💠 یهود بی معرفت است!
1️⃣ اولین و اساسیترین خصلتی که باعث پیدایش سائر خصلتهای زشت و پلید در #بنیاسرائیل دیروز و در #یهود امروز گردیده است و همچنان نیز ادامه دارد، عدم شناخت خدای تبارک و تعالی است.
«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ [91 انعام] خدا را آنچنان كه درخور اوست نشناختهاند».
2️⃣ یهود خداشناس نیست. مفسران میگویند: و ما عرفوا الله حق معرفته. یهود از ابتدا قومی بیمعرفت بود. از درک عظمت و بزرگی الله عاجز بود!
3️⃣ این عجز و ناتوانی آنقدر واضح و آشکار است که با اندکی مطالعه در کتب مقدس حاخامی، کمهوشترین آدمها نیز به آن شهادت میدهند. آنها حتی در وصف و توصیف خدایشان #یهوه، قادر نیستند عجز و نگاه ابتداییشان را پنهان سازند!
📚 کتاب خروج باب 19 شماره 9
خداوند به موسی فرمود: من در ابر ستبر و غلیظی نزد تو میآیم تا هنگامی که با تو گفتوگو میکنم، قوم به گوش خود صدای مرا بشنوند و از این پس گفتار تو را باور کنند.
📚 کتاب اعداد باب 12 شماره 5
آنگاه خداوند در ستونی از ابر پایین آمد، در کنار در عبادتگاه ایستاد و فرمود: هارون و مریم جلو بیایند و ایشان جلو رفتند.
📚 كتاب دوم سموئيل، باب 22 شماره 9
خداوند از آسمان نازل شد بر ملائكه كروبيين سوار شد و دود از دماغ او خارج ميشد و آتش از دهان او بيرون ميآمد.
📚 كتاب آفرينش، باب 18 شماره 1
خداوند وقتی خواست قوم لوط را عذاب كند مرورش به حضرت ابراهيم افتاد در حالیكه او در خيمهی خود بود، ابراهيم نظر كرد، ديد سه نفر در مقابل او ايستادهاند، پس برخاست و صورت خود را بر زمين گذارد و به او گفت: ای مولای من خواهش میكنم كه پاهای تو را بشويم و در زير درخت طعامی برای تو بياورم كه بخوری و قوت بگيری، پس خداوند به او گفت: هر چه میخواهی بكن، پس ابراهيم پای خدا را شست و برای او كره و شير و گوسالهی پخته شده آورد و بالای سر آنها در زير درخت ايستاده و آنها خوردند.
📚 كتاب آفرينش، باب 32 شماره 24 و 30
حضرت يعقوب با خداوند از اول شب تا صبح كشتی گرفت، وقتی خداوند ديد نمیتواند بر يعقوب غالب شود بر بالای ران او ضربهای زد و پای يعقوب صدمه ديد ... يعقوب گفت: در اينجا من خدا را روبهرو ديدهام و با اين وجود هنوز زنده هستم.
4️⃣ اگر آدمیزادهای خدا را موجودی بداند که دود از دماغ او خارج میشود و آتش از دهان او بیرون میآید، گوسالهی بریان میخورد و با یعقوب کشتی میگیرد و چون در کشتی کم میآورد با لگدی جانانه یعقوب را لنگ میسازد، آیا شایسته است برای چنین خدایی مقام ربوبیت و مدیریت عالم و آدم، قائل باشد؟ خدا را موجودی بداند که برای ادارهی امور، فردی را با دستورات عدیده بهعنوان نبی و رسول در میان مردم برمیگزیند؟ وحی نازل میکند؟ قطعاً پاسخ منفی است!
5️⃣ و شما خوانندهی ارجمند تصدیق میکنید که ساخت چنین خدایی فقط به کار بازی کودکانه میآید. از همینرو خدای متعال به نبی مکرم و رسول معظمش میفرماید:
ثمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُون [91 انعام] یهودیان را به حال خود واگذار تا سرگرم بازیچهی خود باشند.
⭕ مدرسه انقلاب فضای مشق انقلابی
https://eitaa.com/madresseinqhilab
💠 یهود و شیطان و #شیطانپرستی (4)
🔶 اعترافات آلبرت پایک
1⃣ قبلاً در مقالهی «روچیلدها، ایلومیناتی و جنگهای جهانی» (http://yon.ir/EuVYF) دو مطلب از قول #آلبرت_پایک (ژنرال آمریکایی و طراح جنگهای جهانی) نقل کردیم.
2⃣ اولی نامهای از او خطاب به جوزپه ماتزینی، كه در قسمتی از آن نوشته بود:
3⃣ «…و تودههای مردم که از مسیحیت سرخورده گشتهاند و از آن زمان روح و جان آنان بدون سرپرست و رهبری مانده است و مشتاق کمال مطلوب هستند، اما نمیدانند به کجا این عشق خود را رهنمون سازند، نور حقیقی از تجلی جهانی مکتب اصیل #شیطان را دریافت خواهند کرد که در نهایت در محضر عموم رخ مینماید. تجلیای که از نهضت کلی واپسگرایانهای نشأت خواهد گرفت که نابودی مسیحیت و الحاد را در پی خواهد داشت و این دو همزمان چیره گشته و ریشهکن خواهند شد.»
4⃣ دومین مورد هم مربوط به کتابی بود که پایک در آن نوشته بود:
5⃣ «#کابالیستها میگویند نام اصلی شیطان، وارونهای از #یهوه [نام خداوند در آیین یهود] است؛ چراکه شیطان، خداوند ظلمت نیست، بلکه نفی خداوند است … از منظر مریدان سالک این موجود یک شخص نیست، بلکه نیرویی است که در جهت خیر ایجاد شده است، اما خیری که در جهت اهداف شر خدمت میکند. این نیرو آلت دست آزادی و اختیار است … شیطان، صاحب نور [!] نامی عجیب و اسرارآمیز است که به روح ظلمت داده شده است. شیطان، فرزند صبح [!] آیا او نیست که درخور نور است و با شکوه بینهایت خود، دیدهی جانهای ضعیف، شهوانی یا خودخواه را کور میکند؟ بیتردید او همان موجود است!»
6⃣ جالب اینجا است که پایک در همان کتاب تأکید میکند که #فراماسونری، دینی بر پایهی فلسفهی خفیّهی #یهودیت است که در #کابالا یافت میشود.
📚 منبع: كتاب صهیونیسم در مسیر سلطه، نوشته: اندرو کارینگتن هیچکاک، برگردان: محمدیاسر فرحزادی، تهران: نشر ساقی، چاپ اول، ص66و67
@madresseinqhilab