صنف سپرده و حکم نمود که جمیع جواهرات و طلا و نقره جمع آورد، در کار آن بنا مصروف نمایند، او شهر را به خشت طلا و نقره بنا نهاد و دیوارهای آن شهر را به نگین های مروارید و یاقوت و انواع جواهرات، مُرصّع ساختند و از چهل فرسنگی آن شهر، نهر آبی جاری ساختند که همه جا پوشیده از زیر زمین می آمد و در کنار شهر ظاهر می شد و از این نهر جداول در میان کوچه ها و بازارها و خانه ها جاری ساختند، در میان نهر آب، جواهرات سرخ و سبز و زرد، ریخته و در کنار انهار، درختان از طلا ساخته و میوه ها برای آن درختان از جواهرات نصب نمودند و... در کنار این نهر، برای شدّاد، قصری عالی تر از همه قصور ساختند که مُشرف بود بر جمیع قُصور. خدای تعالی هود پیغمبر را بر شدّاد فرستاد، هر قدر که شدّاد را دعوت نمود به جز کفر و ضلال چیزی نیفزود، حضرت هود علیه السلام او را از عذاب خدای تعالی، ترسانیده و به زوال مملکتش وعید دادند. در این هنگام شدّاد را خبر دادند که بنای بهشت به انجام رسیده و شدّاد در کمال خرّمی روانه ولایت ارم گردید. چون به یک منزلیِ شهر ارم رسید، عذاب خداوندی نازل شده صیحه ای از آسمان رسیده، شدّاد و جمیع لشکریان او با جمیع سرداران و صنعت سازان هلاک شدند و درباری در آن شهر باقی نماند و حق تعالی آن شهر را از نظر آدمیان پنهان نمود. ⚫️⚫️⚫️⚫️
صبر و انتظار کشیدن نیکوس کازانتزاکیس (نویسنده) تعریف می کند که در کودکی، پیلۀ کرم ابریشمی را روی درختی می‌یابد. درست زمانی که پروانه خود را آماده می کند تا از پیله خارج شود، کمی منتظر می‌ماند، اما سرانجام چون خروج پروانه طول می کشد تصمیم می گیرد به این فرآیند شتاب ببخشد.  با حرارت دهانش پیله را گرم می کند، تا اینکه پروانه خروج خود را آغاز می کند.  اما بال هایش هنوز بسته اند و کمی بعد، می‌میرد.  کازانتزاکیس می گوید: بلوغی صبورانه با یاری خورشید لازم بود، اما من انتظار کشیدن نمی‌دانستم. آن جنازۀ کوچک، تا به امروز یکی از سنگین ترین بارها بر روی وجدانم بوده. اما همان جنازه باعث شد بفهمم که یک گناه بزرگ حقیقی وجود دارد: «فشار آوردن بر قوانین بزرگ کیهان». بردباری لازم است، نیز انتظار زمان موعود را کشیدن و با اعتماد راهی را دنبال کردن که خداوند برای زندگی ما برگزیده است. منبع: داستانی از پائولو کوئیلو ⚫️⚫️⚫️⚫️
مرحوم فَشَندی می‌گوید: ‌در مسجد ... اعمال را به جا آورده بودم و با همسرم می‌آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده‌ و قصد دارند به طرف مسجد بروند. با خود گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان از راه رسیده و تشنه است. ‌ظرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشامیدن، ظرف آب را پس دادند. ‌گفتم آقا، شما دعا کنید و فرج (عج) را از خدا بخواهید تا امر نزدیک شود. ‌فرمودند: شیعیانِ ما به اندازه‌ی آب‌خوردنی ما را نمی‌خواهند! اگر ما را بخواهند، می‌کنند و ما می‌رسد. ‌ 📚شیفتگان حضرت مهدی(عج)، جلد۱، صفحه۱۵۵ ⚫️⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی در مورد کسی که از ترس ریا، نماز شب را نخواند استاد فاطمی نیا