eitaa logo
مدرسه قرآن و عترت(تلاوتها و حکایتها )
3.8هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
463 فایل
🌹تمام فعالیت‌های این کانال نذر فرج آقا صاحب الزمان است؛👌حضور هيچ کس در این کانال اتفاقی نیست استفاده ازپست‌ های این کانال به هر صورت که دلتون بخواد‌ آزاد است ادمین‌ ها: آقای یاسین غلامی آقای جواد ایمانی @imani093
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹قوم لوط تمایلی به دختران او ندارند «1»🔹 لوط مخفیانه خود را به میهمانان رساند و با آغوش باز از آنان استقبال کرد و با روی خوش آنان را پذیرفت، سپس آنان را به دنبال خود به سوی خانه فراخواند، او پیشاپیش آنان، به راه خود ادامه می داد، ولی بیم و نگرانی لحظه ای او را آسوده نمی گذاشت و می ترسید که قوم از ورود میهمانان او باخبر و از وضع آنان آگاه گردند و به سمت او و میهمانانش هجوم برند، در این صورت لوط به تنهایی قدرت دفاع از میهمانان را ندارد و هیچ خویشاوند و نزدیکی هم ندارد که از تجاوز و بی شرمی قوم جلوگیری کنند. با اینکه لوط در این افکار غوطه ور بود، میهمانان خود را به منزل خویش برد و در کتمان موضوع کوشید و برای جلوگیری از افشاء خبر، خود لوط هم از دید مردم پنهان شد، اما متأسفانه همسر لوط که همفکر قوم خود بود، خبر ورود میهمانان جدید را منتشر و قوم را مطلع ساخت. بدنبال اعلام این خبر، قوم شتابان و با شادی و خرسندی و پای کوبان به طرف منزل لوط روان شدند، لوط چون دید مردم با چنین حرص و ولع و به قصد کار ناشایست با میهمانان او آمده اند، ناگزیر تقوا و پرهیزکاری را به آنان یادآور شد و از آنان خواست تا از کردار ناشایست خود بپرهیزند و از فسق و فحشاء دوری کنند و دست از اعمال زشت خود بشویند. ولی این قوم، جنایتکار و کوته فکر و کافرانی گمراهند و به همین جهت به پند و اندرز لوط گوش ندادند و تسلیم رأی وی نشدند، لوط ناچار برای دفاع از میهمانان درب منزل را به روی قوم بست، و مانع امیال نامشروع ایشان شد. (ادامه دارد...) 👈مدرسه قرآنی من https://eitaa.com/madrese_msn
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹شهر آرزوهای یعقوب«۲» 🔹 یعقوب علیه السّلام مسیری طولانی و بیابانی سوزان را پشت سر گذاشته و اکنون در سرزمین ابراهیم است. همان سرزمینی که رسالت ابراهیم را مژده داد و خورشید شریعت وی از آن طلوع گردید. یعقوب به شهر دایی خود وارد شده است، به سرزمینی که آرزوی آن را داشت، رسیده است. این همان شهری است که به امید آن بیابانها را در نوردیده، پس باید بپاس عنایت خدا و اعتراف به توفیق و هدایت خویش سجده شکر بجا آورد. یعقوب غریب، وارد شهر شد و با رویی گشاده و لحنی ملایم از رهگذران پرسید: آیا کسی هست که لابان فرزند بتوئیل را بشناسد؟ گفتند: آیا کسی هست که لابان برادرزن اسحاق پیغمبر را نشناسد. او بزرگ خاندان خویش و زعیم ایشان است، لابان صاحب این گله های گوسفند است که در این ریگزارها چون سیل روانند. (ادامه دارد...) 👈مدرسه قرآنی من https://eitaa.com/madrese_msn
