#کیفیت_تولد_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#پرسش
❓آیا راست است که حضرت زهرا در شکم مادر با خدیجه #صحبت می کرد و وقتی به دنیا آمد سجده خداوند را کرد و چهار زن بهشتی او را به دنیا آوردند و نطفه او از میوه های #بهشتی شکل گرفته است ❗️آیا چنین مطالبی در کتب شیعه و سنی آمده است یا غلو است ؟ ایشان قبل از #مبعث به دنیا آمدند یا بعد از آن❓
💠#پاسخ💠
1⃣صحبت کردن حضرت زهرا سلام الله علیها در #شکم مادر؛
👌علمای شیعه و سنی این #مطلب را روایت کرده اند.
❗️شیخ صدوق و علامه #مجلسی روایت می کنند که امام صادق علیه السلام فرمود:
« هنگامی که رسول خدا با خدیجه ازدواج کرد زنان مکه از خدیجه کناره گیری کردند و نزد وی نمی رفتند و به او سلام نمی کردند و به هیچ زنی اجازه نمی دادند که با او معاشرت و تماس داشته باشد .این برخورد زنان سبب ناراحتی و اندوه خدیجه شد .وقتی خدیجه به فاطمه حامله شد فاطمه در رحم با مادر همدم بود و با مادرش سخن می گفت و او را به #صبر توصیه می کرد... »
📚امالی صدوق ص593
📚بحار الانوار ج6 ص247 و ج43 ص2
📚روضه الواعظین ج1 ص143
👌این مضمون را #طبری از علمای اهل سنت نیز نقل می کند.
📚ذخائر العقبی ص44
2⃣حاضر شدن چهار زن #بهشتی بر بالین خدیجه برای وضع حمل فاطمه مرضیه سلام الله علیها؛
❗️در ادامه روایت بالا امام صادق علیه السلام فرمود:
« زمانی که هنگام وضع حمل خدیجه شد ، او کسی را نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیاید و در امر تولد فرزند او را یاری کنند .آنان در جواب گفتند چون تو سخن ما را درباره ازدواج با محمد نادیده گرفتی و با آن مرد #فقیر و یتیم ازدواج کردی پس ما نزد تو نخواهیم آمد و تو را یاری نخواهیم کرد .خدیجه از شنیدن این جواب غمگین شد در همان حال چهار زن گندمگون و بلند بالا که خدیجه فکر می کرد از زنان بنی هاشم هستند نزد او حاضر شدند .انان گفتند ما فرستاده خداییم تا تو را در امر زایمان کمک کنیم . ما خواهران تو هستیم .من ساره هستم و این بانو آسیه دختر مزاحم است و این مریم دختر عمران و آن دیگری کلثوم خواهر موسی بن عمران است..»
📚 همان #منابع از کتب شیعه و سنی
3⃣#سجده کردن و اظهار شهادتین؛
❗️طبری از علمای اهل سنت نقل می کند:
« فاطمه وقتی به دنیا آمد بلافاصله روی زمین قرار گرفت و پیشانی به سجده قرار داد و انگشت #مبارکش را بالا برد»
📚ذخائر العقبی ص44
❗️امام صادق علیه السلام فرمود:
« فاطمه پس از تولد زبان گشود و فرمود شهادت می دهم که معبودی جز خدای یگانه نیست و شهادت می دهم که پدرم رسول خدا و برترین پیامبران است و همسرم علی برترین اوصیاء و فرزندانم برترین بازماندگان و سرور #مردمان هستند »
📚همان منابع سابق الذکر از کتب شیعه
4⃣شکل گرفتن #نطفه حضرت زهرا سلام الله علیها از میوه های بهشتی؛
👌پیامبر #گرامی فرمود:
« هنگامی که به آسمان عروج کردم جبرییل دستم را گرفته و وارد بهشت نمود و خرمایی بهشتی به من داد پس خرما را خوردم و در اثر آن نطفه ای در صلب من پدیدار گشت و فاطمه از آن نطفه ایجاد شد .پس فاطمه حوریه ای به شکل انسان است و من هرگاه مشتاق بوی بهشت می شوم بوی دخترم فاطمه را #استشمام می کنم»
📚امالی صدوق ص461
📚عیون الاخبار ج1 ص116
📚مناقب ج3 ص335
📚الاحتجاج ج2 ص409
📚روضه الواعظین ج1 ص149
📚بحار الانوار ج43 ص4
❗️این مضمون را علمای اهل #سنت هم نقل کرده اند؛
📚مستدرک حاکم ج3 ص156
📚ذخائر العقبی ص36
📚تاریخ بغداد ج5 ص87
📚در المنثور ، ذیل آیه 1 سوره اسراء
5⃣تاریخ #تولد ایشان؛
👌امام باقر علیه السلام فرمود:
« فاطمه در سال #پنجم بعد از بعثت پیامبر متولد شد»
📚الکافی ج1 ص457
🔶امام صادق علیه السلام فرمود:
« فاطمه در بیستم جمادی الاخر سال پنجم بعثت #متولد گردید و در این هنگام پیامبر چهل و پنج ساله بود»
📚دلائل الامامه ص9
📚بحار الانوار ج43 ص9
@madresseinqhilab
☘ داستان آیت الله شفتی و دعای سگ گرسنه
نمی دانم نام آیت الله شفتی را شنیده اید یا خیر؟
اما داستان جالب و آموزنده ای است. 🌸یکی ازعلمای ربانی قرن دوازدهم مرحوم سید محمد باقر #شفتی رشتی معروف به حجه الاسلام شفتی است که از مجتهدین برازنده و پرهیزکار بود، او بسال 1175 ه-ق درجرزه طارم گیلان دیده به جهان گشود و بسال 1260درسن 85سالگی در #اصفهان از دنیا رفت و مرقد شریفش درکنار مسجد سید اصفهان، معروف ومزار علاقمندان است.
وی درمورد نتیجه ترحم، و فراز و نشیب زندگی خود، حکایتی شیرین دارد که دراینجا می آوریم:
حجه السلام شفتی درایام تحصیل خود در نجف و اصفهان به قدری #فقیر بود که غالبا لباس او از زیادی وصله به رنگهای مختلف جلوه می کرد، گاهی ازشدت گرسنگی و ضعف غش می کرد، ولی فقر خود را کتمان می نمود و به کسی نمی گفت.
روزی درمدرسه علمیه اصفهان، پول نماز وحشتی بین طلاب تقسیم می کردند، وجه مختصری از این ناحیه به اورسید، چون مدتی بود گوشت نخورده بود، به بازار رفت و با آن پول جگر گوسفندی را خرید و به مدرسه بازگشت، درمسیر راه ناگاه درکنار کوچه ای چشمش به سگی افتاد که بچه های او به روی سینه او افتاده وشیر می خوردند، ولی از سگ بیش ازمشتی استخوان باقی نمانده بود و از ضعف، قدرت حرکت نداشت.
حجه الاسلام به خود خطاب کرده وگفت: اگر از روی انصاف داوری کنی، این #سگ برای خوردن جگر از تو سزاوارتر است، زیرا هم خودش و هم بچه هایش گرسنه اند، از این رو جگر را قطعه قطعه کرد و جلو آن سگ انداخت.
خود حجه السلام شفتی نقل می کند: وقتی که پاره های جگر را نزد سگ انداختم گویی اورا طوری یافتم که سربه آسمان بلند کرد و صدائی نمود، من دریافتم که او درحق من دعا می کند.
ازاین جریان چندان نگذشت که یکی از بزرگان، از زادگاه خودم شفت مبلغ دویست تومان برای من فرستاد وپیام داد که من راضی نیستم از عین این پول مصرف کنی، بلکه آن را نزد تاجری بگذار تا با آن تجارت کند و از سود تجارت، از او بگیر و مصرف کن.
من به همین سفارش عمل کردم، به قدری وضع مالی من خوب شد که ازسود تجارتی آن پول، مبلغ هنگفتی بدستم آمد و با آن حدود هزاردکان وکاروانسرا خریدم و یک روستا را در اطراف محلمان بنام گروند به طور دربست خریداری نمودم، که اجاره کشاورزی آن هرسال نهصد خروار برنج می شد، دارای اهل و فرزندان شدم و قریب صد نفر از در خانه من نان می خوردند، تمام این ثروت و مکنت بر اثر ترحمی بودکه من به آن سگ گرسنه نمودم، و او را برخودم ترجیح دادم.
📙 اقتباس ازکتاب صد و یک حکایت ،ص ١۵٨
ــــــــــــــــ
https://eitaa.com/madresseinqhilab