#۱
#بخش_اول
"تربیت چه چیز نیست؟"
تربيت اخلاقی،
آموزش اطلاعات و انتقال پيام های اخلاقی نيست، بلکه فراهم کردن زمينه ای است برای واقعيت یافتن نيکی طبيعت انسان و پيدا شدن و به
کار آمدن وجدان اخلاقی فرد تا او خود با تکيه بر درون مایه های فطری خویش آن چه که خير و فضيلت است کشف کند. در این نوع نگرش به
تربيت،لازم نيست که مربيان برای کودکان فقط درباره ی اهميت دین و اخلاق و یا راستی و درستی داد سخن بدهند و کافی نيست تا آنان را از
اهميت ارزش های اخلاقی در زندگی آگاه سازند.بلکه فراتر از آن باید شرایطی فراهم آورند که کودکان نيازی به دروغگویی و تبهکاری نداشته
باشند و به جای پند و اندرز و همچنين منع کردن و باز داشتن، زمينه ای برای حرکت ، فعاليت، بازی ، نظم و زیبایی دوستی پدید آورند.
#۱
#بخش_اول
"تربیت چه چیز نیست؟"
تربيت اخلاقی،
آموزش اطلاعات و انتقال پيام های اخلاقی نيست، بلکه فراهم کردن زمينه ای است برای واقعيت یافتن نيکی طبيعت انسان و پيدا شدن و به
کار آمدن وجدان اخلاقی فرد تا او خود با تکيه بر درون مایه های فطری خویش آن چه که خير و فضيلت است کشف کند. در این نوع نگرش به
تربيت،لازم نيست که مربيان برای کودکان فقط درباره ی اهميت دین و اخلاق و یا راستی و درستی داد سخن بدهند و کافی نيست تا آنان را از
اهميت ارزش های اخلاقی در زندگی آگاه سازند.بلکه فراتر از آن باید شرایطی فراهم آورند که کودکان نيازی به دروغگویی و تبهکاری نداشته
باشند و به جای پند و اندرز و همچنين منع کردن و باز داشتن، زمينه ای برای حرکت ، فعاليت، بازی ، نظم و زیبایی دوستی پدید آورند.
#۲
#بخش_اول
"تربیت چه چیز نیست؟"
«اولين» مانع فهم تربيت ، مکانيکی و ایستا تلقی کردن آن است.به نحوی که تصور می شود متربی همچون مومی در دست تربيت کننده است
تا به هر شکلی که خواسته باشيم آن را تغيير دهيم. یا اینکه درون متربی را همچون مخزنی بدانيم که باید با مصالح و مواد توليد شدنی نسل
بزرگسال پر شود.
«دومين» مانع فهم تربيت، «محصول مداری» و کالا پنداشتن تربيت است. به این معنی که تصور می رود باید از فرد تربيت شده در جهت تحقق
نيازهای اقتصادی و سياست های اعلام شده جامعه بهره برداری گردد.
«سومين» مانع فهم تربيت، این است که تربيت را یک امر بيرونی ،
تزئينی و اندودی تلقی کنيمچنانچه عده ای معتقدند تربيت عملی است که نسل بالغ درباره نسلی که هنوز قادر به زندگی اجتماعی نيست
معمول می دارد. یا تربيت عبارتست از یک اثر عمدی و یک طرفه از جانب بزرگسال بر روی کودک به منظور سازگار کردن او با قوانين و مقررات
اجتماعی.
«چهارمين» برداشت انحرافی از تربيت، معطوف به هدف تربيت است که تصور می شود برای پرورش هر فرد باید اهدافی از قبل پيش بينی
شده تعيين کرد تا متربی به سوی ان سوق داده شود.حال ان که هدف تربيت در خود تربيت است. مربی باید خود را بر اساس اصالت های
فطری و مقاصد طبيعی و تکوینی متربی که در فرایند شکوفایی و به فعليت رسيدن استعدادهایش کشف می کند مطابقت دهد، نه آنکه متربی
را با اهداف خود همسو کند.
«پنجمين» خطای ادراکی از مفهوم تربيت، در «روش» تربيت است. یعنی عده ای تصور می کنند جریان تربيت باید از طریق ادامه ی آموزش ها،
یاد دهی و اطلاعات بيرونی شکل گيرد. حال آنکه تربيت امری اکتشافی است نه اکتسابی. حتی اگر ما قصد آن را داشته باشيم که متربی را
به سعادت واقعی خود برسانيم باید شرایطی فراهم آوریم تا سعادت خویش را در درون خود کشف کند. نه آنکه ما سعادت را از بيرون برای او
ابداع و اختراع کرده و در اختيار او بگذاریم
#۳
#بخش_اول
"تربیت چه چیز نیست؟"
علاوه بر شناخت موانع فهم تربيت، باید راهها و روش هایی که به تربيت ختم نمی شود و مانع رسيدن به مسيرهای اصلی است مورد
شناسایی قرار گيرد. اهميت آن که چه راههایی به تربيت ختم نمی شود به مراتب مهم تر از راههایی است که به تربيت ختم می شود.
