استاد راغب مصطفی غلوش 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ✨ سوره مبارکه حــــــشر{۱۸تا۲۴} استاد #متولی_عبدالعال 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

❤️یک نفس زیبا و آرامش‌بخش از استاد محمد صدّیق منشاوی 📖#سوره_مبارکه_انفـطار، دو آیه آخر سوره 🎼مقام: «بـیـات» 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

حکایت خرید کاهوهای پلاسیده علامه طهرانی می فرماید: یکى از رفقاى نجفى ما که فعلًا از اعلام نجف است براى من مى ‏گفت: من یک روز به دکّان سبزى فروشى رفته بودم، دیدم مرحوم قاضى خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است؛ ولى به عکس معهود، کاهوهاى پلاسیده و آنهائیکه داراى برگهاى خشن و بزرگ هستند بر مى ‏دارد. من کاملًا متوجّه بودم؛ تا مرحوم قاضى کاهوها را به صاحب دکّان داد و ترازو کرد، و مرحوم قاضى آنها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آنوقت طلبه جوانى بودم و مرحوم قاضى مَرد مُسنّ و پیرمردى بود، به دنبالش رفتم و عرض کردم: آقا من سؤالى دارم! شما به عکس همه، چرا این کاهوهاى غیر مطلوب را سوا کردید؟! مرحوم قاضى فرمود: آقا جان! این مرد فروشنده، شخص بى بضاعت و فقیرى است، و من گاهگاهى به او مساعدت مى‏ کنم؛ و نمى ‏خواهم چیزى به او بلا عوض داده باشم تا اوّلًا عزّت و شرفِ آن شخص از بین نرود؛ و ثانیاً خداى ناخواسته عادت کند به مجّانى گرفتن؛ و در کسب هم ضعیف شود و براى ما فرقى ندارد کاهوى لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ و من مى ‏دانستم که اینها بالاخره خریدارى ندارد، و ظهر که دکّان خود را مى ‏بندد به بیرون خواهد ریخت، لذا براى عدم تضرّر او مبادرت به خریدن کردم. 📚 مهر تابان ص 20. 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

💌فرازی #خاص پسند و زیر عرشی ✳استاد محمد #رفعت 💢سوره #کهف 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

تو روز قیامت حساب بنده ها با کیه؟ 🎙️آیت الله مجتهدی (ره) 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

#عبدالباسط 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

🎥سه عامل بی برکتی در زندگی انسان -اول تارک الصلوة بودن -دوم استطاعت مالی و بجا نیاوردن حج -سوم عاق والدین! 👤شیخ احمد کافی ــــــــــــــ👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

💌تلاوتی بسیار زیبا ✳استاد #مصطفی_اسماعیل 💢سوره #قاف 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

#حکایت_ناب شخصي نزد سقراط رفت و گفت: گوش کن مي خواهم چيزی برايت تعريف کنم. دوستي به تازگي در مورد تو مي گفت....  سقراط حرف او را قطع کرد و گفت:  قبل از اينکه تعريف کني، بگو آيا حرفت را از ميان سه صافي گذرانده اي يانه؟  - کدام سه صافي؟  - اول از ميان صافي واقعيت. آيا مطمئني چيزي که تعريف مي کني واقعيت دارد؟  -نه. من فقط آن را شنيده ام. شخصي آن را برايم تعريف کرده است.  - سقراط سري تکان داد و گفت: پس حتما آن را از ميان صافي دوم يعني خوشحالی گذرانده اي مسلما چيزي که مي خواهي تعريف کني، حتي اگر واقعيت نداشته باشد، باعث خوشحالي ام مي شود. - دوست عزيز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.  - بسيار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمي کند، حتما از صافي سوم، يعني فايده، رد شده است. آيا چيزي که مي خواهي تعريف کني، برايم مفيد است و به دردم مي خورد؟  - نه، به هيچ وجه!  سقراط  گفت: پس اگر اين حرف، نه واقعيت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفيد، آن را پيش خود نگهدار و سعي کن خودت هم زود فراموشش کنی... 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn

م 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn