هدایت شده از رواج | مسعود یوسف پور
🔰 لوح | #خدمت
• «هر ضربه به رژیم صهیونی، خدمت به کل انسانیت است»
مقام معظم رهبری (مدظله العالی)
• طراح: مسعود یوسف پور
• نشر تنها با ذکر منبع
📌 #موسسه_رواج
تخصصیترین کانال گرافیک در ایتا
@ravaaj
📌 کارگاه نقد
• پنجمین کارگاه با غزلی زیبا از یکی از فراگیران محترم دورهها و شاعران خوب تبریز:
باید که با تمام جهان گفتگو کنم
با خردسال و پیر و جوان گفتگو کنم
باید سفر کنم به زمین های چشمه خیز
با رودهای در جریان گفتگو کنم
با عاشقان سوخته دل با زبان اشک
با چشم های پر هیجان گفتگو کنم
اکنون به باغ آمده ام تا که مثل باد
با برگ های زرد خزان گفتگو کنم
کوهیست قلب من بروم روی قلّه با
آتشفشان در فوران گفتگو کنم
شاید جواب پرسش من روی آینه است
با خود اگر که شکوه کنان گفتگو کنم!
🏷️ اولین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1130
🏷️ دومین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1158
🏷️ سومین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1182
🏷️ چهارمین کارگاه:
https://eitaa.com/madras8/1219
🏷️ نقد کتاب:
https://eitaa.com/madras8/247
📌 #مدرس_هشت
کانال تخصصی ادبیات در ایتا
@madras8
پنجمین کارگاه نقد.mp3
23.34M
♨️ اول آبانماه | زادروز بیهقی
«سه وجه در نثر بیهقی بمناسبت زادروز وی»
📝 جعفر مدرس صادقی
• وجه اول، نثر اوست و «اصطلاحات زنده و متنوع زبان گفتاری» چنان که ویراستار بازخوانی متون چنین اشاره کرده است:
ترکیباتی از قیبل "گرگ آشتی" به معنی "صلح آبکی"، "درخط شد" به معنی "خشمگین شد"، "از جای بشد" به معنی "از کوره در رفت"، "نان خوردن" به معنی "غذا خوردن"، "یال برکشیدن" به معنی " بزرگ شدن"، "سرد کردن" به معنی "سرزنش کردن"، و این تعابیر:
لشکری در پَرِ کلاغ انداخت = لشکری را به مهلکه فرستاد
بادی در این میان جُست = فاصلهای در این میان پیش آمد
خاک و نمکی بیختند = به اصطلاح امروز، ظاهرسازی یا سَمبَل کردند
چون خر بر یخ بماند = همان که امروز میگوییم مثل خر توی گل ماند
موی، در کار نتوانستی خزید = مو، لای درزش نمیرفت
چون خاک یافت، مراغه دانست کرد = اگر آب پیدا کند شناگر قابلی است
دست بر رگ او نهاد = رگ خواب او را پیدا کرد
خرما به بصره بردن = زیره به کرمان بردن
خشت از جای خویش برفت = کار از کار گذشت
و نمونههای فراوان دیگر.
📌 #مدرس_هشت
کانال تخصصی ادبیات در ایتا
@madras8
♨️ وجه دوم
• وجه دوم، شیوۀ متفاوت روایت تاریخی است و از زبان خود او:
«در دیگر تواریخ، چنین طول و عرض نیست؛ که احوال را آسانتر گرفتهاند و شِمَّتی بیش یاد نکردهاند. اما من چون این کار پیش گرفتم، میخواهم که دادِ این تاریخ به تمامی بدهم و گردِ زوایا برگردم تا هیچ چیز از احوال پوشیده نمانَد.... در تواریخ، چنان میخوانند که فلان پادشاه، فلان سالار را به جنگ فرستاد و فلان روز، صلح کردند و این، آن را یا آن، این را بزَد و بر این بگذشتند. اما من آنچه واجب است برجای آرَم».
📌 #مدرس_هشت
کانال تخصصی ادبیات در ایتا
@madras8
♨️ وجه سوم:
و سرانجام گزارشنویسی او و مشهورتر از همه داستان حسنک وزیر:
«و حسنک، قریب هفت سال بردار بماند. چنان که پاهایش فرو تراشید و خشک شد و اثری نماند تا فروگرفتند و دفن کردندش. چنان که کس ندانست، سرش کجاست و تنش کجا.
و مادر حسنک، زنی بود سخت جگرآور. دو سه ماه از او این حدیث، نهان داشتند. چون بشنید جَزَعی نکرد؛ چنان که زنان کنند. بلکه بگریست به درد؛ چنان که حاضران از دردِ وی، خون گریستند. پس گفت: "بزرگا مردا که این پسرم بود که پادشاهی چون محمود، این جهان به او داد و پادشاهی چون مسعود، آن جهان." ماتمِ پسر، سخت نیکو بداشت و هر خردمند که این بشنید، پسندید و جای آن بود.»