دانستن راههای غلط به یک معنا مهم تر از دانستن راههای درست است.شناختن بيراهه ها ، مفيد تر از شناختن راههای اصلی است.همان
گونه که به لقمان حکيم گذشت و «ادب را از بی ادبان آموخت» به همين ترتيب اگر ندانيم که چه عواملی به «تربيت غلط» می انجامد، نخواهيم
دانست چه عواملی به «تربيت درست» ختم می شود.
به نظر می رسد اگر بخواهيم به کشف معنای تربيت و روش های بنيادی تربيت نزدیک شویم اولين گام، دور شدن از معنای کاذب و روش های
وارونه ای است که در تربيت به کار می بندیم.
#۴
#بخش_اول
"تربیت چه چیز نیست؟"
تربيت به دو گونه است.
یکی بيشتر درباره «ساختن» صدق می کند و آن نوع تربيتی است که در آن جا انسان مانند یک شیء فرض می گردد
که برای منظور یا منظورهایی ساخته می شود و سازنده و صنعتگر هدف خاص خودش را دارد و از ماده ای که می خواهد صنعتی بسازد به
عنوان شیء استفاده می کند و این همان تربيت تصنعی و بی ریشه و غير فطری است.
ولی تربيت واقعی عبارتست از پرورش دادن،یعنی استعدادهای درونی یی را که بالقوه در یک شیء موجود است به فعليت در آوردن،پروردن و از همين جا معلوم می شود که تربيت باید تابع و پيرو فطرت، یعنی تابع و پيرو طبيعت و سرشت شیء باشد. اگر بنا باشد یک شیء
شکوفا شود باید کوشش کرد همان استعدادهایی که در آن هست بروز و ظهور کند.
ترس و تهدید و ارعاب در انسان ها عامل تربيت نيست و تربيت به همان معنی پرورش،یعنی استعدادهای هيچ انسانی را از راه ترساندن، زدن،
ارعاب و تهدید نمی شود پرورش داد. همانطور که یک غنچه گل نمی شود به زور به صورت گل درآورد،مثلا یک غنچه را بکشيم تا گل بشود یا
نهالی را که به زمين کرده ایم و می خواهيم رشد کند،با دست خودمان بگيریم و به زور بکشيم تا رشد بکند، بنابراین همه آنچه درباره جنبه
های سلبی تربيت گفتيم نشان می دهد که تا چه اندازه از جنبه های ایجابی تربيت دور افتاده ایم. لذا ضرورت دارد که بيش از پيش در تمایز
یافتگی آنچه که تربيت نيست و ما آن را تربيت پنداشته ایم تلاش کنيم. در این صورت احتمالا به تعریف درستی از تربيت نزدیک خواهيم شد
#۴
#بخش_اول
"تربیت چه چیز نیست؟"
تربيت به دو گونه است.
یکی بيشتر درباره «ساختن» صدق می کند و آن نوع تربيتی است که در آن جا انسان مانند یک شیء فرض می گردد
که برای منظور یا منظورهایی ساخته می شود و سازنده و صنعتگر هدف خاص خودش را دارد و از ماده ای که می خواهد صنعتی بسازد به
عنوان شیء استفاده می کند و این همان تربيت تصنعی و بی ریشه و غير فطری است.
ولی تربيت واقعی عبارتست از پرورش دادن،یعنی استعدادهای درونی یی را که بالقوه در یک شیء موجود است به فعليت در آوردن،پروردن و از همين جا معلوم می شود که تربيت باید تابع و پيرو فطرت، یعنی تابع و پيرو طبيعت و سرشت شیء باشد. اگر بنا باشد یک شیء
شکوفا شود باید کوشش کرد همان استعدادهایی که در آن هست بروز و ظهور کند.
ترس و تهدید و ارعاب در انسان ها عامل تربيت نيست و تربيت به همان معنی پرورش،یعنی استعدادهای هيچ انسانی را از راه ترساندن، زدن،
ارعاب و تهدید نمی شود پرورش داد. همانطور که یک غنچه گل نمی شود به زور به صورت گل درآورد،مثلا یک غنچه را بکشيم تا گل بشود یا
نهالی را که به زمين کرده ایم و می خواهيم رشد کند،با دست خودمان بگيریم و به زور بکشيم تا رشد بکند، بنابراین همه آنچه درباره جنبه
های سلبی تربيت گفتيم نشان می دهد که تا چه اندازه از جنبه های ایجابی تربيت دور افتاده ایم. لذا ضرورت دارد که بيش از پيش در تمایز
یافتگی آنچه که تربيت نيست و ما آن را تربيت پنداشته ایم تلاش کنيم. در این صورت احتمالا به تعریف درستی از تربيت نزدیک خواهيم شد