eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
15.3هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥یا رسول‌الله یا محمد💐💐 💥یا نبی‌الله یا محمد💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا حجاب اجباری زمان پیامبر بوده❌ ⛔️پیامبر زنان را مجبور به نمی‌کرد ، ولی شما چرا؟⛔️ ⭕️ داستانهای گشت‌ارشادی زمان پیامبر در حکومت امام‌علی بودیانه(پاسخ: مرتضی‌ کهرمی )
❤️ دین پیامبر اسلام قبل از چی بوده؟ (پاسخ: مرتضی‌ کهرمی )
❌ مگر ما ۱۲ امام بیشتر داریم که میگید: امام‌خمینی یا امام‌خامنه‌ای؟ ⛔️ آیا امام‌خمینی و امام خامنه‌ای، امام ۱۳ و ۱۴ هستند؟ ( پاسخ: مرتضی‌ کهرمی ) مبارکباد 🎊
🔸خطیب نماز جمعه تهران: اسراف و تخریب دیگران برای رأی‌آوری در در شأن جمهوری اسلامی نیست 🔻اندکی هستند که برای رأی‌آوری، نظام را زیر سؤال می‌برند! 🔻پهلوی‌ها را انگلیسی‌ها آوردند و آمریکایی‌ها بردند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر معظم انقلاب: 🔻حضور پرشور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن نشانه اقتدار ملی است. حضور مردم در راهپیمایی امسال نیز به فضل الهی پرشور خواهد بود.
🌷بهشتیها به جهنمی هامیگن چراجهنمی شدید؟ میگن چون نماز نمیخوندیم: 🌷مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (٤٢)مدثر 🌷قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (٤٣) 🌷وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (٤٤) 🌷وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَآئِضِينَ (٤٥) 🌷وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (٤٦) 🌷خدامیگه میدونید چرا نمازنمیخوندن؟ چون فکرنمیکردن چون ازعقل استفاده نمیکردن: عاقل نمازراترک نمیکنه 🌷وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ (٥٨)مائده 💦❄️⛄️💦❄️
مدح و متن اهل بیت
✨#بـانـوے_پـاک_مـن 🌹قسـمـت بـیـسـت و هفـتـم از کلاسای اون روز هیچی نفهمیدم از بس هواسم پیش آتنا بو
🌹قسـمـت بـیـسـت و هشـتـم شبانه خودم تو خلوت انقدر فکر کردم که داشتم دیوونه میشدم.دیدن حال محدثه اونم برای اولین بار برام غیرقابل باور بود.کارن چیزخاصی نداشت که محدثه اینهمه جذبش شده بود.یک پسر معمولی اما بااعتماد به نفس زیاد و مغرور بود که دل خواهر ما رو بدجور برده بود. نمیدونم چرا اما هیچوقت همچین حسی به من دست نداده بود و ازاین بابت خدارو شکر میکردم.خیلی نگران محدثه بودم امشب حالش خیلی خراب بود.دستای یخ زده اش،رنگ پریده اش،استرس و اضطرابش..همه و همه منو نگران حال خواهرم میکرد. خواهری که هیچوقت برام خواهر نبود اما دوسش داشتم.خواهری که منو به چشم یک دختری با عقاید عهد بوقی نگاه میکرد اما باز هم خواهرم بود.خواهری که جلو همه منو چندین بار بخاطر حجابم به تمسخر گرفته بود اما من نمیتونستم از حس خواهریم بگذرم و بهش بی اهمیت باشم. دوسش داشتم و این بخاطر خونی بود که تو رگ های جفتمون درجریانه‌. خدا گفته حتی اگه کسی بهت بدی کرد تو بهش خوبی کن.تا اگر جایی تو هم بدی کردی خدا بهت خوبی کنه و ببخشت. خیلی از توهین ها و تهمت ها رو از زبون دوست و فامیل و آشنا شنیدم،خیلی از حرفها رو از خواهرم شنیدم اما بخشیدم.