🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_بیست_و_هشتم
🔹ابراهیم علیه السّلام در مصر! «2»🔹
ساره را به کاخ سلطنتی مصر بردند و با بهترین لباسها و زیورها آراستند ولی ساره اعتنایی به زر و زیور درخشان ندارد، توجهی به این لباسهای فاخر و فریبنده نمی کند، ناز و نعمتی که او را فراگرفته مورد توجه او نیست، جاه و جلال و زندگی شاهانه را نادیده گرفته و با رد تمام این مظاهر دنیوی، وفاداری نسبت به همسر خود را از یاد نبرده است و حفظ دین خویش را به فراموشی نسپرده است. فکر همسر و غم و اندوه جدایی چنان بر ساره مستولی گشت که او را گوشه نشین و منزوی ساخت. آنگاه که پادشاه مصر وارد اطاق ساره شد، او را در ناراحتی و اندوه یافت، لذا تصمیم گرفت از حزنش بکاهد و وحشت او را تسکین دهد و او را با خود مأنوس سازد ولی ساره با ناراحتی خود را کنار کشید و اظهار تنفر نمود.
حاکم مصر ناچار با شرمندگی از ساره روی برتافت و پریشانی و آشفتگی شدیدی در خود احساس کرد. اما بار دیگر اراده کرد نزدیک ساره گردد ولی باز اضطراب و آشفتگی او را از حرکت بازداشت بار سوم اراده کرد قدمی به سوی ساره بردارد ولی باز اضطراب و پریشانی در وی ظاهر گشت و در خود ترسی از ساره احساس نمود و ناچار به بستر خویش پناه برد و به استراحت پرداخت تا شاید این ترس و اضطراب از او زایل شود. او در عالم رویا بر حقیقت امر آگاه شد و فهمید که ساره شوهر دارد و باید او را آزاد و به حال خود واگذارد و از تعدی و تجاوز خود دست بردارد.
آنگاه که زمامدار مصر از خواب برخواست، دید که چاره ای جز آزادی ساره ندارد، لذا هاجر را برای خدمتگزاری ساره به او بخشید و او را تسلیم شوهرش ساخت.
راستی آیا مصیبتی شدیدتر و محنتی سخت تر از این قابل تصور است؟! مرد غریبی برای طلب روزی خویش به سرزمینی کوچ کند ولی همسر او را بربایند و میان ایشان جدایی افکنند، ولی ابراهیم خاطری مطمئن داشت، زیرا آن خدایی که او را از گزند شعله آتش نجات داده، همسرش را نیز از لکه ننگ محفوظ می دارد و از تعدی و تجاوز نجاتش می بخشد.
ابراهیم علیه السّلام به خواست خدا تا مدتی در مصر رحل اقامت افکند. او مردی ملایم، مهربان و سازگار و صبور و در کارها، بسیار پرحوصله و با پشتکار بود. به همین خاطر ثروت سرشار اندوخت و دارای شهرت بسیار گشت. ولی گروهی از قوم او بر نفوذ اجتماعی و محبوبیت وی حسد بردند و از وسعت مالی او ناخرسند گشتند و به فکر آزار و اذیت او افتادند.
ابراهیم نقشه آنان را دریافت و تصمیم گرفت از سرزمین مصر کوچ کند. او مصر را به قصد فلسطین (همان سرزمین مقدسی که آن را وطن خود می دانست و مدتی طولانی در آن اقامت داشت) ترک گفت و شبانه به فلسطین وارد شد.
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_ابراهیم علیه السلام #قسمت_بیست_و_نهم
🔹ولادت اسماعیل علیه السّلام🔹
(حضرت اسماعيل(ع) فرزند بزرگ حضرت ابراهيم(ع) و جدّ اعلاى پيامبر خاتم(ص) و ملقّب به ذبيح اللّه است. هجرت به سرزمین مکه به همراه مادر خود هاجر، به وجود آمدن چشمه زمزم به برکت وی، ذبح کردن وی توسط پدرش و ساخت خانه کعبه از مهمترين رویدادهای زندگانی وی هستند)
ابراهیم به اتفاق همسرش ساره و کنیز وی هاجر در حالی که اغنام و حیوانات خود را به همراه می بردند رهسپار فلسطین شدند. آنها با مال و ثروت سرشاری که اندوخته بودند در بین قبیله خود و عده انگشت شماری که به او گرویده بودند، اقامت گزیدند.
