❣ #یا_فاطمة_الزهـــــرا❣
مـــــادر! نمے شود ڪہ برایم دعـا ڪنے
درد مـــــرا بہ دسـٺ طبیبـٺ دوا ڪنے
یا اینڪہ یڪ سحــر بہ قنوٺ نمــاز وتر
یادے از این اسیـــر قدیـــــم شما ڪنے
این دسٺهاے خستہ وخالے دخیل توسٺ
یعنے نمےشود ڪہ بہ من هم عطا ڪنے؟
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
با مَدرس مبلغین دست پر باش 👇
🛄 @madrasemobaleqin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*گزارش یک قتل!* ⚠️🚫
[متن کامل]
گزارش مینویسد: کودتا چیها رسیدند و
هزاران پشته هیزم به پشت در چیدند و
سپس با نعرههاشان پردهی حرمت دریدند و
کنار در هر آنچه بود را آتش کشیدند و
زبانههای آتش، گوشهی معجر رسیدند و
تمام این دقایق بچههایِ مرد، دیدند و
بمیرم این گزارش خطبهخط خون است و خاکستر
بمیرم لحظهی دندان بههم ساییدن حیدر
گزارش مینویسد: قتل با جسمی گران بوده
و مقتوله، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده
گزارش مینویسد: با لگد در را شکستند و
و مقتوله همان دم اتفاقا پشت آن بوده
گزارش مینویسد: بار شیشه داشته آن زن
گزارش مینویسد: زخم و تاول توامان بوده
دری بودست با گلمیخهایی، جای جای آن
گزارش مینویسد: میخ در هم خونچکان بوده
گزارش گریه کرده خط به خط از غربت شویش
گزارش شرم دارد که بگوید میخ و پهلویش
گزارش مینویسد: "زن که دست از در رها کرده
گزارش مینویسد؛ زن کنیزش را صدا کرده"
مرورش میکنم هربار، با اندوه از اول
نمیدانم چه بود اینها؟ گزارش بود یا مقتل؟!؟
بمیرم این خطش که سالها اندوه جان بوده
جوان بوده، جوان بوده؛ چرا پس قامتش همچون کمان بوده؟
چگونه زندهام، از خواندن این روضههای تو
چگونه من نمردم، از غم واغربتای تو
تو برگشتی به آنجایی که اهلش بودهای خانم
و حیدر یکه و تنهاست بین بچههای تو
کسی نگذاشت "جانم" پشت اسمش بعد پروازت
دلیل گریههای او، مرور خندههای تو
اذان گفتند؛ پس این بیتها ختم بخیر اند و
خوشم با چند رکعت نوکریم در عزای تو
همه عمرم اگر پرسید هرکس کار و بارم چیست
سرم بالاست مادر که گدای تو، گدای تو...
✍ حامد عسکری
#یا_فاطمه_الزهرا 🏴