بخشیدم تا بخشیده بشم اگر گناهی کردم. سجادمو پهن کردم و چادر سفیمو سرم کردم.نشستم پای سجاده و برای حال خواهرم دعا کردم.دعاکردم خواب راحتی داشته باشه و دیگه اینجوری نبینمش.ازخدا خواستم به دلش آرامش بندازه و اگر هوسی تو دلش هست نابودش کنه. چون هوس خود به خود وقتی شکل بگیره و بزرگ تر بشه،آدم رو نابود میکنه. ازخدا برای خواهرم طلب بخشش کردم و براش نمازخوندم. نزدیک اذان بود برای همین تا نماز کمی ذکر گفتم و بعد نماز صبحمو خوندم. سرم که رفت روی بالش،خواب عمیقی منو به سمت خودش برد. صبح عطا بیدارم کرد وگفت مهمون داریم پاشو کمک مامان کن. بعد اینکه دست و صورتم رو شستم رفتم تو آشپزخونه و صبح بخیری گفتم از محدثه خبری نبود فقط مامان مشغول آشپزی بود. _مهمونمون کیه مامان؟ _عمتو دعوت کردم واسه ناهار زود باش کمک کن. _محدثه کجاست؟ _خوابه هنوز برو بیدارش کن که کلی کار داریم. رفتم سمت اتاقش و درو باز کردم.رو تختش آروم خوابیده بود.رفتم جلو دیدم نور آفتاب مستقیم افتاده تو صورتش و خوشگل ترش کرده. پرده پنجره رو باز کردم که نور آفتاب اذیتش نکنه. دستمو بردم جلو و آروم رو موهاش کشیدم.خواهری بخواب آروم من امروز جای تو هم کار میکنم.‌میدونم شب سختی داشتی. ادامه دارد...
🌹قسـمـت بـیـسـت و نهـم کلی کمک مامان کردم تا بالاخره محدثه بیدارشد.با چشمای پف کرده اومد بیرون و سلامی کرد. مامان گفت:علیک سلام تنبل خانم.زهرا طفلی جای تو همه کار کرد گفت بزارین محدثه بخوابه خسته است. _اوف مامان هزار بار گفتم لیدا.چرا تو گوشتون نمیره؟ بعد با اخم و غرغر ازمون دور شد و رفت دستشویی‌‌. مامان همونطور که خیار ریز میکرد گفت:میبینی تروخدا؟اینم جواب زحمتای من! خندیدم و گفتم:بیخیال مامان جون حالا یه چیزی گفت بعدا پشیمون میشه نمیشناسینش؟! ساعت۱۲که اذان گفتن نمازمو خوندم. سلام آخرو که دادم صدای مهمونا اومد.سجادمو جمع میکردم که در باز شد و کارن اومد تو. _عه ببخشید نمیدونستم اتاق تویه. یک نگاه کلی بهش انداختم و گفتم:مشکلی نیست.سلام. لبخندی زد وگفت:سلام.خوبی؟ سری تکون دادم و چادر سفیمو رو سرم مرتب کردم گفتم:ممنونم خوبم خوش اومدین. باید از اتاق میرفتم بیرون.محدثه نباید فکر کنه با کارن سر و سری دارم. رفتم جلو و گفتم:ببخشید همونطور ایستاد تو صورتم زل زد وگفت:بابت؟ سرمو پایین انداختم و گفتم:اینکه راهتون رو سد کردم. نگاهی به خودش انداخت و زود کنار کشید. _متوجه نشدم پسره مغرور عذرخواهیم بلد نیست. _مهم نیست در اتاقمو بستم و رفتم تو پزیرایی.به همه سلام کردم و اقاجون و مادرجون رو بوسیدم. دوباره رفتم تو آشپزخونه کمک مامان.محدثه نشسته بود کنار آناهید و باهاش گرم گرفته بود.کسیم نبود کمک مامان باشه برای همین من رفتم.مامان چای ریخته بود که بردم به همه تعارف کردم.عموم گفت:ان شالله چای خاستگاریت عموجان. سرخ شدم از خجالت اخه تاحالا کسی از این حرفا بهم نزده بود! _ممنونم عمو. جلو کارن که سینی رو گرفتم آروم گفت:ممنون حاج خانم. چیزی بهش نگفتم و رفتم تو آشپزخونه.سر به سر گذاشتن بایک پسر نامحرم اصلا در شان من نبود.حالا بزار هرچی دلش میخواد بگه برای من مهم نیست. من و مامان هم رفتیم پیش بقیه نشستیم.