• نثر هزار سال پیش باید بوی کهنگی بدهد اما نثر بیهقی چنان تازه و شورانگیز است که هزار سال بعد ردّ آن را در شعر مدرن پارسی میتوان جُست:
و شيرآهن کوه مردی از اينگونه عاشق، ميدانِ خونينِ سرنوشت، به پاشنۀ آشيل، درنوشت. رویينه تنی که راز مرگش، اندوه عشق و غم تنهايی بود.
آه! اسفنديار مغموم:
تورا آن به، که چشم فرو پوشيده باشی
آيا نه، يکي «نه» بسنده بود که سرنوشت مرا بسازد؟
من تنها فرياد زدم: نه
من از فرو رفتن، تن زدم!
...دريغا شيرآهن کوه مردا که تو بودی
و کوهوار پيش از آنچه به خاک افتی
نستوه و استوار مرده بودی...
آشکار است که شعر سپید شاملو تحت تأثیر نثر بیهقی است و همین به تنهایی از تأثیرگذاری تأثیر نثر او حکایت میکند!
📌 #مدرس_هشت
کانال تخصصی ادبیات در ایتا
@madras8
♨️ تخفیف سعدی
🏷️ در باب تخفیف شاید پیشتر در مقالهام تحت عنوان تخفیف از محذوریت تا صنعت، بسیارها سخن گفته باشم. یکی از کسانی که بسیار در تخفیف جولان داده سعدی است:
همچنان شکر عشق میگویم
که گرم دل بسوخت جان بنواخت
تخفیف «اگر مرا» به شکل «گَرَم» کنار سوخت، گرم به معنای حرارت را متبادر میکند. این وجوه موسیقایی کم نیست در شعر سعدی البته.
🏷️ در ساختار فعلی هم از این دست فراوان دارد:
افتادۀ تو شد دلم ای دوست! دستْ گیر
در پای مفکنش که چنین دل کم اوفتد
فعل اول در مصرع دوم، به تناسب آنکه دل افتاده به پای دوست، ساختارش شکسته و فعل دوم به تناسب صفت دل این ساختار را به شکل اطنابگونه میآورد تا فرم نیفتادن را برساند.
این ساختار سخن سعدی در تخفیف کیمیاست.
📝 مسعود یوسف پور
🔰 تخفیف از محذوریت تا صنعت
📌 #مدرس_هشت
کانال تخصصی ادبیات در ایتا
@madras8
هدایت شده از علی مقدم
خوش آن گروه که مست بیان یکدیگرند
ز جوش فکر می ارغوان یکدگرند
۳ آبان ۱۴۰۳
۲۰ ربیع الثانی ۱۴۴۳
بعد از جلسه #مثنوی_خوانی
دیروز خداوند توفیق داد در خدمت دوست عزیزم شاعر خوش ذوق آقای #حسین_دهلوی هم بودم
#مسعود_یوسف_پور
#حسین_دهلوی
#علی_مقدم
@sheikh_ali_moghaddam
♨️ اعلام برگزاری کارگاه
• کارگاه «چشم و چراغ» فردا منتشر خواهد شد!
• این کارگاه صوتی و در قالب سی قسمت خواهد بود.
مباحث این کارگاه بسیار قابل است و متدها و الگوهای آن برای اولین بار بیان شده.
این کارگاه با حل تکلیف و تمرین همراه است و میانگین هر قسمت، پانزده دقیقهست.
[به زودی سرفصلهای هر قسمت بهمراه پوستر ارائه خواهد شد.]
📌 #مدرس_هشت
کانال تخصصی ادبیات در ایتا
@madras8
بعد از دوره چشم و چراغ، عملا این کلام از چرخه محاورات شما حذف خواهد شد که:
چیزی ندارم بگم!
مضمون کم آوردم!
نمیدونم از کجا شروع کنم!
چطوری با یک کلمه میتونم غزل خوبی بگم؟
راه فرار از بنبستهای شاعری چیاس؟
چرا چیزی به ذهنم نمیرسه!
و
هزاران چرایی از همین قبیل...
♨️ کارگاه «چشم و چراغ»
• مهمترین دوره کشف و استخراج مضمون
• موضوعات در اسلاید دوم قابل مشاهدهست.
✓ ۱۵ جلسه صوتی و کارگاهی💯
✓ بهروزرسانی به فصلهای دوم و سوم
✓ پشتیبانی از دروس
✓ حل تمرین و رفع اشکال
✓ بهترین کارگاه با محوریت استخراج مضمون و فرار از بنبستهای ذهنی
🏷️ ثبت نام دوره:
• ارسال هزینه دوره (۵۸۰ تومان) به شماره کارت: ( جهت کپی کردن ضربه بزنید)
6037998275359437ملی/یوسف پور • ارسال نام، شهر سکونت و فیش واریزی به ادمین مدرس۸: @Admine8 📌 #مدرس_هشت کانال تخصصی ادبیات در ایتا @madras8