eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.4هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
20.5هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 پیجر چیست و چرا از آن استفاده می‌شود؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖
🛑📸 پیجرهای لبنان چگونه منفجر شدند؟
🚨 هر عقب نشینی غیرتاکتیکی غضب الهی را به دنبال دارد؛ چرا باید دستور ولی فقیه زمان ۵۰ روز روی زمین بماند؟ ✅ مقام معظم رهبری حدود یک ماه قبل درباره عقب نشینی غیر تاکتیکی در برابر حمله دشمن فرمودند، این کار موجب غضب الهی می‌شود: 🔸 «به تعبیر قرآن کریم، عقب‌نشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدان‌های سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد.» (۱) ایشان در این تبیین، به آیه ۱۶ سوره انفال اشاره داشتند: 📜 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ ﴿۱۵﴾ وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶﴾ (۲) 📃 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که با انبوه کافران در میدان نبرد روبه‌رو شوید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید)! ﴿۱۵﴾ و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند -مگر آنکه هدفش کناره‌گیری از میدان برای حمله مجدد، و یا به قصد پیوستن به گروهی (از مجاهدان) بوده باشد- (چنین کسی) به غضب خدا گرفتار خواهد شد؛ و جایگاه او جهنم، و چه بد جایگاهی است! ﴿۱۶﴾ ⚠️ حدود ۵۰ روز از ترور شهید فؤاد شکر در لبنان و ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران و بیش از یک ماه از این تذکر مهم ولی فقیه شیعیان جهان می‌گذرد. در تمام این مدت لوگوی وب سایت نشر آثار مقام معظم رهبری به عبارت «خونخواهی هنیه عزیز» تغییر کرده است ولی دیگر مقامات ایران هنوز از لزوم انتظار برای رسیدن زمان و مکان مناسب می‌گویند و تاکنون انتقام را به تاخیر انداخته‌اند. از طرف دیگر حوادث روزهای اخیر لبنان نشان داد، حمله انتقامی یوم الاربعین حزب الله هم قدرت و بازدارندگی لازم را نداشته است. این روزها می‌بینیم نتیجه این عقب نشینی مقابل دشمن چیزی نبوده جز جری تر شدن دشمن جنایت کار صهیونیستی و منفجر کردن ناجوانمردانه‌ی بمب‌های کار گذاشته شده در پیجرها، بیسیم ها و سایر قطعات الکترونیکی؛ چه در دست نیروهای مقاومت باشند و چه در دست مردم عادی. ⭕️ آیا هنوز وقت انتقام نرسیده است؟ دستور قطعی ولی فقیه جامعه تا کی باید روی زمین بماند؟ هنوز باید منتظر حملات و عملیات تروریستی بعدی اسرائیل بمانیم؟ ⬅️ (۱). دیدار دست‌اندرکاران کنگره ملی شهدای استان کهگیلویه و بویر احمد با رهبر انقلاب (۱۴۰۳/۰۵/۲۴) (۲). آیات ۱۵ و۱۶ سوره مبارکه انفال 🏷
 ✴️ پنجشنبه 👈29 شهریور / سنبله 1403 👈15 ربیع الاول 1446👈19سپتامبر 2024 🕋 مناسب های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. ❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا: ✅مسافرت. ✅داد و ستد و تجارت. ✅خرید کردن. ✅خواستگاری و عقد و عروسی. ✅شکار صید ماهی و دام گزاری. ✅لباس نو پوشیدن. ✅و دیدار علماء و بزرگان خوب است. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 مناسب زایمان نیست. 🚘 مسافرت: مسافرت خوب است. 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج حمل است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است. ✳️لباس نو پوشیدن‌. ✳️ختنه کودک. ✳️خرید مایحتاج زندگی. ✳️ارسال اجناس به مشتری. ✳️و آغاز به کسب و کار نیک است. 🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است. 💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، فرزند مباشرت پس از فضیلت نماز عشاء امید است از یاران امام زمان علیه السلام باشد و برای سلامتی نیز مفید است. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث سرور و شادی می شود. 💉💉حجامت فصد خون دادن. یا و فصد سلامت آفرین است. 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی . 🟦 با این دعا روز خود را شروع کنید بِسْم‌ِٱللّٰه‌ِٱلرَّحْمٰن‌ِٱلرَّحیٖمِ 💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ اِنّـیٖ اَسْـئَـلُکَ 🔹یـٰا قَـریٖـبَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا رَبَّ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا اِلـٰهَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸عَـجّـِلِ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹سَـهّـِلِ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا فَـتّـٰاحَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا مِـفْـتـٰاحَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا فـٰارِجَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا صـٰانِـعَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا غـٰافِـرَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا رٰازِقَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا خـٰالِـقَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔹یـٰا صـٰابِـرَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ 🔸یـٰا سـٰاتِـرَ ٱلْـفَـتْـحِ وَ ٱلْـفَـرَجَ ✨وَٱجْـعَـلْ لَـنـٰا مِـن اُمُـورِنـٰا فَـرَجـََٱ وَ مَـخْــرَجـََٱ ایّٖـٰاکَ نَـعـبُـدُ وَ ایّٖـٰاکَ نَـسْـتَـعـیٖـنَ بِـرَحْـمَـتِـک یـٰا اَرْحَـمَ ٱݪــرّٰاحِـمـیٖـنَ.✨
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۲۹ شهریور | سنبله ۱۴۰۳ 🗓 ۱۵ ربیع الاول ۱۴۴۶ 🗓 19 سپتامبر 2024 🌹 متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا ولادت پیامبر و امام صادق علیهما السلام ▪️19 روز تا ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ▪️23 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام ▪️25 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️49 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ المَلِک الحقّ المُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشکار ❇️ روز به اسم امام حسن عسکری (ع) است روایت شده در این روز زیارت امام حسن عسکری (ع) خوانده شود. روز می‌شود. ❇️  (یا ) ۳۰۸ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. 📚 شب : طبق آیه ی ۱۶ سوره می‌باشد. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است. ✅ برای گرفتن روز مناسبی است. ✅ برای روز مناسبی است‌. ✅ برای و روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است‌‌‌. ✅ امشب برای خوب نیست. ✅ برای رفتن روز مناسبی است. 🔰 زمان :از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر. 🔹امروز روز بسیار مناسبی است. 🔹امروز برای شروع کارها مناسب است.  🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود.ان شاء الله. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن بسیار پسندیده است.  🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت بخصوص وسایل منزل، موجب سود است. 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب و موجب عزت است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « نخـاع » است.👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب ،سمت جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.   ☜ صبح 04:26 اذان ظهر 11:58 ☜ مغرب 18:24 طلوع آفتاب 05:50 ☜ آفتاب 18:05 نیمه شب 00:16 🌸   🌸 روايت شده كه مردى خدمت حضرت اميرالمومنين عليه السلام شكايت كرد از دير شدن جواب دعايش فرمود چرا نمى خواهى دعا سريع الاجابه را پرسيد كه آن كدام دعا است فرمود بگو: اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاَْعْظَمِ الاَْجَلِّ الاَْكْرَمِ الْمَخْزوُنِ الْمَكْنُونِ النُّورِ الْحَقِّ الْبُرْهانِ الْمُبينَ الَّذى هُوَ نُورٌ مَعَ نُورٍ وَ نُورٌ مِنْ نُورٍ وَ نُورٌ فى نُورٍ وَ نُورٌ عَلى كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ فَوْقَ كُلِّ نُورٍ وَ نُورٌ تُضيئُ بِهِ كُلُّ ظُلْمَةٍ وَ يُكْسَرُ بِهِ كُلُّ شِدَّةٍ وَ كُلُّ شَيْطانٍ مَريدٍ وَ كُلُّ جَبارٍ عَنيدٍ لا تَقِرُّبِهِ اَرْضٌ وَلايَقُومُ بِهِ سَمآءٌ وَ يَاْمَنُ بِهِ كُلُّ خآئِفٍ وَ يَبْطُلُ بِهِ سِحْرُ كُلِّ ساحِرٍ وَ بَغْىُ كُلِّ باغٍ وَ حَسَدُ كُلِّ حاسِدٍ وَ يَتَصَدَّعُ لِعَظَمَتِهِ الْبَرُّ وَالْبَحْرُ وَ يَسْتَقِلُّ بِهِ الْفُلْكُ حينَ يَتَكَلَّمُ بِهِ الْمَلَكُ فَلا يَكُونُ لِلْمَوْجِ عَلَيْهِ سَبيلٌ وَ هُوَ اسْمُكَ الاَْعْظَمُ الاَعْظَمُ الاَجَلُّ الاَْجَلُّ النُّورُ الاَْكْبَرُ الَّذى سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ وَاسْتَوَيْتَ بِهِ عَلى عَرْشِكَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَيْتِهِ وَاَسْئَلُكَ بِكَ وَ بِهِمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى كَذا وَ كَذا به جاى كذا و كذا حاجت بخواهد. 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی عمود ۱۵:۲۰ 🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی میشود.
