#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نه پی دانه و آبم ،نه پی ایوانم
من فقط کفتر جلد حرم سلطانم
مثل یک ابر، پر از گریه ی بی پایانم
ولی از این همه بخشندگی ات حیرانم
در هیاهوی حرم باز صدایم کردی
بی قرارِ سفرِ کرب و بلایم کردی
به خودم گفتم اگر داغ فراوان شده است
وقت پابوسی سلطان خراسان شده است
درد هایم همه با دست تو درمان شده است
آنکه ایوان تو را دیده مسلمان شده است
سفره ی هیچ کسی مثل تو بی منت نیست
بی سبب نیست که صحن تو دمی خلوت نیست
چشمم از دیدن صحنِ تو ندارد سیری
گنبد و مرقد و گلدسته...عجب تصویری
بهتر از خادمی ات نیست دگر تقدیری
که سه جا می رسی و دست مرا می گیری
جز غبار قدمت تاج سری نیست که نیست
هیچ جا جز حرم تو خبری نیست که نیست
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
عرض ارادت من و هم گریه های من..
بر حضرت رئوف، امام رضای من
تنها تویی که حرف مرا گوش میکنی
جای دگر که رنگ ندارد حنای من!
چیزی نمانده غرق شوم چاره ای بساز
کاری بکن بحق جوادت برای من
دیدی که من اسیر هوی و هوس شدم
گفتی بیا به طوس بیا در سرای من..
دستم گدای توست و پایم براه تو
جز این شود قلم بشود دست و پای من
قبل از خدا خدا به زبانم تو آمدی
با تو مبارک است همیشه دعای من
من زنده ام به نوکری خانه ی شما!
پس نوکری به کار نگیری به جای من!
دست مرا بگیر و ببر با خودت بهشت
ورنه جهنم است، جهنم سزای من
دیشب کنار پنجره فولاد سوختم
آقای من چه شد سفر کربلای من
ابن شبیب حرف شمارا به ما رساند
حالا ز گریه درنمیاید صدای من
وقتی ضریح پیکر او نیزه نیزه شد
لب تشنه بود جد سر از تن جدای من
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
وقتی تو مشکلا آدم می مونه...
تو سختیا قدش که خم می مونه...
هرجا که تو غصه و غم می مونه...
یه چند روزی میاد حرم می مونه...
غم نگفته رو آقا می دونه
امام رضا امام مهربونه
امام رضا دوست داره زائراشو
خیلی داره هوای ذاکراشو
صله میده تموم شاعراشو
جا داده تو بهشت مجاوراشو
نامه ی نا نوشته رو میخونه
امام رضا امام مهربونه
یه مادری میگه به غم اسیره
دکترا گفتن دیگه خیلی دیره
گفته میرم یا پسرم میمیره
یا شفا از امام رضا میگیره
دیگه فقط امام رضا می تونه
امام رضا امام مهربونه
یه پیرزن از دل جاده اومد
از روستا با پای پیاده اومد
با اشک و با روی گشاده اومد
تا حرمش با دل ساده اومد
سواد نداره اما هی می خونه
امام رضا امام مهربونه
اومده یک جوون که خیلی زاره
روز دلش شبیه شام تاره
دلش گرفته خیلی بی قراره
میگه به هیچ کسی امید نداره
امام رضا غمش رو خوب می دونه
امام رضا امام مهربونه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
باید فقط به محضرتو التماس کرد
یا که گدایی از درتان طور خاص کرد
ما را به سمت و سوی بهشت خدا کشید
نوری که آستان شما انعکاس کرد
کارت که نیست ضامن آهو شدن فقط
لطف شما ضمانت این آس و پاس کرد
بسکه تو باگدای خودت خوب تا کنی
باید کدام خوبییتان را سپاس کرد
مثل کبوتران رها روی گنبدت
باید برید از همه دل را خلاص کرد
با کعبه هم اگر که شدم آشنا مرا
سجده به سمت کوی تو قبله شناس کرد
حتی نمیشود به تصور بهشت را
با گرد و خاک روی ضریحت قیاس کرد
باید ز تو نه! از در و دیوار این حرم
راه سعادت دو جهان اقتباس کرد
جبریل را برای غلامی تو خدا
با خادمان درگه تان هم لباس کرد
گندم بریز جلد حرم کن دل مرا
از پر زدن بدون تو باید هراس کرد
شاعر: #ابراهیم_میرزائی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
زنگ نقاره ی تو باز پریشان شده است
یک مسیحی وسط صحن مسلمان شده است
خلق در فکر طوافند بگو سرش چیست
دور تا دور حریمت پر میدان شده است!
با وضو بوسه بر این در زده زائر، به نظر
درِ چوبی حرم مصحفِ قرآن شده است
ای که ایمان همه بی تو به مویی بند است
مرد سلمانی از انفاس تو سلمان شده است
میرسد کار گدای تو به آنجایی که
همه ی شهر بفهمند سلیمان شده است
اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست
تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست
زائرت حضرت موسا و حریمت طور است
آسمان، صحن تو و خادم صحنت نور است
گاهی آنقدر شلوغ است رواقت که دگر
کفشداری تو از دادن جا معذور است
مطمئن است شفا میدهی اش نابینا
گره ای هم که زده دور مشبک کور است
دانه پاشیدم و دیدم که محلم نگذاشت
کفتر صحن تو حق دارد اگر مغرور است!
از قدمگاه کمی گرد و غبار آوردم
خاک پاهای تو سوغاتی نیشابور است
من همان سائل انگشتری هر روزه
تو علی هستی و در نجفت فیروزه
دل زوار تو از شور و شعف پر شده است
صحن در صحن تو از عطر نجف پر شده است
اشک در صحن تو باران شدنش علت داشت
آهوی گمشده حیران شدنش علت داشت
از ضریح تو فقط خیر و کرم میریزد
سائل هر شبه سلطان شدنش علت داشت
اثر جذبه ی ایوان تو بود آقا جان
راهب دیر مسلمان شدنش علت داشت
پشت این پنجره فولاد شفا ریخته است
درد در صحن تو درمان شدنش علت داشت
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
فلجی از حرمت روی دوتا پا برگشت
یک نفر شیعه شد از دین مسیحا برگشت
مرده در صحن گهرشاد به دنیا برگشت
تا دم صحن تو برداشت قدم گفت رضا
لال یکمرتبه در بین حرم گفت: رضا
جان به قربان تو و معجزه های حرمت
من نفس میکشم...اما به هوای حرمت
خادمت خسته شد و چوب پرش رفت از دست
یکنفر باز گمان کرده ضریحت قبله ست
صد و ده بار علی گفته ام اطراف حرم
باز هم نام علی شعر مرا ریخت بهم
خیرهای کثیر را عشق است
کرم کم نظیر را عشق است
طول صحن غدیر را عشق است
سنگفرش مسیر را عشق است
زائر سر به زیر را عشق است
پیش سلطان اسیر را عشق است
اینهمه مستجیر را عشق است
حال و روز فقیر را عشق است
این حرم این امیر را عشق است
نغمه ی یا رضا رضا عشق است
مشهدت مثل کربلا عشق است
کل القاب تو بجا اما
اینکه اسمت علیست را عشق است
حب آل علیست راه نجات
بر گل روی مرتضی صلوات
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
بینوا هرچه نوا داشته باشد بهتر
درد این عشق، صدا داشته باشد بهتر
آنقدر صاحب این روضه کرم دارد که
بیشتر هرچه گدا داشته باشد بهتر
قلبها می زند، انگار به نقاره زدند
شاه، امروز شفا داشته باشد بهتر
هرکه افتاده مسیرش دم سقاخانه
عطش کرببلا داشته باشد بهتر
می نشیند به دل این حرف، اگر حرف بجاست
هرکسی زائر آقاست، دلش کرببلاست
ریزه خوار از کرم خوان عطا بسیار است
پشت چشمی که رئوف است دعا بسیار است
روی دیوار رواق تو قلم زد جبرییل
گفت که درد بیارید، دوا بسیار است
وقت هایی که شلوغ است حرم، خادم تو
می زند جار بیایید که جا بسیار است
عاشق بی سر و پا دور و بر تو کم نیست
جان زهرا برسان تذکره پا بسیار است
من هوایی تر از آنم که به گنبد نرسم
می رسد جان به لبم گر که به مشهد نرسم
اول عشق خودت هستی و آخر، حرمت
نرود قطع یقین عمر، هدر، در حرمت
چه نیازی به بهشت است مرا چون دارد
جلوهء روز و شبش چند برابر، حرمت
فیض دستان شما دانه برایم پاشید
تا کبوتر شدم و داد مرا پر، حرمت
لعنت الله بر آنکس که به تو ابتر گفت
داده عمری چقدر حاجت ابتر، حرمت
هرکسی را گرهء کور به کار افتاده
گذرش بر حرم تو دوسه بار افتاده
تو دعا کردی و افتاد دل ما یادت
سحری پر زد و شد زائر گوهرشادت
عمر من رفت... تو کی می گذری از کوچه
لب من داشت به خاک قدم تو عادت
خضر با دیدنت افتاده به خواهش کردن
مرحبا بر تو و این دولت مادر زادت
