مستند صوتی شنود1659075432567.mp3
19.28M
🔈#مستند_صوتی_شنود
📣 جلسه سیزدهم
* عنایات ویژه اهل بیت در جنگ هشت ساله
* فقط و فقط خدا پشتیبان ما بود
* با همه توان با ایران مقابله کردند، اما شکست خوردند
* معجزه اربعین
* از نطفه روی بعضی ها حساب کردند
* حفاظت شیطان از اعوان وانصارش
* اهمیت احترام به سادات
* اهمیت فرزند آوری شیعیان با رعایت شرایط
* جنگ، جنگ نسل است
* مسئولینی که پرورش یافته آمریکا هستند.
* گوش خدا، به کسانی است که برای رضای او قیام کردند
* اخلاق خدا، با دوستان با دشمنان
* خواب آیه الله بهجت رحمه الله
* دایره وسیع حرام زادگی
* نقش ولایت در نورانی و پاک بودن مردم ایران
* شیطان از ولایت می ترسد
* وقتی توان ماندن در سیستم اطلاعاتی را نداشتم.
* شیطانی که دانه دانه بچه ها را می بردند
* اسلحه ای که شیاطین را می زد
* همه اهل بیت در آن محفل حضور داشتند
* معنای «قائم» را آنجا فهمیدم
* رزق و روزی ایران به دست امام رضا
* بعضی سلبریتی ها شعائر شیطان اند
* شهرت، اهدایی شیطان
* فعالیت شیطان برای تجربه گران نزدیک به مرگ.
⏰ مدت زمان: ۴۶:۵۸
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهدا
#ایران
#ولایت
#حدیث
🔅 #امام_رضا_علیه_السلام :
🔸 «مَن سَرَّهُ أن يَنظُرَ إِلَى اللّهِ بِغَيرِ حِجابٍ ويَنظُرَ اللّهُ إِلَيهِ بِغَيرِ حِجابٍ، فَليَتَوَلَّ آلَ مُحَمَّدٍ، وَليَتَبَرَّأ مِن عَدُوِّهِم وليَأتَمَّ بِإِمامِ المُؤمِنينَ مِنهُم؛ فَإِنَّهُ إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ نَظَرَ اللّهُ إِلَيهِ بِغَيرِ حِجابٍ ونَظَرَ إِلَى اللّهِ بِغَيرِ حِجابٍ.» .
🔹 «هر كه دوست دارد كه خدا را بىپرده ببيند و خدا نيز بىپرده به او بنگرد، بايد آل محمّد را دوست بدارد و از دشمن آنان بيزارى بجويد، و از امام مؤمنان آنان پيروى كند. در اين صورت، چون روز قيامت شود، خداوند بىپرده به او مىنگرد و او خدا را بىپرده مىبيند.» .
📚 المحاسن : ج ١ ص ١٣٣
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوصه
#غزل
گله ای نیست اگر غصه ی بی حد داریم
خلوتی هست که در گوشه ی مشهد داریم
ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم
چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم
گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی
این قراریست که با صاحب مرقد داریم
ما گنهکارترین ها وسط صحن رضا
آنچه در خلد برین خلق ندارد داریم
روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش
دیده ای در طلب اشک مقید داریم
ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر
از عبا ما چه قدر خاطره ی بد داریم
شاه بر شانه ی خم، پیکر خود را میبرد
با عبا داشت علی اکبر خود را میبرد
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوصه
#غزل
خاک بودم سالها از شوق گلدان شما
در دل من بار خواهد داد احسان شما
هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود
یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما
جای درسومشقخواندن..،گنبدت را می کِشم
دفتر من پُر شد از عکسِ شبستان شما
اعتکاف مشهد ما از شروط بندگی است
من تمام عُمر را هستم مسلمان شما
آمدم ای شاه...،یادش خوش! روانش شاد باد!
هر که بوده از ازل روزی غزلخوان شما
مهربانی؛خصلت خدمتگزار کوی توست
ای به قربان لب خندان دربان شما
دردهای ایل خود را جمع کردم..،آمدم
دربهدر افتاده ام دنبال درمان شما
هفتپُشت من نمکپروده ی این سفره اند
آنقَدَر نان خوردم از دستِ پدرجان شما!
یک طرف معصومهخانم،یکطرف سلطانطوس...
در حقیقت نامِ این خاک است:ایران شما!
نوکر بی دست و پا آیا به دردت می خورد؟!
آمدم تا بسپرم خود را به دستان شما
آی سلطان!دوستت دارم..،مرا باور بکن
دوستت دارم..،قسم هم می خورم..،جان شما!
روز محشر،خنده اش را فاطمه تضمین کُند
هرکسی که چشمهایش گشته گریان شما
بین صحن تو..،خودم را در نجف حس می کنم
هو کشیدم "یا علی" را رو به ایوان شما
هرچه دارم را بگیر و کربلایم را بده
یا علیموسَیالرِّضا! دستم به دامان شما
.