سـ🌸ــلام روزتون پراز خیر و برکت 🌸 🗓 امروز پنجشنبه ☀️  ۲۹ شهریور   ١۴٠۳  ه. ش 🌙  ۱۵ ربیع الاول   ١۴۴۶  ه.ق  🌲 ۱۹  سپتامبر  ٢٠٢۴    ميلادی 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍🍃🌼آخرین پنجشنبه‌ تابستان تون 🍃💖پُر برکت با صلوات 🍃🌼بر حضرت محمد ص 🍃💖و خاندان مطهرشِ 🍃🌼الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ 🍃💖وَآلِ مُحَمَّدٍ 🍃🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُم 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖ســلام 🌸صبح پنجشنبه تون شاد و زیبا 💖آخر هفتـه ای سرشار از 🌸سلامتی، لبخنـد، امیـد 💖آرامش، مهـربانی 🌸موفقیت و دلی پر از 💖مهـر و صفـا و دوستی 🌸همـراه با خیـر و برکـت 💖براتـون آرزومنـدم 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹آخرین پنجشنبه تابستان است به یاد عزیزان آسمانی با یک سینی حلوا شاخه گلی یاس و گلاب 🌹 به استقبالشان میرویم چیزی زیادی از ما نمیخواهند فقط هرپنجشنبه به یاد آنها باشیم😔 🌹برای شادی روحشان فاتحه و صلواتی قرائت کنیم🙏 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷از صدای پای صبح میفهمیم 🌼🍃اتفاق تازه‌ای در راه است 🌷خدا ڪند این صبح زیبا 🌼🍃همه غرق 🌷در باران اجابت شویم 🌼🍃فقط خدا باشد و 🌷ما و یڪ چتر آرامش 🌼🍃امیدوارم برگ برگ 🌷کتاب زندگیتون سرشار از 🌼🍃شادی و خوشبختی 🌷و خبرهای خوب باشه 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀آخرین پنج شنبه تابستان است 🕯و دلمان براى آنهایى که 🥀دیگر نداريمشان تنگ است 🕯پنج شنبه است 🥀جاى خالى عزیزان 🕯دوباره احساس میشود 🥀ارزش داشتن همه عزيزانمان 🕯را بدانيم فرصت بيش از آنچه 🥀فكرش را ميكنيم كوتاه است 🕯روح تمامى درگذشتگان شاد 🥀يادشون گرامى و‌ قرین رحمت الهی 🥀یادشان کنیم با فاتحه و صلواتى 🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوشا باش ، نه‌ مصر ،.... افتاده باش ، نه‌ ذلیل ،... شوخ باش ،نه‌ مسخره ،.... آزاده باش ،، نه‌ یاغی ،... مطمئن باش ، نه‌ ساده ،.... از خود ، راضی باش ، نه‌ از خودراضی ،... صبور باش ، نه‌ در کمین ،.... آنوقت خواهی دید که کلید روشن ضمیری را در دست خود خواهی داشت.....‌ 🌸🍃
❤️✨امـروز از خدا ⚪️✨ برای تک تک تون ❤️✨اینگونه آرزو کـردم ⚪️✨روزتـون پراز خوبی ❤️✨لحظـه هاتون پراز آرامش ⚪️✨نگاهتون پراز مهـربانی ❤️✨دوستی هاتون پراز صداقت ⚪️✨رزق و روزی تون پراز برکت و ❤️✨زندگیتون پراز محبت باشـه ❤️✨تقدیم با بهترین آرزوها ⚪️✨آخر هفته خوبی داشته باشید. 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁صدای پای پاییز می آید ... حواست هست 🍁که شهریور هم گذشت .. و باید دل خوش کنیم 🍁به آمدن پاییز... 🍁یک پاییز خوشرنگ یک پاییزی که مهر و آبان 🍁و آذرش تو را ، به یاد هیچ خاطره ای نیاندازد .. 🍁یک پاییز دوست داشتنی و پر از عشق .. 🍁که شاید مال من و تو باشد .. می مانیم به امید پاییزی که،،، 🍁 نه از فاصله ..نه درد ...نه جنگ ،، نه فقر ،،، فقط عشق، باشد . 🍁پاییزی وقتی به آخرش رسید ،، جوجه ای از جوجه هایش 🍁کم نشده باشد .. به امید عشق ... 🍁به امید شیرین ترین لحظه های زندگی اش .. 🌼سـلام به پنجشنبہ ☕️سـلام به طلوع یک روز زیبـا 🌼شـاد و پر انرژی ☕️سـلام به افکار مثبت 🌼سـلام به دوستان خوبم صبح آخر هفته تـون بخیر ☕️ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🪷امروزبراتون ازخدا 🍃🪷سلامتی میخوام 🍃🪷وخانه ای گرم 🍃🪷ان شاءالله 🍃🪷 امروز را با آرامش سپری کنید 🍃🪷در کنـار خانواده محترم تون 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه به یک آدم بگی: فوق العاده ای؛ فوق العاده تر از قبل می‌شه. اگه یه آدم رو برای تلاشش تحسین کنی: بیشتر تلاش میکنه. اگه به یکی بگی که چقدر قشنگ می‌خندی: قشنگ تر میخنده... اگه به یکی بگی چقدر خوشگل شدی، با حسی که از تو دریافت کرده، خوشگل‌تر میشه. مهربون بمون، اگه تو مهربون بمونی، مهربونیِ این دنیا ته نمی‌کشه... 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انسان ها به میزان فرهنگشان عشق می ورزند! به میزان حقارتشان توهین می کنند! و به میزان کمبود هایشان، آزارت می دهند! هر چه حقیرتر باشند بیشتر توهین میکنند تا حقارتشان را جبران کنند! هر چه فرهنگشان غنی تر باشد، بیشتر به دیگران عشق میدهند! و هر چه هویتشان عمیق تر باشد محترمانه تر رفتار میکنند! 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛🍁 ابتدای جاده مهر 🍁🍂 پاییــز 💛🍁به انتظار نشسته است 🍁🍂نگاهش ابـری 💛🍁ردّ پاهایش خیس 🍁🍂 کوله بارش خالیست منتظره 💛🍁تا اینهمه برگی 🍁🍂که قراره از درختان فرو بیاره آرزو دارم 🍁💛 پاییـز زیبا داشته باشید🍁🍂 🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼باغبانی پیرم 🍃که به غیر از گلها 🌼از همه دلگیرم 🍃کوله‌ام غرق غم است 🌼آدم خوب کم است 🌼عده‌ای بی‌خبرند 🍃عده‌ای کور و کَرَند 🌼عده‌ای هم پکرند 🍃و میان رفقا 🌼عده‌ای مثل شما 🍃تاج سرند 🌸🍃
💖آخرین پنجشنبه تابستان 🌷و شهریورماهتون عالی 🌸امروز برایتان 🌷اینگونه آرزو میکنم 💖ان شاءالله 🌸خدا در خونه تک تک تون بزنه 🌷بگه امروز نوبت خواسته ها و 💖آرزوهای شماست و 🌸توشه ای پرازخیر و برکت 🌷شوق زندگی 💖حس خوشبختی 🌸روزگار آرام و 🌷عاقبت بخیری براتون هدیه بیاره 💖روزتون زیبا وآخرهفته تون بشادی 🌸🍃
خسرو جهانی ! شبی در بهار سال ٧١ شام را خوردم و خوابیدم؛ ساعت ٢ و نیم بامداد تلفن زنگ خورد! با خودم گفتم نصفه شبی چه کسی با ما کار دارد تلفن را برداشتم. شخصی گفت: آقای جهانی؟ گفتم: بله گفت: من از سفارت فلان کشور در تهران با شما تماس می گیرم. دولت آمریکا از ما خواسته تا با رضایت شما، ترتیب انتقال شما و خانواده ات را به آمریکا بدهیم. اول فکر کردم یکی از دوستان بی خواب شده و نصفه شبی شوخی اش گرفته ... گفتم دولت آمریکا چه نیازی به من دارد؟ گفت: شما به عنوان کسی که هشت سال تجربه جنگی با سامانه پدافندی هاوک دارید، از طرف شرکت ری تیان دعوتنامه دارید تا با فلان مبلغ حقوق ماهیانه به همراه منزل و اتومبیل، به عنوان مشاور در این شرکت مشغول به کار شوید! آن شب هر طور بود با جواب های سر بالا، وی را دست به سر کردم تا باصطلاح، بی خیال ما شود؛ اما مدتی بعد دوباره در همان ساعات نیمه شب تماس گرفت و همان حرف ها را دوباره تکرار کرد... این بار در جوابش گفتم: من در ایران یک قطعه زمین دارم و اگر از ایران بروم، احتمال اینکه این قطعه زمین از دستم برود هست! گفت: مرد حسابی! من به تو می گم شرکت ری تیان ضمانت داده اگر پایت را داخل آمریکا بذاری، فلان مبلغ را به حساب بانکی خودت واریز کند. با این پول می توانی کل محله تان را بخری! حالا ارزش آن قطعه زمین در برابر این مقدار پول چقدر است؟! گفتم: این قطعه زمین، یک قبر است در بهشت زهرا کنار آرامگاه پدر و مادرم و در مجاورت قطعه همرزمان شهیدم در پدافند زمین به هوای ارتش! اگر دولت آمریکا می تواند چنین قطعه زمینی را در خاک آمریکا برایم کنار بگذارد، فردا صبح نه همین الان می آیم و خودم را به سفارت شما معرفی می کنم! گفت: الحق که دوستانت راست می گویند که کله ات بوی قورمه سبزی میدهد! گفتم: زمانی که ما وارد ارتش شدیم این شعر با گوشت و خونمان آمیخته شد: اگر ایران جز ویران سرا نیست من این ویران سرا را دوست دارم اگر آب و هوایش دلنشین نیست من این آب و هوا را دوست دارم اگر آلوده دامانید اگر پاک من ای مردم ایران شما را دوست دارم این شعر را که خواندم، بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد و دیگر تماس نگرفت! خاطره ای که خواندید از سرهنگ دکتر "خسرو جهانی" فرمانده سابق پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص) و رکورددار جهان در انهدام ۶٨ فروند جنگنده پیشرفته و انهدام دو فروند هواپیمای دشمن با یک تیر موشک در دو مرحله (عملی بی‌نظیر در دنیا) است.
23.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش 😋😍👇 🧀املت پنیر🧀 این یه صبحونه یا برانچ خیلی خوشمزه مناسب روزهای تعطیلِ که دوست دارین یه صبحونه متفاوت درست کنید😍 چیزایی که میخواییم پنیر پیتزا تخم مرغ فلفل دلمه پیاز سوسیس دلخواه نمک و فلفل سیاه من از سوسیس دودی دستساز استفاده کردم شما میتونید هرسوسیسی که دوست دارید بریزید✅ تابه حتما نچسب باشه✅ میتونید از شعله پخش کن استفاده کنید✅ تا هنوز تخم مرغ نبسته و شل هست مواد سوسیسی رو اضافه کنید که به تخم مرغ بچسبه و موقع خوردن نریزه 🧑‍🍳آشپزباشی🧑‍🍳 🍕🍩🍔🧁
23.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش😋😍 کوکوی مرغ نگینی قفلی همیشگی ما 🤤🍗 مواد لازم: سینه مرغ یک عدد پیاز یک عدد سیر یک حبه تخم‌ مرغ یک عدد نمک و فلفل سیاه آویشن و پاپریکا نشاسته ذرت یا آرد یک ق غ ماست یک ق غ سس مایونز یک غ ق 🧑‍🍳آشپزباشی🧑‍🍳 🍕🍩🍔🧁
22.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش😋😍 خورشت کرفس طرفدار های خودشو داره 🤤🥦 گوشت خورشتی ۴۰۰ گرم ساقه کرفس حدودا ۴۰۰ گرم برگ کرفس ۵۰ گرم جعفری ۸۰ تا۱۰۰ گرم نعناع ۲۰ گرم پیاز متوسط یک عدد آبلیمو یا رب لیموعمانی به میزان دلخواه نمک و ادویه به میزان لازم 🧑‍🍳آشپزباشی🧑‍🍳 🍕🍩🍔🧁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی افراد گناه زیاد میکنن اما هیچ اتفاقی براشون نمیوفته. پس خدا کجاس؟! ➕پاسخ رحیم پور ازغدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️دو پاسخ متفاوت برای یک سوال واحد: ⁉️آیا با رئیس‌جمهور آمریکا دیدار می‌کنید؟ 📌شهید رئیسی: «خیر! یکبار دیگر را تکرار می‌کنم؛ هیچ فایده‌ای برای ملت بزرگ ایران در ملاقات ما و ایشان وجود ندارد» 📌پزشکیان: «آمریکا باید برادری‌اش را ثابت کند! آمریکا بگذارد ما زندگی کنیم! همه راه‌ها را بر ما بستند! ما با آنها دشمنی نداریم! آنها ما را تحریم و تهدید می‌کنند! نکنند از این کارها؛ اصلا با آنها هم برادریم!» ✍قضاوت کنید چه کسی را از دست دادیم، و چه کسی جایگزین او شد؛ روحش شاد و یادش گرامی!
