eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن شالبافان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *امام زمان منو ببخشه.. سادات حلالم کنید..* در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد روبندهٔ زن‌ها به دست این و آن افتاد «ای وای ای وای ای وای» *هفده روز این فاطمه تو شهر ما بود. آنقدر احترامش کردند.. چند روز قبل یه اهل دلی می‌گفت نه اینکه بزرگ شهر گفته باشه اینقدر فهمیده بودند زن‌ها اومدن به شوهراشون گفتند ببینید این چند روزه نباید از اینجا عبور کنید. گفتن چرا؟ گفتن یه فاطمه تو این خونه است.. آخ برات بمیرم مادر.. که تا دید نامرد داره میاد اول روش رو برگردون.. این نامرد بی‌هوا زد تو صورتش. بعد از هفده روز هم که بی بی از دنیا رفت قمی ها چه تشییع جنازه‌ای کردن. اون قسمتی که الان خانم حرمش هست باغی بوده تو تاریخ به نام باغ بابِلان. این باغ را آماده کردند قبر آماده شد آخه دختر امامه احترام داره لذا میگن تابوت را که گذاشتن رو زمین هیچکس جرات نمی‌کرد به این بدن دست بزنه، همه رفتند. عقب خدایا چه کار کنیم؟خِبره‌های روضه فهمیدند کجا رفتیم یه وقت دیدن دو تا سوار دارن از سمت قبله میان.. ان شاالله هیچ موقع داغ نبینی اون‌هایی که داغ مادر دیدند می‌فهمند. رفقا! اگر بخواهند یه خانمی را دفن کنند اول از همه یکی میگه نامحرم‌ها برن کنار. باید دوتا محرم باشند. لذا میگن امام رضا آمد، جوادالائمه آمد، بدن را با احترام نماز خوندن و دفن کردند.. چرا میگن دو تا محرم. چون باید یکی بره تو قبر یکی دیگه اون بالا بدن رو بده دستش.. چی می‌خوای بگی اگه این روایت چهل وپنج روز شهادت بی بی را بخوام بگم مثل این شبا هی علی رفت تو قبر بیرون اومد هی نگاه به قبر می‌کرد یه نگاه به فاطمه می‌کرد، قهرمان خیبر به چه کنم چه کنم افتاد. یه وقتی دید دو تا دست شبیه دستای پیغمبر هی می‌گفت الیّ. این دوتا بدن.. یه جای دیگه هم برات بگم.. بنی اسد هی به این بدن‌ها نگاه کردند یه وقت دیدن یه سوار از سمت قبله آمد بنی اسد کنار برید من این بدن‌ها را خوب می‌شناسم برید یه قطعه بوریا بیاورید. ای بی کفن...
روضه خانگی - حضرت معصومه(س) - 825.mp3
11.12M
|⇦•معصومه یعنی.... و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس حاج حسن شالبافان•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شهیدکاظمی🥀🕊 این تجهیزات آمریکایی تا یجایی کار رو جلو میبره اما بدونید در مقابل قدرت ایمان، آمریکا حقیر و شکست خورده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 طاقتم طاق شد و از تو نیامد خبری جگرم آب شد و از تو نیامد خبری عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبر 🌼 اَللّهـُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکـــَ الْفـَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبت بردبار و مهربان است؛ محبت حسد نمی‌برد؛ محبت فخر نمی‌فروشد.. و کبر و غرور ندارد. رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمی‌جوید؛ به آسانی خشمگین نمی‌شود و کینه به دل نمی‌گیرد؛ محبت از بدی مسرور نمی‌شود، امّا با حقیقت شادی می‌کند. محبت با