پدرجون رو کرد به من وگفت:چرا سینما نیومدی باباجان؟خیلی فیلم خوبی بود. _درس داشتم پدرجون. آناهید با ادعاگفت:اووووه حالا مادرس خوندیم به کجا رسیدیم زهراجون که تو انقدر خودتو درگیر میکنی؟آخر همه دخترا شوهرداریه دیگه. مصمم گفتم:اما من آینده دیگه ای برای خودم رقم میزنم. _یعنی ازدواج نمیکنی؟ لبخند زدم و گفتم:هرچیزی به جاش عزیزم. مادرجون گفت:بیخیال این حرفا پسرم کار پیدا کرده.تو یک شرکت معتبر و عالی. کارن شروع کرد به حرف زدن:درواقع من ارشیتکت اون شرکتم و تو کار نقشه کشی و طرح ریزی همکاری میکنم. عمه با افتخار لبخند زد و همه با خوشحالی بهش تبریک گفتن. اما کارن باشنیدن تبریک خشک و خالی من انگاری جاخورد.انگار انتظار برخورد صمیمانه تری داشت.باید فکر اون شب و ذوق وشوق بچگونمو از فکرش میپروندم.من همچین دختری نبودم و نیستم. تو سفره چیدن کمک مامان کردم و خداروشکر همه چی عالی و زیاد بود.غذاهای مامان هم همیشه خوش مزه میشد.همه با کلی تشکر و تعریف غذاشون رو تموم کردن و باز هم زهرا موند و ظرفهاش. خنده ام گرفت و شروع کردم به شستن ظرفها. ادامه دارد...
🌹قسـمـت سـے ام مادرجون اومد تو آشپزخونه و گفت:الهی بمیرم مادر همیشه زحمت ظرفا میفته گردن تو. بعد هم سرمو گرفت تو بغلش و بوسید. _این چه حرفیه مادرجون شما رحمتین. _فدات بشم گل دخترم.تو عزیز مادری‌.ان شالله خوشبخت شی مادر. مادرجون نسبت به بقیه با من مهربون تر بود و هیچوقت بخاطر چادرم منو مسخره نکرده بود.خیلی دوسش داشتم و میدونستم میتونم حرفامو باهاش بزنم. _من قربونتون بشم مادرجون این چه حرفیه؟برین بشینین منم الان میام. مادرجون که رفت،محدثه سراسیمه اومد تو و گفت:چای بریز بده من ببرم. میدونستم میخواست جلو عمه و کارن خوش خدمتی کنه برای همین بدون حرفی دستامو خشک کردم و چای ریختم تا ببره. با استرس سینی چای رو برد و منم بقیه ظرفها رو شستم.تموم که شد رفتم پیش بقیه نشستم و فقط مثل همیشه مادرجون ازم تشکر کرد. یکم گپ زدیم تا اینکه مهمونا عزم رفتن کردن و بلندشدن. برای بدرقه همراهشون رفتیم تا جلوی در. وقتی خیالم راحت شد که رفتن،رفتم تو اتاق و خستگیمو در کردم.کمرم واقعا درد میکرد. از وقتی عمه اینا اومده بودن ایران کار منم ده برابر شده بود.چون زیاد دورهمی نداشتیم خونه پدرجون اما بخاطر عمه این رفت و آمد ها زیاد شده بود و زحمت منم زیاد.اشکال نداره برای غریبه که کار نمیکنم.هم خون منن،فامیل منن،خانواده منن. انقدر خسته بودم که نفهمیدم چطور خوابم برد. با تکون دستی بیدارشدم. _هوم؟ _هوم چیه پاشو زهرا. محدثه بالاسرم نشسته بود و هی تکونم میداد. _چیه؟چیکارم داری؟ _پاشو تو درسای عطا کمکش کن من حوصله ندارم و بعد هم سریع رفت بیرون.نگاه کن تروخدا منو بیدار کرده که کمک عطا کنم چون خودش حوصله نداره‌.هوف عجب آدمی هستی دیگه تو! خواب از سرم پریده بود.نزدیک اذان مغربم بود دیگه بلندشدم تا کمک عطا میکردم،اذانم میگفتن. ریاضی درس مورد علاقه من بود برای همین با حوصله براش توضیح دادم و اونم کلی ازم تشکر کرد. نمازمو خوندم و یک زنگ به آتنا زدم و خبرا رو گرفتم ازش.کلی خوشحال بود میگفت خانواده خوبین.منم از ته دلم براش ارزوی خوشبختی کردم. ادامه دارد...
