4_6048701686766108993.mp3
3.06M
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
4_6048701686766108989.mp3
1.03M
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
4_6048701686766108979.mp3
9.79M
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
4_6048701686766108978.mp3
4.96M
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
4_6048701686766108977.mp3
7.59M
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
مجلس پراید:)))) 🌱🌱🌱
تازه بازنشست شده بود از شغل شریف معلمی. صبح ها بیدار می شد می رفت باغش و به نخل هایش سری می زد. پاداش بازنشستگی اش را که دادند، پراید خرید؛ همان سال اولی که پراید رونمایی شده بود. همان کره ای ها را می گویم، پرایدی انگوری رنگِ دلبر. روزی که از نمایندگی تحویلش گرفت، تمام محل آمده بودند به تماشا. کوچه را عطر اسپند پر کرده بود. گوسفند هم کشت. از شما چه پنهان، ما هم در مدرسه پز می دادیم که در کوچه مان حاج حسن پراید خریده است. دوسه روزی گذشت. عصرها حیاطشان را همسرش آب و جارو می کرد، زیلو و روفرشی می انداخت و کناره دیوار را پتو پشتی می گذاشت و اهل محل می آمدند به سیاحت پراید.
اهل محل می آمدند در حیاط می نشستند، پرتقالی پاره میکردند و ذکر محاسن پراید را می شنیدند و می رفتند. پسر حاج حسن به مثابه همکار محترم برنامه های تلویزیونی، کنار پراید حاضر به یراق ایستاده بود و منتظر بود فرمایش های ابوی تمام شود و نوبت به هنرنمایی ایشان برسد. طوری رفتار می کرد که گویا مهندس ناسا دارد جدیدترین سفینه فضایی را برای هزار شبکۀ معتبر جهانی به صورت زنده و مستقیم گزارش می کند. حاج حسن می گفت: «قدرتی خدا یک کلید می زنی، شیشه ها خودش می ره بالا!» بعد، چشمکی به فرزند می پراند و پسر با وسواسی خاص، شیشه بالابر را می زد و شیشه نرم و یکدست بالا می رفت. بعد می گفت:«صندوق پرون داره!» بعد، پسرش کلیدی از داخل کابین ماشین می زد و صندوق عقب پراید، تقی صدا می کرد و باز می شد. بعد می گفت: «بخاریش ماشین رو میکنه حموم و کولرش رو تا ته کنی تو خرما پزون باید کاپشن تنت کنی.» ما هم همین طور که پرتقال به نیش می کشیدیم، هی کله مان از تعجب می خارید و جای شاخ هایمان اذیتمان می کرد.
توضیحات که تمام می شد، نوبت ترانه تیتراژ بود. حاجی می گفت: «لاکردار ضبطش کَرَت می کنه. صداش از بلندگو بوقی های مسجد سعدالدوله هم بیشتره!» بعد، پسر ضبط را روشن می کرد و صدای چنگیز حبیبیان در حیاط می پیچید. ترانه تیتراژ که می رفت، دیگر وقت خداحافظی بود، باید با حاج حسن خداحافظی می کردیم و می رفتیم. او هم با تأکید بر اینکه «آدم باید وسیلهٔ خوب زیر پاش باشه و اگه خواستین پراید بخرین، حتماً به من بگین راهنمایی تون کنم»، ما را تا دم در مشایعت می کرد. ما از خانه بیرون می آمدیم و صدای ترانه آذری چنگیز حبیبیان هنوز در کوچه می ریخت و آرزو می کردیم ای کاش بابای ما هم پراید داشت.
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
17.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶⚡️فرازهای زیبا و آسمانی⚡️🎶
🌸 مرحوم #محمد_صدیق_منشاوی
[📖] : سوره #انعام
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 مرحوم #محمد_صدیق_منشاوی
[📖] : سوره انعام (103…73)
[🇱🇾] : کشور لیبی
[📆] : بتاریخ (سال 1960)
[🔊] : کیفیت صدا (عالی)
[🎶] : مقامات بکار رفته در این تلاوت زیبا بترتیب :
از ابتدا تا دقیقه 04:37 (بیات)
از دقیقه 04:52 تا 07:07 (رست)
از دقیقه 07:25 تا 13:05 (بیات)
از دقیقه 13:07 تا 21:23 (صبا)
از دقیقه 21:39 تا 26:06 (رست)
از دقیقه 26:19 تا 31:20 (چهارگاه)
از دقیقه 31:36 تا 33:02 (رست)
از دقیقه 33:26 تا 40:10 (سگاه)
از دقیقه 40:30 تا 44:24 (رست)
از دقیقه 44:26 تا 46:30 (چهارگاه)
از دقیقه 46:47 تا 53:30 (رست)
از دقیقه 53:33 تا آخر (بیات)
🔀 ترکیبات :
مقام صبا (±بیات)
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
20.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶⚡️فرازهای زیبا و آسمانی⚡️🎶
🌸 مرحوم #مصطفی_اسماعیل
[📖] : سوره #نحل
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 مرحوم #مصطفی_اسماعیل
[📖] : سوره نحل (91…51)
[📆] : بتاریخ (سال 1963)
[🔊] : کیفیت صدا (عالی)
[🎶] : مقامات بکار رفته در این تلاوت زیبا بترتیب :
از ابتدا تا دقیقه 33:06 (بیات)
از دقیقه 33:18 تا 36:50 (صبا)
از دقیقه 37:06 تا 40:25 (بیات)
از دقیقه 40:36 تا 46:16 (حجاز)
از دقیقه 46:30 تا 49:33 (سگاه)
از دقیقه 49:37 تا 54:32 (رست)
از دقیقه 54:36 تا 57:28 (چهارگاه)
از دقیقه 57:42 تا 65:30 (رست)
از دقیقه 65:44 تا 68:30 (چهارگاه)
از دقیقه 68:31 تا 69:15 (رست)
از دقیقه 69:24 تا آخر (بیات)
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn