تعداد روزهای مصیبت را تا صد شمردیم
دیدیم تمام شدنی نیست انگار، دیگر نشمردیم.
امروز چندمین روز است؟
کسی میداند تعداد شهدا به چند رسیده؟
از آن روزی که همه شاد بودیم از فرود پاراگلایدرها در حوالی اورشلیم چند روز گذشته؟
از آن شبی که در بیمارستان المعمدانی همه دق کردیم
و هزار نفر به آمار شهدا افزوده شد چند شب گذشته؟
آن دخترک شهید بامزه که پدرش ریشهای بلند داشت
اسمش چه بود؟ روح الروح؟ پدرش کجاست؟ کسی خبر دارد؟
آنپسرک لرزان که میگفت شبها برای اینکه مادرم نفهمد
گرسنهام، زیر پتو میروم کجاست؟
امشب غذا خورده یا باز به زیر پتو پناه برده؟ پتو دارند؟
آه آن مادر...؛ مادری که بعد از یازده سال انتظار بالاخره صاحب
فرزندان دوقلو شده بود و آنها را با دست خود خاک کرد.
هنوز زنده مانده به نظرتان؟
راستی شما هم آن ویدئو را که سربازان یهود ریخته بودند
توی قبرستان مسلمین و جنازهها را بیرون میکشیدند
به طمع اعضایشان دیده بودید؟
حالا دیگر مصیبت تبدیل به عادت شده!
عادت آفت است... !
در تاریخ اسلام چنین جنایت هولناکی با این تعداد شهید
در سکوت و خفقان مسلمین سابقه نداشته.
اولین بار تاریخ است.
ابوعبیده روزهای اول مصیبت، از مسلمانها میخواست
که متحد شوند و کاری کنند. حالا اما میدانید چه گفته؟
گفته ای مسلمانان روزه دارِ سر به مهرِ عابد، که در هنگامهی قتل ما،
کنج محرابهایتان منتظر رمضانید و مساجدتان را زینت میکنید،
دیگر توقع ورودتان به جنگ را نداریم!
همانجا کنج محرابهای رمضانیتان ،
برای نجات ما دعا کنید لااقل.
دعا میتواند سرنوشت یک قوم را تغییر دهد.
این روزها غذای گرم که خوردیم یا در جای گرم که خوابیدیم
کمی هم به بچههایی که ماههاست غذای گرم نخوردهاند
و در آغوش مادر نخوابیدهاند دعا کنیم... .
#امت_رسول
#رمضان_المقاومه
#غزه