چون پیاله دلمان توبه که می کرد شکست
نیمه شب دور و بر پنجرهء فولادت
چشم ما را به قدمگاه تو مایل کردند
همه را ریزه خور سفرهء دعبل کردند
می کنی معجزه هر آینه با هر انگشت
سر زلفت سحری چرخ زد و ما را کشت
آخر و عاقبت ما شده انگار به خیر
نسل در نسل گداییم همه پشت به پشت
غیر تو هیچ نداریم میان عالم
پیش تو هیچ نداریم اگر وا شد مشت
روز محشر به امید کرمت می آییم
دور آهوی نگاهت همه از ریز و درشت
پس بیا تا دم محشر نشده محشر کن
پای تا فرق سرم گوش شده لب تر کن
نمک اشک، کنار تو چشیدن دارد
از خودت، روضهء ارباب شنیدن دارد
باز افتاده کسی تشنه میان گودال
اصلاً این روضه به آخر نرسیدن دارد
عکس آن زلف که در دست حرامی افتاد
مثل زینب به خدا آه، کشیدن دارد
این سئوالی است که باید به جوابش نرسم
آخر انگشت تنی پاره، بریدن دارد!
به غرورم، به رگ غیرت من برخورده
وای از چند طرف نیزه به این سر خورده
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
کوبیده ام کلون دری را زکودکی
من دوست داشتم سفری را ز کودکی
وقتی که خوب دربدر مشهدش شدم
از من گرفت دربه دری را ز کودکی
بالا سرم که گنبد زردش طلوع کرد
در سایه اش کشاند سری را ز کودکی
خیلی قرار بود بیوفتم به قعر چاه
او دفع کرد هر خطری را زکودکی
آمد مرا بدست رضا داد تا ابد
داده پدر به من پدری را زکودکی..
از ابتدا رفیق شدم با رضا فقط
وا شد زبان من به رضا یا رضا فقط
هرنوکری برای رضا کار میکند
ماهیتا برای خدا کار میکند
ما دخل و خرجمان ز غریبه نمیرسد
از دست توست هرچه گدا کار میکند
آن کودک فلج که به دستت شفا گرفت
حالا جوان شده سرپا کار میکند
هرزائری رسید به من هم افاضه شد
این خاک پا شبیه طلا کار میکند
فهمیدم از پری که به خدام داده است
طاووس هم برای شما کار میکند
آقا خودت برام بلیط سفر بگیر
اینبار از اهالی ری کارگر بگیر
طوری که انقطاع ز مردم سعادت است
وابستگی به قبله هفتم سعادت است
دانه بهانه ایست مرا زائرم کنی
پس پر زدن به نیت گندم سعادت است
در ازدحام دور ضریح تو خوشترم
قطره شدن میان تلاطم سعادت است
صحن عتیق برد مرا صحن آینه
از مشهد امدن طرف قم سعادت است
یک یا حسین از من و یک یا حسین، تو
بین گدا و شاه تفاهم سعادت است
داده به سفره ام چه صفایی چه عزتی
یک دانه برنج ز بشقاب حضرتی
وقتی رسید فیض شما دم به دم به ما
آمد لباس مشکی خدام هم به ما
یک گوشه چشم کردی و قومی اسیر شد
خیلی زیاد ساخت همین لطف کم به ما
بعد نماز صبح به هرصحن سر زدیم
پاداش داد فاطمه با هر قدم به ما
بازین چه شورش است که در مشهدالرضاست
بیتی جدید داد خود محتشم به ما
شش گوشه جلوه کرده دراین چهار گوش تو
داده همیشه بوی حسین این حرم به ما
یک عمر دست رد به همه طعنه ها زدی
با دست خود سیاهی هر روضه را زدی
ای بیقرار روضه کمی هم سخن بگو
از میهمان تشنه ی دور از وطن بگو
شرح مرمل بدما را نمیدهی؟
از اسب های رفته به روی بدن بگو
حالا که وقت گفتنش از حال میروی
انگشت را نگو ز عقیق یمن بگو
اصلا بگو لباس تنش را که برده است؟
از دزدهای کوفه و از پیرهن بگو
از نعره ها و عربده های هزار مرد
از ماجرای سوختن چند زن بگو
آقا بگو که عرش خدا بی قرار بود
دور عقیله لشگری از نیزه دار بود
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است
که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است
مثل این قافیه گل می کنم آن وقتی که
شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است
حال من حال جوانی است که در پای ضریح
مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است
راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟!
