eitaa logo
💖موعود شناسی 💖جهان در انتظار یگانه منجی
403 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
29 فایل
از آنجا که در عصر حاضر، شبهات مطرح شده بیشتر جنبه کلامی دارد، جواب به آنها نیز باید با دلایل عقلی همراه باشد راه ارتباطی: @m_84_93 کانال دوم ما « مجموعه خبری شمیم نجابت» https://eitaa.com/joinchat/639369528C1f0421babc
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴چرا گاهی بدون دلیل،غمگین و دلگیر میشویم؟❗️ ✳️جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد. 🔅از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: گاهي به طور ناخوداگاه، اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، رازش چيست؟ 🌺امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند، انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود، به همين خاطر مؤمن، برادر مؤمن است . 🍀 روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد... 🌷امام باقر با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر ناراحت نشود، در ايمان او،نقص و نارسائي وجود دارد. 💐 پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند.. 🔴نکته: بی جهت نیست که غروب جمعه ها برای شیعیان دلگیر است، زیرا قلب نازنین قطب عالم امکان آقا امام زمان عج🌺 از دیدن پرونده گناهان شیعیان غرق اندوه میشود و این حزن و اندوه به سایر شیعیان هم سرایت میکند... 🌹اللهم عجل لولیک الفرج 📗اصول کافی،باب اخوة المؤمنين … حديث 2، ص 166 - https://eitaa.com/madi113m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴چند سوال در مورد که براندازها نمیتوانند جواب بدهند: 1️⃣ اگر حکومت ایران به قول بعضی دیکتاتوری است، چرا اصلا انتخابات برگزار می کند؟ خوب مثل عربستان عمل کند که در آن هیچ رای گیری انجام نمی شود...؟؟ 2️⃣ اگر حکومت ایران اهل ارائه‌ی آمار دروغ است پس چرا اینقدر سعی می کند مردم را به مشارکت قوی در انتخابات دعوت کند؟ مگر نمی تواند با ارائه یک آمار دروغ میزان مشارکت را بالا اعلام کند؟ 3️⃣ اگر آنچه در ایران رخ می دهد انتصابات است، نه انتخابات، پس چرا در هر دور از انتخابات این همه افراد مختلف از طیف‌های گوناگون فکری نامزد می شوند و برای کسب مسئولیت همه‌ی تلاششان را می کنند؟!! https://eitaa.com/madi113m
♨️برکت در زندگی با زنده کردن یاد امام زمان ارواحنا فداه در دلها توجّه‌ دادن مردم به علیه السلام آثار وضعی در زندگی دارد؛ یعنی هرکه می خواهی باش، اگر این کار را توانستی انجام بدهی، از جهت دنیایی و اولاد و یک سری مسائل، خیر می بینی و عمر و زندگی برکت می کند؛ یعنی همین که توجّه پیدا کردی یا توجّه دادی مردم را یا خودت را خدمت حضرت بقیة الله صلوات الله علیه، آثار وضعی خوبی دارد و زندگی را پربرکت می کند. |حجت‌الاسلام شیخ جعفر ناصری| https://eitaa.com/madi113m
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 شاخصه‌هاي مديران و مسئولان بر اساس آموزه‌های مهدوی(۱) 1️⃣ شناخت خداوند و اطاعت محض 🔹 روایات یاران امام زمان(ع) را انسان‌هایی خداشناس معرفی می‌کند: «مرداني که خدا را آن چنان که بايد، شناخته‌اند» (1) «هيچ ترديدي در ذات خداوند ندارند» (2) «آنان به وحدانيت خداوند، آن‌چنان‌که حق وحدانيت اوست، اعتقاد دارند» (3) « آنان مرداني خدايي‌اند» (4) 🔹این شناخت عمیق آنان را مطیع محض خداوند می‌کند: «در راه اطاعت خدا پر تلاش‌اند» (5) 🔹 و همین معرفت و اطاعت باعث می‌شود که: «خداوند دوست‌دار ايشان و ايشان نيز دوست‌دار خداوند هستند» (6) 🔺 کسانی که در طول زندگی یا مسئولیت خود خدا را فراموش کرده‌اند و مسیری بر خلاف رضایت خداوند را برگزیده‌اند؛ گزینه مناسبی برای انتخاب نیستند. 📚 منابع: (1) كشف الغمة، ج ۲ ص ۴۷۸ (2) بحارالانوار، ج ۵۲ ص ۳۰۸ (3) يوم الخلاص، ص ۲۳۴ (4) يوم الخلاص، ص ۲۲۶ (5) يوم‌الخلاص، ص ۲۳۳ (6) بحارالانوار، ج ۵۲ ص ۳۷۰ https://eitaa.com/madi113m
4_5816843452159100619.mp3
1.63M
☘⁣ 💐بهار پُر جوانه اى 🌼🌹گُلِ منِ ای گُلِ نرگس... آقاجان بی تو میمیریم💖 ⭐️مهدی جان!⭐️همه با هم همراه میشویم و شما را به جهانیان معرفی میکنیم تا با شناخت شما، همگان برای آمدنت دست به دعا بلند کنند 🌎https://eitaa.com/joinchat/607584493C1d9106d0ec
