35.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈استاد سعید ثنایی
👈👈شماره ۱
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
35.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈استاد سعید ثنایی
👈👈شماره ۲
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
31.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈استاد سعید ثنایی
👈👈شماره ۳
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
33.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈استاد حمید ثنایی
👈👈شماره ۱
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
33.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈استاد حمید ثنایی
👈👈شماره ۲
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
23.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈استاد حمید ثنایی
👈👈شماره ۳
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
روی پرده ی کعبه؛
این آیه حک شده است:
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِــیمُ
و من هنوز و تا همیشه
به همین یک آیه دلخوشم:
"بندگانم را آگاه کن که
من بخشندهی مهربانم"
اگر همه ما تنها در حد اینکه
در میوه فروشی میوهای خراب را کنار میزنیم تازهها و سالمترها را جدا میکنیم، افکار منفی را کنار میزدیم و فقط افکار زیبا رنگارنگ، سالم و هر آنچه که انرژی بخش است را به ذهن خود راه میدادیم،
هر روزمان پر از هیجان
دلهایمان پر از امید و معجزهها مانند باران بر سرمان میریختند❤️🌹
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
فخر رازی از مفسران قرآن کریم میگوید:
مانده بودم «لفی خسر» را چگونه معنا کنم
از بس فکر کردم خسته شدم و با خود گفتم
بروم سراغ سورههای دیگر تا فرجی شود
نقل میکند روزی گذرم
به بازار افتاد و دیدم کسی
با التماس فراوان به مردم میگوید:
مردم رحم کنید به کسی که
سرمایه اش در حال آب شدن هست
و داره نابود میشه
نگاه کردم دیدم او یخ فروش است
یک قالب یخ آورده، هوا هم گرم است
و یخ هم در حال آب شدن،
و او التماس میکند از مردم که
از من یخ بخرید
من معنای «لفی خسر» را در سوره عصر
از این یخ فروش فهمیدم
ما هم لحظه به لحظه یخ زندگیمان
در حال آب شدن است
اما قدر این نعمتها و فرصت های ناب را
نمی دانیم و درک نمی کنیم
مگر زمانی که دیر میشود
و جز افسوس کاری از ما ساخته نیست...
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈داستان فقیه شدن با شنیدن یک سوره!
👈استاد قرائتی
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
🦋اگر خدا بخواهد...
اگر خدا بخواهد اشرف مخلوقات، پیامبر(ص) را در غار با سست ترین خانه «أوهن البیوت» که همان تار عنکبوت است حفظ میکند!
اگر خدا بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ»، به وسیله ی آب که به آن مینازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، غرق میکند.
اگر خدا بخواهد درخت خشک، میوهدار میشود؛ «وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا»
اگر خدا بخواهد برادران یوسف او را به ته چاه می اندازند، اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا اما او عزیز و حاکم مصر میشود.
اگر خدا بخواهد ابراهیم را از آتش سخت نمرود نجات میدهد،
قُلْنا يا نارُ کُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلي إِبْراهيمَ ما خطاب كرديم كه اي آتش سرد و سالم براي ابراهيم باش.
با خدا باش پادشاهی کن
📚آیات سوره انبیا، عنکبوت، توبه
شبتون خدایی 🌙
حال دلتون خوب
در پناه خدا
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_سی_و_نهم
🔹آخرین تقاضای اسماعیل علیه السلام «۳»🔹
پروردگار بر ضعف ابراهیم ترحم و خواسته او را اجابت کرد و اندوه او را برطرف ساخت. سپس خطاب آمد، ای ابراهیم! «آنچه که در رؤیا از تو خواسته بودیم انجام دادی و اخلاص و تسلیم خود را ثابت کردی و ما بدین طریق نیکوکاران را پاداش می دهیم».
اسماعیل و ابراهیم علیهما السّلام از پیروزی خود، شاد و از نجات خویش خرسند گشتند.
خدای را ستایش کردند که بلا را از آنان برطرف ساخته و اندوهشان را زدوده است.
