هدایت شده از منتظران ظهور
د شیعه میگوید: از خواب بیدار شدم و به سمت منزل خود رفتم. در سر راه با آن سنی ملاقات کردم. با تمسخر گفت: امامت را دیدی و از طرف ما پیام رساندی؟! مرد شیعه گفت: آری، پیام تو را رساندم و پیامی دارم. او خندید و گفت: بگو چیست؟
مرد #شیعه جریان را تا آخر تعریف كرد. مرد سنی با شنیدن این ماجرا سر به زیر افكند و كمی به فكر فرو رفت و گفت: خدایا، در آن زمان هیچكس در آنجا نبود و من این را به كسی نگفته بودم، علی علیهالسلام از كجا فهمید؟! بلافاصله شیعه شد.
📚 رحمت واسعه، ص٢٧٢
#شبهات_وهابیت
#منابع_اهل_سنت
💢شیعیان #خاک کربلا میخوردند تا #شفا پیدا کنند، اگر خاک شفا میدهد پس چرا به #پزشک مراجعه میکنند؟
این هم #شرک است.
✅کسی که این شبهه را مطرح میکند،
فرق دوا و شفا را تشخيص نداده است، در غير اين صورت چنين اشتباهى را مرتكب نمىشد.
شفا يافتن؛ يعنى #بهبودى از بيمارى، حال گاهى بهبودى به وسيله ی مداوا و معالجه توسط پزشک و با مصرف دوا است و گاهى بدون مداوا و به وسيله ی معجزه و... است؛
✅ترديدى نيست كه «شفا» به دست خداوند است و طبق آيات قرآن و روايات اهل بیت پیامبر علیهم السلام، اوست كه در برخى چيزها شفا قرار داده است؛ از جمله در قرآن، عسل و....
حال باید بدانید يكى از چيزهايى كه ، خداوند #شفا را در آن قرار داده است، خاك مقدس و ملكوتى كربلا است كه پروردگار به خاطر جانفشانىهاى سيد الشهداء عليه السلام و ياران وفادار آن حضرت، اين اثربخشى را به خاك كربلا عطا كرده است.
#شفا دست #خداست و همه این ابزارها چه خاک کربلا چه دکتر ودارو و چه دعا و توسل همه واسطه های اعمال خواست خدا هستند و هیچ کدام بالاستقلال نمیتوانند کسی را #شفا بدهند
✅در #کتاب «کامل الزیارات» ابن قولویه، ص 748 سعد ابن سعد روایت می کند از امام موسی بن جعفر (ع) از خوردن خاک سوال کردم، آن حضرت (ع) فرمودند:
«حرام است و حرمت آن مانند حرمت مرده و خون و #گوشت خوک است مگر خاک قبر امام حسین(ع) که در آن شفای هر دردی و امان از هر خوفی است.»
#روایات در این زمینه #فراوان است و برخی ادعای اجماع نیز کرده اند، گفت:
محمد ابن سلیمان بصری نیز از امام صادق (ع) نقل می کند: خاک قبر امام حسین (ع) شفای از هر دردی است و آن دوای اکبر است.
(کامل الزیارات، صفحه 462 )، همچنین، یونس بن ربیع از امام صادق (ع) روایت می کند در بالای قبر حسین (ع) خاک قرمزی است که در آن شفای هر دردی جز مرگ است. (اصول کافی کلینی، جلد چهارم، صفحه 588 )
✅نتیجه گیری
بنابراین طلب شفا از تربت امام حسین (ع) به معنای آن نیست که مراحل عادی درمان بیماری اعم از مراجعه به پزشک، دریافت دوا و دارو، ساخت #بیمارستان و ... تعطیل شود
✅در برابر این ادعای #وهابیت که اگر خاک کربلا شفا می دهد، چرا #شیعه به پزشک مراجعه می کند و بیمارستان می سازد، باید گفت هم قرآن و هم اهل سنت پاره ای از امور را دلیل شفا شمرده شده اند. به طور مثال آیه 82 سوره مبارکه اسراء، خودِ قرآن را سبب شفا معرفی می کند: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لا يَزيدُ الظَّالِمينَ إِلاَّ خَساراً.» و آیه 69 سوره مبارکه نحل نیز عسل را موجب شفا می داند و خداوند می فرماید: فِيهِ شِفَاء للناس
‼️پاداش خدمت رسانی به بیماران
🔷س 4320: اگر کسی از کادر درمانی #بیمارستان ها، در راه خدمت رسانی به بیماران مبتلا به #کرونا از دنیا برود، آیا #شهید محسوب می شود؟
✅ج: ان شاء الله پاداش عظیم شهدا را خواهد داشت ولی حکم شهید در #جنگ را ندارد.
#احکام_پزشکان #کرونا #بیماری_کرونا #کرونا_ویروس
🚨"#شُل_گرفتیم؟"
نمیدانم چقدر #آقا رو قبول دارید، اما بدون هیچگونه ادا و اطفاری، وقتی تو تلویزیون دیدم
که آقا میگفتن :
"از بالارفتن آمار غصهشون میگیره"
هُری دلم ریخت!😔
ماکه به حرف آقای وزیر و این و آن گوشمان بدهکار نبود،
حوصله ماسک و رعایت و اینجور چیزارم نداشتیم،
اما حواسمان هست که آمار فوتیهایمان روی ۱۵۰ میچرخد؟!
جان است!
سرمایهی آدمیست!
یکبار هم بیشتر نداریمش،
حیف است که با کرونای زِپرتی بپرد!🍃
بیایید کمی به خودمان سختی بدهیم،
بخاطر کادر درمانیمان،
بخاطر همهی #مدافعان_سلامت!
چه در #بیمارستان و
#غسالخانه و چه در #پایگاه_بسیج و
#حوزه_علمیه!
بخاطر همهشان بیاییم رعایت کنیم!😷
❌من ادعایی ندارم!
حرف آقا رو هم یکی به دهتا گوش میدم،
اما آقا که گفتن غصهدار میشن، دلم آشوب شد.💔
من از دیروز با خودم عهد کردم که برای دل نائب الامام (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)💚 رعایت کنم و در کوچه و خیابان با #ماسک رفتوآمد کنم!
تیکه و مسخره های رفقایِ جان هم به جان و دلم!
فدای دلِ آقا...🌱
بیایین و شماهم بگین فدای دلِ آقا...
شما هم بپیوندید به #من_ماسک_میزنم!✋🏻
پ.ن:
اینم بین خودمون بمونه؛
#بسیجی باید #شهید شه،🙂
الکی بهونه دست این کرونا ندین👀
| #من_ماسک_میزنم | 🤚🏻
#نشر_حداکثری_برای_دل_آقا
#اللهُمَّ_عَجِّلَ_لِوَلیِکَ_الفَرَج
💕💕💕
‼️پاداش خدمت رسانی به بیماران
🔷س 5564: اگر کسی از کادر درمانی #بیمارستان ها، در راه خدمت رسانی به بیماران مبتلا به #کرونا از دنیا برود، آیا #شهید محسوب می شود؟
✅ج: ان شاء الله پاداش عظیم شهدا را خواهد داشت ولی حکم شهید در #جنگ را ندارد.
مدح و متن اهل بیت
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفدهم : ایام انقلاب ✔️راوی : امير ربيعي 🔸ابراهيم از دوران کودکي #عشق
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت هجدهم : ۱۷ شهریور
✔️ راوی : امیر منجر
🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال #ابراهيم. با موتور به همان جلسه #مذهبي رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ).جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد.
🔸نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادي هم به سمت ميدان در حركت بود.
مأمورها با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟!
🔸آمدم بيرون. تا چشم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان مي آمد. شعارها از درود بر خميني به سمت شاه رفته بود.
فرياد #مرگ بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند: ساواکيها از چهار طرف ميدان را #محاصره کرده اند و...
🔸لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت.
سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت #بيمارستان سوم شعبان و سريع برگشتيم.
تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم و برميگشتيم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود.
🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن #مجروح را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند.
ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟
🔸نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش. صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن #جوان را انداخت روي کمرش. بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه.
🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت. خيلي ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوي توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين #شهدا کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامه ها.
مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و...
🔸در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل #سياسي روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به #ايران باز ميگردند.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید #ابراهیم_هادی🕊🌹
شادی روح پاکش صلوات
مدح و متن اهل بیت
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی و یکم : شروع جنگ ۲ ✔️ راوی : تقی مسگر ها 🔸فردا جنازه قاسم را به سمت
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت سی و دوم: دومین حضور
✔️ راوی : امیر منجر
🔸هشتمين روز مهرماه با بچه هاي معاونت عمليات $سپاه راهي منطقه شديم. در راه در مقر سپاه همدان توقف كوتاهي کرديم.
موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردي،كه به همراه نيروهاي سپاه راهي منطقه بود را در همان مكان ملاقات كرديم.
🔸ابراهيم مشغول گفتن اذان بود. بچه ها براي نماز آماده ميشدند. حالت معنوي عجيبي در بچه ها ايجاد شد. محمد بروجردي گفت: اميرآقا، اين #ابراهيم بچه كجاست؟!
گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهريور و ميدان خراسان.
برادر بروجردي ادامه داد: عجب صدايي داره. يكي دو بار تو منطقه ديدمش، جوان پر دل وجرأتيه.
بعد ادامه داد: اگه تونستي بيارش پيش خودمون #كرمانشاه.
🔸نماز جماعت برگزار شد و حركت كرديم. بار دوم بود كه به سرپل ذهاب مي آمديم.
اصغر وصالي نيروها را آرايش داده بود. بعد از آن منطقه به يك ثبات و پايداري رسيد.
اصغر از فرماندهان بسيار #شجاع و دلاور بود. ابراهيم بسيار به او علاقه داشت.
او هميشه ميگفت: چريكي به شجاعت و #دلاوري ومديريت اصغر نديده ام. اصغر حتي همسرش را به جبهه آورده و با اتومبيل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر ميزنه.
اصغر هم، چنين حالتي نسبت به ابراهيم داشت.
🔸يكبار كه قصد شناسايي و انجام عمليات داشت به ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايي.
اصغر وقتي از شناسايي برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در #لبنان جنگيده ام.
🔸كل درگير يهاي سال 58 كردستان را در منطقه بودم، اما اين جوان با اينكه هيچكدام از دوره هاي نظامي را نديده، هم بسيار ورزيده است هم مسائل نظامي را خيلي خوب ميفهمد.
براي همين در طراحي عملياتها از ابراهيم كمك ميگرفت.
🔸آنها در يكي از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه #تانك دشمن را منهدم كردند و تعدادي از نيروهاي دشمن را اسير گرفتند. اصغر وصالي يكي از ساختمانهاي پادگان ابوذر را براي نيروهاي داوطلب و رزمنده آماده كرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصي در شهر ايجاد كرد.
وقتي شهر كمي آرامش پيدا كرد، ابراهيم به همراه ديگر رزمنده ها #ورزش باستاني را بر پا كرد.
🔸هر روز صبح ابراهيم با يك قابلمه ضرب ميگرفت و با صداي گرمِ خودش ميخواند.
اصغر هم مياندار ورزش شده بود، اسلحه ژ 3 هم شده بود ميل! با پوكه توپ وتعدادي ديگر از سلاحها ، وسايل ورزشي را درست كرده بودند.
يكي از فرماندهان ميگفت: آن روزها خيلي از مردم كه در شهر مانده بودند و پرستاران #بيمارستان و بچه هاي رزمنده، صبحها به محل ورزش باستاني مي آمدند.
ابراهيم با آن صداي رسا ميخواند و اصغر هم مياندار ورزش بود.
به اين ترتيب آنها روح زندگي و #اميد را ايجاد ميكردند. راستي كه ابراهيم انسان عجيبي بود.
٭٭٭
🔸امام صادق ميفرمايد: هركار نيكي كه بنده اي انجام ميدهد در #قرآن ثوابي براي آن مشخص است؛ مگر نماز شب!
زيرا آنقدر پر اهميت است كه خداوند ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده:
«پهلويشان از بسترها جدا ميشود و هيچكس نميداند به پاداش آنچه كرده اند چه چيزي براي آنها ذخيره كرده ام »
همان دوران كوتاه سرپل ذهاب، ابراهيم معمولاً يكي دو ساعت مانده به #اذان صبح بيدار ميشد و به قصد سر زدن به بچه ها از محل استراحت دور ميشد.
اما من شك نداشتم كه از بيداري سحر لذت ميبرد و مشغول نماز شب ميشود.
يكبار ابراهيم را ديدم. يك ساعت مانده به اذان صبح، به سختي ظرف آب تهيه كرد و براي غسل و نماز شب از آن استفاده نمود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
شادي روح پاکش صلوات 🌹