@nohe_sonati42985_1397618214850_3521593.mp3
زمان:
حجم:
3.59M
#شب_نهم_محرم
#حضرتابالفضل_عزاداری
#تاسوعا
#واحد #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه تاسوعا
#گوشواره👇
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد
از علقمه تا خیمه دگربار نیامد
علمدار نیامد
همراه حسین ساقی و سردار نیامد علمدار نیامد
ای اهل حرم منتظر یار نمانید
چشمان به رهِ مشک علمدار نمانید
با خون جگر دیده به رخساره بشویید
دلبسته به دیدار دگربار نمانید
بر دیدن سقای حرم دیده ببندید
فریاد عطش از لب خشکیده ببندید
عموی دلاور به سوی خیمه نیاید
دیگر درِ این خیمه بر چیده ببندید
ای تشنه لبان حضرت میراب نیاید
آن ساقی رفته زِ پیِ آب نیاید
سالار شجاعان عرب ساقی عطشان
دیگر به هواداری اصحاب نیاید
سوگند به دو دستان رشیدش که جدا بود
یادِ لب خشکیده و پابند وفا بود
بی دست و لوا روی زمین غرق به خون شد
تا لحظهٔ آخر به خدا یاد شما بود
در بارش سرنیزه و باران کمان رفت
لب تشنه به پیش گذر آب روان رفت
او یاد صغیران حرم بود و نیاسود
با حال خجالت زده از تشنه لبان رفت
ای تشنه لبان صحبتی از آب نگویید
در پیش حسین از دل بی تاب نگویید
در کرب و بلا آب روان قیمت جان شد
دیگر سخن از گریهٔ اصحاب نگویید
از مشک حرم قطره دگرباره نریزد
آوای عطش از دو لب تشنه نخیزد
با نیزه شده پاره، دل مشکِ علمدار
دل با غم بی یاوری ما بستیزد
کن سروری از میر علمدار و حرم یاد
از بی کسی اهل حرم در صف بیداد
سربیت دعایم بُوَد از درگهِ ایزد
سقای حسین در دو سرا یاور ما باد
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
#گوشواره👇
سخت تر از کرب و بلا شام بود
دیدن آن مردم بد نام بود
کاش منم تشنه فدا می شدم
کشته به صحرای بلا می شدم
تا که چنین صحنه نبینم به شام
همرهِ سرهای جدا می شدم
نام علی دارم و احساس او
مرد جهادم به خدا چون عمو
کرب و بلا فرصت جنگم نبود
تا بکُشم خیل سپاه عدو
سخت تر از کرب و بلا...
شام بلا بر منِ خونین جگر
سخت تر از کرب و بلا شد دگر
ذُریّة فاطمه در بارِ عام
دور و برم این همه ظالم نگر
قافله ای را که سراسر عزا
دیده به صحرای غم کربلا
در غُل و زنجیر و رَسَن بَرده ها
کوچه به هر کوچة شام بلا
سخت تر از کرب و بلا...
دست مرا بسته به دوشم زدند
از سرِ بام بر سر و گوشم زدند
بدتر از آن پیش دو چشم تَرم
به خواهرانِ تیره پوشم زدند
جان به لبم شد سرِ بازار شام
کز هوس مردکِ زادالحرام
مُهر کنیزی به یتیمان زدند
وای چه ها شد دلِ بنت الامام
سخت تر از کرب و بلا...
در گذر از کوی یهودی نشین
تودة خاکسترِ بس آتشین
پیرزنی ریخت به روی سرم
سوخت سراپای مرا آن لعین
خارجی ام خواندن و اشکم چکید
زآنچه به اولاد محمّد رسید
بار خدایا بِنِگر حال ما
دین شده بازیچة دست یزید
سخت تر از کرب و بلا...
کرب و بلا ، کوفه و دیگر بِلاد
ظلم و ستم ها شده بر ما زیاد
کاخ یزید رفتن و چوبِ جفا
بر لب و دندان پدر مانده یاد
در دل این واقعه مانند شیر
صرف نظر از غمِ مردی اسیر
خطبة غرّای من و عمّه ام
کاخ ستمگر بکشانید به زیر
سخت تر از کرب و بلا...
گرچه بلا پشت بلا دیده ام
لحظه به هر لحظه جفا دیده ام
سجده کنم بر درِ درگاه حق
این همه را لطف خدا دیده ام
گرچه علی بن حسین شد اسیر
در سفر کوفه به شامات پیر
سروری این نکته بگو با همه
بچة شیر است فقط مثل شیر
سخت تر از کرب و بلا...
#ایام_اسارت
#ورود_به_شام
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام
#گوشواره👇
سخت تر از کرب و بلا شام بود
دیدن آن مردم بد نام بود
کاش منم تشنه فدا می شدم
کشته به صحرای بلا می شدم
تا که چنین صحنه نبینم به شام
همرهِ سرهای جدا می شدم
نام علی دارم و احساس او
مرد جهادم به خدا چون عمو
کرب و بلا فرصت جنگم نبود
تا بکُشم خیل سپاه عدو
سخت تر از کرب و بلا...
شام بلا بر منِ خونین جگر
سخت تر از کرب و بلا شد دگر
ذُریّة فاطمه در بارِ عام
دور و برم این همه ظالم نگر
قافله ای را که سراسر عزا
دیده به صحرای غم کربلا
در غُل و زنجیر و رَسَن بَرده ها
کوچه به هر کوچة شام بلا
سخت تر از کرب و بلا...
دست مرا بسته به دوشم زدند
از سرِ بام بر سر و گوشم زدند
بدتر از آن پیش دو چشم تَرم
به خواهرانِ تیره پوشم زدند
جان به لبم شد سرِ بازار شام
کز هوس مردکِ زادالحرام
مُهر کنیزی به یتیمان زدند
وای چه ها شد دلِ بنت الامام
سخت تر از کرب و بلا...
در گذر از کوی یهودی نشین
تودة خاکسترِ بس آتشین
پیرزنی ریخت به روی سرم
سوخت سراپای مرا آن لعین
خارجی ام خواندن و اشکم چکید
زآنچه به اولاد محمّد رسید
بار خدایا بِنِگر حال ما
دین شده بازیچة دست یزید
سخت تر از کرب و بلا...
کرب و بلا ، کوفه و دیگر بِلاد
ظلم و ستم ها شده بر ما زیاد
کاخ یزید رفتن و چوبِ جفا
بر لب و دندان پدر مانده یاد
در دل این واقعه مانند شیر
صرف نظر از غمِ مردی اسیر
خطبة غرّای من و عمّه ام
کاخ ستمگر بکشانید به زیر
سخت تر از کرب و بلا...
گرچه بلا پشت بلا دیده ام
لحظه به هر لحظه جفا دیده ام
سجده کنم بر درِ درگاه حق
این همه را لطف خدا دیده ام
گرچه علی بن حسین شد اسیر
در سفر کوفه به شامات پیر
سروری این نکته بگو با همه
بچة شیر است فقط مثل شیر
سخت تر از کرب و بلا...
✍محمد رضا سروری