eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم های زیبا و دوست‌ داشتنی♥️ به صورت تصادفی به وجود نمی‌‌آیند زیباترین و دوست ‌داشتنی ‌ترین انسانهایی که می‌شناسیم، آنهایی هستند که با شکست آشنا شده‌اند📍 آنهایی که رنج را تجربه کرده‌اند❗️ آنهایی که از دست دادن را تجربه کرده‌اند آنهایی که پس از این رویدادهای دشوار دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کرده‌اند♥️ 🔻این افراد، زندگی را به شکل متفاوتی می‌فهمند، آن را به شکل متفاوتی تحسین می‌کنند و نیز به شکل متفاوتی حس می‌کنند👌 به همین دلیل ، آرامترند و دوست داشتن و محبت♥️ به دغدغه‌شان تبدیل می‌شود📍 🌸🍃
🌸به چهارشنبه 8 آذر خوش آمدید 🍃امروزتون پر از عطر دعا 🌸خــدایا⭐️ 🍃امروز سبد زندگی 🌸دوستانم را پـر کن 🍃از سلامتی، جاودانگی 🌸موفقیت و خـوشبختی 🍃روزتون پر از انرژی های مثبت 🌸🍃
🌴خصوصیات اخلاقی شهید عبدالصالح زارع🌷🌷 🍃شهید بسیار آرام وساده زیست وبا گذشت وشوخ طبع بودند 🌹 🍃پر تلاش واهل خدمت کردن به دیگران بودند ایشان اهل پیاده رویی آن هم در شب کنار دریا بودند🌹 🍃شاد بودند واز زیر کارهای سخت وسنگین هیچ گاه در نمی‌رفتند وتمام توانش را برای خدمت صادقانه وبی منت بکار می‌برد 🌹 🍃به خانواده های شهدا علاقه ی خاصی داشت وهمیشه به آنها کمک می‌کرد عاشق شب عاشورا در فکه بودند .وهمیشه شب عاشورا خود رو به فکه می‌رساندند تا در خدمت شهدا وخانواده ی آنها باشد🌹 🍃عاشق ولایت فقیه ورهبر بودند 🌹🌹🌹
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨بسم رب الشهدا ✨ 🌷شهید مدافع حرم عبد الصالح زارع🌷😔 گرامی 🌹
⚘﷽⚘ دعای_شهادت...🌷 عبدالصالح تنها یک آرزو در دنیا داشت و برای آن بسیار تلاش میکرد، قبل از عقد به من گفت دعایی دارن که حتما وقت عقد آن را برایم بخواه❤️، وقتی برای عقد رفتیم، با فاصله از هم نشستیم، آن لحظات تمام دغدغه ام این بود که با این فاصله چطور به او بگویم چه دعایی داشت🙊؟ حتما او هم نمی توانست با صدای بلند خواسته اش را بگوید، تا لحظاتی دیگر خطبه جاری میشد و من از خواسته صالح بی خبر بودم. نمیدانستم چه کنم😣، در همین اثنا، خواهر آقا صالح، جلو آمد و یک دستمال کاغذی تا شده به من داد و گفت این را داداش فرستاد،💐 دستمال را باز کردم و روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود: «دعا کن ، من شهید شوم»🕊🌺 عبدالصالح زارع🌷 ✨❤🌹
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️جهاد تقدیم می‌کند 🔸️ 🍂تقدیم به روح پر فتوح پاسدار 🌷شهید مدافع حرم عبدالصالح زارع🌷🖤😔
🥀قسمتی از وصیت نامه 😔🌷🌷🌷 🥀دست از این ماه تابان بر ندارید .چرا که این ماه از خورشید عالم تاب نور گرفته وبازتاب می‌نماید.همانطور که امام خمینی(ره)فرمودند: پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد.پشتیبان واقعی باشید ونکند روزی به خود آیید وخود را تواب معرفی کنید که آن روز هم پایان جهل نیست.خدا کندآزمایش بزرگ سربلند بیرون آییم🌷🌷🌷🌷 شاد ویاد ونامشان گرامی 🌹🌹🌹 ❤برای شادی روحشان صلوات ❤
24.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀وداع با شهید عبدالصالح زارع 😔😭😭 🥀تشییع با پیکر شهید از بهمنمیر تا گلزار شهدای قم 😔😭 🕊 ✨❤🌹 ❤اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ❤
12.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽کلیپ مدافعان حرم تقدیم نگاهتان 😔😭 ونامشان گرامی 🌹🌹 🕊 🌹✨❤ ❤شادی روحشان صلوات ❤ 🌸حسن ختام🌸
👌 نام : انسان نام خانوادگی : آدمی زاد نام پدر : آدم نام مادر : حوا لقب : اشرف مخلوقات نژاد : خاکی صادره :دنیا مقصد : آخرت ساکن : کهکشان را شیری , منظومه شمسی ,زمین منزل : استیجاری ساعت حرکت پرواز : هر وقت خداوند صلاح بداند مکان : بهشت اگر نشد جهنم وسایل مورد نیاز : 1- دو متر پارچه (کفن) 2- عمل نیک 3- انجام واجبات 4- امر به معروف و نهی از منکر 5- دعای والدین و مومنین 6- نماز اول وقت 7- ولایت ائمه اطهار از آوردن بار اضافه از قبیل : حق الناس , غیبت و تهمت و غیره خودداری نمایید. جهت یادگاری قبل از پرواز از اموال خود بین فرزندانتان به عدالت تقسیم کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه فرمایید با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید : ( سوره بقره/186 ) (سوره نسا/45) (سوره توبه/12 9) (سوره اعراب/55) سرپرست کاروان : حضرت عزراییل تهیه و تنظیم : سرنوشت الهی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌🌿🍁🍂🍁🌿
شخصی به نام عبدالجبار مستوفی عزم زیارت حج کرده بود. او هزار دینار زر ذخیره کرده بود. روزی از کوچه ای در کوفه رد می شد که به خرابه ای رسید. زنی را دید که در آن جا مشغول جست وجو بود. ناگاه در گوشه ای مرغ مرده ای دید، آن را زیر چادر گرفت و رفت. عبدالجبار با خود گفت: این زن محتاج است ، باید ببینم که وضع او چگونه است؟ در عقب او رفت تا این که زن داخل خانه ای شد. کودکانش پیش او جمع شدند و گفتند: ای مادر از گرسنگی هلاک شدیم؟ زن گفت: مرغی آورده ام تا برای شما بریان کنم. عبدالجبار چون این سخن را شنید، گریست ... با خود گفت: اگر حج خواهی کرد، حج تو این است. آن هزار دینار زر از خانه آورد و یرای زن فرستاد و خودش در آن سال در کوفه ماند. چون حاجیان مراجعه کردند و به کوفه نزدیک شدند، مردمان به استقبال آنان رفتند. عبدالجبار نیز رفت. چون نزدیک قافله رسید، شترسواری جلو آمد و بر وی سلام کرد و گفت: ای عبدالجبار از آن روز که در عرفات ده هزار دینار به من سپرده ای تو را می جویم، زر خود را بستان و ده هزار دینار به وی داد و ناپدید شد. آوازی برآمد که ای مرد هزار دینار در راه ما بذل کردی، ده برابر پس فرستادیم و فرشته ای به صورت تو خلق کردیم تا از برایت هر ساله حج گزارد تا زنده باشی که برای بندگانم معلوم شود که رنج هیچ نیکوکاری به درگاه ما ضایع نیست. 📙قصص الانبيا 🌿🍁🍂🍁🌿