eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
19.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💢در حضرت زهرا(س) آمده ای کسی که قبل از آفرینش شده ای، چگونه خداوند یک انسان را قبل از خلقت میکند؟ ✅السلام عليك يا ، امتحنك الذي خلقك قبل ان يخلقك و كنت لما امتحنك به صابرة منظور از امتحان قبل از چیست ✅امام باقر(ع)فرمود: هرگاه کنار فاطمه سلام الله علیها قرار گرفتی بگو؛ « ای آزموده ، خدایی که تو را آفرید قبل از تو را آزمود و تو را بر آنچه آزمود یافت ...» 📚التهذیب ج6 ص10 ✅در این که مراد از امتحان قبل از چیست دو احتمال است ؛ 1⃣امتحان در زمان خلقت است؛ طبق روایات متعددی ، خداوند نور اهل بیت را سال ها قبل از آنکه خلقت عالم را صورت دهد خلق کرده بود . ✅پیامبر(ص) فرمود: « من و علی و فاطمه و حسن و حسین در سراپرده الهی بودیم و او را تسبیح می کردیم و فرشتگان با تسبیح کردن ما ، خداوند را فرا گرفتند » 📚 الشیعه ص7 ✅امام باقر (ع) فرمود: « خداوند نور از نور عظمت خود را قبل از آفرینش آدم آفرید که آنان محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین بودند » 📚بحار الانوار ج25 ص4 ✅بنابراین محتمل است که مذکور در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیها در همان زمان خلقت قبل از خلقت صورت گرفته باشد. 2⃣احتمال دوم آن است که این امتحان همان امتحان عالم ذر باشد که خداوند انسان ها را قبل از خلقت دنیوی و جسمانی درعالمی که در روایات عالم نامیده شده است امتحان نمود و درجات انسانها در این الهی مشخص شد و در این عالم اول کسانی که ندای توحید را لبیک گفتند و از امتحانهای الهی سربلند بیرون آمدند ، ارواح طیبه معصوم بود. ✅امام علیه(ع) فرمود: « زمانی که خداوند اراده خلقت آدمیان را کرد آنان را از آدم خارج ساخت و از آنان سوال کرد که پرودگار شما کیست ؟ اول کسی که پاسخ داد رسول خدا و امیر مومنان و بودند ...» 📚 ج1 ص133
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت سریع از پله ها بالا رفت و قبل از اینکه وارد شود نفس عمیقی کشید و در را باز کرد ،همه با دیدن سمانه از جای خود بلند شدند ،سمیه خانم تا خواست سوالی بپرسد ،سمانه به حرف امد: ــ خوش اومدید خاله جان،اما شرمنده من سرم خیلی درد میکنه نمیتونم پیشتون بشینم شرمنده میرم استراحت کنم. همه از حرف های سمانه شوکه شوده بودند،از ورودش و بی سلام حرف زدنش و الان رفت به اتاقش!! سید و فرحناز تا خواستن سمانه را به خاطر این رفتارش بازخواست کنند ، در باز شد و کمیل وارد خانه شد ،که با سمانه چشم در چشم شد ، تا خواست سلامی کند صدای سمانه او را متوقف کرد: ــ مامان من فکرامو کردم،میتونید به خانم محبی بگید جواب من مثبته ــ اما سمانه.. ــ اما نداره من فکرامو کردم،میتونید وقت خواستگاری رو بزارید و بدون هیچ حرفی وارد اتاقش شد . همه از حرف های سمانه شوکه شده بودند ،دوخواهر با ناراحتی به هم خیره شده بودند و صغری غمگین سیبی که در دستش بود را محکم فشرد و آرام زمزمه کرد" این یعنی جوابش منفی بود" کمیل که دیگر نمی توانست این فضا را تحمل کند، رو به سید گفت: ــ شرمنده من باید برم،زنگ زدن گفتن یه مشکلی تو باشگاه پیش اومده باید برم ــ خیر باشه؟ ــ ان شاء الله که خیر باشه بعد از خداحافظی و عذرخواهی از خاله اش سریع از خانه خارج شد و سوار ماشین شد، با عصبانیت در را محکم بست ، هنوز حرف سمانه در گوشش می پیچید و او را آزار می داد بی غیرتی که به اوگفته به کنار،جواب مثبت سمانه به محبی او را بیشتر عصبانی کرده بود،احساس بدی داشت،احساس یک بازنده شاید ولی او مجبور بود به انجام این کار ... ،با عصبانیت چندتا مشت پی در پی بر روی فرمون زد و فریاد زد : ــ لعنتی لعنتی با صدای گوشیش و دیدن اسمی که روی صفحه افتاد سریع جواب داد: ــ بگو با شنیدن صحبت های طرف مقابل اخم هایش در هم جمع شدند؛ ــ باشه من نزدیکم ،سریع برام بفرست آدرسو تا خودتونو برسونید من میرم اونجا ماشین را روشن کرد و سریع از آنجا دور شد. ↩️ ... ○⭕️ ✍ : فاطمه امیری