#الفوائد_الاصوليه
#تنبيهات_الاستصحاب
#الامر_السادس
📌مستثنيات"عدم حجية مثبتات اصول"1⃣:
استثناء اول، خِفاءُ الواسِطِه می باشد که به معنای خفی بودنِ واسطهﻯ عقلی نزد اکثر مردم است. یعنی درصورت کنجکاوی و دقت زیاد می توان آن واسطه را کشف کرد و الا اکثر مردم متوجه آن واسطه نمی شوند و به دلیل خفاء آن واسطه، فکر می کنند این اثر شرعی، مربوط به خود مستصحب است و واسطهﻯ عقلی وجود ندارد.
مرحوم شیخ(ره) می فرماید از آنجا که میزان، نظر عرف است و عرف نیز به دلیل خفاء واسطهﻯ عقلی، متوجه این واسطه نمی شود، استصحاب در این موارد، آثار شرعیِ مترتب بر آن واسطهﻯ عقلی را اثبات می کند.
♻️ مثال خفاء واسطهﻯ عقلی در کلام مرحوم شیخ(ره):
مثالی که مرحوم شیخ(ره) برای خفی بودن واسطه مطرح کرده عبارت است از اثر شرعیِ تنجس ملاقی که بر سرایت رطوبت به ملاقی مترتب می شود. یعنی اگر سرایت رطوبت برای ملاقی حاصل شده باشد، ملاقی، متنجس می شود و إلا صِرف برخورد ملاقی با شیء نجس بدون اینکه سرایتی حاصل شود، موجب تنجس آن نمی شود. پس موضوع اثر شرعی، سرایت است و اگر نسبت به حصول سرایت، شک کنیم و منشأ شک ما این باشد که مثلاً یک ساعت پیش، آن شیء نجس رطوبت زیادی داشت که قطعاً موجب تنجس و سرایت به ملاقی می شد ولی الان بعد از گذشت یک ساعت، نمی دانیم آن رطوبت، به همان وضعیت مُسری بودن باقی است و موجب تنجس ملاقی می شود یا اینکه به قدری کم شده که موجب سرایت نمی شود یا اصلاً خشک شده است، در اینصورت می توانیم استصحاب بقاء آن رطوبت مُسری را جاری کنیم درحالی که اثر شرعی تنجس، مربوط به بقاء آن رطوبت نیست بلکه در حقیقت، مربوط به نفس سرایت است که به معنای انتقال رطوبت مختصر به ملاقی در اثر ملاقات می باشد که لازمهﻯ عقلی بقاء آن رطوبت است.
لذا مرحوم شیخ(ره) می فرماید از آنجا که پس از شک در سرایت، به دلیل عدم وجود حالت سابقهﻯ یقینی برای سرایت، نمی توان استصحاب را در خود سرایت جاری کرد، می توان استصحاب را در رطوبت که منشأ سرایت است، جاری و لازمهﻯ عقلی آن که تحقق سرایت است را مترتب و اثر شرعی تنجس را نتیجه گرفت. چرا که در اینجا واسطه، خفی است و عرف با دیدن رطوبت، انتقال و تنجس را نتیجه می گیرد. لذا از نظر مرحوم شیخ(ره) اصل مثبت در این مثال، به دلیل خفاء واسطه اشکالی ندارد.
❌ردّ خفاء واسطه به عنوان استثناء اصل مثبت در کلام علماء:
اکثر اعلام این استثناء را رد کرده اند و فرموده اند خفاء واسطه، اثری ندارد. به دلیل اینکه جریان استصحاب در موضوعات، صغرای یک کبرای شرعی را درست می کند و آن کبرای شرعی با تحقق موضوع خود به واسطهﻯ تعبد، خود به خود منطبق می شود. درحالی که در این مثال، وقتی صغرای بقاء رطوبت را با استصحاب درست می کنیم، کبرایی برای این موضوع در شرع وجود ندارد که بگوید هرگاه رطوبت در شیء نجس باقی باشد، ملاقی نیز نجس می شود بلکه آن کبرایی که در شرع داریم، این است که هرگاه سرایت در ملاقی تحقق پیدا کند و در اثر ملاقات، رطوبتی در ملاقی پیدا شود، ملاقی نجس می شود. لذا با استصحاب بقاء رطوبت در شیء نجس، صغرایی برای این کبرای موجود در شرع، درست نمی شود. چون بقاء رطوبت در شیء نجس، ربطی به متأثر شدن ملاقی ندارد. بلکه با این استصحاب، صغرایی درست می شود که کبرایی در شرع ندارد. پس این استصحاب چون برای کبرای شرعی، موضوع درست نمی کند، اثری ندارد. چه واسطه، خفی باشد چه واسطه، جلی باشد.
🎙درس خارج اصول آيت الله موسوی جزایری|(١٣٩١/٠٧/١٦).
•┈••✾••┈•
♨️موسسه امام هادي(عليه السلام):
https://eitaa.com/madresetakhasosiemamhadi