همه‌چیز مدارا می‌کند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است، و در همه‌حال پایداری می‌کند ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂سعی کنیم یه اتفاق خوب 🍁🍂 توی زندگی دیگران باشیم 🍁🍂مثل یه چتر 🍁🍂توی روزای بارونی 🍁🍂مهربون باشیم و صمیمی 🍁🍂بدون شک 🍁🍂هزاران مهربونی 🍁🍂به ما برمیگرده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روز فرصت دوباره ای از طرف خداست. شـاد باشیم☺ قدر همو بدونیم❤😊🌹 🌹الهی شـادی مهمان دلتـون باشه❤️ صبح سه‌شنبه تون شاد و زیبـا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁یکی از روزهای هفته را به روزی 🍂خاطره انگیز و پر افتخار تبدیل کن 🍁امروز نمادی از کل زندگی توست 🍂از آن به بهترین شکل استفاده کن. 🍁اگر مصمم باشی، 🍂این اتفاق خواهـدافتاد. 🍁چون انسان های 🍂موفق همواره در حال حرکتند 🍁اشتباه میکنند 🍂اما تسلیم نمیشوند. 🍁پس امروز 🍂دو برابر همیشه تلاش کن 🍁مشکلات نشانه توقف نیست 🍂آنها راه را نشان می دهند. 🍁و چیزهای خوب به سمت 🍂کسانی میروند که صبر میکنند اما 🍁چیزهای بهتر به سمت 🍂کسانی میروند که تلاش میکنند... ‌ 🍁سه شنبه پاییزیتون 🍂پراز موفقیت و کامیابی
⭐️به آخرین سه‌شنبه⭐️ مهر ماه خوش آمديد روزتون عالی🍃🌷 خدایا🙏 بهترین ها را نصیب دوستانم کن🍃⭐️ روزی فراوان ، برکتی عظیم دلخوشی بسیار🍃⭐️ تقدیری قشنگ و عاقبت بخیرشان کن🍃🔴 آمین🙏❤️
🔻دقت!!! ⚠️ به هوش باشید! اخیرا و با اوج گیری بحران در و سوریه و احساسات پاک و همدلانه مردم انقلابی ایران، برخی پیامها به ظاهر همسو با کمک رسانی به لبنان اما در باطن بسیار نامطمئن و مشکوک در گروهها پخش میشود که باید با هوش و حساسیت بالا با آنها برخورد کرد. پیامهایی مانند توزیع شماره کارت فلان موسسه یا مدرسه علمیه یا گروه جهادی و ...برای جمع آوری کمک های مالی که عموما هیچ شناختی نسبت به انها وجود ندارد و مشخص نیست کمک های مردمی کجا هزینه خواهد شد یا پیامهایی حاوی درخواست برای مکان اقامت اسکان آوارگان لبنانی یا پیامهایی برای واگذاری کودکان جنگ زده که هیچکدام آنها صحت نداشته و گاهی ممکن است برای کسب اطلاعات انقلابیون توسط دشمن مورد سوء استفاده قرار گیرد یا حتی اخبار و مطالبی که با ادبیات انقلابی نگاشته شده است و در آن شایعات و اکاذیب جاسازی شده است. گاهی پیامهایی مبنی بر اینکه اگر آشنا و یا فردی که ساکن سوریه و لبنان است را میشناسید برای امور خبری یا پژوهشی معرفی کنید، پخش میشود که لازم است اصلا اعتماد نکنید زیرا میتواند بسیار خطرناک باشد و امنیت آن شخص را به خطر بیندازد. لطفا دقت فرمایید، در این زمان حفظ هوشیاری و کنترل منبع مطالب و یا پیامهای درخواست کمک حتما باید از آدرس معتبر مراکز رسمی مثل هلال احمر یا کمیته امداد و ...و با اعلام رسمی توسط آنها باشد. دقت داشته باشید و به راحتی منابع مالی یا آدرس و اطلاعات ملک و یا دیگر مشخصات خود و دوستانتان را در اختیار اکانت ها و گروهها و کانالهای ناشناس حتی در ظاهر انقلابی قرار ندهید زیرا استفاده از این بهانه ها اکثرا برای تکمیل بانک اطلاعاتی دشمن و کمک به ترورها و گسترش دایره شناسایی های آنها مورد استفاده قرار میگیرد.
