همخوانی امام زمان .mp3
2.21M
همخوانی کوتاه امام زمانی
🔹مناسب برای جمعهای اعتکافی مخصوصا آخراش
🔰وله بین مراسمات
🔹هر وقت خواستید فراخوان کنید یا بچه ها رو به خط کنید کافیه همین رو شروع کنید.
صوت جلسه طلایه داران اعتکاف ۱۴۰۳.m4a
22.97M
🔻جلسه طلایه داران #اعتکاف
🎙تدریس استاد#صالح_پرور
✳️ نگرشی جدید به پدیده اعتکاف
✳️ نگرشی متفاوت به نسل زد
✳️ ارائه طرح های فرهنگی
✳️ روشی جدید پاسخگویی به شبهات
✳️ حل چالش #گوشی_همراه
✳️ ارائه محتوای سخنرانی مناسب اعتکاف
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و مجروح شد...
ملایی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای! یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت! یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت: این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند! یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت! یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد! یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند! یک تقویت کننده فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است! یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!
زيادى مسائل را پيچيده جلوه ندهيد و از تفاسير بپرهيزيد، گاهى فقط يك اقدام ساده لازم است...
شیخ حسین انصاریان:
نگاه به نامحرم خنجر به ایمانتان می زند و
چیزی جز گناه به زندگی تان اضافه نمیکند.
این همه نگاه خوب وجود دارد.مثل نگاه به
چهره پدرو مادر،عالم ربانی نگاه به قرآن و
نگـاه با محبـت به زن و بچـه ها که ایـن ها
عبادت است!☁️ִֶָ
#تلنگر
چرا حاضری سه ساعت چھار ساعت با رفیقت
دردودل ڪنی،
پنج دقیقه با خدا حرف نمی زنی؟
این خدا معطله من و شما بھش رجوع کنیم.
این خدا خیـلی خـداۍ خوبیـه،
خیلۍ مشتیه، خیـلۍ رفیق بازھ،
خیلۍ دسـت و دل بازھ..
خـیلی خـداۍ خوبـیه.
ـ استاد پناهیان
#تلنگر
#اَلَّلهُمـّ_عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج
4_5920251489959282350.mp3
2.32M
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷
🍃اباصالح التماس دعا
🍃هر کجا رفتی یاد ما هم باش
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو طبیب دل غم دیدهی مایی آقا!
ما که مردیم بیا پس تو کجایی آقا؟
آقا مگر اینکه تو بیایی و حیاتم بدهی!
مگر اینکه تو از این وضع نجاتم بدهی!
33.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 نماهنگ سرود "بهترین بابا" 💚
💫✨ ویژه ولادت امام علی(ع)
.:: { کاری از گروه سرود ضحی } ::.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم هوای طلائیه کرد...😭💔
#راهیان_نور
#علی_زین_العابدین_پور
40.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
(سالروز شهادت)
.
.
راوی: علی زین العابدین پور
#شهید_مجید_قربانخانی
#حاج_قاسم
#حضرت_زینب
#علی_زین_العابدین_پور
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_چهل_پنجم🎬: یوسف و زلیخا هر دو دوان به سمت درب هفتم در حرکت
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_چهل_ششم🎬:
حضرت یوسف در این ماجرا کاملا آرام بود و هیچ اضطرابی نداشت چرا که تمام عالم بر مدار صدق و راستگویی بنا شده است و بر این مدار می چرخد به همین خاطر انسانی که راستگو باشد هیچ ترس و اضطرابی ندارد. در مقابل انسان دروغگو دائما در اضطراب و نگرانی و ترس به سر می برد چرا که باید تمام تلاش خودش را صرف کند تا بتواند بر خلاف جریان حاکم بر عالم حرکت کند؛ همچنین باید تمام تلاش خودش را انجام دهد تا به گونه ای سخن بگوید که هیچ کدام از سخنانش با یکدیگر تناقض نداشته باشند تا دروغش آشکار نشود.
حضرت یوسف در صحنه ای که اتفاق افتاد با آرامش تمام رو به عزیز مصر نمود و فرمود: بدان که زلیخا قصد داشت تا مرا به سوی خودش دعوت کند.
حضرت یوسف به گفتن همین یک جمله بسنده کرد و هیچ نیازی به دفاع دیگری از خودش ندارد چرا که طبیعت عالم با انسان راستگو همراه است و زمین و زمان برای او شهادت میدهند.
و بی شک خداوند در این صحنه درحال مقدمه چینی برای امت برگزیده است و می خواهد به آن ها بفهماند تمدن باید بر اساس صدق چیده شود و بر مدار صدق حرکت کند و تمدنی که بر خلاف جریان صدق عالم چیده شود اصلا حرکت نمی کند و دچار سختی و ضلالت و در آخر انحطاط و هلاکت می شود.
پس از آن که یوسف سخنش را بر زبان جاری کرد زلیخا اعتراض کرد و شاهد خواست.
عزیز مصر رو به یوسف گفت: آیا شاهدی برای سخنت داری؟!
در این هنگام به یوسف الهام شد و به اذن خدا یکی از اقوام و نزدیکان زلیخا که در همانجا درست پشت در حضور داشت، به نفع یوسف شهادت می دهد. هیچ چیز در عالم اتفاقی نیست و نباید بگوییم این که یکی از بستگان زلیخا در آن صحنه حاضر بوده و شهادت داده است اتفاقی بوده است بلکه مسیر رودخانه عالم بر مدار صدق است و این اتفاقات را رقم می زند.
و جالب است بدانید این شاهد طفلی شیرخوار بود که هنوز قدرت تکلم پیدا نکرده بود و زلیخا تا این را شنید با تمسخر گفت: وقتی مجرم هستی و می خواهی خود را بی گناه نشان دهی بلید از طفل شیر خواره شهادت طلبی و در این هنگام شاهدی که ظاهرا خواهرزاده زلیخا بود، به اذن خداوند به سخن درآمد و زمانی یوسف از او پرسید: ای طفل بگو چه کسی گنهکار است و در میان بهت و حیرت زلیخا و عزیز مصر، طفل لب به سخن گشود و گفت: به پیراهن یوسف نگاه کنید که اگر از جلو پاره شده باشد ، یوسف قصد سوء داشته و زلیخا راست می گوید و اگر پیراهن از پشت پاره شده باشد یوسف راست می گوید و زلیخا گناه کار است.
هنگامی که عزیز مصر پیراهن یوسف را دید که از پشت پاره شده است، آهی کشید و گفت: این ماجرا
دسیسه ای از جانب شما زن ها بوده است و شما عجب دسیسه گرهایی هستید.
عزیز مصر پس از شهادت آن طفل رو به یوسف کرد و گفت: ای یوسف از این ماجرا در گذر و آن را فراموش کن و سپس به زلیخا نیز خطاب کرد و گفت: بدان که تو خطا کردی و مرتکب اشتباه شدی.
عکس العملی که از عزیز مصر پس از سخنان زلیخا صادر شده است یک برخورد بسیار نرم و متین است؛ این مساله سه دلیل می تواند داشته باشد.
دلیل اول آن است که احتمال می رود عزیز مصر به شدت عاشق زلیخا بوده باشد و اصلا نمی تواند قبول کند
که زلیخا گناهی به این بزرگی را مرتکب شده چرا که کسی که دیگری را دوست داشته باشد در مقابل خطاها و اشتباهات وی کور و کر می شود. دلیل دومی که احتمال می رود آن است که زلیخا به شدت در قصر عزیز نفوذ دارد و در واقع او کارگردان اصلی ماجراهای قصر است و عزیز مصر در واقع عامل درجه دوم است و اصلا چنین شخصی امکان برخورد سخت و خشن با زلیخا را ندارد و به همین خاطر عزیز مصر تلاش می کند تا این قضیه در همین حد باقی بماند و به فراموشی سپرده شود. دلیل سومی که احتمال می رود آن است که عزیز مصر نمی خواهد این ماجرا از قصر به بیرون درز پیدا کند و مایه ننگ او شود چرا که جاسوس های احتمالی درون قصر و حرف و حدیث هایی که بعد از این واقعه حادث می شود امکان انتشار این قضیه را بالا می برند و به همین خاطر عزیز تلاش می کند تا این ماجرا در همین صحنه متوقف شود و ادامه پیدا نکند و هیچ کس بجز افراد حاضر در صحنه از آن با خبر نشوند.
برخورد عزیز مصر در همین حد بود و او که دلش از دست زلیخا گرفته بود همانطور که پشت به او می کرد تا به اتاقش برود و در تنهایی خود غرق شود، بلند گفت: هیچ کس حق ندارد از این واقعه جایی سخن بگوید، این واقعه در همینجا باید دفن شود.
عزیز مصر این حرف را زد و به سمت اتاقش رفت.
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_چهل_هفتم🎬:
عزیز مصر توقع داشت که این راز دردناک در همان جلوی تالار هفت درب، دفن شود و به بیرون درز پیدا نکند اما این رسم روزگار است جایی که پای عشق در بین باشد، راز میشود سازی که گوش ها را می نوازد، خصوصا اگر یک طرف این راز عشق، بزرگترین بانوی مصر و الهه معبد آمون باشد، زنی زیبا که مورد رشک تمام زنان مصر است و هر زن مصری آرزو دارد تا زلیخا را از مقامش پایین بکشد و خود مقام او را تصاحب کند و بر جایگاه زلیخا تکیه زند.
در این ماجرا چون زلیخا قلبش مالامال عشق یوسف بود و هر چه می گذشت این عشق بیشتر و افزون تر میشد و طبیعی بود که این عشق در رفتار زلیخا بروز پیدا می کرد، رازش بر زنانی که همیشه سخت زلیخا را زیر نظر داشتند، به زودی عیان شد.
حالا خبری بسیار شگفت انگیز دهان به دهان در مصر می چرخید که « آهای مردم! بدانید که زلیخا! بانوی قصر عزیز مصر و الهه معبد خدایان، عاشق برده ی کنعانی اش شده»
خیلی زود این خبر در همه جا پیچید و زلیخایی که یک زمانی یوسف را از همه پنهان می کرد، اینک با عشق آتشینش، یوسف را مشهور خاص و عام نموده بود.
و حالا بعد از فاش شدن این ماجرا سعایت ها و بدگویی ها درباره زلیخا زیاد شده بود و این ماجرا تبدیل به نقل محافل مصری می شود.
در اینجا قرآ ن کریم می فرماید: زنان مصری در پایتخت می گفتند: همسر عزیز مصر عاشق برده اش شده و او را به خود دعوت کرده است.
و طبق معول تمام جوامع ، یک کلاغ چهل کلاغ هم داغ شده بود و فضای اتهاماتی که به سوی اغراق نیز پیش می رفت کاملا علیه یوسف بود و این کار را برای یوسف که نبی خدا بود سخت می کرد چرا که بعدها یوسف برای ادامه مسیر نبوتش باید خودش را این اتهامات سنگین مبرا کند و گرنه هیچ کس به سخنان او گوش نمی دهد.
عشق یوسف تمام وجود زلیخا را پر کرده بود تا جایی که درباره او می گفتند: قلب زلیخا نسب به عشق یوسف کاملا پر شده است و به مرحله «شغف» رسیده است؛ قطعا زلیخا در گمراهی آشکار است.
علت آن که زنان مصری نسبت گمراهی به زلیخا می دادند آن بود که زلیخا عاشق یک برده کنعانی شده بود و از لحاظ مقام و منزلت اجتماعی از خودش بسیار پایین تر بود.
زلیخا که تا آن روز تلاش می کرد وجود یوسف را از تمام افراد مخفی نگه دارد حالا دیگر نه تنها نام یوسف و ماجرای آن دو ورد زبان ها شده بود بلکه آبروی زلیخا نیز در بین زن ها رفته بود و برای او ننگی به شمار می آمد. اگر این اتفاق برای یک زن عادی پیش می آمد، اعتماد به نفس خودش را از دست می داد و دیگر در مجالس بانوان حاضر نمی شد اما زلیخا یک زن عادی نیست و بسیار زیرک است، او زنی ست که در سخت ترین شرایط خودش را نمی بازد و چنان عمل می کند که کسی توان جسارت به او را نداشته باشد پس هنگامی که متوجه شد زنان مصر بدگویی او را می کنند، نقشه ای کشید و تدبیری اندیشید تا آب رفته را به جو بازگرداند.
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