#شبهات_فاطمیه
💢در #زیارت حضرت زهرا(س) آمده ای کسی که قبل از آفرینش #امتحان شده ای، چگونه خداوند یک انسان را قبل از خلقت #امتحان میکند؟
✅السلام عليك يا #ممتحنة ، امتحنك الذي خلقك قبل ان يخلقك و كنت لما امتحنك به صابرة
منظور از امتحان قبل از #خلقت چیست
#پاسخ
✅امام باقر(ع)فرمود:
هرگاه کنار #قبر فاطمه سلام الله علیها قرار گرفتی بگو؛
« ای آزموده ، خدایی که تو را آفرید قبل از #آفرینشت تو را آزمود و تو را بر آنچه آزمود #شکیبا یافت ...»
📚التهذیب ج6 ص10
✅در این که مراد از امتحان قبل از #خلقت چیست دو احتمال است ؛
1⃣امتحان در زمان خلقت #نوری است؛
طبق روایات متعددی ، خداوند نور اهل بیت را سال ها قبل از آنکه خلقت عالم #مادی را صورت دهد خلق کرده بود .
✅پیامبر(ص) فرمود:
« من و علی و فاطمه و حسن و حسین در سراپرده #عرش الهی بودیم و او را تسبیح می کردیم و فرشتگان با تسبیح کردن ما ، #تسبیح خداوند را فرا گرفتند »
📚#فضائل الشیعه ص7
✅امام باقر (ع) فرمود:
« خداوند #چهارده نور از نور عظمت خود را قبل از آفرینش آدم آفرید که آنان محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و نه نفر از فرزندان حسین بودند »
📚بحار الانوار ج25 ص4
✅بنابراین محتمل است که #امتحان مذکور در مورد حضرت فاطمه سلام الله علیها در همان زمان خلقت #نوری قبل از خلقت #جسمانی صورت گرفته باشد.
2⃣احتمال دوم آن است که این امتحان همان امتحان عالم ذر باشد که خداوند انسان ها را قبل از خلقت دنیوی و جسمانی درعالمی که در روایات عالم #ذر نامیده شده است امتحان نمود و درجات انسانها در این #امتحان الهی مشخص شد و در این عالم اول کسانی که ندای توحید را لبیک گفتند و از امتحانهای الهی سربلند بیرون آمدند ، ارواح طیبه #چهارده معصوم بود.
✅امام #صادق علیه(ع) فرمود:
« زمانی که خداوند اراده خلقت آدمیان را کرد آنان را از #ذریه آدم خارج ساخت و از آنان سوال کرد که پرودگار شما کیست ؟ اول کسی که پاسخ داد رسول خدا و امیر مومنان و #ائمه بودند ...»
📚#الکافی ج1 ص133
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #چهارده
سریع از پله ها بالا رفت و قبل از اینکه وارد شود نفس عمیقی کشید و در را باز کرد ،همه با دیدن سمانه از جای خود بلند شدند ،سمیه خانم تا خواست سوالی بپرسد ،سمانه به حرف امد:
ــ خوش اومدید خاله جان،اما شرمنده من سرم خیلی درد میکنه نمیتونم پیشتون بشینم شرمنده میرم استراحت کنم.
همه از حرف های سمانه شوکه شوده بودند،از ورودش و بی سلام حرف زدنش و الان رفت به اتاقش!!
سید و فرحناز تا خواستن سمانه را به خاطر این رفتارش بازخواست کنند ، در باز شد و کمیل وارد خانه شد ،که با سمانه چشم در چشم شد ،
تا خواست سلامی کند صدای سمانه او را متوقف کرد:
ــ مامان من فکرامو کردم،میتونید به خانم محبی بگید جواب من مثبته
ــ اما سمانه..
ــ اما نداره من فکرامو کردم،میتونید وقت خواستگاری رو بزارید
و بدون هیچ حرفی وارد اتاقش شد .
همه از حرف های سمانه شوکه شده بودند ،دوخواهر با ناراحتی به هم خیره شده بودند و صغری غمگین سیبی که در دستش بود را محکم فشرد و آرام زمزمه کرد" این یعنی جوابش منفی بود"
کمیل که دیگر نمی توانست این فضا را تحمل کند، رو به سید گفت:
ــ شرمنده من باید برم،زنگ زدن گفتن یه مشکلی تو باشگاه پیش اومده باید برم
ــ خیر باشه؟
ــ ان شاء الله که خیر باشه
بعد از خداحافظی و عذرخواهی از خاله اش سریع از خانه خارج شد و سوار ماشین شد، با عصبانیت در را محکم بست ، هنوز حرف سمانه در گوشش می پیچید و او را آزار می داد بی غیرتی که به اوگفته به کنار،جواب مثبت سمانه به محبی او را بیشتر عصبانی کرده بود،احساس بدی داشت،احساس یک بازنده شاید ولی او مجبور بود به انجام این کار ...
،با عصبانیت چندتا مشت پی در پی بر روی فرمون زد و فریاد زد :
ــ لعنتی لعنتی
با صدای گوشیش و دیدن اسمی که روی صفحه افتاد سریع جواب داد:
ــ بگو
با شنیدن صحبت های طرف مقابل اخم هایش در هم جمع شدند؛
ــ باشه من نزدیکم ،سریع برام بفرست آدرسو تا خودتونو برسونید من میرم اونجا
ماشین را روشن کرد و سریع از آنجا دور شد.
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍ #نویسنده: فاطمه امیری