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹اجرای نقشه علیه یوسف علیه السّلام «۱» 🔹 یعقوب دوازده پسر داشت، که دو نفر از آنها یوسف و بنیامین از یک مادر بودند، که راحیل نام داشت، یعقوب نسبت به این دو پسر مخصوصا یوسف محبت بیشترى نشان مى ‌داد، زیرا اولا کوچک ترین فرزندان او محسوب مى‌ شدند و طبعا نیاز به حمایت و محبت بیشترى داشتند، ثانیا طبق بعضى از روایات مادر آنها راحیل از دنیا رفته بود، و به این جهت نیز به محبت بیشترى محتاج بودند، از آن گذشته مخصوصا در یوسف، آثار نبوغ و فوق العادگى نمایان بود، مجموع این جهات سبب شد که یعقوب آشکارا نسبت به آنها ابراز علاقه بیشترى کند. (ادامه دارد...) علیه السّلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى 👈مدرسه قرآن و عترت https://eitaa.com/madrese_msn
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹خدای ابراهیم علیه السّلام🔹 مخالفین ابراهیم اقرار کردند که بتها حاجت هایشان را نمی شنوند، مالک ضرر و نفعی نیستند و اعتراف کردند که فقط به جهت پیروی از نیاکان خود به عبادت بت پرداختند و با این منطق ضعیف و پوسیده، اصرار به پرستش بتها و برحق دانستن آنها داشتند. آنان معتقد بودند که باستانی بودن این عقیده دلیلی است بر این که بت شایسته احترام و سزاوار تعظیم است و بدین طریق ثابت کردند که از رأی صحیح و فکر روشن محروم هستند. ابراهیم علیه السّلام به آنان گفت: «بی تردید شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودید.» قوم او با احساس عجز در برابر برهان قوی و استدلال محکم ابراهیم، وی را خطاب قرار داده و گفتند: آیا تو نقص تراشی برای خدایان ما و بدگویی از بتهای ما را از روی اراده انجام می دهی، یا اینکه با ما شوخی می کنی؟ ابراهیم علیه السّلام در پاسخ آنان گفت: من حرف بی مورد نمی زنم و تصمیم من کاملا جدی است. زیرا من با دینی استوار و به قصد هدایت و معرفی خداوند به سوی شما فرستاده شده ام، آن خدایی که سزاوار عبادت و خالق آسمانها و زمین است، اداره کننده امور جهان و حافظ وضع زمین و آسمان است، ولی این بتها که شما می پرستید، مالک نفع و ضرری نیستند. اینها سنگهای سخت و ناهموار و چوبهای متکی به دیوارند، بر شما واجب است از عبادت این اجسام بپرهیزید، از تواضع برای این بتها دست بکشید، از فتنه شیطان و اغفال او بترسید، با عقل خود فکر کنید و با چشم بصیرت ببینید، شاید هدایت گردید. بدانید که من در نفی عبادت بت ها بر شما سبقت گرفتم و قبل از شما به جدایی از آنها مبادرت کردم، اگر این کار ضرر و خطری داشت و بتها قدرت بر این کار داشتند ابتدا به من ضرر و صدمه ای وارد می شد و اگر صاحب درک و قدرت بودند، تاکنون مرا هدف خویش قرار داده بودند. ابراهیم علیه السّلام به بیان آثار بی نظیر و نیروی لایزال و ابدی خداوند پرداخت تا بلکه قوم حکمت و قدرت خدا را دریابند و فرق آشکار و تفاوت واضح را که بین خدای ابراهیم و بتهای مصنوع دست بشر وجود دارد، درک کنند. ابراهیم علیه السّلام به آنان گفت: «در پرستش بتها و تقلید از پدران خود اندیشه کنید و بدانید که من تنها خدای یکتا پروردگار جهانیان را می پرستم و با این بتها و پرستش آنها سخت مخالفم. خدای جهانیان مرا خلق کرده و هدایتم می کند. خدایی که مرا غذا می دهد و سیراب می کند و آنگاه که بیمار شوم شفایم می دهد، اوست که چون جان مرا بستاند دوباره زنده ام می گرداند. آن خدایی که من به او امید دارم در روز جزا گناهان مرا ببخشد.» 👈مدرسه قرآنی من https://eitaa.com/madrese_msn