ساره همسر ابراهیم علیه السّلام عقیم بود و باردار نمی شد و از اینکه شوهر مهربان خود را علاقمند به فرزند می دید نیز رنج می برد و به علاوه خود در سنی بود که دیگر امیدی به فرزند نداشت و دوره باروری او گذشته بود لذا پریشان و مضطرب بود. همین فکر بود که ساره را ناگزیر ساخت به ابراهیم پیشنهاد نماید که با کنیزش ازدواج کند. زیرا هاجر زنی مهربان و شایسته، دلسوز و امین است و شاید فرزندی از هاجر بدنیا آید که زندگی این زن و شوهر را نیز رونقی بخشد و رنج تنهایی و تلخی سکوت زندگی آنان را برطرف سازد، ابراهیم پیشنهاد ساره را پذیرفت و با رای وی موافقت نمود.
چون ساره، هاجر را به ابراهیم علیه السّلام بخشید به زودی از هاجر فرزند شایسته ای، متولد شد که او را اسماعیل نام نهادند.
روح ابراهیم علیه السّلام شاد و چشمش از دیدار فرزند منور گشت و در این شرایط ساره نیز در خرسندی ابراهیم شریک شد و روزگاری چند در شادی و طراوت او سهیم بود، اما سرانجام حس حسادت به قلب ساره راه یافت و طوفانی سخت از اندوه و غم او را احاطه کرد و کوران این تشویش و اضطراب دامان زندگی آنان را نیز در بر گرفت، محیط آرام و سکوت دلپذیر آنان را درهم شکست و پریشانی خاطر بر ساره مستولی شد، غم و اندوه، ابر تاریکی در مقابل دیدگان ساره به وجود آورده بود و او دیگر طاقت دیدن اسماعیل و تحمل هاجر را نداشت.
اکنون کانون قلب ساره منقلب و در تشویش است: افسوس می خورد، محزون است و خود را سرزنش می کند. ساره دارویی برای درمان روح خود نمی یابد و برای بهبودی درد خود غیر از جدایی اسماعیل و هاجر راهی ندارد، پس در فکر تبعید این مادر و فرزند افتاد و بدنبال همین فکر بود که از شوهر خود خواهش کرد هاجر و طفل او را به دورترین مکان ها و به جایی ببرد که صدای این مادر و فرزند به گوش او نرسد و از عذاب دیدن آنها در امان باشد.
#ولادت_حضرت_اسماعیل_علیه_السلام
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه
پ.ن: دقت کنید توی این کتاب علت هجرت هاجر رو حسادت ساره می داند.
ولی این ظاهرا اختلافیه و عده ای انتساب حسادت رو صحیح نمیدانند.
در کل قضاوتی صورت نگیره بهتره و ما هم مطلب رو فقط از کتاب نقل کرده ایم.
◉●◉✿ا✿◉●
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
✨﷽✨
🍃پندانه
نام: انسان
نام خانوادگی: آدمی زاد
نام پدر: آدم
نام مادر: حوا
لقب: اشرف مخلوقات
نژاد: خاکی
صادره: دنیا
مقصد: آخرت
ساکن: کهکشان را شیری، منظومه شمسی زمین
منزل: استیجاری
ساعت حرکت پرواز: هر وقت خداوند صلاح بداند
مکان: بهشت اگر نشد جهنم
وسایل مورد نیاز :
1- دو متر پارچه (کفن)
2- عمل نیک
3- انجام واجبات
4- امر به معروف و نهی از منکر
5- دعای والدین و مومنین
6- نماز اول وقت
7- ولایت ائمه اطهار
از آوردن بار اضافه از قبیل: حق الناس، غیبت و تهمت و غیره خودداری نمایید. جهت یادگاری قبل از پرواز از اموال خود بین فرزندانتان به عدالت تقسیم کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه فرمایید.
🔻 با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید :
( سوره بقره/186 ) (سوره نسا/45) (سوره توبه/12 9) (سوره اعراب/55)
سرپرست کاروان: حضرت عزراییل
تهیه و تنظیم: سرنوشت الهی
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅از خدا بخواهیم برساند صاحب کار را...
🤲اللهم عجل لولیک الفرج
🔰#آیت_الله_بهجت
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈تصویر گری زیبای قرآن
👈👈شماره ۶
👈👈👈سوره بقره
👈مدرسه قرآنی من
https://eitaa.com/madrese_msn