مدح و متن اهل بیت
ضرورت هشتم: امید برای ساخت کشوری در تراز تمدن نوین اسلامی یکی از مظاهر برگزاری انتخابات پرشور و با
ضرورت نهم: ره‌آورد انتخابات، ظهور مدیران قوی و استعدادهای جدید از برکات انتخابات در ایران و سایر کشورها، ظهور چهره‌های جدید و مستعد و اکثراً با ایده‌های نو می‌باشد، زمینه ورود نخبگان به عرصه انتخابات و قرار گرفتن در معرض آرای مردم، از اصلی‌ترین معیارهای تربیت و ترقی نیروهای کارآمد است که ثمره آن در پیشرفت کشور است، این امر با توجه به جوانی جمعیت در کشورمان، فضای مناسبی را ایجاد می‌کند که نیروهای جوان در کنار نیروهای با تجربه، آینده نظام اسلامی از این حیث تأمین شود بعلاوه‌ی آنکه هجمه بدخواهان در اتهام زنی نسبت به کنار گذاشتن جوانان و استعدادهای مؤثر را خنثی کند. مشاهدات و تجربیات میدانی نشان داده است که نوک پیکان حملات دشمنان به سمت امید و اطمینان جوانان نشانه رفته که یکی از آنها، تهمت بی‌توجهی نظام به نیروهای کارآمد جوان در سطوح ملی، استان‌ها و شهرستان‌هاست، هرچند این تهمتی بیش نیست اما بهترین سند برای اثبات حضور جوانان در مدیریت کشور، شرکت آنان در انتخابات است اعم از اینکه نامزد انتخابات یا از رای دهندگان باشند. به هرصورت می‌توان انتخابات را یکی از صحنه‌های جدی شناخت مدیران و استعدادهای جوان و نخبه دانست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭 🎬 «بیدار شو» 🌙 پیشنهاد دانلود عالیه عالی به بهانه شب های پیشنهاد میشود در خلوت نگاه کنید! ✅ علما هم متحیر شدند چه برسد به من و شما... 🎙 حجت الاسلام سنجری
🎙 خاطرات شیخ ذبیح‌الل‍ه ذبیحی قوچانی از آقا ضیاءالدّین عراقی 🔹 «یک‌روز رفتم منزل مرحوم آقا ضیاء. خواستم مزاحی کرده باشم. صحبت از صاحبان کرسی تدریس نجف – مرحوم کمپانی و نایینی و آقا ضیاء – به میان آمد که کدام‌یک مقدّم‌تر هستند. 🔸 من گفتم: حاشیهٔ مرحوم کمپانی را اگر مرحوم نایینی مطالعه کند خودش می‌فهمد، ولی شما خدا می‌داند! 🔹 این حرف را زدم و آمادهٔ فرار شدم. چون مرحوم آقا ضیاء بسیار عصبانی [مزاج] بود. ناگهان عصایش را برداشت به تعقیب من با پای برهنه با پیراهن تا داخل کوچه آمد! 🔸 ... مرحوم آقا ضیاء در مقالات از مرحوم نایینی تعبیر به بعض الأجلّة می‌کند، ولی از مرحوم کمپانی به قیل یاد می‌کند! مرحوم کمپانی هم در حاشیه، حساب آقا ضیاء را رسیده است. 🔹 می‌گفتند: در درس مرحوم آقا ضیاء عراقی، یک‌روزی کسی اشکال کرد و ایشان می‌دانستند که این آقا درس دیگری هم می‌رود و این اشکال از آنجا آب می‌خورَد؛ گفتند: مشکل ما دو چیز است، یکی این‌که آنچه به خوردِ شما داده‌اند با تلمبه بیرون آوریم و دیگر این‌که بعداً مطالب خودمان را جا دهیم!». 📚 (ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص۱٦٤) 🔸 «از مبرّزین تلامذهٔ دورهٔ اوّلِ مرحوم آقا ضیاء، مرحوم آمیر سیّد علی یثربی و آیةالل‍ه حاج سیّد احمد خوانساری بودند. 🔹 روزی مرحوم حاج شیخ محمّدتقی بروجردی سر درس آقا ضیاء اشکالی کرد؛ ایشان گفتند: مِن هَوانِ الدّهر که آمیر سیّد علی یثربی به ایران هجرت می‌کند و از دست می‌رود و تو از فضلای درس من می‌شوی!». 📚 (ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۱، ص١٦٤ - ۱٦٥) 💦❄️⛄️❄️💦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✖️ نمی‌خوام قضاوت مطلق داشته باشم راجع به این خانم و امثالهم.. فقط به ظاهر قضیه استناد می‌کنیم.. چه اتفاقی در حال رخ دادن هست ؟؟ چه بلایی داره سر یک عده میاد؟؟ این‌گونه تغییر و تحول منفی چهار حالت داره: ۱ _ لج و لجبازی با شخص یا اشخاص ۲ _ مشکل‌دار بودن مال ( مال حرام که آسیب به روح وارد می‌کنه ) ۳ _ دنیاگرایی بر اثر حضور در فضای سکولار مجازی و عدم درک درست از این فضا ۴ _ مشکلات ماورایی و متافیزیکی از این چهار مورد خارج نیست. مطمئن باشید. در هر صورت، این افراد اثرات مخربی می‌ذارن روی سایر دختران مذهبی و انقلابی مقید.. رواج تفکر تجددگرایی توسط افرادی که سابقاً محجبه بودن و الان لاابالی شدن بزرگ‌ترین آسیب به طیف مذهبی هست. اگر این‌گونه سبک زندگی ترویج داده بشه رفته‌رفته ارزش‌های دینی و انقلابی در جامعه‌ی مقید به زوال کشیده خواهد شد..
وقتی کفتارها خوشحالی می کنند، یقین بدان شیری زمین خورده است
🌸🌸🌸🌸🌸 .خدایا دردهایی دارم؛ که به هیچکس نمی توان بگویم ! اشکهایی دارم؛ که پیش هیچکسی نمیتوانم آشکار کنم ! گفتنی هایی دارم؛ که هیچ قلبی محرم آن نیست ! و تنهایی من با هیچ جمعی پر نمی شود ! و زخم های من با هیچ مرهمی التیام نمی یابد ! تنها تویی که مرحم زخممی تنها تویی دوای دردمی و تنها تویی که حال مرا می دانی و از راز دلم خبرداری خداوندا ای شنونده ی دعاها لطفا خودت معجزه ای کن و آرامشت را نصیبمان کن ...! الهی آمین یارب العالمین شبتون سرشار از آرامش الهی 💙
🟢 چقدر اخلاقمان ، اخلاق محمدی است؟ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌹 پیامبر عزیزمان ؛ 🔹۱- دائماً متفکر بود. 🔸۲- اکثر اوقات ساکت بود. 🔹۳- خلقش نرم بود. 🔸۴- کسی را تحقير نمی کرد. 🔹۵- دنيا و ناملايمات آن ، هرگز او را به خشم نمی ‌آورد. 🔸۶- حقی پايمال می‌شد،از شدت خشم کسی او را نمی ‌‌شناخت ، تا اين که حق را ياری کند. 🔹۷- بيشتر خنده‌های آن حضرت،تبسم بود. 🔸۸- می‌فرمود : حاجت کسانی که به من دسترسی ندارند را ، ابلاغ کنيد. 🔹۹- با مردم انس می‌گرفت و آنان را از خود دور نمی‌کرد. 🔸۱۰- در همه امور اعتدال داشته ، افراط و تفريط نمی‌کرد. 🔹۱۱- زبان خويش را ، از بيان سخنان غير ضروری کنترل می‌کرد. 🔸۱۲- در انجام وظيفه ، به هيچ وجه کوتاهی نمی ‌کرد. 