برگزاری نمایش توسط گروه نمایش گل نرگس🌼
با تشویق هاتون دوست هاتون رو همراهی کنید.
#نمایشنامه_یک_روز_خوب #ویژه_نیمه_شعبان
نقش_آفرینان
راوی🎤، ۴ فرشته👼، امام عسکری، عمه حکیمه، نرجس خاتون، کودک👬
متن_نمایشنامه📜
فرشته بزرگ: آماده اید؟
سه تا فرشته: بله رئیس!😊
فرشته بزرگ: حرکت می کنیم.🚶
راوی: فرشته ها پرزدن اومدن و اومدن به خونه امام حسن عسکری علیه السلام رسیدن....
فرشته ها: چه خونه قشنگی، چه بوی خوبی میاد، به به....
فرشته بزرگ: هیس، یواش تر صدای ما رو کسی نباید بشنوه....بچه ها!
سه تا فرشته ها: چشم رئیس
فرشته بزرگ: بریم اتاق عمه حکیمه....
راوی: فرشته ها خیلی کنجکاو و با هیجان بودن🤔😍، وارد اتاق عمه شدن، عمه حکیمه دعا می خوند.... فرشته ها بالشون رو به همدیگه زدن و یواش خندیدن تا کسی صداشون رو نشنوه....
فرشته بزرگ: بچه ها بریم اتاق امام حسن عسکری؟
سه تا فرشته ها: چشم رئیس، موافقیم
فرشته بزرگ: شما وارد اتاق نشینا، پشت در بیرون اتاق وایسین تا من بیام
فرشته ها: باشه، قبوله رئیس
راوی: فرشته ها از اینکه به خونه امام حسن اومده بودن خیلی خوشحال بودن.... آخه تو خونه امام همه جا قشنگ بود.... فرشته بزرگ رفت داخل اتاق و برگشت به دوستاش گفت.....
فرشته بزرگ: بچه ها! امام منتظرن تا نوزاد رو ببینن.... ما هم برا همین اومدیم اینجا..... بهتره زودتر بریم اتاق نرجس خاتون
فرشته ها: رئیس معطل نکن ما آماده ایم....
راوی: نیمه شعبان بود، روز جمعه بود، نزدیک بود صبح بشه، فرشته ها تمام شب رو بیدار بودن، ولی خسته نشدن، خوابشون نمی اومد..... همه باهم از کنار در به نرجس خاتون نگاه کردن، فرشته بزرگ گفت.....
فرشته بزرگ: وای بچه ها! اینجا رو ببینید، کنار نرجس خاتون یه گهوارس، نرجس خاتون داره با گهواره حرف میزنه..... دستشو ببینید.....
سه تا فرشته ها: رئیس اینجا واینستیم بریم جلو.....
فرشته بزرگ: بزارین اول من برم جلو شمام آروم و بیصدا پشت سرم حرکت کنید بیایین جلو....
راوی: فرشته ها با خوشحالی اومدن جلو، نگاه به گهواره کردن، نگاه به نرجس خاتون کردن، از بس خوشحال بودن بالهاشونو باز کردن ، دور گهواره چرخیدن و همشون به نی نی و نرجس خاتون سلام کردن..... به به چه نی نی ناز و خوشکلی، چقدر نورانیه، چه صورت مهربونی داره..... 👼😍
فرشته بزرگ: نرجس خاتون اجازه هست ما هر روز بیاییم اینجا نی نی رو ببینیم و باهاش بازی کنیم؟
نرجس خاتون: بله که اجازه هست....
راوی: فرشته ها همینطور داشتن دور گهواره می چرخیدن..... نرجس خاتون داشت نوزاد رو ناز می کرد.....
نرجس خاتون: پسره ناز و قشنگم..... مامان فدای خنده هات بشه..... تو فرشته نجات همه آدمایی..... تو بهترین نی نی خدایی.....
سه تا فرشته ها: رئیس اسم نی نی چیه؟
فرشته بزرگ: الان از نرجس خاتون می پرسیم.....
نرجس خاتون: از پدرش امام حسن عسکری بپرسید.....
راوی: فرشته ها داشتن با نرجس خاتون صحبت می کردن..... عمه حکیمه اومد..... عمه گفت......
عمه حکیمه: نرجس خاتون نی نی رو میاری پدرش میخوان بغل کنن......
نرجس خاتون: عمه جان! شما ببرین دلم میخواد عمه حکیمه هم نی نی رو بغل کنه......
راوی: عمه خوشحال شد..... نی نی رو بغل کرد..... رفت اتاق امام حسن عسکری..... فرشته بزرگ گفت.....
فرشته بزرگ: بچه ها! بدو بدو بال بزنین میریم اسم نی نی رو بپرسیم......
راوی: فرشته ها خیلی زود خودشون رو رسوندن اتاق امام حسن عسکری...... فرشته بزرگ به امام عسکری گفت....
فرشته بزرگ: اسم نی نی مهربون و ناز و خوشکل چیه؟
امام حسن عسکری: اسم فرزندم مهدی است...... کودکم امام دوازدهم است..... در یک روز خوب، او همه دنیا را پر از گل می کند..... پسرم با همه ی بچه ها مهربانی می کند..... او با تمام بچه ها بازی می کند..... به همه بچه ها هدیه و خوراکیه خوشمزه می دهد......
راوی: صحبت امام تموم شد، فرشته ها خوشحال و خندان پرواز کردن و رفتن خونشون......
مواد مورد استفاده:
۱. مقوای سفید و رنگی برای شخصیت های نمایشنامه.....
۲. چسب و سیخ چوبی یا چوب بستنی یا نی برای حرکت دادن شخصیت ها.....
۳. مواد دور ریز شامل: بطری آب، کارتن کیک و بیسکویت و بلوک ساختمان سازی .... برای فضاسازی خونه
۴. عروسک گردان.....
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌈
🌷 کانال مدرسه محازی مهدوی بپیوندید ...👇👇👇
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@https://eitaa.com/madresehmahdavy
┗━━━🎊━━