نامه اش دیرزمانی است که تو افتاده است
از سه باری که قرار است یکی هم کافی است
احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است
آهویی آمده با پای خودش در دامت
این چه صیدی است که دلباخته صیاد است
به طمع آمده ام ، باز عطش آوردم
به امیدی که بنوشانیم آبی با دست
آنقدر حرف زیاد است ،خودم خسته شدم
خوب شد حوصله ی پنجره از فولاد است
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نقّاره ی تو فخر تمامیِّ سازها
ناز تو را خریده خداوندِ نازها
تو پادشاه عشقی و در پیش پای تو
خم می شود سر همه ی سرفرازها
حتّی به حال کفتر جلد حریم تو
افسوس می خورند تمامیِّ بازها
بر دستگاه "آمده ام" غبطه می خورند_
_حتماً..،مقام "رَست" و "بیات" و "حجاز"ها
اذن دخول در حرمات ذکر فاطمه است
در دست مادرست در این جا جوازها
سائل شدن به فاطمه اینجا مزیّت است
بالاتر است از همه ی امتیازها
بالای طاق پنجره فولاد حک کنید:
"صندوقچه ی طلایی آمال و رازها"
زیباترین خطوط موازی عالمند
صف های زائران تو وقت نمازها
آموختم تو را به جوادت قسم دهم
اینگونه می دهی تو جواب نیازها...
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نام تو پناه است، نگاه تو امان است
آغوش تو، دلبازترین جای جهان است
با نغمهی نقارهات، ای حضرت خورشید!
نبض دل ما، دم همه دم، در ضربان است
سر از پی سر، در دل صحن تو، به خاک است
دل از پی دل، از سر شوق تو، روان است
با فاصله، دلچسبترین واجبِ عالم،
آوردن نامت، پس از آن، گفتنِ جان است
من از تو شفا و تو صفا خواستی از من
حاجات من، این است، کرامات تو، آن است
جاروست در این صحن، به دستان بزرگان
خم، در خم ایوان تو، سرهای سران است
بیتاب رسیدیم و در ایوان تو دیدیم
آن ساحل امنی که خدا گفت، همان است
اینجا چه خبرهاست؟ که از چشمهی هر دل
تا برکهی هر چشم، خدا در جریان است
انکارِ تو، ای شمس جهان! کم هنری نیست
خفاش در این رشته، هنرمند زمان است
از غیرت عشق است، که آیینهی حُسنت
از دیدهی آلودهی بیعشق، نهان است
گفتند: مگو شاه، به این شاه، چه گویم؟
«آن را که عیان است، چه حاجت به بیان است؟»
سلطان، تو اگر نیستی، ای قبلهی ما! کیست؟
وقتی که به دست تو، دلِ اهل جهان است
شبگردم و این رخصتِ از شمس سرودن،
لطف پسر حضرت موسی، به شبان است
دل گفت: بچسبم به ضریحت، دمِ دل، گرم!
عقلم که فقط گفت: برو، وقت اذان است
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نقّاره ی تو فخر تمامیِّ سازها
ناز تو را خریده خداوندِ نازها
تو پادشاه عشقی و در پیش پای تو
خم می شود سر همه ی سرفرازها
حتّی به حال کفتر جلد حریم تو
افسوس می خورند تمامیِّ بازها
بر دستگاه "آمده ام" غبطه می خورند_
_حتماً..،مقام "رَست" و "بیات" و "حجاز"ها
اذن دخول در حرمات ذکر فاطمه است
در دست مادرست در این جا جوازها
سائل شدن به فاطمه اینجا مزیّت است
بالاتر است از همه ی امتیازها
بالای طاق پنجره فولاد حک کنید:
"صندوقچه ی طلایی آمال و رازها"
زیباترین خطوط موازی عالمند
صف های زائران تو وقت نمازها
آموختم تو را به جوادت قسم دهم
اینگونه می دهی تو جواب نیازها...