🔹۱۳- با فضيلت ‌ترين فرد نزد پيامبر ، خير خواه ‌ترين آنان برای مردم بود. 🔸۱۴- در مجالس ، جايگاه خاصی برای خود بر نمی‌گزيد. 🔹۱۵- هنگامی که بر جمعی وارد می شد، در جای خالی می ‌‌نشست و به ياران خويش دستور می ‌داد ، اين گونه عمل کنند. 🔸۱۶- هر کس برای رفع نياز رجوع می‌ کرد ، نيازش را بر آورده می‌کرد يا ؛ با کلام دلنشين آن حضرت قانع می ‌شد. 🔹۱۷- رفتار پيامبر آن قدر نرم بود که ؛ مردم او را همچون پدری دلسوز و مهربان می‌دانستند و حق همه مردم نزد آن بزرگوار يکسان بود. 🔸۱۸- مجلسش ، مجلس بردباری ، حيا ، صدق و امانت بود. 🔹۱۹- عيب‌ جو نبود و از کسی هم تعريف زياد نمی کرد. 🔸۲۰- پيامبر نفس خود را از سه چيز پرهيز می ‌داد : جدال ، پرحرفی و سخنان غير ضروری. 🔹۲۱- هرگز کسی را سرزنش نمی ‌کرد. 🔸۲۲- در پی لغزش‌ های مردم نبود. 🔹۲۳- سخن نمی ‌گفت ، مگر در جایی که اميد ثواب در آن وجود داشت. 🔸۲۴- سخن کسی را قطع نمی‌کرد مگر اين که ؛ از حد متعارف تجاوز می‌کرد. 🔹۲۵- به آرامی و متانت گام برمی‌داشت. 🔸۲۶- کلامش مختصر ، جامع ، آرام و شمرده بود و آهنگ صدايش از همه مردم زيباتر بود. 🔹۲۷- پيامبر در تمام حالات و در برابر همه مشکلات ، شکيبا بود. 🔸۲۸- هر روز،هفتاد بار استغفار می‌کرد. 🔹۲۹- لحظه‌ای ، از عمر با برکت خويش را بيهوده نمی‌ گذرانيد. 🔸۳۰- ديرتر از همه مردم به خشم می‌‌آمد و زودتر از همه راضی می ‌گشت. 🔹۳۱- با ثروتمندان و تهيدستان يکسان دست می‌داد و مصافحه می ‌کرد و وقتی به کسی دست می‌داد پيش از او دست خويش را باز نمی‌کشيد. 🔸۳۲- با مردم شوخی می‌کرد تا ، مردم را خوشحال سازد. 🟢🟢 امام صادق (ع) فرمودند : من خوش ندارم کسی بميرد ، در حالی که هنوز برخی از آداب پيامبر (ص) را به جا نياورده است. 📚سنن النبی (ص)-علامه طباطبایی(ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌در رکوع و سجود نمازتان صلوات هم بفرستید 🔰آیت الله جاودان: صلوات فرستادن بعد از رکوع و سجده، برکت عمر و رزق انسان را زیاد می کند و در روایت داریم اگر کسی رکوع و سجود خود را طولانی کند، عذاب قبر نخواهد داشت. همچنین چون صلوات دعای مستجاب و قبولی هست نماز هم به واسطه صلوات قبول می شود. 👤آیت الله
°~ ✨ به قولِ شهيد سيد مرتضی آوينی: " اگر در جست‌وجوی امام زمان هستی، او را در میان سربازانش بجوی. از نشانه‌های خاص آنان است که همچون نور، دیگران را ظاهر می‌کنند و خود را نمی‌بینند. °~• 🔅ظهور تکمیل کنندۀ بعثت رسول الله 🔹حرکتی که پیامبر اکرم(ص) در روز بیست و هفتم رجب آغاز کردند و مأموریتش را شروع نمودند (بعثت ) هنوز به پایان نرسیده است. 🔹با ظهور امام عصر و تشکیل حکومت مهدوی همۀ آرمان‌های دین اسلام تحقق پیدا می کنند و هدف اصلی بعثت پیامبر اکرم (ص) محقق خواهد شد. 💠 آری محمدی دیگر در راه است...
آمرزش گناه گذشته و آینده! از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: هر کس شب جمعه دو رکعت نماز بجای آورد و در هر رکعت بعد از سوره حمد، ۵۰ مرتبه سوره توحید را بخواند و بعد از نماز بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى النَّبِيِ‏ الْعَرَبِي‏». خداوند گناهان گذشته و آینده او را بیامرزد. 📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۱، ص ۲۶۱. 🎙آیت الله اسدالله بافقی رضوان الله تعالی علیه پیرامون این نماز سفارش می فرمودند که: «ثُلث آخر شب جمعه خوانده شود». 📚گران سنگی نزد گرانقدری، ص ۱۲۷. 🎙یکی از اعمال و اذکار مرحوم حاج ملا اسدالله (بافقی) در شب های جمعه، خواندن سوره مبارکه یاسین و هزار و صد صلوات نثار (هدیه به) ارواح مومنین وادی السلام نجف (بود که) خیلی سفارش شده از جهات (حاجت های) معنوی و مادی! 📚گران سنگی نزد گرانقدری، ص۱۲۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️در اين شب زيبای زمستونی ✨آرزو می کنم ❄️کلبه ی دلاتون ✨همیشه باشه آروم ❄️شـادی واستون ✨بباره از آسمون؛ ❄️مثل "برف و بارون" ✨اموراتتون بر وفق ❄️ مراد مثل چرخ وفلک ✨بشه "گردون" شبتون قشنگ و آروم ❄️
🔥عاقبت شوم یک خاندان.... 🔹 خاندانی که خاک مذلت آنان را احاطه کرده است. 🔸در زندگی خانواده هیچ نقطه روشنی وجود ندارد؛ قاطبه آنها نیز با خفت و خواری و اغلب در خاک بیگانگان بوده است. ✔️بخوانید👇 1. ، به دست اربابان غربی اش به جزیره ای در آفریقا تبعید شده و همانجا مُرد. جسد وی پس از سه سال، به ایران آورده شد و بعدها مجددا به مصر منتقل گردید. 2. ، همسر اول رضاخان، به دلیل امتناع رضا پهلوی از نگهداری او، در سرای بی‌خانمان‌های نیویورک مُرد و به دست مأموران شهرداری در گورستان مخصوص ولگردها و بی‌ خانمان‌ها، دفن شد. 3. توران ، همسر دیگر رضاقلدر و مادر غلامرضا پهلوی نیز در خانه سالمندانی در پاریس فوت کرد و همان جا دفن شد. 4. شبیه ترین فرد به رضاخان، در زمانی که شایعه ولیعهدی او بر سر زبان ها افتاد، در 6 آبان 1333 در یک سانحه هوایی کشته شد و احتمال قتل وی به دست محمدرضا جدی است. 5. خواهر تنی محمدرضا نیز در کالیفرنیا از دنیا رفت طبق آیین مسیحیت! تدفین ودر گورستانی ناشناخته مدفون شد! 6. ، خواهر دوقلوی محمدرضا، پرحاشیه‌ترین و یکی از فاسدترین اعضای خانواده پهلوی بود وی پس ابتلا به آلزایمر مُرد و در گورستان کشور موناکو مدفون شد. 7. فرزند اشرف، قاچاقچی عتیقه جات و مواد مخدر بود که در پاریس، با اصابت گلوله کشته شد. 8. که با صور اسرافیل در شبکه‌های سلطنت‌طلب همکاری می‌کرد، در پی اختلافات شدید با آنها، به طرز مشکوکی مرد و در کالیفرنیا مدفون شد. 9. پس از 37سال نگهبانی برای منافع غرب، در میان هیچیک از این کشورها پذیرفته نگردیده و رسما «دربه در» شد. 10. که تا مغز استخوان غرق در فساد جنسی بود، در اثر مصرف داروهای جنسی مرد و توسط انور سادات، دیکتاتور مصر، در کشور عرب ها دفن گردید. 🔸محمدرضا پنج فرزند داشت شهناز، فرحناز، لیلا، رضا و علیرضا👇 11. در 31 سالگی با مصرف 17 قرص خواب دست به خودکشی زد. 12. ، فرزند دیگر محمدرضا هم با شلیک گلوله در دهانش بشکل مشکوکی مرد؛ عده ای رضا را متهم به برادر کشی کردند. 13. ، خسیس ترین عضو خانواده پهلوی، در پاریس با مصرف مواد مخدر مرد. 14. فرزند دهم رضاخان نیز بر اثر بیماری صعب‌العلاجی در سال 1366 در لندن دفن شد. 15. ، یکی از شاخص ترین ها در فساد اقتصادی، براثرمصرف بیش از حد مواد مخدر جان خود را از دست داد و مخفیانه در یکی از گورستان‌های نیویورک دفن شد. 🔹بجز ، هیچیک از خاندان پهلوی در خاک ایران دفن نشدند. حمید رضا دو فرزند داشت👇 16. ، فرزند حمیدرضا نیز که بازیگر فیلم های پورن شده بود، در 29سالگی در پاریس با حواشی بسیاری مرد. 17. فرزند دیگر حمیدرضا هم به دلیل اعتیاد شدید به کوکائین در اسپانیا جان داد. 🔸خیانت های بی نظیر پهلوی ها به تاریخ و مردم ایران به حدی بود که خاک ایران، آنان را در خود نپذیرفت. 🔸در عین حال ثروت مفتی و هنگفتی که از ملت ایران سرقت کردند در کنار فساد اخلاقی شان، از عوامل اصلی خودکشی های مکرر این خاندان است. ⚠️وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون( آیه ۲۲۷ سوره شعراء) 🔹و آنان که ظلم و ستم کردند به زودی خواهند دانست که به چه بازگشت گاهی (دوزخ انتقامی) بازگشت می‌کنند. 🇮🇷دهه مبارک فجر مبارکباد.باشدا که دهه ی فجر رهایی ملت ایران از تربیت شدگان شرق و غرب بزودی در گام دوم انقلاب رقم خورد.
