مدح و متن اهل بیت
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ #پارتشصتوسوم چند دقیقه بعد به همراه حسین و بردیا و سرهنگ مرتضوی و چند مرد و زن دیگه د
🔸🔸🔸
🔸🔸
🔸
﴾﷽﴿
#پارتشصتوچهارم
_قابل شما رو نداره خانمی!
من که اخرش یا خودمو یا اینو میکشم!!
تلفن ارجمند زنگ خورد و با دیدن اسم شخصی که تماس گرفته بود کمی هول شد...ازمن فاصله گرفتو گوشیشو جواب داد و من نفهمیدم کی بود و مکالمه بینشون چی بود!
**********
#بردیا
هدفونو روی گوشم گذاشتم و کنار حسین نشستم و به صدای ارجمند که داشت با تلفن صحبت می کرد گوش سپردم
ارجمند_ یه دخترو جدیدا پیدا کردم که به نظرم خیلی به درد این نقشه جدید میخوره!
صدای یه مرد جوون توی گوشی پیچید
مرد جوان_ خوبه! مشخصاتشو بگو تا بدم ته توشو در بیارن!
ارجمند_ تحقیق کردم! دختره پدرو مادرش از معترضای اعتراضات سال88 بودن که مردن! یه دوست به اسم مهلا رضوی داره که کاره ای نیست!
مرد جوان_ خوبه! جوری که نفهمه بیارش تو کار...حسابی که واسش مدرک جرم ساختی بیارش تو تیمت و تهدیدش کن ...وقتی که مهره سوخته شد واست بسپرش به مازیار تا ردش کنه اسرائیل. شاید بدرد موصاد (سازمان جاسوسی اسرائیل) بخوره...اگرم به درد نخورد سرشو زیر اب کن!
ارجمند_ چشم ! مو به مو انجام میشه!!
با خشم هدفونو از روی گوشم برداشتم گفتم
_لعنتی!! تف به ذات کثیفتون!! اشغالای پست فطرت!!
حسین دستشو روی شونم گذاشتو گفت
_ چته پسر! چرا جوش اوردی؟!
نگاهمو خیره حسین کردمو گفتم
_ نباید میذاشتم دریا نفوذی بشه!! حسین اگه بلایی سرش بیاد من چی کار کنم؟؟؟؟؟؟
حسین نفس عمیقی کشیدو گفت
_ منطقی باش بردیا! دریا دختر قوی و صد البته ماهریه!! بیدی نیست که به این بادا به لرزه ! تازه اون برای این کارا دوره دیده ! این همه کلاس مهارت های رزمی و استقامت نرفته که بشینه ور دل تو !
درضمن! هیچ وقت نه من و نه بقیه نمیزاریم ناموسمون اب تو دلش تکون بخوره! نمی خواستم بگم ولی بدون که قراره خودت رو هم از طریق یاور وارد تیم کنیم که هم یه جورایی مراقب دریا باشی هم یاورو زیر نظر بگیری!
لبخند خسته ای زدمو چیزی نگفتم.
حسین ادامه داد
_ پاشو برو بخواب ...دو سه روزه درست و حسابی نخوابیدیا! یه مو از کلت کم شه اون زن جیغ جیغوت منو میکشه!
🌟ادامه دارد🌟
به قلم 👈 رز✍
🔸
🔸🔸
🔸🔸🔸
┅═══✼🖤✼═══┅┄
★ ★
┅═══✼🖤✼═══┅┄
#فراموشتـنمیـکنمـ★
~🌸🐾🌸~~~~