خط و نشان کنگره آمریکا در مقابل قانون انسداد اروپا
نمایندگان کنگره آمریکا در تلاش برای تصویب طرحی هستند تا با قانون انسداد اتحادیه اروپا برای حمایت از شرکتهای اروپایی دارای روابط تجاری با ایران مقابله کند.
به گزارش روزنامه واشنگتن فری بیکن نمایندگان کنگره آمریکا در حال تهیه طرحی هستند که بانک سرمایهگذاری اروپا (EIB) در صورت تعامل با ایران تحریم کرده و دسترسی آن را به نظام مالی آمریکا قطع کند.
فریبیکن به نقل از برخی منابع در کنگره آمریکا نوشت این طرح از سوی «ریچارد گلدبرگ» یکی از مشاوران ارشد «بنیاد دفاع از دموکراسیها» تهیه شده است.
در این طرح آمده است: هیچ قانونی نیست که بتواند شرکتهای اروپایی را از قطع دسترسی آنها به نظام مالی آمریکا نجات دهد.
شرکتهای اروپایی حتی در صورت احیای قانون انسداد تمایلی به نقض تحریمهای آمریکا نخواهند داشت.
به نوشته واشنگتن فریبیکن، دولت ترامپ میتواند برای تحریم شرکتهای اروپایی به «قانون آزادی ایران و مبارزه با اشاعه» مصوب سال 2013 در کنگره آمریکا متوسل شود.
این قانون قابلیت چنان تفسیر موسعی دارد که میتوان از طریق آن شرکتهای اروپایی را به اتهام کمک به ایران تحریم کرد.
طرح کنگره آمریکا، ترامپ را موظف کرده که داراییهای هر فردی را که حمایت مالی یا مادی از بهرهبرداران بنادر ایران، انرژی، دریانوردی و کشتیسازی این کشور و همچنین هر مقام یا شرکت ایرانی شناسایی شده در فهرست تحریمهای وزارت خزانهداری آمریکا، به عمل آورده باشد، مسدود کند.
این طرح همچنین میافزاید: دولت ترامپ میتواند این قانون را به گونهای تفسیر کند که علیه هر مدیر بانک سرمایهگذاری اروپا که چنین حمایتی را تامین میکند و همچنین هر یک از اعضای کمیته مدیران که آن را اجرا میکنند، قابل اعمال باشد.
@madresseinqhilab
🔴اخبار فوری 👆بدلیل لزوم اطلاع رسانی بموقع از ساعت مقرر بارگذاری مطالب 👇
... هر شب ساعت (۲۰:۳۰)👉 مُستثنی است....
─┅─═ঊঈ🌸ঊঈ═─┅─•••
🔴 مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی
👈هر شب ساعت ۲۰:۳۰ 🕣
@madresseinqhilab
🔶🔸باسلام وادب خدمت شما یار انقلابی...
🔸شب جمعه شب رحمت و مغفرت . شب زیارتی امام حسین علیه السلام
التماس دعای فرج حضرت صاحب الامر را داریم ..
🔸امشب در خدمت شما خواهیم بود طبق برنامه ی هفتگی با موضوع آشنایی با شخصیتهای جهان اسلام و فرهنگ جهاد و شهادت...
انشاالله برای خدا...
نام کامل سید رضا بهاءالدینی
زادروزنهم فروردین ۱۲۸۷ش
زادگاهقم ایران
تاریخ درگذشت۲۸ تیر ۱۳۷۶شآرامگاهقم ـ حرم حضرت معصومه (س)
🔶🔸سیدرضا بهاءالدّینی
(۱۳۷۶ـ۱۲۸۷ش)،فقیه و معلم اخلاق و عرفان عملی و از شاگردان آیت الله حائری، سید محمد حجت، سید محمد تقی خوانساری وآیت الله حسین بروجردی بود.
بیشترین اشتغال و شهرت آیت اللّه بهاءالدینی،
بحثها و درسهای اخلاقی عمومی یا خصوصی وی بود که تا روزهای آخر حیاتش ادامه داشت.
@madresseinqhilab
✔️آیت الله بهاءالدینی از زبان حاج آقا صدیقی :
من بچه طلبه بودم در یک مجلسی که ایشان بودند، روضه خواندم و آقای بهاءالدینی خیلی مرا تحویل گرفت.
این حرف هایی که الان به برکت امام و انقلاب مطرح است، آن موقع اصلاً کسی در این وادی ها نبود، ولی خب امثال آنها را دوست داشتم.
اینها هم ما را دوست می داشتند و خیلی عادی تفقد و نوازش می کردند، ولی رفت و آمد اصلی ما با مرحوم آیت الله بهاءالدینی از اواخر دوره حضرت امام بود که رسماً گاهی به منزلشان می رفتیم.
ایشان هم سراغ ما را می گرفت. قهراً هم آدم یک احساس خاص و جدیدی پیدا می کند. کرامت های ایشان را می شنیدیم و دیگر با این دید به ایشان نگاه می کردیم.
آن وقت ها این جوری نبود. نماز آقای بهجت می رفتیم، روضه آقای بهجت می رفتیم و حالیمان نبود که آقای بهجت از اولیاءالله است، اشرافی دارد، چشم بازی دارد. اینها حالیمان نبود، ولی دوست داشتیم. آقای بهاءالدینی هم همین جور بود.
بعد از انقلاب، امام افق را عوض کرد و خیلی از ناگفتنی ها را دریافتیم و فهمیدیم که اینجاها هم خبرهایی هست.
ما معمولاً خدمت آیت الله بهاءالدینی می رفتیم و معمولاً هم ایشان نوازش خاصی داشت و گاهی ما را برای ناهار نگه می داشت.
صبح که می رفتیم، می پرسید صبحانه خوردی یا نه و به ما صبحانه می داد. یک بار تهران آمدند، منزل ما و شب ماندند. تنها شبی که خدمت ایشان بودم، همان شبی بود که ایشان تهران بود.
دلم می خواست بدانم شب را ایشان چگونه می گذراند؟
و آن شب را نخوابیدم. ایشان بعد از نیمه شب بلند شد. می دانستیم که چای باید کنارشان باشد، چایشان آماده بود.
قبل از وضو، بلند شدند، نشستند مدتی در عالم خودشان بودند و داشتند نگاه می کردند، بعد رفتند وضو گرفتند و آمدند و نماز شب مختصری خواندند. شاید نماز شب آقا یک ربع بیشتر طول نکشید.
بعد از نماز شب همین طور ساعتها در عالم خودشان بودند.
🔶🔸آقای بهاءالدینی قضیه دوره بچگی خود را این گونه فرمودند که:
«با بچه ها بازی می کردیم، خواب دیدیم، مَلَکی چیزی تقسیم می کند. به ما که رسید، گفتند این اهل بازی است.
به او چیزی ندهید». فرمودند: «بچه بودم که این خواب را دیدم. از آنجا بازی را از ما گرفتند و ما بازی را کنار گذاشتیم» و ایشان هم خودش واقعاً بازی نداشت.
از این تشریفاتی که بعضی از ماها، در شأن آخوندی مان رعایت هایی می کنیم، اصلاً نداشت.
هیچ نداشت. ایشان با اشخاصی که این جور بودند، خوشحال نبود.
@madresseinqhilab
هدایت شده از مدرسه انقلاب بصیرت ،شیعه،مهدوی ،جهاد
🔶🔸آشنایی با شخصیتهای جهان اسلام...
@madresseinqhilab
🔶🔸یک چیزی هم که در آقای بهاءالدینی یافتم..
، هم خودشان تصریح می کردند و هم خودم گاهی دیده بودم. ایشان نفوس ناریه را می شناختند. یک بار رفتم خدمت ایشان.
ساعت را نگاه کردم، دیدم چهار ساعت است در منزل ایشان هستم. خیلی خجالت کشیدم. بین خود و خدا منفعل شدم.
چنین آقایی و چنین نوری را ما چه کاره ایم که چهار ساعت وقت ایشان را گرفتیم؟ با خجالت به ایشان گفتم:
«آقا! ما در محضر شما گویا در زمان نیستیم. من به ساعت نگاه نکرده بودم. خیلی مزاحم شدیم، اذیت شدید.» ایشان فرمودند:
«نه! ما از وجود شما اذیت نمی شویم. ما از نفوس ناریه اذیت می شویم».
آقای بهاءالدینی یک چیزی را برای همه تکرار می کرد، آقای بهجت هم یک چیزی را برای همه تکرار می کرد.
آقای بهجت یکی قضیه عمروعاص را که موقع مردن، از شدت حسرت انگشت به دهان بود و با آن حال سقط شد، خیلی برای عبرت تکرار می کرد.
دیگر اینکه به همه این کلید را می گفتند که در مسلّمات شرع، به یقینیات خودتان عمل کنید، در غیر یقینیات توقف کنید تا برایتان روشن شود. در بعضی از مواقع این را هم تکرار می کردند، ولی پیش همه نمی گفتند.
ایشان حدیثی را اضافه می کردند: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ یعْلَمْ»
🔶🔸مکرر از مرحوم بهاءالدینی این حدیث را در جلسات مختلفی که ایشان موعظه می کردند، مکرر از ایشان می شنیدم که پیغمبر فرموده است:
«خداوند تمام مَساوی(بدی ها) را در یک بیت جمع و قفل کرده است، کلیدش شراب است. هر که شراب می خورد، این بیت مَساوی را باز می کند و به همه مَساوی راه دارد» و می فرمودند، پیغمبر فرمود: «دروغ بدتر از شراب است».
ایشان در مقام معالجه دردهای اجتماعی، خیلی روی این موضوع حساس بودند و بارها می گفتند که دروغ بدتر از شراب است.
به نظر می رسید حالتی که آقای بهاءالدینی داشت، حالت شهود بود، حضورش هم قوی بود. آدم وقتی خدمت آقای بهاءالدینی بود، واقعاً احساس حضور در محضر خدا را می کرد. گویا این خودِ آئینه خداست و خدا در وجودش جلوه دارد.
در عین حال که با آدم حرف می زد، عالمش عالم عجیبی بود که جز تعبیر به حضور نمی شود چیزی گفت. دیگر اینکه نگاه هایش حاکی از این بود که ایشان یک چیزهایی را می بیند. بعضی از دوستان ما می گفتند که مکاشفات آقای بهاءالدینی آنقدر زیاد است که گاهی این رؤیت سَر را با رؤیت سِرّش اشتباه می کند! علی الدوام پسِ پرده را با آن چشم باطنش می دید، در عین حال که چشم ظاهرش هم باز بود.
ایشان منزل ما که بودند، آقای فاطمی نیا آمد. دیروقت بود.
آقای بهاءالدینی فرمودند:
«خیلی گشتی». ظاهرا آقای فاطمی نیا راه را گم کرده بودند و زیاد گشته بودند و گفت:
«تا راه را پیدا کنیم خیلی گشتیم». ایشان گشتن آنها را داشتند می دیدند.
* داستان شهید صیاد شیرازی که اشاره کردید چه بود؟
✔️ مرحوم صیاد از جبهه که می آمدند، به قم رسیده بودند، شب دیروقت بوده. ایشان به دوستش پیشنهاد کرده بود که برویم پیش آقای بهاءالدینی.
رفیقش گفته بود که الان که وقتش نیست. گفته بود: «نه، دلم برای آقا تنگ شده».
وقتی رفته بودند، در زده بودند، آقا خودش در را باز کرده بود و چایی هم آماده بود. مرحوم صیاد گفته بود:
«آقا! ما فکر می کردیم دیروقت داریم می آییم. چه جور شد که چایتان آماده است؟» فرموده بود:
«همانی که در دل شما انداخت که بیایید، همان هم به ما گفت که چای درست کنیم».
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*شهید صیاد اهل معنا بود...
✔️ به بزرگان و به اخلاقیون علاقمند بود، به توسلات علاقمند بود. صیاد کارش درست بود، خدا رحمتش کند.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*اشاره فرمودید که علی الظاهر نماز شب آقای بهاءالدینی ساده بود، آن ذکر و ورد هم به آن صورت و با آن دستورالعمل های خاص که در سیر و سلوک هست، ایشان نداشت. پس این مقام و ویژگی را از کجا به دست آورده بود؟
🔶🔸به غیر از این مورد آیا ایشان باز هم به حضرت حجت تشرف داشتند؟
✔️ بله، ما یک آقای سجادی در قم داریم که همشهری مان است.
هم از مریدهای آقای بهجت بود و هم از مریدهای آقای بهاءالدینی.
گاهی هم می آمد و آب و جارو می کرد و خیلی به آقا عشق داشت. گفت:
«روزی آقای بهجت آمد عیادت آقای بهاءالدینی. آمد خم شد دست آقای بهاءالدینی را ببوسد، آقای بهاءالدینی دستشان را کشیدند، ولی آقای بهجت با ایشان معانقه کردند. دوزانو نشستند کنار تختشان.
مدتی نشستند، همین جوری نگاه می کردند و هیچی نمی گفتند». می گفت شاید یک ساعتی آنجا بود.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*یعنی آقای بهجت، می خواستند دست آقای بهاءالدینی را ببوسند؟
✔️ بله. آقای سجادی گفت: «من ایشان را بدرقه کردم. وقتی آقای بهجت از در خانه آقای بهاءالدینی آمد بیرون، برگشت نگاهی به درِ این خانه کرد و گفت:
همسایه های ایشان ندانستند که با چه کسی همسایه اند، ولی بدانند یا ندانند، برکات حضور حضرت در این خانه به اینها هم می رسد».
بله، خیلی نعمت ها را از دست دادیم ما.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔶🔸درباره موضوعی که از ایشان در مورد قائم مقام رهبری نقل شده و اینکه چه کسی جانشینی امام خواهد بود، شما چیزی در ذهنتان هست؟
✔️ خودم از ایشان نشنیدم، ولی یکی از دوستانمان آقای فرحناک برایم نقل کرد، صحبت قائم مقامی [آقای منتظری] که شد، ایشان گفت: «نه! من این جور نمی بینم. کسی که ما دلخوش به او هستیم، آسید علی آقا است».
آن وقت اصلاً کسی خوابش را هم نمی دید، اصلاً آن فضا، فضایی بود که کسی نمی توانست مقابل قائم مقامی چیزی بگوید. ایشان خیلی عاطفی نسبت به حضرت آقا بود.
حتی گاهی که آقازاده های آقا می رفتند آنجا و بعد که ما می رفتیم، با خوشحالی می گفت که آقامصطفی یا آقازاده دیگرشان اینجا بود.
🔶🔸ذکر نکاتی از رابطه آقای بهجت و آقا هم در اینجا خالی از لطف نیست!
✔️ اجمالاً ارادت آقا به آقای بهجت، خیلی سابقه دارد.
آقا از ابتدا نسبت به اهل باطن یک کشش خاصی داشته، لذا خیلی ها سر راهش قرار گرفتند. مثلاً حضور ایشان در جلسات مرحوم حاج شیخ عباس قوچانی. ملاقات های مکررشان قبل از انقلاب و در دوره نهضت با آقای بهجت سابقه داشته است.
من خودم به خاطر اینکه علاقمند به آقا بودم و هستم و امیدوارم تا آخر هم خدا ثابت قدم نگهم دارد، گاهی نسبت به بعضی از مقدسین تردید داشتم که اینها نسبت به انقلاب، نظام، رهبری و ولایت سلیقه خاص خودشان را داشته باشند لذا چیزی نمی گفتم و سؤالی نمی کردم،
ولی یکی از رفقایمان -که ایشان هم مثل من گاهی برای آقای بهجت روضه می خواند و آقا هم تشویقش می کرد- گفت در جلسه ای که خدمت آقای بهجت بودیم، یکی دو نفر آمدند خدمت آقای بهجت، یک چیزی را سؤال کردند که به نظر می رسید سؤالشان طوری بود که گویا تعریضی به آقا دارند.
آقای بهجت با ناراحتی زیاد و نگاه تند و با عصبانیت گفتند:
«شما بهتر از ایشان سراغ دارید؟ من که بهتر از ایشان سراغ ندارم».
🔶🔸جایگاه ولایت
آیت الله بهاءالدینی(ره) در بیانی روایت ذیل را از اصول کافی1 خاطرنشان کرده راجع به شأن ولایت می فرماید:
در روایات ما آمده است:
«اگر مردی همه شب عبادت و هر روز روزه دارد و همه مالش را صدقه دهد و همه عمرش حج کند ولی ولایت ولیّ خدا را نداند تا پیرو او باشد و همه کارش به راهنمایی او باشد، او را بر خداوند عزوجل حقّ ثوابی نیست و از اهل ایمان نباشد». گمان نکنید که اینها در حقّ ائمه(ع) گزافه گویی است. انسان تا ولی را نشناسد، انسان موحّد نمی شود.
توحید را باید از امام حسین(ع) فرا گرفت، بذل همة هستی در راه حق و آن نماز معراجی که اهل بیت اقامه می کردند. مخالفین گفتند:
«حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا ما را کافی است». گمان می کنند خلیفة خدا بودن این است که مملکت گیری کنند.
آیا خلفا می توانستند عبادات پیامبر اسلام، نماز و روزه و جهاد پیامبر اسلام را به جا بیاورند؟
آیا توانستند یک وقت موحد خالص شوند؟ یک وقت یک عبودیت خالصانه پیدا کنند؟
@madresseinqhilab