📝چرا سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید یوسف الهی به خاک سپرده شود؟ در یک کلام عملکرد شهید یوسف الهی بودکه باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد ۱. از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود ۲. نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می‌کشید ۳. دائما ذکر خدا می‌گفت ۴. قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود ۵. هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود ۶. چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی‌گفت ۷. خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می‌گفت ۸. روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی‌ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود 💥 ۵ خاطره از شهید حسین یوسف الهی 🔹 شهید محمد حسین یوسف الهی، فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان بود و حاج قاسم وصیت کرده بود که در کنار او دفن شود. 1️⃣ همرزم شهید: حسین به من گفته بود در کنار اروند بمان و درجه جذر و مدّ آب که روی میله ثبت می‌شود را بنویس. بعد هم خودش برای مأموریّت دیگری حرکت کرد. نیمه های شب خوابم برد. آن هم فقط ۲۵ دقیقه. بعداً برای این فاصله زمانی، از پیش خودم عددهایی را نوشتم تا کسی کسی متوجه خوابیدن من نشود. وقتی حسین و دوستش برگشتند، بی مقدّمه به من خیره شد و گفت: "تو شهید نمی‌شوی". با تعجّب به او نگاه کردم! مکثی کرد و باز به من گفت: چرا آن ۲۵ دقیقه را از پیش خودت نوشتی؟ اگر می‌نوشتی که خوابم برد، بهتر از دروغ نوشتن بود. خدا گواه است که در آن شب و در آن جا، هیچ کس جز خدا همراه من نبود!!! او از کجا میدانست!؟ 2️⃣ مادر شهید: با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد! 3️⃣ برادر شهید: برای پنجمین بار که مجروح و شیمیایی شد سال ۶۲ بود. او را به بیمارستان شهید لبّافی نژاد تهران آوردند. من و برادر دیگرم با اتوبوس راهی تهران شدیم.از کرمان. ساعت ۱۰:۰۰ شب به بیمارستان رسیدیم. با اِصرار وارد ساختمان بیمارستان شدیم. نمی‌دانستیم کجا برویم. جوانی جلو آمد و گفت: شما برادران محمّدحسین یوسف الهی هستید؟ با تعجّب گفتیم: بله! جوان ادامه داد: حسین گفته: برادران من الآن وارد بیمارستان شدند. برو آنها را بیاور اینجا! وارد اتاق که شدیم، دیدیم بدن حسین تمام سوخته ولی می‌تواند صحبت کند. اوّلین سؤال ما این بود: از کجا میدانستی که ما آمدیم؟ لبخندی زد و گفت: چیزی نپرسید؛ من از همان لحظه که از کرمان راه افتادید، شما را می دیدم! محمّدحسین حتّی رنگ ماشین و ساعت حرکت و... را گفت! 4️⃣ همرزم شهید: دو تا از بچّه های واحد شناسایی از ما جدا شدند. آنهم با لباس غوّاصی در آبها فرو رفتند. هر چه معطّل شدیم باز نگشتند. به ناچار قبل از روشن شدن هوا به مقرّ برگشتیم. محمّدحسین که مسؤول اطّلاعات لشکر۴۱ ثارالله کرمان بود، موضوع را با شهید حاج قاسم سلیمانی -فرمانده لشکر- در میان گذاشت. حاج قاسم گفت: باید به قرارگاه خبر بدهم. اگر اسیر شده باشند، حتماً دشمن از عملیّات ما با خبر می‌شود. امّا حسین گفت: تا فردا صبر کنید. من امشب تکلیف این دو نفر را مشخّص می‌کنم. صبح روز بعد حسین را دیدم. خوشحال بود. گفتم: چه شده؟ به قرارگاه خبر دادید؟ گفت: نه. پرسیدم: چرا؟! حسین مکثی کرد و گفت: دیشب هر دوی آنها را دیدم. هم اکبر موسایی پور هم حسین صادقی را. با خوشحالی گفتم: الآن کجا هستند؟ گفت: در خواب آنها را دیدم. اکبر جلو بود و حسین پشت سرش. چهره اکبر نور بود! خیلی نورانی بود. می دانی چرا؟ اکبر اگر درون آب هم بود، نماز شبش ترک نمی‌شد. در ثانی اکبر نامزد هم داشت. او تکلیفش را که نصف دینش بود انجام داده بود، امّا صادقی مجرّد بود. اکبر در خواب گفت: که ناراحت نباشید؛ عراقی ها ما را نگرفته اند، ما بر می‌گردیم. پرسیدم: چه طور؟! گفت: شهید شده اند. جنازه های شان را امشب آب می آورد لب ساحل. من به حرف حسین مطمئنّ بودم. شب نزدیک ساحل ماندم. آخر شب نگهبان ساحل از کمی جلوتر تماس گرفت و گفت: یک چیزی روی آب پیداست. وقتی رفتم، دیدم پیکر شهید صادقی به کنار ساحل آمده! بعد هم پیکر اکبر پیدا شد! 5️⃣ همرزم شهید: زمستان سال ۶۴ بود. با بچّه های واحد اطّلاعات در سنگر بودیم. حسین وارد سنگر شد و بعد از کلّی خنده و شوخی گفت: در این عملیّات یک راکت شیمیایی به سنگر شما اصابت می کند. بعد با دست اشاره کرد و گفت: شما چند نفر شهید می شوید. من هم شیمیایی می شوم. حسین به همه اشاره کرد به جز من! چند روز بعد تمام شهودهای حسین، در عملیّات والفجر ۸ محقّق شد!...
شادی ارواح طیبه شهداصلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عمرو عاص به ابوموسی اشعری گفت: تورأی نده و من هم رأی نخواهم داد، تا با هم پیروز شویم! ابوموسی در انتخابات رای سفید داد ولی عمرو عاص به معاویه رای داد و پیروز انتخابات شد! مواظب عمروعاص ها باشیم. https://eitaa.com/madi113m