.
حرمله،خولی،سنان،اَخنَس..،عقبتر می روند...
شمر تنها می شود با جد عطشان شما
عمهجانت همسفر شد با سنانِ پستِ مست...
وای از اهل حرم وای از عزیزان شما
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_مخصوصه
#قصیده
السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّئوفِ
الَّذِی هَیجَ أَحْزَانَ یوْمِ الطُّفُوفِ
احساس می کنم که همینجاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم
هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف
این است آرزوی من این است حاجتم
آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلاشده ی این ضمانتم
یک سال می شود که به مشهد نیامدم
یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم
خلوتگُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم
یک شب سری بزن به من و کنجعزلتم
در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا
در ماجرای عاشقیات درس عبرتم
گندمبهدست..،گوشه ای از بارگاه تو
با جبرئیل های حرم گرم صحبتم
گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم...
شکر خدا کبوتر بام کرامتم
وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس
پس خوشبهحال من که در این مُلک،رعیتم
جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم
خورشید عالمِین،همین گنبدِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم
من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم
من سالیان سال کنار تو راحتم
کُلِّ عشیره..،نانخور موسی بن جعفریم
قربان این گداشدنِ بااصالتم
ای مهربانتر از پدرم! دوستدارمت...
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم
مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست
صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم
صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتیست فقط اوج لذتم
محشر، شفیعِ گریهکنانِ تو فاطمه است
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم
کاملترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم
سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست...
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم
صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی...
من محو در تجلیِ این بی نهایتم
سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم
بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است
عمریست داده ای به همین راه عادتم
نُطقم کنار پنجرهفولاد باز شد
با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم
ای عُهدهدار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسینگویِ دمِ دربِ هیئتم
تو روضهخوان آن لب سرنیزهخورده ای
من سینهچاکِ لطمهی ذکر مصیبتم
یَابْنَالشَّبیبگُفتنِ تو می کُشد مرا...
گفتی:که زخم خوردهی آن هتک حرمتم
▪️
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
🔸توبه یک جلاد
🎧عنایت عجیب امام رضا علیهالسّلام به میرغضب ناصرالدین شاه
#توبه
#حکایت
#امام_رضا_علیه_السلام
4_5929054850066158502.mp3
6.79M
🔸توبه یک جلاد
🎧عنایت عجیب امام رضا علیه السلام به میرغضب ناصرالدین شاه
#توبه
#حکایت
#امام_رضا_علیه_السلام
፨፨፨፨፨፨፨፨፨፨፨፨
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزلپیوسته امام رضا علیه السلام
کبوترِ حَرمت میشوم پَرَم بدهی
وَ آب و دانهام از کیسهیِ حرم بدهی
اگر چه قابلِ تو نیستم ولی اِقبال
تو در قِبالِ همین دیدهیِ ترم بدهی
به سویت آمدهام أیُّهاَالعزیز سلام
چه میشود به نگاهی تو باورم بدهی
تمامِ آینِههایِ رِواقهایِ حرم
شدند دستِ دعا تا تو کوثرم بدهی
به موجِ حوضِ حرم میخورم قسم سلطان
ثوابِ زمزمهام را به مادرم بدهی
به مادری که مرا شیر داده با گریه
نخوانده روضهِ کسی از رضا.... چرا گریه؟!
زلالِ گریهیِ من اشکِ شوق و بیتابیست
اگر چه این حرمِ پاک جایِ بدها نیست ....
ولی مَنی که بدم هم به یُمنِ لطفِ رئوف
زیارت آمدهام سِرِّ این معمّا چیست ؟!
محبّتِ تو ندارد نهایت آقا جان
دوباره مَرحمتی سفرهیِ گدا خالیست
تمامِ عمر سرِ سفرهیِ تو نان خوردم
بدونِ اینکه بدانم که خرجیاَم با کیست
اگر چه نمرهیِ من در خداپرستی صفر
خدا کنارِ شما کرده نمرهام را بیست
به نوکریِ رضا مفتخر شدن عشق است
برایِ حفظِ حریمت سِپر شدن عشق است
به گوشِمان جَرَسی میرسد خدا لبّیک
نسیمی از عرفات آمده مِناٰ لبّیک
هزار قافله راهیِ سرزمینِ وحی
دوباره نغمهیِ جاماندهها رضا لبّیک
نَه حجِّ ما که فقیریم ..... نَه.... خودِ کعبه
زبان گرفته که اِی کعبهیِ ولا لبّیک
دو چشمِ آرزویم بسته وُ گِره دستم
شده به ینجرهِ فولادِ دلربا لبّیک
رَواست حاجتِ من در حرم سفر قطعیست
رَواست گفتنِ این جمله کربلا لبّیک
اگر چه نامهیِ من از گناه پر شده است
رضا نگاه کند میروم حرم دربست
تو عالِمِ حرمی و رئوفِ طاهایی
تو پارهیِ جگرِ مصطفی وُ مولایی
تو افتخارِ مدینه تو اعتبارِ طوس
تمامِ دلخوشیِ دوستانِ زهرایی
به بَستْبَستِ حریمِ تو عرش دل بسته
غروبِ صحنِ تو مثلِ عمو تماشایی
غروبِ صحنِ عمو با غبار همراه است
غروبِ صحنِ تو با زائران و زیبایی
تپیده قلبِ حرم با تبِ امامِ کرم
میانِ صحنِ بقیع است کربلاهایی
مگر سفر به سر آید نگار برگردد
که صحنِ جدُّ و عمو هم چنان پسر گردد
📃حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام
#حرم #مشهد #زیارت_مخصوص #امام_رضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 پدرتان دست به خاک میزد، خاک طلا میشد...
«ابراهيم بن سعد» گويد: ...به امام جواد عليهالسّلام عرض کردم:
📋 رَأَيْتُ أَبَاكَ «عَلَيْهِالسَّلَامُ» يَضْرِبُ بِيَدِهِ إِلَى التُّرَابِ فَيَجْعَلُهُ دَنَانِيرَ وَ دَرَاهِمَ.
🔻پدرتان [امام رضا عليهالسلام] را ديدم که دست خود را به خاک زمين میزد و خاک را تبديل به دينار و درهم میکرد.
🔖 امام جواد عليهالسّلام فرمودند:
💬 در دیار تو عدهای هستند که گمان میکنند «امام»، محتاج به مال است! پدرم با دست خود به زمين میزد تا به آنان تفهيم کند که گنجينههای زمين همگی در دست امام «علیهالسلام» است!
📚دلائل الإمامة، ص۳۹۷
✍ باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
« آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که ما را سوا کنند
«هرگز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرب و بلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشهٔ چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسیات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»
کسی خدمت امام رضا (علیه السّلام) رسید، گفت: آقا من فقیر هستم، مشکل دارم، از جهت مالی چطور هستم و خانوادهی من چطور هستند، شروع به گفتن کرد. یک سینی انگور در مقابل امام رضا (علیه السّلام) بود، یک شاخهی انگور برداشت و به او داد. این شخص متعجّب شد. گفت: آقا من انگور میخواهم چه کار بکنم. زن و فرزند من گرسنه هستند، انگور چه فایدهای برای من دارد. این انگور را کنار گذاشت. امام هیچ چیزی نگفت. یک چند لحظه گذشت، یک کسی دیگر آمد وارد اتاق شد، آقا سلام علیکم. حضرت جواب سلام او را دادند. یک دانهی انگور به او تعارف کرد. برق خوشحالی در چشم آن تازه وارد جهید. گفت: آقا از شما ممنون هستم، من آمده بودم شما را ببینم امّا شما چقدر کریم هستی، یک دانهی انگور را میگیرم و به خانه میبرم و در یک ظرف آب میچکانم همه بخورند و خانواده تبرّک بشوند. امام شاخهی انگور را به او داد. گفت: آقا همان کافی بود، از شما ممنون هستم، شما چقدر کریم هستید، شاخه را گرفت. امام سینی انگور را به او داد. گفت: آقا من اصلاً آمده بودم خود شما را ببینم، دل من برای شما تنگ شده بود، شما چقدر کریم هستید. امام فرمود: یک کاغذی یک چیزی بیاورید. نوشت باغهای انگور خود را به این بخشیدم. گفت: آقا زبان من لال شد، دیگر اصلاً نمیدانم چطور میتوان تشکّر تو را بکنم. من آمده بودم شما را ببینم. امام فرمود: و آن زمینهای اطراف آن را. گفت: آقا من دیگر هیچ چیزی نمیتوانم بگویم.
این طرف اوّلی که آن گوشه نشسته بود، دید عجب من محتاج بودم، امام همینطور خروار خروار دارد به این میبخشد. بلند شد گفت: آقا مثل اینکه ما محتاج بودیم، این آمده بود فقط شما را ببیند، دل او تنگ شده بود، من محتاج بودم. چرا به او اینقدر دادی؟ امام زیر آن نوشته اضافه کرد: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»[۱] من اوّل یک شاخهی انگور به تو دادم، تو اعتراض کردی، قدر ندانستی. یک دانهی انگور به او دادم، قدردانی کرد می خواهی اضافه شود؟! سنّت خدا این است که برکات خود را برای آن کسی میفرستد که شاکر باشد.
[۱]– سورهی ابراهیم، آیه ۷٫
#امام_رضا_علیه_السلام