شاعر: #بردیا_محمدی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ای وا شدن هر گرهی با دمت آسان
یا ضامن آهو مدد ای شاه خراسان
✍ #سیدمیلاد_حسنی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نام مارا نوشتهاند "غلام"، نام فامیلِمانْ "امام رضا"
به دل ماست روحْ "امام حسین"، به تن ماست جانْ "امام رضا"
مادرم جای شعر لالایی، همه شب از کرامتت میگفت
پدرم زیر گوش من خوانده، لابه لای اذانْ امام رضا
کودکیهای من کنار تو بود، بین این صحنها بزرگ شدم
سالها با کبوتران حرم، خوردهام آب و نانْ امام رضا
کودکیام چقدر زود گذشت، دل من تنگ شد برای خودم
من حسابی عوض شدم اما، تو همانی همانْ امام رضا
حرم تو همیشه غوغا بود، آخرین خانهی امید همه
هفتمین قبلهگاه زائرها، هشتمین آسمانْ امام رضا
بین آغوشِ صحنها بودند، زائرانی که گریه میکردند
دختری لال، ناله زد بینِ، اشک و لکنت زبانْ امام رضا
مادرش بین صحنها افتاد، پدرش گریه کرد و داد کشید
یا امام رئوف ممنونم، حضرت مهربانْ امام رضا
پیرمردی که اهل باران بود، چشمهای داشت بین چشمانش
با نوای کریمخانی خواند، خادم روضهخوانْ امام رضا
من که روی سیاه آوردم، کولهبار گناه آوردم
به تو آقا پناه آوردم، بده برگِ امانْ امام رضا
✍ #احمد_ایرانی_نسب
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
با خود چمدانی از گناه آوردم
همراه خودم روی سیاه آوردم
اینجا نمیآمدم کجا میرفتم؟
از دست خودم به تو پناه آوردم
✍ #محمدحسن_بیات_لو
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ببار ای روح باران بر بیابانی که من دارم
بتاب ای ماه، در شام غریبانی که من دارم
در این قحطی عشق و سردی لبخندها گاهی
بگیر ای مهربان دستانِ لرزانی که من دارم
به سویت آمدم با غصههایی تازه، میدانم_
که آگاهی تو از اندوهِ پنهانی که من دارم
به جز تو ای امید مردم درماندهی عالم
که درمان میکند درد فراوانی که من دارم
برایت بازگو کردم دلم را چون یقین دارم
تو تسکین میدهی قلب پریشانی که من دارم
چراغ گریه را برداشتم در صحن آزادی
که شاید بگذرد یوسف به زندانی که من دارم
جواب التماسم را بده، ای ضامن آهو
ببین در اشکها قلب هراسانی که من دارم
دلم مثل کبوتر میپرد در صحنها، آری
به کاخ آسمان میارزد ایوانی که من دارم
جهان هرگز نمیبیند شکستِ شیعیانش را
همیشه رأیتش بالاست سلطانی که من دارم
امین الله میخوانم به چشم خیس و میگویم
امانت پیش تو ای شاه، ایمانی که من دارم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر میخوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمیدانم
نمیدانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبهروی تو بلاتکلیف میماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا میزنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم
تماشا میشوی آیهبهآیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست میگویم:
که من یک شاعرِ درباریام، مداحِ سلطانم
#زیارت_مخصوصه
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
کم کم مسافران سحر را خبر کنید
با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید
خود را میان صحن رضا دربهدر کنید
شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید
داریم اهل رحمت مخصوصه میشویم
آمادهی زیارت مخصوصه میشویم
باید تمام همت خود را به کار بست
حالا که بار عام شده کولهبار بست
با جبر عشق، در بهرویِ اختیار بست
دل را به حلقههای ضریح نگار بست
در طوس برگزار شده اعتکاف ما
صد حج واجب است ثوابِ طواف ما
شکرخدا که از فُقراییم تا ابد
از حاجیانِ کوی رضاییم تا ابد
پیش رضا کنار خداییم تا ابد
ما راهیانِ کرببلاییم تا ابد
در صحن کهنه بود که تأييد ما رسید
آقا نگاه کرد و روادید ما رسید
ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن
دل را بیا به جادهی مشهد روانه کن
یک گوشهای ز صحن رضا آشیانه کن
پیش کریم، نوکری عاشقانه کن
آنجا برات کرببلا زود میرسد
هی خونِ دل نخور، بخدا زود میرسد
آقا خودش غریب و به فکر غریبهاست
مرثیهخوانِ روضهی یابن شبیبهاست
هرشب دلش شکستهی شیب الخضیبهاست
آزرده از مزاحمت نانجیبهاست
یک عمه بود و لشکر اوباشِ بی حیا
عالم فدای شیرزن دشتِ کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #زمزمه؛ #محاوره؛ #فرزندآوری
وقتی مىخوره به كار من گره
وا مىشه بازم به روم يه پنجره
نديدم يک نفرو جواب كنى
نديدم كسی رو نا اميد بره
چهقَدَر مريض اومد دوا گرفت
سرطانيام ازت شفا گرفت
يه نفر چند سالى بود بچه نداشت
اومد از تو يك غلامرضا گرفت
حَرَمت يعنى تموم زندگى
يعنى خاطرات خوب بچگی
تو امام رضاى مهربونمى
تو نمىتونى به هيچكی نه بگى
نمی تونى به كسى بگی برو
به جوادت كه قسم بِدَن تورو
واست هيچ كارى نداره بخدا
خوب كنى مريضِ روی ویلچرو
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
کفتر ایوانم و یار ندیم رضا
رزق مرا میدهد دست کریم رضا
نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی
بال زدم روز و شب دور حریم رضا
شد پَر زخمی من مثل پَر جبرئیل
بُرده مرا سمت عرش ذکر عظیم رضا
هشت در از جنتش وا شده بر آسمان
میوزد از این بهشت باز نسیم رضا
میپَرم از مرقدش اینطرف و آنطرف
در همهجا میبرم عطر و شمیم رضا
خاک کف پای او سرمهی چشم همه
مرهم بالم شده خاک گلیم رضا
اینهمه راه آمدم تا بشوم جَلد او
با همه راه آمده قلب سلیم رضا
سقف گدایی من زیر همان گنبد است
هر دل آوارهای هست مقیم رضا
هر که شبی رد شد از گوشهی باب الجواد
با همهی کاهلی گشته سهیم رضا
باز دو تا جلوه کرد آینههای حرم
اسم رحیم خدا، اسم رحیم رضا
غرق گناه آمدم باغم و آه آمدم
صاحب امراضم و صاحب بیمه رضا
سائل این سفرهام زود بلندم نکن
سیر نخواهم شد از خوان نعیم رضا
من شبی ایوان طلا خواستم از فاطمه
باز نجف رفتم از صحن قدیم رضا
حرف ندارد رضا، حرف مرا میخرد
یک شب جمعه مرا کرببلا میبرد
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
صید این صحرا همه آهوست یاهویی بزن
وَحدهُ را وقت إلّاهوست آهویی بزن
از خراسان می دمد خورشید، والشمسی بخوان
صبح نزدیک است آری پرده را سویی بزن
جان همه صحن و سرای اوست، اسفندی بسوز
دل همه فرش رواق اوست، جارویی بزن
چلچراغی نیستی گر در شبستان، لااقل
قطرهی اشک زلالی باش و سوسویی بزن
راه اگر دور است نزدیکان او کم نیستند
نامهای بنویس و بر بال پرستویی بزن
ای دل از رفتن مشو غافل، رسیدن با تو نیست
هر طرف رو می کنی دریاست، پارویی بزن
✍ #مهدی_جهاندار
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
چرخاند سمت گنبدت چشم ترَش را
انداخت فوراً با ادب پایین سرش را
از دارِ دنیا یک نفر مانده برایش
آورده پابوسَت امید آخرش را
بر ویلچر زل زد به ایوانِ تو! میدید-
با حالِ حسرت زائرِ دور و برَش را
پیچید بغضش را چنان همراهِ چادر
فهمید سقّاخانه حالِ مضطرش را
محض شفا رفت و برایش آب آورد
«یا ضامن آهو» شنید و باورش را-
بر پرچم سبزت گره زد زیر لب گفت:
آقا ضمانت کن تبِ شعله ورش را
بیتاب در گوشش زیاتنامه خواند و...
گاهی نوازش کرد دستِ لاغرش را
میدانم آخر این جوان در صحن کوثر
میگیرد از دستت شفایِ مادرش را!