کفش وصله شده مادر شهید می‌گوید: «احمد خیلی بچه بسازی بود اصلاً او هیچ بدی نداشت، یک روز پدرش او را به کفش‌فروشی فرستاد و به مغازه‌دار سفارش کرده بود که پسرم هرچه می‌خواهد به او بده، احمد وقتی برگشت یک کفش پلاستیکی ارزان‌قیمت گرفته بود که فروشنده از این قناعت او تعجب کرده بود. احمد مدت زیادی از کفشش استفاده کرد و بعد خودش نشست و آن‌ها را دوخت، وقتی به او گفتم این کار را نکن کفش نو می‌خریم، جواب داد که (ع) هم کفشش را وصله‌ زده چه ایرادی دارد.»
مگر صادق شیرازی و مریدانش ادعای ادامه ی راه علیه السلام ندارن؟! پس چرا یک بار در لیست ترور توسط یزیدیان زمان قرار نمیگیرند؟!
🌷۱۵ آیه بر حجاب وعفت تاکید کرده: 🌷۱.به نامحرم نگاه نکنید و خود را ازنامحرم بپوشانید، ۳۰ و۳۱ نور و۵۹ احزاب 🌷۲.حضرت مریم عفیف بود.۹۱انبیا و۱۲تحریم 🌷۳.یوسف ع از گناه فرار کرد.۲۴یوسف 🌷۴.دوست نامحرم نگیرید.۵ مائده 🌷۵.باآنانکه عفیف نیستندیادوست نامحرم میگیرند،ازدواج نکنید‌۲۵ نساء،۳نور 🌷۶.به کارخلاف عفت نزدیک نشوید‌۳۲ اسراء 🌷۷.ازدواج کنید،خدا بی نیازتان میکند.۳۲ نور 🌷۸.زنی بگیرید که عفیف باشد،۳۴ نساء 🌷۹.ازاین درخت نخوریدکه لباس بهشتی تون میریزد.۱۹ اعراف 🌷۱۰.مواظب باشیدشیطان لباستان را نگیرد.۲۷ اعراف 🌷۱۱.به کارهای زشت نزدیک نشوید.۱۵۱انعام 🌷۱۲.خودنمایی نکنید.۳۳ احزاب 🌷۱۳.صدایتان راجلوی نامحرم زیبانکنید۳۲احزاب
رستوران مبتکر یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود: شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد. راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد. بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید.... که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است. با تعجب گفت: مگر شما ننوشته اید که پول غذا را از نوه من خواهید گرفت؟! خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذای امروز شما را از نوه تان خواهیم گرفت، ولی این صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست.
داستان کوتاه سبد گردو “ روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد،آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: ” این سبد گردو را هدیه میدهم به مردم دهکده، فقط در صف بایستید و هرکس یک گردو بردارد به اندازه همه گردو در این سبد است و به همه می‌رسد “ مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: “نوبت من که رسید دو تا گردو برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر چیزی نمی‌رسد.” او چنین کرد و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: “من از همان اول گردو نمی‌خواستم این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد.” نتيجه: خیلی‌ها دلشان به گردوبازی خوش است و از این غافلند که آنچه گرانبهاست و ارزش بسیار بیشتری دارد سبدی است که این گردوها در آن جمع شده‌اند. خیلی‌ها قدر خانواده و همسر و فرزند خود را نمی‌دانند و دایم با آنها کلنجار می‌روند و از این نکته طلایی غافلند که این سبدی که این افراد را گرد هم و به اسم خانواده جمع کرده ارزشی به مراتب بیشتراز لجاجت‌ها و جدل‌های افراد خانواده دارد. بسیاری اوقات در زندگی گردوها آنقدر انسان را به خود سرگرم می‌کنند که فرد اصلا متوجه نمی‌شود به خاطر لجاجت و یا یکدندگی و کله‌شقی و تعصب و خودخواهی فردی و گروهی در حال از دست دادن سبد نگهدارنده گردوهاست و وقتی سبد از هم می‌پاشد و گردوها روی زمین ولو می‌شوند و هر کدام به سویی می‌روند، تازه می‌فهمند که نقش سبد در این میان چقدر تعیین‌کننده بوده است. بیایید در هر جمعی که هستیم سبد و تور نگهدارنده اصلی را ببینیم و آن را قدر نهیم و نگذاریم تار و پود سبد ضعیف شود. چرا که وقتی این تور نگهدارنده از هم بپاشد دیگر هیچ چیزی در جای خود بند نخواهد شد و به هیچ‌کس سهم شایسته و درخورش نخواهد رسید. بسیاری از شکارچیان باهوش به دنبال سبد هستند و نه گردوهای داخل آن. بنابراین حواسمان جمع باشد که بی‌جهت سرگرم گردوبازی نشویم و اصل کاررا ازدست ندهیم!
شگفت انگیز ترین رفتار انسان ﺍﺯ ﺍﻓﻼﻃﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: «ﺷﮕﻔﺖﺍﻧﮕﯿﺰﺗﺮﯾﻦ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﯿﺴﺖ؟» ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: «ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ﻋﺠﻠﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ! ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺐ ﻣﺎﻝ ﻭ ﺛﺮﻭﺕ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺳﭙﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﭘﺲ‌ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ، ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﺮﺝ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ. ﻃﻮﺭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻣﯽﻣﯿﺮﺩ! ﺁﻧﭽﻨﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺮﻑ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﺪ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﯾﺎ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﺍﺳﺖ.»
68 ⭕️ یه مرد واقعا وقتی که همسرش بهش بگه: تو هیچ کاری برای من نکردی! این مرد فوق العاده نا امید و ناراحت میشه. ✅ و این خودش یه زمینۀ مبارزه با هوای نفس برای خانم هاست که جلوی خودشون رو بگیرن. ✅ خانم تا عصبانی شد و خواست که این حرف رو بزنه باید یه مقدار جلوی خودش رو بگیره. به خودت بگو: چه خبرته؟ آروم باش! 😒 ❌ چرا میخوای حرفی رو بزنی که شوهرت رو باهاش بسوزونی؟ این چه وضعشه؟ ✔️✔️✔️ آدم باید گاهی یه ذره با خودش دعوا کنه! 💢 آخه هوای نفس طوری هست که هرچقدر بهش بها بدی، بدتر و پرروتر میشه و کارای زشت بیشتری ازت میخواد.😒 ❇️ اما اگه باهاش دعوا کردی کوتاه میاد و خواسته های احمقانۀ خودش رو کم میکنه.
مدح و متن اهل بیت
#روایت_انسان #قسمت_پانزدهم🎬: حال، حضرت آدم به امر خداوند می بایست وصی و جانشینی برای خود انتخاب کن
🎬: قابیل به محض ورود به شهر، قسمتی را که از دید دیگران پنهان بود انتخاب نمود و مشغول ساختن بنایی شد و ابلیس در ساخت آن بنا نظریاتی میداد که همه را قابیل اجرا می کرد. کار ساخت تمام شد، قابیل آتشی شعله ور در آن بنا برپا کرد و بعد رو به ابلیس گفت: این ساختمان را برای تقدیس آتش بنا کرده ام اما راه و رسم تقدیس نمی دانم. ابلیس قهقه ای بلند سر داد و رو به قابیل گفت: آفرین بر تو ای فرزند آدم، نگرانی به خود راه مده که من راه و رسم عبادت آتش را به تو می آموزم و به این ترتیب اولین معبد آتش پرستی یا بهتر بگوییم شیطان پرستی در روی زمین توسط قابیل بنا نهاده شد و بی گمان لفظ «کابالا» که در شیطان پرستی رواج دارد برای تقدیس از قابیل است که به نام او نام نهاده شد«قابالا» که قاف آن تبدیل به «کاف» شد. قابیل روزهایش را با عبادت آتش به شب می رساند اما هر چی می گذشت نا امیدتر از قبل می شد،چون خبری مبنی بر پذیرش قربانی او و دربرگرفتن خوشه های گندم توسط آتش به گوشش نرسید. ابلیس که قدم به قدم پیش می رفت، چون این ناامیدی و حسادت قابیل را دید دوباره به نزد او آمد و گفت: ای فرزند آدم! راهی بسیار شگفت انگیز به ذهنم خطور کرده که این راه تو را به مقصود می رساند و بی شک اگر طبق نقشهٔ من پیش بروی به هدف اصلی ات میرسی البته باید اندکی آینده نگر هم باشی و با این نقشه، آینده خود و فرزندانت نیز تضمین است. قابیل نفسش را محکم بیرون داد و گفت: منظور از آینده نگری چیست؟! ابلیس سری تکان داد و گفت: تو چقدر از مرحله پرتی! یعنی نمی دانی با قبول قربانی هابیل او جانشین پدرت حضرت آدم خواهد شد و پس از هابیل، پسران و فرزندان او این مقام را از آن خود می کنند و با این حال فرزندان تو خوار و ذلیل می شوند و همیشه باید زیر دست فرزندان هابیل روزگار بگذرانند همانطور که تو اینک با وجود اینکه در سن و سال بزرگتر از هابیل هستی باید تحت امر او قرار گیری.. قابیل که انگار تازه این موضوع را فهمیده باشد سری تکان داد و گفت: آری! راست می گویی به این بُعد قضیه فکر نکرده بودم و بعد با حالت سوالی گفت: نقشهٔ تو چیست؟! چه کاری میتوانم بکنم که از این فاجعه جلوگیری کنم؟! ابلیس لبخند مرموزانه ای زد و گفت: این که راحت است، به بهانه ای هابیل را به خارج از شهر بکشان و سپس در فرصتی مناسب او را بکش و از دست خود و فرزندانش خلاص شو، وقتی هابیل بمیرد، آدم که پسری جز تو ندارد مجبور است تو را به جانشینی خود منصوب کند و اینگونه است که آینده تو و فرزندانت تضمین است. قابیل اندکی در فکر فرو رفت، او حالا که دست از عبادت خدا کشیده و رو به عبادت شیطان آورده بود، سخن ناحق را به راحتی میپذیرفت، پس با تردیدی در کلامش گفت: فکر خوبی ست، اما ما تا به حال در روی زمین مرگ نداشته ایم و کسی از بنی بشر دیگری را نکشته است، پس من راه کشتن نمی دانم و گمانم این کار شدنی نیست. ابلیس با لحنی محکم گفت: این کار شدنی ست تو هابیل را به بیرون از شهر بکشان، من راه و رسم کشتن را به تو می آموزم. قابیل به نزد هابیل رفت و از او خواست تا او را برای سرکشی از درخت و مزرعه اش همراهی کند، هابیل که هنوز فطرت وجودی اش آلوده گناه نشده بود و خود صادق بود و گفتار برادرش را صادقانه می پنداشت، همراه او راهی خارج از شهر و مزارع قابیل شد. ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🎬: قابیل، هابیل را همراه خود به بیرون شهر برد و در کنار درختی ایستادند، در این هنگام ابلیس به نزد آنان آمد در حالیکه سنگی در دست داشت، سنگ را به قابیل نشان داد و گفت: این را بر سر هابیل بکوب، او خواهد مرد و تو از دست او و سروری کردنش خلاص خواهی شد. هابیل که تازه متوجه قصد و نیت برادرش شده بود، رو به او گفت: تو با کشتن من وصی پدر نخواهی شد،قربانی ات پذیرفته نشده و خداوند فقط از انسان های با تقوا قربانی می پذیرد. هابیل می خواست نکته ای را به قابیل گوشزد کند که او از آن غافل مانده بود، همانا قابیل درک نکرده بود که قربانی کردن بهانه ای بیش نبود، بهانه ای که خداوند می خواست با تقواترین بندگانش را بیازماید. قابیل سنگ را در دست گرفت و هابیل بار دیگر فرمود: اگر تو اراده کنی مرا بکشی، همانا من اراده کشتن تو را ندارم چرا که من از خداوند میترسم. زیرا اگر بمانم پیغمبر خدا می شوم و اگر کشته شوم در راه اطاعت فرمان خدا شهید شده ام. هابیل می خواست با کلامش کمال گرایی را در قابیل بیدار کند اما او تحت تاثیر حسادت و القائات ابلیس، انگار چشم حقیقت بینش کور شده بود و سنگ را به شدت بر سر هابیل فرود آورد و هابیل بر زمین افتاد و برای اولین بار خون فرزند آدم بر زمین ریخت و اولین قتل در روی زمین اتفاق افتاد. قابیل با دیدن خون برادر و جسم بی جان او پشیمان از کاری که کرده بود، مانند مجنون ها در بیابان می دوید و فریاد میکشید و ابلیس که به هدف خودش رسیده بود در حالیکه قهقهٔ بلندی میزد از او دور شد و او را ترک کرد. قابیل انگار به هر کجا که می نگرید جسم بی جان برادر را می دید، او باید کاری می کرد، چون فطرت انسان اینچنین است که جسم بی جان متوفی را روی زمین به حال خود رها نکند، گرچه تاریخ شاهد بود حیواناتی آدم نما با جسم عزیز آل الله چه کردند. قابیل نمی دانست چه کند؟! نه می توانست جسم هابیل را روی زمین رها کند و نه علم آن را داشت که بفهمد با این پیکر چه کند.. در این هنگام خداوند که مهربانی بی همتاست حتی بر بندگان خطاکارش، دو کلاغ را به سوی درختی فرستاد که پیکر بی جان هابیل در آنجا بود. آن دو کلاغ با هم به نزاع پرداختند و یکی دیگری را کشت و سپس با چنگال هایش در زمین چاله ای حفر کرد و کلاغ مرده را دفن کرد. قابیل که شاهد این صحنه بود، همان کرد که از کلاغ یاد گرفته بود، زمین را حفر کرد و اولین قبر فرزند آدم در دل زمین بوجود آمد و هابیل را درون آن دفن نمود و با حالی زار و پریشان به سمت شهر حرکت کرد. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: قابیل بعد از دفن هابیل با احساس تألمی شدید به سوی شهر آمد، او پشیمان از کاری که انجام داده بود، اما او قبل از انجام این کار تصمیم داشت پس از کشتن هابیل، به درگاه خدا پناه ببرد و توبه کند و بعد وصی پدرش شود. ابلیس که شاهد حال نزار قابیل بود و میترسید هر آن او از خطایش پشیمان و به درگاه خدا برگردد و توبه کند، خود را به او رساند و رو به قابیل گفت: چرا ناراحتی؟! تو الان می بایست خوشحال باشی چرا که دیگر رقیبی در روی زمین نداری! قابیل سری تکان داد و گفت: انگار سراسر وجودم را دردی شدید فرا گرفته، کاش به حرف تو گوش نمی کردم و بعد فکری کرد و گفت: درست است پشیمانی سودی ندارد و هابیل را زنده نمی کند، اما شاید خدا با توبه ای سخت، مرا ببخشد. ابلیس سری تکان داد و گفت: چه می گویی؟! توبه از چه؟! تو گناهی بزرگ مرتکب شدی که راه بازگشتی ندارد، پس حالا که این کار را کردی و راه جانشینی پدر، برایت هموار شده ناگزیری که به همین مسیر ادامه دهی، زیرا امیدی به پذیرش توبه ات نیست، اما وقتی پدرت بداند که در این امر مصمم هستی، عاقبت کوتاه می آید و تو را وصی خود قرار می دهد چرا که چاره ای ندارد و جز تو کسی را ندارد که به جانشینی برگزیند. قابیل که انگار سخنان ابلیس بر مذاقش نشسته بود آهانی کرد و گفت: پس همین کنم... ابلیس به هدفش که همان ناامیدی قابیل از توبه و بازگشت به درگاه خدا، رسیده بود قهقه ای زد و او را تنها گذاشت. قابیل وارد شهر شد و از آن طرف حضرت آدم که حسی بسیار ناخوشایند بر جانش نشسته بود و نمی دانست این احساس غم انگیز برای چیست، دربه در دنبال هابیل می گشت، چرا که فکر می کرد این حس بی ربط به پسر عزیز کرده اش، همان که خدا قربانی اش را پذیرفت و قرار بود جانشین او در روی زمین شود، نبود. آدم به هر خانه ای سر میزد و سراغ هابیل را می گرفت تا اینکه یکی از فرزندان هابیل به او گفت که هابیل همراه برادرش قابیل به بیرون از شهر رفته است. حضرت آدم راه خروج شهر را در پیش گرفت و کمی جلوتر به قابیل رسید و چون او را تنها یافت با نگرانی گفت: قابیل پسرم! برادرت هابیل کجاست؟! انگار آتشی درون دلم شعله می کشد و از درون مرا می سوزاند و من فکر می کنم برای هابیل پیشامدی ناگوار به وقوع پیوسته. قابیل شانه ای بالا انداخت و گفت: من نمیدانم هابیل کجاست! مگر او را به من سپردی که حال از من طلبش می کنی؟! حضرت آدم که نگرانی سراسر وجودش را گرفته بود و حسی مبهم به جانش افتاده بود، از کنار قابیل گذشت و همانطور که از شهر خارج میشد رو به آسمان نمود و فرمود: خداوندا خودت یاری ام نما و این آتش درونم را خاموش فرما... در این هنگام دعایش به اجابت رسید و جبرئیل بر او نازل شد و فرمود: همراه من بیا تا تو را به هابیل برسانم.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
❇️ اگر نماز را حفظ کردید، همه چیزتان محفوظ می‌ماند ✅ قسمتی از وصیت نامه عالم و عارف بزرگ آیت الله سید علی قاضی (ایشان استاد بزرگان بی‌نظیری مثل آیت الله بهجت و علامه طباطبایی بودند): 💎 نماز را بازاری نکنید، اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع! اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ می‌ماند؛ و تسبیحه صدیقه کبری سلام الله علیها و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود؛ 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙پاداش از دیدگاه خداوند✨️ دکتر سید محسن میرباقری🎤 نتیجه ی از خواب شیرین زدن و به ایستادن، 👈👈👈👈میشه: مغفرت حضرت حق🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که نمازشب میخونه رزق معنوی نصیبش میشه... آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂آرامش نسیم عشق ست🧡 عشقی که هر لحظه در هوا جاریست 🍂 کافیست پنجره دلت را کمی بگشایی و عشق 🧡 رابه عزیزانت هدیه دهی🧡 دلهاتون پراز یاد خدا ❤️ و نام خدا و مملو از عشق و آرامش و شبتون خوش و سرشاراز آرامش 🍂🧡✨
🛑 اگر می‌خواهید به آرامش برسید حتما این دمنوش‌های بدون عوارض را مصرف کنید👇 🔹دمنوش بابونه برای کاهش استرس 🔹چای سبزچای ؛ مفید برای رفع اضطراب 🔹دمنوش نعناع فلفلی برای سلامت اعصاب و روان 🔹رفع استرس با چای سیاه 🔹تنظیم خواب با دمنوش سنبل‌الطیب 🔹دمنوش گل رز برای آرامش اعصاب و روان 🔹دمنوش گل ساعتی؛ ضد استرس و آرام‌بخش 🔹رفع اضطراب با دمنوش مریم گلی 🔹دمنوش ختمی؛ ضد اضطراب و استرس 🔹دمنوش گیاه آب قاشقی؛ مفید برای افسردگی 🔹کاهش علائم اضطراب با دمنوش ریحان مقدس