زیدیه دارای طوایف مختلفی است. دو طایفه مهم آنها، «جارودیه» و «بتریه» است. جارودیه جزء شیعه محسوب می شود و بتریه جزء عامه حساب می شود. البته هر دو طایفه زیدیه، امامیه نیستند و زیدیه و امامیه در مقابل هم هستند.
امامیه کسانی هستند که به سه اصلِ: لزوم امامت، لزوم نصّ [نص بر امامت امیرالمومنین علیه السلام] و عصمت امام پایبند هستند ولی زیدیه هیچ یک از این سه اصل را قبول ندارند. نه امام را معصوم میدانند نه به نصّ قائل هستند و نه به لزوم امامت قائل هستند. در نتیجه امامت را جزء فروع دین میدانند نه اصول دین.
🔺درس خارج فقه استاد معظم حاج آقا سیدمحمدجواد شبیری
📆تاریخ: ۶ آذر ۱۴۰۱
@madras_emb
📷 مجلس عزای شهادت حضرت صدیقه طاهره "سلام الله علیها" در مدرس فقهی امام محمد باقر علیه السلام🔺
📆 یکشنبه 1401-09-20
سخنرانی .mp3
14.91M
🎙 #سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین آقای سید رضا هاشمی گلپایگانی
🏴مجلس عزای شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
📆یکشنبه 1401/09/20
🔺مدرس فقهی امام محمد باقر علیه السلام
@madras_emb
14010920 - Copy.mp3
3.11M
#مرثیه
🏴مجلس روضه شهادت حضرت صدیقه طاهره "سلام الله علیها"
🎙حاج محمد علی #قاسمی
📆یکشنبه 20 آذر 1401
@madras_emb
🔆مقصود از تاسف، خشم و رضایت خداوند متعال
حضرت امام صادق علیهالسلام دربارۀ آیۀ «فَلَمّٰا آسَفُونٰا اِنْتَقَمْنٰا مِنْهُمْ» زخرف/55 (چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم) فرمودند:
«خداوند مانند افسوسِ ما، افسوس نمیخورد ولی اولیائی براى خود آفريده كه آنها افسوس میخورند و خشنود میگردند. آنها مخلوق و پروردۀ اويند. خداوند، خشنودى آنها را خشنودى خود و خشم آنها را خشم خود قرار داده است. زيرا ايشان را مبلّغين خود و دلالتكنندگان و راهنمای بهسوى خویش قرار داده است و از اين جهت است كه آن مقام را دارند.
معنى آيه آن نيست كه افسوس دامن خداى تعالى را میگيرد آنچنان كه دامنگير مخلوق میشود بلكه معنى آن، همانند آن است که فرمود: «هر كه به یكى از دوستان من اهانت كند به پيكار من آمده و مرا به مبارزه خوانده است » و فرمود: «هر كه از پيغمبر فرمان برد، از خدا اطاعت کرده است» و نيز فرمود: «همانا كسانى كه با تو بيعت كنند، با خدا بيعت كردهاند و دست خدا روى دست ايشان است»
تمام اين عبارات و آنچه مانند اينهاست معنايش همان است كه برايت گفتم. همچنين است خشنودى و خشم و صفات مشابه دیگر.
اگر بنا باشد كه افسوس و دلتنگى دامن خدا را هم بگيرد -در صورتى كه خود او خالق و پديد آورندۀ آنهاست- روا باشد كه گویندهای به خود اجازه دهد و بگوید روزى شود كه خداوند خالق نابود گردد، زيرا اگر خشم و دلتنگى بر او وارد شود و دگرگونى عارضش گردد از نابودى در امان نباشد؛ بعلاوه در اين صورت ميان پديد آورنده و مخلوق، و ميان قادر و آنچه زير قدرت است و ميان خالق و مخلوق فرقى نباشد!
خداوند از چنين گفتار ناهنجار، برترى دارد. او خالق همه چيز است بدون آنكه به آنها نيازى داشته باشد و چون بىنياز است، اندازه و چگونگى نسبت به او محال است.»
📚الكافي، ج۱، ص۱۴۴
@zanjani_net
💠برای استنباط حکم باید خودمان را در زمان شیخ طوسی قرار دهیم
پس از شیخ طوسی نوعاً از فتاوای او تبعیّت میشده و کمکم همان فقهی را که شیخ طرّاحی کرده بود به عنوان فقه شیعه شناخته شد.
مرحوم آقای بروجردی در درس میفرمود که ما برای استنباط يک حكم، باید خودمان را در عصر شیخ قرار دهیم، یعنی زمانی که هنوز فتوایی از ناحیه شیخ وجود نداشته و بعد با توجه به مدارک، استنباط کنیم.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۳ ص ۲۴۲
💠نظریه ی اصول متلقاة مرحوم آقای بروجردی "رحمه الله"
یکی از نظریات برجسته ی مرحوم آقای بروجردی نظریه ی اصول متلقاه می باشد.طبق این نظریه عباراتی که در کتب فتوایی قدما نه کتب تفریع فروع آمده باشد در حکم روایت مرسل می باشد چرا که قدما ملتزم بودند در کتب فتوایی خود روایت را ذکر کنند.
استاد شبیری در ضمن بیان این مبنا فرمودند: کتاب های فقهی مأثور، به یک شکل نیستند و هر چه از عصر صدور نصوص فاصله گرفته ایم، نحوهی تعبیر در کتب فقهی، فاصلهی بیشتری تا نصوص گرفته است. مثلا در کتبی مانند شرایع علی بن بابویه و یا فقه الرضا تصرفی در الفاظ روایات نشده است؛ اما در مقنع و هدایهی شیخ صدوق تغییرات بیشتری رخ داده است و همین طور در مورد نهایهی شیخ طوسی.
لذا ممکن است تعبیر واحدی که هم در روایت آمده و هم در کتب فقه مأثور، معنای یکسانی نداشته باشد و قرینهای که در مورد روایت مطرح است در مورد تعبیر فقهی مطرح نباشد؛ مثلا...
@mobahathah_ir
✅ تفصیل این مطلب در تالار علمی مطرح شده است، شما نیز ضمن ملاحظه آن در تالار، در این بحث علمی شرکت کنید.
👇👇👇👇👇👇👇
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=2075
💠 اتقان مباحث علمی مرحوم شیخ انصاری "رحمه الله"
📝... آقای آقارضی شیرازی (نوه میرزای شیرازی)، با واسطه از میرزا نقل میكرد:
میرزای شیرازی در درس روز چهارشنبه مطلب شیخ را رد كرده و قرار میشود بعد از تعطیلات در روز شنبه بحث دیگری را شروع بكند، اما وقتی شنبه میآید، میگوید: مطلب همانی است كه شیخ انصاری گفته است و ما نمیتوانیم از مطلب ایشان عدول كنیم. رابطۀ شما با شیخ به واسطۀ كتابهای ایشان است، اما ما خود شیخ را دیدهایم و شیخ كسی نیست كه ما به راحتی بتوانیم فرمایش ایشان را رد كنیم. اینطور نیست كه شیخ دو جمله پشت سر هم بیان بكند و مقصودش در هر كدام یك چیزی باشد، بلكه نكتهای در بیان ایشان وجود دارد.
📚جرعه ای از دریا ج۴، ص۴۴۰
#زی_طلبگی
#شیخ_انصاری
#جرعهای_از_دریا
@madras_emb