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
گرچه روی شانه بارم را به زحمت میکشم
از رضا که دوستم دارد خجالت میکشم
ای که بوده سایهات در این بلایا بر سرم
آخرش دیدی خودم را هم رساندم تا حرم
غرق نعمت بودم و ناشکری من شد زیاد
من پناه آورد ام آقا به تو در این بلاد
خیلی آقایی در آغوشت به دعوت آمدم
بازهم من را پذیرفتی زیارت آمدم
آمدم مهمانیات با سر به زیری یا رضا
دستهایم را سر پیری بگیری یا رضا
بازهم نیمهنگاهی کن تو ای سلطان به ما
روزهای خوبمان را باز برگردان به ما
بارها حاجت گرفتم بین این صحن و سرا
میل ایوان نجف دارم در این ایوان طلا
یا علی موسی الرضا جان علی ما را بخر
ما گرفتاریم یک شب کربلا ما را ببر
**
صاحب احیا حسین و روح اَو اَدنا حسین
از ته گودال خونین میرود بالا حسین
موی او پیچیده دست قاتل از بالای سر
سنگ خورده بارها از این و آن صد جای سر
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
گِلهای نیست اگر غُصهی بی حد داریم
خلوتی هست که در گوشهی مشهد داریم
ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم
چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم
گفته سر میزند آنگونه که از سلمانی
این قراریست که با صاحب مرقد داریم
ما گنهکارترینها وسط صحن رضا
آنچه در خُلد برین خَلق ندارد داریم
روضه میخوانم از آن شاه که در اندوهش
دیدهای در طلب اشک مقید داریم
**
ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر
از عبا ما چه قدر خاطرهی بَد داریم
شاه بر شانهی خم، پیکر خود را میبُرد
با عبا داشت علی اکبر خود را میبُرد
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#دلتنگ_محرم
سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم!
شدم گدای حریمت، به خویش میبالم
فقط غبار تورا میکشم به چشم تَرم
فقط مسیر تورا میروم در این عالَم
دوباره درد خودم را نگفته یادم رفت
مرا کنار ضریحت شفا بده، لالم
به مستمندیام اینجا همیشه مفتخرم
ز حاجت نگرفته همیشه خوشحالم
چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم
چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم
غلامی تو شده کار هر شب و روزم
همیشه از کرم توست رزق هر سالم
از آن زمان که شده سُفرهام بنام جواد
زیادتر شده والله برکتِ مالم
مرا بخر که مُحَرم دوباره گریه کنم
دوباره فکر سیاهی و پرچم و شالم
اگر که قبل عزای حسین جان دادم
بیا عزیز دلم با حسین، دنبالم
**
صدای ضجهی مادر، همیشه محزون است
سرت به نیزه چرا رفته ماهِ گودالم؟!
لباس پاره تنت بود، کوفیان بُردند
شهید بیکفنم از غم تو مینالم
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دمی با آه خلوت کن، بگیر ای دل جلا اینجا
بیا سبقت بگیر از خلق، با رنگ خدا اینجا
به نَفْس خویش غالب باش تا صاحبْنفس باشی
خدایی میشوی با نفسْ خالی از هوا اینجا
گواهم آیت «لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله» است
به استقبالِ استغفار میآید، رجا اینجا
من آداب زیارت را مفاتیحالجنان دیدم
شنیدم «فَادْخُلُوها خالِدِین» را بارها اینجا
ریاض الجنة است اینجا، نیازی بر ریاضت نیست
رضایتنامهای کافیست با مهر رضا اینجا
به اشکی باز گردان آبروی رفته را برگرد
بجو از چشمهی خیر کثیر، آب بقا اینجا..
