#طنز
به محض اینکه اذان ظهر رو میگن،حیف نون شروع میکنه به خوردن؛
بهش میگن:چرا میخوری هنوز اذان و نگفتن!😱
میگه پس این چیه صداش داره میاد؟🤨
میگن :اذان ظهر بووود!
میگه:عهههه!..چقدر شبیه اذان مغرب بود!
😁😁😁😂
پیشاپیش عیدتون مبارک
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
#طنز
خبر فوری ❌⭕️مدارس اسرائیل از فردا تا اطلاع ثانوی در بستر شاد برگزار میشود.😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز؛ سوسک در مناره 😂
🎙 استاد حاج احمد ابوالقاسمی :
بالای مناره پخش زنده #اذان داشتم که چشمم افتاد به یک سوسک 🦗
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
زرنگی در حد لالیگا:)))))
#طنز🌱🌱🌱
اتفاق جالبی که سال ها پیش در اتوبان اصفهان رخ داده:
یک اصفهانی توی اتوبان با سرعت 180 کیلو متر در ساعت می رفته که پلیس با دوربینش شکارش می کند و ماشینش رو متوقف می کند. پلیس میاد کنار ماشین و میگه گواهینامه و کارت ماشین !
اصفهانی با لهجه ی غلیظی میگه:
من گواهینامه ندارم. این ماشینم مالی من نیست.
کارتا ایناشم پیشی من نیست.
من صاحب ماشینا کشتم جنازاشم انداختم تو صندوق عقب. چاقوشم صندلی عقب گذاشتم. حالاوم داشتم میرفتم از مرز فرار کونم که شوما منو گیریفتین.
مامور پلیس که حسابی گیج شده بود بی سیم می زنه به فرماندش و عین قضیه رو گزارش میدهد و در خواست کمک فوری می کنه فرمانده اش هم به او می گه که کاری نکند تا او خودشو برسونه.
فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل می رسوند و به راننده اصفهانی می گوید:
-اقا گواهینامه؟
اصفهانی گواهینامه اش رو از تو جیبش در میاره و میده به فرمانده.
فرمانده می گه اقا کارت
ماشین؟
اصفهانی کارت ماشین که به نام خودش بوده در میاره و می دهد به فرمانده.
فرمانده که روی صندوق عقب چاقویی پیدا نکرده عصبانی دستور می دهد تا راننده در صندوق عقب را باز کند.
اصفهانی در صندوق رو باز می کند و فرمانده می بینه که صندوق هم خالیست .
فرمانده که حسابی گیج شده بود به اصفهانی میگه "پس این مامور ما چی میگه؟"
اصفهانی گفت :
چی میدونم والا جناب سرهنگ، لابد الانم می خواد بگه من 180 تا سرعت می رفتم!
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
آقا دیب داری ...؟ :)))🌱
#طنز
یارو زبونش می گرفته، می ره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟ کارمند داروخونه می گه: دیب دیگه چیه؟ یارو جواب می ده: دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
کارمنده می گه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم. چی هست این دیب؟
یارو می گه: بابا دیب، دیب!
طرف می بینه نمی فهمه، می ره به رئیس داروخونه می گه.
اون میاد می پرسه: چی می خوای عزیزم؟
یارو می گه: دیب!
رئیس می پرسه: دیب دیگه چیه؟
یارو می گه: بابا دیب دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه می گه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟
یارو می گه: آره بابا. خودم دائم مصرف دارم. شما نمی دونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری می کنه، نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه…
یکی از کارمندای داروخونه میاد جلو و می گه: یکی از بچه های داروخونه مثل همین آقا زبونش می گیره. فکر کنم بفهمه این چی می خواد. اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.
می رن اون کارمنده رو میارن. وقتی می رسه، از یارو می پرسه: چی می خوای؟
یارو می گه: دیب!
کارمنده می گه: دیب؟
یارو: آره.
کارمند: که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟
یارو: آره.
کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی می خوای؟!
همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد. کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.
همه جمع می شن دور اون کارمند و با کنجکاوی می پرسن: چی می خواست این؟
کارمنده می گه: دیب!
می پرسن: دیب؟ دیب دیگه چیه؟
می گه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی می شه و می گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟
کارمنده می گه: تموم شد. آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!...
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
#طنز
سه تا رفيق با هم ميرن رستوران ولے بدون يہ قرون پول.
هر ڪدومشون يہ جايے ميشينن و يہ دل سير غذا ميخورن.
اولے ميرہ پاے صندوق و ميگه:
ممنون غذاے خوبے بود اين بقيہ پول مارو بدين بريم.
صندوقدار : ڪدوم بقيہ آقا؟ شما ڪہ پولے پرداخت نڪردي.
ميگہ يعنے چے آقا خودت گفتے الان پول خرد ندارم بعد از صرف غذا بهتون ميدم.
خلاصہ از اون اصرار از اين انڪار ڪہ دومے پا ميشہ و رو بہ صندوقدار ميگه: آقا راست ميگن ديگه، منم شاهدم . وقتے من ميزمو حساب ڪردم ايشون هم حضور داشتن و يادمہ ڪہ بهش گفتين بقيہ پولتونو بعدا ميدم.
صندوقدارہ از ڪورہ در رفت و گفت: شما چے ميگے آقا ، شما هم حساب نڪردي!
بحث داشت بالا ميگرفت ڪہ ديدن سومے نشستہ وسط سالن و هے ميزنہ توے سرش.
ملت جمع شدن دورش و گفتن چے شده؟
گفت: با اين اوضاع حتما ميخواد بگہ منم پول ندادم.
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#طنز
آموزش زبان مشهدی در صدا سیما😂
👈مدرسه قرآن و عترت
https://eitaa.com/madrese_msn