🔶🔸وضعیت شیعیان در سه مرحله حکومت سعودی:
🔸مرحله اول(1790-1824): در این دوران شیعیان در تگنا بودند و حکومت وهابی سعودی چندین مرتبه نه تنها به مناطق شیعه نشین عربستان بلکه به مناطقی چون کربلا هم یورش برده و اموال شیعیان را غارت کرده و شیعیان را وادار می کردند تا از اعتقادات وهابی پیروی می کنند.
🔸مرحله دوم(1824-1891): این دوره آرامش و وقفه های نسبی ای را در پی داشت و حاکم سعودی، فیصل بن ترکی درصدد جلب وفاداری مردم حساء و قطیف در آمد و سعی داشت که آرامش و صلح را در میان شیعیان برقرار سازد و اما از آن طرف اجبارهای یکی از علمای وهابی به نام شیخ عبد الرحمن بن حسن الشیخ به ترکی مبنی بر تحمیل اعتقادات وهابی بر شیعیان، کار را سخت می کرد.
🔸مرحله سوم(1902-.......): باز حکومت سعودی در پی باز پس گیری مناطق حساء و قطیف درآمد و هر چند که مردم این مناطق خودشان تسلیم شوند اما باز هم مورد سرکوب و یورش قرار می گرفتند.
عبدالعزیز السعود، معروف به ابن سعود، حاکم سومین مرحله، علمای شیعه حساء را گرد هم آورده بود و آنها را وادار کرده بود که او را به عنوان امیر خود بشناسند و از اصول وهابیت پیروی کنند و شرایط بسیار نسبی ای هم که شیعیان داشتند، تقریبا از آنها سلب شد.
🔶🔸خاستگاه تشیع در عربستان
نظریه ی اکثر قریب به اتفاق شیعیان بر آن است که تشیع همزاد اسلام است و ما اگر این نظریه را بپذیریم، باید ورود تشیع به عربستان را همزمان با ورود پیامبر به عربستان بدانیم اما اگر بخواهیم خاستگاه ورود تشیع به معنای دسته و گروهی مشخص و به طور کلی فرقه ای مشخص با عقاید مشخص به عربستان را بیابیم، ناچارا باید به خاستگاه تشیع در بحرین رجوع کرد.
بحرین امروزه یکی از مراکز مهم تشیع در دنیا به شمار می آید و بعد از ایران و عراق، می توان بحرین را به لحاظ سابقه تاریخی سومین مرکز تشیع معرفی کرد.
ساکنان بحرین در سال هفتم یا هشتم هجری بدون هیچ گونه درگیری ای به اسلام گرویدند اما در مورد خاستگاه تشیع در بحرین باید گفت که درواقع ابان بن سعید که از طرف رسول خدا(ص) حکمران بحرین بود،
بذر تشیع را در بحرین پاشید، چرا که اسلامی را که او به مردم بحرین معرفی و عرضه کرد، ثمره ولایت از آن چیده شد اما مذهب تشیع به صورت رسمی، چنانکه از اکثر منابع شیعی بر می آید،
در زمن خلافت علی(ع) و از طریق والیان آن حضرت در بحرین نظیر عمر بن ابی سلمه راه یافت و مبدا تشیع در بحرین، قبایل اصیل عرب بودند که بعدها این قبایل به تدریج گسترش پیدا کردند
و به تدریج شهرنشین شدند و مذهب تشیع را به مناطق مجاور انتقال داده که شیعیان امروز منطقه شرقی عربستان، وارث آنان به شمار می آیند. بنابراین خاستگاه تشیع در عربستان به زمان امام علی(ع) بر می گردد.
@madresseinqhilab
🔶🔸علمای شیعه در عربستان سعودی :
علمای دینی شیعه در عربستان سعودی از زمان تاسیس سلسله پادشاهی سعودی در این کشور نقش مهمی در انسجام داخلی درون گروهی و روابط با دولت وهابی داشته اند.
آنها برای کسب اهداف مذهبی و طائفه ای خود هم به مبارزه برخاستند و هم از طریق گفتگو با مسئولان دولتی اهداف خود را مطالبه میکردند.
آنان با اینکه از لحاظ سیاسی با حاکمان سعودی اختلاف نظر داشتند اما با آنها مماشات کرده و به توافق هائی نیز رسیده اند.
آنها با رد هرگونه ائتلاف سیاسی و نظامی با گروههای رقیب منطقه ای مانند ترکهای عثمانی و انگلیسی ها از ایجاد ائتلاف سیاسی با آنها برعلیه نظام سعودی استنکاف و دوری می کردند.
در طول این سالها دو موضوع اصلی کانون مطالبات این طائفه اقلیت را در سعودی تشکیل می داد.
اول تضمین آزادی برای انجام فرائض دینی و دوم برابری اقتصادی و سیاسی با دیگر شهروندان عربستان سعودی.
🔶🔸در ادامه به معرفی مهمترین شخصیتهای دینی شیعه در عربستان سعودی (براساس سال تولد)می پردازیم. آنها نقش بارزی در ایجاد موازنه سیاسی و اجتماعی در جامعه شیعی داشتند:
- الشیخ محمد بن ناصر النمر (1856- 1927م).
- الشیخ حسن علی البدر (1857- 1913م).
- الشیخ علی بن حسن علی الخنیزی (1868- 1943م).
- الشیخ موسی بن عبد الله أبو خمسین (1874- 1932م).
- الشیخ عبد الحمید بن الشیخ علی الخطی (1910- 2001م).
- الشیخ باقر موسی عبد الله أبو خمسین (1915- 1992م).
- الشیخ محمد بن سلمان الهاجری ( 1923- 2004).
- السید حسن باقر العوامی (ولادت 1924م).
- الشیخ عبد الهادی بن الشیخ میرزا الفضلی (ولادت 1935م).
- السید علی السید ناصر السلمان (ولادت 1944م).
- الشیخ حسن موسی الصفار (ولادت 1956م).
1-الشیخ محمد بن ناصر النمر (1856- 1927م):وی در شهر عوامیه در قطیف عربستان متولد شد. با صرف 18 سال سکونت در نجف اشرف، علوم دینی را در این شهر فراگرفت و علیرغم ضعف شدید در بینائی توانست با تلاش بسیار به مرتبه اجتهاد دست یابد.
شیخ نمر در سال 1927 به دار فانی رفت و در شهرش عوامیه مدفون شد.
2-الشیخ حسن علی البدر (1857- 1913م):شیخ حسن البدر یکی از بزرگترین مجتهدین قطیف و از مخالفان بیعت با ملک عبدالعزیز ال سعود بود زیرا از نیرنگ بدوها(گروهی متشکل از اعراب بدوی و وهابیان متعصب در میان سربازان ملک عبدالعزیز بودند که کشتن مخالفین ایدئولوژیکی خود را حلال می دانستند
3-الشیخ علی بن حسن علی الخنیزی (1868- 1943م):وی متعلق به یکی از خاندان قدیمی قطیف می باشد.
وی در سال 1943 در بحرین فوت کرد و پیکرش به قطیف منتقل و در آنجا دفن شد.
4-الشیخ موسی بن عبد الله أبو خمسین (1874- 1932م):وی یکی از بزرگترین مجتهدان شیعی در منطقه احساء بشمار می رود. این عالم دینی در شهر هفوف متولد شد و در 12 سالگی برای فراگیری دروس دینی به نجف اشرف مهاجرت کرد. وی از دست بزرگترین علمای حوزه علمیه درجه اجتهاد کسب کرد و شایسته مرجعیت نیز شناخته شد.
5-الشیخ عبد الحمید بن الشیخ علی الخطی (1910- 2001م):
وی در 1910 در شهر قطیف متولد شدوی پس از اتمام سطوح در دروس خارج فقه بزرگترین علمای حوزه حاضر شد و در مجموعه ای از علوم مانند فقه، قضاوت، منطق و اصول فقه سرآمد شد.
6-الشیخ باقر موسی عبد الله أبو خمسین (1915- 1992م):ایشان در شهر هفوف متولد شد و در سایه پدر که از علمای بزرگ احسا بود پرورش یافت. بعد از اتمام تحصیلات درکنار تدریس امور دینی، برخی از فعالیتهای دینی و اجتماعی مانند ایجاد موسسات مذهبی، گرداوری میراث علمی و ادبی در احسا و ایجاد تسهیلات برای اعطاء اراضی از سوی دولت را نیز انجام داد. سرانجام وی در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شد برخی از کتب شعر و تاریخ و اخلاق که بارزترین آن تاثیر تشیع در ادبیات عرب است از نتایج تحقیقات علمی وی بشمار می رود.
7-الشیخ محمد بن سلمان الهاجری (ولادت 1923- 2004):شیخ محمد در 1923 در هفوف متولد شد و بعد از فراگیری دروس اولیه قرآن و نوشتن و خواندن به فراگیری ادبیات عرب، فقه و اصول دین پرداخت در سال 1945 به عراق مهاجرت کرد و بعد از ده سال اقامت در نجف، از دست مرااجع آن زمان اجازه اجتهاد دریافت نمود.
8-السید حسن باقر العوامی (ولادت 1924م):سید حسن در سال 1924 در قطیف متولد شد و در زمان تحصیلات به تحصیل دانش فقه، اصول دین، منطق و بلاغت پرداخت. مقالات ادبی و تاریخی وی در دو مجله«واحه» و «کلمه» که در قطیف منتشر می شد به چاپ می رسید. تالیفاتی از جمله دنیای عرب و اسلام و الضائعون و همچنین برخی از مطالب اجتماعی از وی به چاپ رسیده است.
9-الشیخ عبد الهادی بن الشیخ میرزا الفضلی (ولادت 1935م):شیخ عبدالهادی در روستای صبخه در شهر بصره متولد شد. وی پس از گذراندن دروس حوزه در نجف اشرف لیسانس و فوق لیسانس زبان عربی را فرا گرفت و پس از بازگشت به کشور از سوی دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده برای دریافت دکترای ادبیات عربی وارد دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره شد. نامبرده در برخی از فعالیتهای ادبی و فرهنگی مشارکت نموده و عضو انجمن ادبی و عضو هیات موسس دانشگاه اسلامی در ایالات متحده می باشد.
10-السید علی السید ناصر السلمان (ولادت 1944م):سید علی در سال 1944 در نجف اشرف متولد شد. وی پس از تحصیل علوم حوزوی در نجف اشرف توانست گواهی نامه لیسانس از دانشکده فقه در رشته فلسفه را دریافت کند. وی رسالاتی از جمله خانواده سلمان، روح انسان و مادیت و نظریه معرفت(پایان نامه دوره لیسانس فلسفه)نوشته است.
11-الشیخ حسن موسی الصفار (ولادت 1956م):
شیخ صفار از مهمترین شخصیتهای رهبری اصلاحی شیعه در عربستان به شمار می رودکه در قطیف بدنیا آمد.
🔶🔸 موقعیت شیعیان در عربستان
موقعیت جغرافیایی و جمعیتی شیعیان اثنا عشری در کشور عربستان سعودی:
نحوه پراکنده گی جغرافیایی شیعیان در عربستان سعودی به این گونه است که در حال حاضر، شیعیان عربستان بیشتر در استان شرقی ظهران و در شهرهای قطیف و احساء سکونت دارند و البته علاوه بر این مناطق، در مناطق شمالی و جنوبی این کشور نیز اقلیت شیعه موجود است.
منطقه شرقیه عربستان که اکثریت شیعیان در آنجا زندگی می کنند، از نظر وسعت حدود 759268 کیلومتر مربع می باشد که در بین چهارده منطقه ای که عربستان را تشکیل می دهند، از همه وسیع تر است و از لحاظ جمعیت، بعد از مکه و ریاض، قرار دارد.
منطقه شرقیه از ثروت های طبیعی مانند نفت و محصولات متعدد کشاورزی برخوردار است، لیکن یکی از محروم ترین نواحی این کشور محسوب می شود.
علاوه بر این مناطق، شیعیان در مناطق دیگر عربستان حضور دارند، اما جمعیّت شان در اقلیت می باشد.
از طرف دیگر، موقعیت جمعیتی شیعیان به تبع موقعیت جغرافیایی قابل ارزیابی است به این معنا که گفته می شود عربستان سعودی بین 12 تا 14 میلیون نفر جمعیت دارد که با احتساب 7 میلیون نفر اتباع کشورهای دیگر شاغل در عربستان،
این کشور تقریباً بین 20 تا 22 میلیون نفر جمعیّت دارد که جمعیت شیعیان در حال حاضر 2 میلیون و 700 هزار نفر می باشد.
🔶🔸وضع زنان
بحران هویت زنان سعودی:
پس از چندین دهه بررسی و به دنبال به وجود آمدن مشکلات مربوط به هویت، وزارت کشور عربستان در آوریل ۲۰۰۵ با حق زنان سعودی برای داشتن کارت شناسایی در صورت درخواست خود آنها موافقت کرد.
بسیاری از زنان تصمیم گرفتند از داشتن کارت شناسایی صرف نظر کنند نه به این دلیل که آنها نمی خواستند کارت شناسایی داشته باشند، بلکه این محرومیت به این دلیل بود که پدر، همسر یا برادر آن ها به دلیل چاپ عکس زنان بر روی کارت شناسایی، با اعطای کارت شناسایی به زنان مخالفت می کردند. این مخالفت با تکیه بر این اصل اسلامی که مردان سرپرست زنان هستند و در نتیجه آنها به داشتن هویت رسمی نیاز ندارند، توجیه می شد.
رانندگی برای زنان سعودی: رانندگی زنان در عربستان سعودی ممنوع است و با وجود برخی تلاشهای انجام شده برای لغو این ممنوعیت، به دلیل مخالفت مقامات روحانی این کشور، این تلاشها به نتیجه نرسیده است.
از سوی دیگر، سازمان رانندگی عربستان اعلام کرد که علّت ممنوعیت رانندگی زنان این است که زنان اگر نقاب را رعایت کنند، به سختی می توانند رانندگی کنند و این احتمال تصادفات را افزایش خواهد داد.
حق رای برای زنان سعودی:
دولت عربستان اعلام کرده که زنان نمی توانند در نخستین انتخابات سراسری این کشور که انتخابات شورای شهر است رای دهند. علما این تصمیم دولت را تایید و رای دادن زنان را موجب فساد و خلاف عفت دانستند.
عمر هیاج الزین به عنوان رییس دولت اعلام کرد که زنان فاقد صلاحیت لازم برای قضاوت دربارهٔ کاندیداهای انتخاباتی هستند. هر چند برخی دیگر اعلام این ممنوعیت را مشکل هویت زنان می دانستند و این که اکثر زنان کارت شناسایی ندارند.
فعالیت اقتصادی برای زنان سعودی: در قوانین سعودی، اشتغال زنان به هر کاری جز تدریس و پرستاری ممنوع گشته است.
تدریس برای زنان محدود به کلاس های دختران می شود و آن ها حق تدریس برای پسران را ندارند.
با این حال باز هم شرکت زنان در مشاغل بسیار محدود است و برای این کارها نیز اجازهٔ رسمی شوهر یا ولی شرط محسوب می شود.
جدا سازی زنان و مردان: ورود زنان بدون همراهمی محرم به بسیاری از اماکن عمومی سعودی از جمله بانک ها، رستوران ها، فروشگاه ها ممنوع است.
شرکت زنان در مجامع عمومی حتی در مسجد بسیار محدود است.
@madresseinqhilab