اسماعیل و ابراهیم اجر و پاداش اطاعت خود را به بهترین وجه دریافتند و پس از این امتحان، روحشان اطمینان و ایمانشان ثبات بیشتری یافت و در یقین خود راسخ تر شدند، زیرا این حادثه امتحان آشکاری بود. خدا اسماعیل را با ذبح قربانی بازخرید و آن را فدیه او نمود، ابراهیم چون آن حیوان را نزد خود دید متوجه آن گشت و با همان کاردی که گلوی اسماعیل را نبریده بود به طرف فدیه اسماعیل حرکت کرد و بر گلوی قربانی کشید و بی درنگ آن را ذبح کرد و زمین را از خون آن رنگین ساخت و بدین وسیله فدیه اسماعیل انجام یافت و خونش محفوظ ماند.
از آن روز سنت قربانی دستور واجبی برای مسلمانان شد و همه ساله حاجیان به یاد ذبح اسماعیل علیه السّلام و تجلیل از گذشت و فداکاری او، قربانی می کنند.
#آخرین_تقاضای_اسماعیل علیه السلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈تصویر گری زیبای قرآن
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
🔘 #حکایتبسیارزیبااا
مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود
و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد.
یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت:
میخواهم گوسفندانم را بفرپوشم چون میخواهم به مسافرت بروم.
و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم.
پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد.
چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت.
چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید.
در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند.
هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد.
چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند.
لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد.
تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت:
با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟
چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن.
تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند.
اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت.
تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد .
هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند.
صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت.
در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد .
تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟
مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند.
و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند.
آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند .
هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد.
چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟
چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود.
تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت:
خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی.
در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد.
این معنی روزی حلال است
الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان
و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ 🍏🍏
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
▪️فاطمیه و امام حسن علیه السلام
مادر پیر و قد کمان چه کند؟
مرد می داند این زمان چه کند
حسنم مردباش، گریه نکن
محرم درد باش،گریه نکن
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
✨﷽✨
🔅 مرحوم حاج اسماعیل #دولابی:
💠 ما مثل بچهای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور میکنند.
🔺 بچه شیفته ویترین مغازهها میشود و دست پدر را رها میکند و در بازار گم میشود. وقتی هم متوجه میشود که دیگر پدر را نمیبیند، گمان میکند پدرش گم شده است؛ در حالی که در واقع خودش گم شده است.
🔸 انبیاء و اولیاء، پدران خلقاند و دست خلائق را میگیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق، شیفته متاعهای دنیا شدهاند. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشتهایم.
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
سوره_یوسف_مرحوم_شحات_محمد_انور_کانال_آپارات_تلاوتهای_عائلة_الشحات.mp3
20.14M
🌸 مرحوم شحات محمد انور
[📖] : سوره یوسف (29…7)
[📆] : بتاریخ (سال 1369)
[🇮🇷] : کشور #ایران (تهران)
[🔊] : کیفیت صدا (خوب)
[🎶] : مقامات بکار رفته در این تلاوت زیبا بترتیب :
از ابتدا تا دقیقه 04:55 (بیات)
از دقیقه 05:07 تا 09:26 (رست)
از دقیقه 09:43 تا 11:36 (چهارگاه)
از دقیقه 11:47 تا 19:00 (سگاه)
از دقیقه 19:09 تا 22:28 (حجاز)
از دقیقه 22:39 تا 27:42 (بیات)
از دقیقه 27:53 تا 30:09 (صبا)
از دقیقه 30:08 تا آخر (بیات)
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌چه فرازی به به
✳ استاد سید مصطفی حسینی
💢بقره ۳۱
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 استاد مرحوم شحات محمد انور در این مقطع تلاوت زیبا ، مقام عجم را اجرا کرده اند.
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 | تلاوتی ملکوتی با صدای حنجرة الباکیه استاد مرحوم محمّد صدّیق منشاوی
📖 | سوره مبارکه لقمان
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
🎶 | #مقام_بیات
32.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫💫💫💫💫
تلاوت تقلیدی قاری قرآن از استاد نعینع که در حضور خود استاد تلاوت می کند و باعث شعف استاد شده 😍😍😍😍
بسیار زیبا 👌
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn