#مسمط_مربع
#میلاد_امام_جواد_علیه_السلام
اِی قضا و قَدَرم بسته به یک نازِ نگاهَت
افتخارم شده اینکه بنِشینم سرِ راهَت
به تو محتاجم و بر رویِ سرم چترِ پناهت
از مریدان تو هستم از غلامان سپاهت
من گدای کرم و جود رضا بودم و هستم
رشته یِ قلب خودم را به سر موی تو بستم
آمدی جلوه کنی ... دل بِبری... دل بِرُبایی
تو گلِ سرسبد گلشن و هستیِ رضایی
تو جگر گوشه یِ زهرایی و مفهوم عطایی
قبله گاه منِ سائل...کعبه ُو کانِ سخایی
گِره یِ رشته یِ قلبم به سر زلف تو کور است
تو سفارش بکنی کرب و بلای همه جور است
سوره یِ کوثرِ قرآنِ خراسانیِ مایی
کعبه یِ سینه یِ بیت الـَّله و حجِّ فقرایی
نُه فَلک خیره به راهند که از راه بیایی
از تبار اَسداللهی و شمشیر خدایی
ذوالفقارِ سخنان تو شده فاتح خیبر
عَلَم و عِلم شما آینه یِ حضرت حیدر
آمدی پای کلاس تو خدا را بشناسیم
علم و عرفان و وفا...جود و سخا را بشناسیم
نظر و مَنظر و منظور و رضا را بشناسیم
کاظمینی شده و کرب و بلا را بشناسیم
یکی یکدانه ی سلطان رئوفی تو...به وَالله
ضربه یِ قلب تو می گفت علیاً ولی الله
کم کم آماده شدم جشن تو را جشن بگیرم
سخنی جز سخنانی که تو گفتی نپذیرم
سائل کوی جوادم از گـِل شیر غدیرم
من غلام علی اَم بی سر ُو سامان امیرم
بر لبم نام علی آمده و اهل حضورم
کاظمینی شده اَم تشنه یِ سرداب ظهورم
#مسمط_مربع
#میلاد_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
نامِ نامیِ شما روی لبم گـُل کرده
هرکسی هرچه شده بر تو توسّل کرده
پدر از لعلِ علی شَهد تناوُل کرده
اسم تو آمده و دشمن دین حوُلْ کرده
اسم مولا که بیاید تنِشان می لرزد
تنِشان نَه به خدا کُلِّ جهان می لرزد
پسر کوچک اربابی و اربابِ مَنی
منبر و روضه و سجّاده و محراب منی
ذکر بیداری و رویایِ خوش خواب منی
وَ به قول خودِ خورشید تو مهتاب منی
تو علی ابن حسین ابن ولیُّ اللهی
اسداللهِ ربابی یـَلِ ثاراللهی
مادرت روح وفا و پدرت کوه صفا
همه یِ دور وُ بَری های تو اصحاب خدا
عمّه با دیدن تو خوانده... وَ لاٰ حَوْلَ وَ لاٰ...
وَ به آغوش کشیدهَ ستْ اباالفضل تو را
بهترین علّت لبخند گل لیلایی
تو علمدار ولایی نوه یِ زهرایی
ظاهراً کودکی و مردتر از هر مردی
مَرهمِ غصّه و غم ها و دوای دردی
با تو هرگز نشود سهم دلم دلسردی
تو در آغوش پدر بودی و طوفان کردی
لشکری ریخت به هم هِقْ هِق تو تکبیر است
شیرخواره نَه... تو شیری و اسیرت تیر است
تیر در چنته یِ حلقوم تو شد زندانی
تو که لبخند زدی شد حرمی بارانی
غیرت اللهی و دلواپسِ عمّه جانی
روی نِیْ ندبه به سبک پدرت می خوانی
مادرت درس وفاداری و ایثار دهد
روضه اَت عطر و بوی جمعه یِ دیدار دهد
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#ولادت
#مُسمّط_مربّع
دست به دست می شود پیاله ها و باده ها
مستِ اَلَست می شود با نظرت اراده ها
نشسته بر سرِ گدا گرد و غبارِ جاده ها
آمده اربابِ کرم امامِ فوق العاده ها
خدا به حرمتش نظر به نوکرِ حرم کند
گدا امیر می شود شاه اگر کرم کند
خیره به گاهواره اَش نگاهِ جبرئیل ها
در به درِ اشاره اش مسیح ها... خلیل ها
چشمه یِ چشمِ نوکرانش پُرِ سَلسبیل ها
گِره به هر مُشَبَّکِ ضریحِ او دخیل ها
رشته یِ دلها گِره بر ضریحِ عشق خورده است
دلبرِ ما نیامده دل از عشیره برده است
نگاهِ دلربایِ او برده دلِ عشیره را
گفته اذان به گوشِ او حضرتِ ختمُ الانبیاء
آمده تا لال شود قال و مقالِ طعنه ها
خدا دوباره گُل پسر داده به شاهِ لافَتی
زبان گرفته مادرم نادِ علی نادِ علی
تمامِ خانواده ام فدایِ اولادِ علی
فدایِ اولادِ علی فدایِ سردارِ حُنین
فدایِ حیدر و تبارِ او تمامِ عالمین
امشب و فرداست دلم کوچه یِ بین الحرمین
ضربه یِ قلبِ عاشقم ذکرِ اباالفضل و حسین
آمده تا بهار را هدیه به نوکرش کند
بهشتِ قُربِ یار را در به درِ سرش کند
اهلِ بهشتِ قُربِ حق در به درِ سرِ شما
حاجتِ کعبه تحتِ قُبُّه یِ حرم شده روا
رازِ "مَنِ اسمُهُ دَواء" رمزِ "وَ ذِکرُهُ شِفاء"
وَجهِ خداست مُنجلی هر شبِ جمعه کربلا
هر شبِ جمعه می شود یاسِ حرم مرثیه خوان
اَینَ مُعِزُّالاولیاء بیا نگارِ روضه خوان
بیا خودت بگو چه ها بر سرِ یار آمده
سر از بدن جدا شده نیزه سوار آمده
شعله به سویِ خیمه با گرد و غبار آمده
چنگِ کسی برایِ غارتِ قرار آمده
چنگ به گوشِ غنچه یِ سه ساله یِ حرم زدند
طناب رویِ بازویِ سَیّدةُ الکرم زدند