نماز(۱۰)خانم رستمی فر.mp3
18.39M
📿 ▫️قسمت (دهم) ▫️فرق خسران وضرر ✍در تمام انتخابها و کارها باید عظمت آخرت را در نظر بگیریم 🌻🍃🌺🍃🌻
بسم الله الرحمن الرحیم ببین که قلب زمین شور دیگری دارد و در نگاه خودش نور باوری دارد همین که غار حرا مست لفظ أقرأ شد ز اعتبار نبی فکر دلبری دارد ز های و هوی ملک گوش آسمان پر شد و کنج سینه ی خود نور سروری دارد تمام غار حرا مثل عرش اعلاء شد دل رمیده ی او حال بهتری دارد صدای حضرت جبریل میرسد بر گوش هبوط کرده و حکم پیمبری دارد به تو سلامِ خداوند یا رسول الله بخوان به نام خداوند یا رسول الله نگاه خیره ی دنیا به سمت غار حرا چه می تپد دل بی تاب مردم بالا برای یک قدم امشب مجال حرکت نیست ز ازدحام ملائک به روی خاک خدا برای اینکه به همراه خویش آوردند پیام تهنیت منصب نبوت را و اولین نفری که رسید و اشهد گفت علی عالی اعلاست پشت غار حرا در آن میانه ملائک به یک دگر گفتند چه خالی است خدا جای حضرت زهرا خوشا به حال خودم هم زبان سلمانم خوشا به حال خودم شیعه ی مسلمانم چراغ راه همه جلوه های ایمانت دل رمیده ی ما بی قرار دستانت برای اینکه بگیرند حاجت خود را شدند جمله ملائک دخیل دامانت شما که جای خودت می رسی،جبرائیل برای عرض ادب پیش پای سلمانت پیامبران اوالعزم قبل تو آقا شدند پیرو قرآن تو مسلمانت تو از خدای خودت هم که دلبری کردی رسول آینه ها با نوای قرآنت نبوتت ابدی شد به اعتبار علی به پشتوانه و گرمی ذوالفقار علی ✍ 🏷
بسم الله الرحمن الرحیم بر سر آشفته ام زلف پریشان ریخته در دل حیران من آیات حیران ریخته نیستم ناراحت از اینکه شهیدم کرده اند خون من گر ریخته در پای جانان ریخته سفره ی دل باز کردن پیش مهمان بهتر است این دلم هر آنچه دارد پای مهمان ریخته تا مقام قاب قوسین ات بلا باید کشید در بیابان طلب خار مغیلان ریخته گاه باید بیشتر همرنگ شد مثل اویس نذر یک دندان جانان چند دندان ریخته هر دو عالم عالمی دارند پیش مقدمش این یکی دل ریخته است و آن یکی جان ریخته گر چه آدم گرچه عیسی گرچه موسی بازهم کمتر از درهای دربار تو دربان ریخته بسکه خاطرخواه داری و عزیزی که خدا جای گل روی سرت آیات قرآن ریخته نذر این پیغمبری خوب است ذبحی رد کنی در ضمیر عید مبعث عید قربان ریخته آن قدر ذات خدا در تو تجلی کرده است ز آن همه یک جلوه اش را در خراسان ریخته با علی بودن فقط راه مسلمان بودن است ورنه از این نا مسلمانها فراوان ریخته شب ، شب مبعث ولی یاد نجف افتاده ام بسکه از روی لبت ذکر علی جان ریخته یانبی و یا نبی و یا نبی یا مصطفی یا علی و یا علی و یاعلی یا مرتضی ✍ 🏷