گناهانیست مخفی از همه «بینی و بین الله»
که مشروط است عفو آن به امضای رضا اینجا
رضای او «رَضِیَ اللهُ عَنهُم وَ رَضوا عَنهُ» است
اگر مشتاق رِضوانٌ مِنَ اللهی بیا اینجا
خدا با دستخط او خطای خلق میبخشد
به دست راست آید نامهی اعمال ما اینجا
صدای زنگِ ساعت میبَرد زنگ دل ما را
که در دل میدمد هر ثانیه حمد و ثنا اینجا
مُقرب باش با "یارب"، لبالب باش از "لبیک"
«أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاع» است لبیک دعا اینجا
کنار خود امامی مهربانتر از پدر داریم
که حاصل میبرند از فضل او خَلقِ خدا اینجا
به امر «رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا» تلاوت کن
بخوان وصف مقام انبیا و اولیا اینجا
قرائت کن «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْض»
بیا با آیتالکرسی به عرش کبریا اینجا
تضرع کن در این مضجع بخوان «مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَع»
بگیر اذن شفاعت از عزیز مرتضی اینجا
عیان بین دو کوه طوس، طور زادهی موساست
به چشم دل تماشا کن تجلای خدا اینجا
تجلی میکند دائم صفات کبریا اینجا
همه اسمای او حُسناست «فَادْعُوهُ بِها» اینجا
«مَن اَرجوهُ لِکُلِّ خَیر» را در این حرم دیدم
که با «أینَ لِیَ الخَیر» آشنایم سالها اینجا
سحرهای دعا را با دعاهای سحر دریاب
بیا لب بر دعا وا کن که مییابی بها اینجا
شب و روز دلم با روضه و روزه هماهنگ است
که دارد آه من آهنگ تسبیح خدا اینجا
خوشا سی روزهی ختم کتاب از باءِ بسم الله
خوشا حمدی که باشد افتتاحش با ثنا اینجا
به هر ختمی نثار روح خود رحمت فرستادیم
به ذکر فاتحه وا شد گره از کار ما اینجا
حریمش باب حاجات و کلید آن مناجات است
دعا کن هرچه میخواهی که میبخشد خدا اینجا
ملائک هر شبش را با سلامی قدر میدانند
همه تا مطلع الفجر فرج گرم دعا اینجا
یکی تسبیحخوانِ «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»ست
یکی با آیههای سجده دارد اعتلا اینجا
یکی با سجدۀ «والنَّجم» در نجوای معراج است
یکی گرم مناجات است با «شمس» و «ضحی» اینجا
تمنا کن حقایق را، بدان قدر دقایق را
به قرآن «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى» اینجا
طواف زائر او آیتی از «سعی مشکور» است
که مشهود است «أَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَى» اینجا
خوش آن سائل که ذکر دائمش «اَوفِ لَنَا الکَیل» است
خوش آن زائر که بیند «ثُمَّ یجْزَاهُ الْجَزَا» اینجا
به هر خیری که نازل میشود آری فقیرم من
عجب سرمایهای دارم به امید خدا اینجا
دو دست خالی آوردم پر از عطر دعا اینجا
عجب جمع نقیضینیست این فقر و غنا اینجا
به «إِنَّ اللهَ تَوَّابٌ رَحِیم» امّیدوارم من
که دیدم در زیارت «رحمةالموصوله» را اینجا
«الهی لا تُؤَدِبنِی»، «الهی لا تُعَذِّبنِی»
مرا تأدیب کن با رأفت و لطف و عطا اینجا
«الهی لا تعاقبنی» اجابت شد، یقین دارم
اگر لطفت نبود امشب نمیخواندی مرا اینجا
من آن عبد گریزانم پناهم داده سلطانم
وگرنه بوده جای مجرمی چون من کجا اینجا؟!
از این درگاه هرگز دست خالی برنمیگردم
که نگذاری بماند بنده محروم از عطا اینجا
وفا آیینهای دارد که میگیرد صفا اینجا
عطا گنجینهای دارد که مییابد بها اینجا
هجوم سائلان دور ضریح او مجابم کرد
همه دیدند ازاو "خیر" و کسی نشنیده "لا" اینجا
عنایاتش عیان باشد، چه حاجت بر بیان باشد
کراماتش نمیگنجد به ظرف لفظ ما اینجا
حرم هرگاه مهمانم، امین الله میخوانم
نمیبینم کسی غیر از علیّ مرتضی اینجا
به «اللهم فَاجعَل نَفسی» آری مطمئن هستم
که صادر میشود امر قَدَر، حکم قضا اینجا
«وَ اِلْحِقْنی بِنُورِ عِزِّکَ الْاَبْهَج» دلیل ماست
به بهجت میرسد قلب محبان رضا اینجا
زیارت، جامهای خواهد که از تقواست تشریفش
شهادت، نامهای خواهد به تصدیق وفا اینجا
«فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ» فدای آنکه در این ره
سر تسلیم دارد پای پیمان رضا اینجا
گروهی منتظر، عُمری دعای عهد میخوانند
گروهی ندبهها دارند هر صبح و مسا اینجا
بخوان با آدم و نوح از مقام آل ابراهیم
ببین در آل عمران، آیتی از مصطفی اینجا
حسین این آیه را وقت وداع اکبرش خواندهست
بخوان تا کربلاییتر شود دلهای ما اینجا
به رسم دعبل ای دل دم بزن از آه اهلالبیت
مصیبتخوان شده «قبرٌ بطوس یالها» اینجا