42.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥جواب زیبای عباس گودرزی نماینده‌ مجلس به اظهارات پزشکیان 💥دیر آمدی برادر، انقلاب صادر شده! حجاب را قربانی بازی های سیاسی نکنید... 💥انقلاب اسلامی به اسلام عزت داد چرا حرکت گستاخانه خبرنگار را تایید کردید؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥تذکر نماینده ی مجلس به پزشکیان در رابطه با عمل کرد ریاست سازمان صدا و سیما در رابطه با دفاع مجری محترم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مدح و متن اهل بیت
#رمان_آنلاین #دست_تقدیر۵۲ #قسمت_پنجاه_دوم 🎬: زمان به سرعت می گذشت و ماشین مشکی رنگ که انگار دل محیا
🎬: با صدای انفجار، محیا از جا پرید و منیژه ناخودآگاه خود را داخل چاله انداخت، گرد و خاک که فرو نشست، اثری از ماشین سیاه رنگ نبود و فقط کپه ای از آتش جلوی چشمان دو زن بر هوا بود. محیا و منیژه با تعجب به پیش رو نگاه می کردند که ناگهان دوباره صدای انفجارهای پی در پی به گوششان رسید. پشت سر و جلوی رویشان زیر انفجارهای مداوم بود و این دو زن نمی دانستند که موضوع چیست و این انفجارها خبر از چه می دهد. منیژه نگاهی به محیا کرد و آب دهانش را به زور قورت داد و مشخص بود که ترسیده و کمی جلوتر رفت و همانطور که با انگشت ماشین را نشان می داد گفت: انگار تو آه کشیدی، شاید هم نفرینشان کردی، نگاه کن هیچ اثری از آن دو مرد نیست، هر دو دود شدند و به هوا رفتند و دوباره کمی نزدیک به اسکلت ماشین که هنوز در آتش می سوخت، خمپاره ای منفجر شد، منیژه با ترس به سمت محیا آمد و با دست چادر عربی محیا را چسپید و گفت: من میترسم دختر! کجا بریم؟! الان توی این برهوت چکار کنیم؟! محیا که هنوز مبهوت از اتفاقات مبهم پیش رو بود به کمی آن سو تر نگاه انداخت و گفت: باید به سمت آن آبادی برویم، همانجا که نخل هایش آتش گرفته.. منیژه اه کوتاهی کشید و گفت: آنجا هم که در آتش می سوزد، اصلا چه اتفاقی افتاده؟! محیا همانطور که به سمت آبادی حرکت می کرد گفت: چاره ای نداریم، باید به انجا برویم و از آن آبادی خودمان را به خرمشهر برسانیم. منیژه مانند جوجه ای که به دنبال مادر حرکت می کند، به دنبال محیا راه افتاد و از پشت سر تازه قد و قامت بند و کشیدهٔ محیا را می دید، زیر لب ماشااللهی گفت و بلند تر تکرار کرد: ببینم ورپریده، پس حالت خوب بود و توی ماشین خودت را به موش مردگی زده بودی؟! محیا به عقب برگشت و گفت: حالم بد بود، اما الان بهترم، بعدم همین حال بد من، تو را نجات داد وگرنه الان می بایست توی اون دنیا جواب ملک عذاب را میدادی که چرا ظلم در حق منی که نمی شناختی کردی.. منیژه که انگار تازه متوجه کار زشتش شده بود، گفت: ببین منم یه زن هستم مثل خودت، یه بچه دارم بدون پدر، پدرش مرده، باید به طریقی شکمش را سیر کنم، خوب طرف اومده پولی معادل پول یک خانه اعیانی را به من میده تا تو را همراهی کنم که آب توی دلت تکون نخوره، تو باشی از این پول و این کار چشم پوشی میکنی؟! تازه من مراقبت بودم و ظلمی هم بهت نکردم، حالا بگو ببینم قضیهٔ تو چی بود؟! این مرتیکه عراقی تو رو کجا می برد؟ گناهی کردی یا فقط بحث خاطرخواهی بود؟ محیا که تمام حواسش پی انفجارها بود، آهی کشید و گفت: درسته،شاید تقدیر تو هم این بوده که همراه من بشی و در کنار محیای نگون بخت چند روزی باشی، داستان زندگی من داستانی پیچیده و بلند هست.. حرف در دهان محیا بود که انفجاری دیگر در نزدیکی شان به وقوع پیوست و باعث شد که هر دو زن با تمام قوا به جلو بدوند. صدای انفجار یک لحظه هم قطع نمیشد، بعد از گذشت دقایقی طولانی بالاخره محیا و منیژه به آبادی رسیدند، آبادی که دیگر آباد نبود و از هر طرف آتش زبانه می کشید و بوی دود و گوشت جزغاله شده در فضا پیچیده بود. محیا به اطراف نگاه کرد، همه جا پر بود از مرغ و گوسفند و حیواناتی که ذبح نشده، مرده بودند. کمی جلوتر زنی که کودکی در آغوش داشت در حالیکه چشمان هر دو به آسمان خیره مانده بود، روی زمین افتاده بودند، محیا خم شد، دستش را روی نبض دست مادر و سپس کودک گذاشت و متوجه شد هر دو کشته شده اند و برای همین چادرش را از سرش در اورد و روی جسد ان دو کشید. منیژه هم که دیدن این صحنه ها گویا شوکه اش کرده بود دیگر از حرف زدن افتاده بود و هر دو زن با اشک چشم اطراف را از نظر می گذراندند که ناگهان مردی که چوبدستی به دست داشت جلو آمد و همانطور که با چشمان تار شده از اشک آنها را نگاه می کرد گفت: خدای من! درست می بینم؟! یعنی در این وانفسای جنگ و گریز، خدا تو را برای کمک به سکینه فرستاده و با گفتن این حرف خودش را به محیا رساند و‌گوشهٔ روپوش سفیدش را چسپید و‌گفت: خانم دکتر به داد سکینه برسید... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
🎬: محیا بدون اینکه حرفی بزند به دنبال آن مرد راه افتاد و منیژه هم دنبال آنها می دوید و همانطور که نفس نفس میزد خودش را جلوتر از محیا انداخت و همردیف آن مرد قرار گرفت و گفت: چی شده برادر؟! چه خبره اینجا؟! مرد نگاهی از سر تعجب به منیژه کرد و گفت: مگه نمی بینید؟! جنگ شده، صدام بی شرف حمله کرده، نه تنها اینجا، بلکه تمام آبادی های مرزی را داره می کوبونه منیژه با دودست بر سرش کوبید و گفت: خاک برسرم! یعنی تهران و مشهد و...هم بمب زده؟ به اونجاها هم حمله کرده؟! مرد همانطور که از روی خانه ای که تبدیل به یک کپه خاک شده بود می گذشت گفت: اونجاها را نمی دونم، اما این مناطق را میبینید با خاک یکسان کرده و بعد بغض گلویش را فرو داد و گفت: اینجا بیش از ده خانوار زندگی می کردند، الان فکر می کنم، فقط و فقط من و سکینه زنده مانده ایم، همه را کشتند، همه رفته اند حتی حیوان ها هم تلف شدند، نخل ها را ببینید، چطور در آتش می سوزد. محیا که دلش از اینهمه مظلومیت به درد آمده بود، اشک چشمانش را پاک کرد و گفت: سکینه الان چطوره؟ ترکش خورده؟ زخمی شده؟! مرد سری به نشانه نه تکان داد و گفت: نه هول کرده، بارداره هفت ماهش بود، این خدانشناس ها که حمله کردند، سکینه ترسید، توی اتاقی که تنور بوده پناه گرفته و مدام از درد به خودش می پیچه.. محیا با شنیدن این حرف به او گفت: سریع تر بریم، کجا هست؟! آن مرد اتاقکی را کمی جلوتر نزدیک دو نخل بی سر را که دود از آنها بلند میشد نشان داد و گفت: آنجاست، دستم به دامنت خانم دکتر، شما بفرما برو داخل اتاق، من میروم ببینم تراکتور اوست اکبر بیچاره که کشته شده، روبه راهه تا بردارم بیام با هم بریم سمت خرمشهر... محیا باشه ای گفت و بر سرعت قدم هایش افزود و خیلی زود خود را به آن اتاق که انگار مطبخ خانه بود رساند. زنی روی حصیر کف اتاق دراز کشیده بود و ناله های ضعیفی می کرد. سکینه تا چشمش به محیا افتاد با تعجب به او چشم دوخت و اشاره کرد که درد دارد. محیا کنار سکینه نشست و دست سرد سکینه را در دست گرفت و منیژه هم آنطرف سکینه نشست و مشغول ماساژ دادن شانه هایش شد و هر دو زن، تازه متوجه جوی خونی که از زیر پاهای سکینه روان بود؛ شدند. محیا از جا بلند شد، همانطور که اطراف را به دنبال چیزی می گشت گفت: نبضش ضعیف هست انگار فشارش پایینه، فکر کنم بند ناف بچه پاره شده، کاری از دست ما برنمیاد، بزار ببینم چیزی هست که بخوره لااقل فشارش بالا بیاد، باید زودتر برسونیمش به شهر و بیمارستان و با زدن این حرف به سمت وسایل اتاق رفت و به دنبال چند حبه قند یا مقداری شکر، وسایل اتاق را زیرو رو کرد. منیژه روی زمین نشست، سر سکینه را روی پاهایش گرفت و همانطور که موهای او را نوازش می کرد، با حرفهایش می خواست به او امید دهد، صدای ناله های سکینه ضعیف و ضعیف تر میشد. محیا چند حبه قند داخل لیوان پلاستیکی قرمز رنگ انداخت و با چشمهایش دنبال دبه آب می گشت، اما آبی نبود پس به بیرون از اتاق رفت و بعد از دقایقی وارد اتاق شد و گفت: نمی دانم آن مرد به کدام طرف رفت؟ وبعد لیوان را به طرف منیژه داد و گفت: آبش پر از گل بود اما از هیچ، بهتر است، اینا را به خوردش بده. منیژه با لحنی غمبار آهسته گفت: فکر کنم از دنیا رفت. محیا با شتاب خودش را به سکینه رساند، دست او را در دست گرفت؛ انگار نبض نداشت ، دوباره دستش را روی رگ گردن سکینه گذاشت، نه هیچی نبود، محیا آب دهانش را به سختی قورت داد و همانطور که دستش را روی چشم های عسلی سکینه که به سقف خیر مانده بود می کشید تا چشمهایش بسته شود، گفت: آره سکینه هم مُرد و با هق هق ادامه داد: آخر به چه گناهی؟! اتاق در سکوت بود و گهگاهی صدای گریه منیژه و محیا و صدای خمپاره ای از بیرون، سکوت را میشکست خبری از ان مرد نبود. محیا از جایش بلند شد و به سمت در اتاق رفت و ناگهان انگار چیزی به ذهنش برسد، برگشت و به طرف منیژه گفت: باید چاقویی قیچی چیزی پیدا کنیم، شاید...شاید بچه داخل شکمش زنده باشد و با زدن این حرف، هر دو زن که انگار نور امیدی در دلشان روشن شده باشد به تکاپو افتادند و دنبال چیزی که بشود شکم سکینه را بشکافد، میگشتند. خوشبختانه ان اتاق مطبخ بود و خیلی زود آنچه که میبایست پیدا کنند، یافتند. منیژه درحالیکه چاقوی کوچکی را نشان میداد گفت: این خوبه؟! محیا چاقو را گرفت و به او اشاره کرد تا چادرش را از سرش در آورد و چند لا کند و روی دستش بگیرد و کنار سکینه بنشیند... ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