eitaa logo
پیامبر رحمت
246 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
بسم الله وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ؛ انبیاء.۱۰۷ پویش شنبه‌های محمدی♥️ قراره به عشق پیامبر رحمت"صلی‌الله‌علیه‌وعلی‌آله‌"، هر کار خیری از دستمون برمیاد انجام بدیم(: شناسه ارسال گزارشات👈🏻 @b_rasulrahmat بنیاد رسول رحمت
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب رفیق خوشبخت ما از انتشارات آستان قدس رضوی
📚 کتاب رفیق خوشبخت ما از انتشارات آستان قدس رضوی
📚 کتاب رفیق خوشبخت ما از انتشارات آستان قدس رضوی
نتیجه برجام به زبان ساده...
🍀 شهادت به ترتيب شماره 🍀 💧 محمدرضا اميد 💧 1⃣ اواخر بهار 66 براي شرکت در عمليات «نصر 5» با نيروهاي گردان حضرت امام حسين (ع)، در شمالي‌ترين جبهه به منطقه‌ي عمومي سردشت (استان آذربايجان غربي) اعزام شديم. 2⃣ پس از زمان طولاني حضور در مقر عملياتي لشکر «8 نجف اشرف» و پشت سر گذاشتن تمرين‌هاي بسيار سخت و طاقت‌فرسا در کوهستان، آماده عمليات شديم. 3⃣ شب پيش از اعزام به منطقه عملياتي در چادر نشسته بوديم. چادر ما چادر کادر گروهان بود و شهيد «مداحي»، فرمانده گروهان، شهيد «محمدعلي ابراهيمي»، جانشين فرمانده، حاج‌آقا «محمود خسروي»، مخابرات، شهيد «محمد وکيلي»، «کريم آشوري» و چند نفر ديگر حضور داشتيم. 4⃣ پس از شام موقع قرائت سوره واقعه و مراسم دعا و ذکر پيش از خواب، از هر جايي حرفي پيش آمد. شهيد ابراهيمي، که انساني خودساخته، عارف مسلک و هنرمند بود، از داخل کوله‌پشتي‌اش ماژيکي درآورد و روي پرده‌ي چادر (در ورودي) با خط زيبايي نوشت: «امشب شهادتنامه عشاق امضا مي‌شود». 5⃣ در زير اين جمله، از شماره يك تا پنج را نوشت و گفت: بچه‌ها اسم کدامتان را اول بنويسم؟ من هم بي‌درنگ گفتم: اول اسم خودت را بنويس. 6⃣ ابراهيمي هم بدون اين‌كه حتي کلمه‌اي حرف بزند، اسم خودش را نوشت. پس از آن هم اسم‌هاي شهيد صادقي، شهيد حسن صابري، شهيد وکيلي و شهيد مداحي را نوشت... 7⃣ به منطقه اعزام شديم و عمليات آغاز شد. با حيرت و بهت شاهد بودم که اين عزيزان، به همان ترتيبي که اسامي‌شان نوشته شد، در همان عمليات و عمليات‌هاي بعدي به شهادت رسيدند. 📚 ماهنامه امتداد ، شماره 67، صفحه 13.
کتاب راز 313 .pdf
1.12M
🔸کتاب «راز ۳۱۳ ؛ تحقیقی تحلیلی پیرامون یاران خاص امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)»👆 🔻نویسنده حجت الاسلام محمد ذکاوت صفت
درس،001-198.rar
34.62M
💛 مجموعه بسیار عالی درس های «استاد محسن عباسی ولدی» به صورت از جلسه ۱ تا ۱۹۸ 💛 دانلود این مجموعه به معلمان ، مبلغان و فعالان فرهنگی توصیه می شود‌. 💛 فایل به صورت فشرده و زیپ است.
198 درس صد و نود و هشتم به لحظه‌های آخر زندگی، چه قدر فکر کردیم؟.pdf
270.7K
👆👆👆 یک نمونه از pdf های استاد عباسی ولدی صد و نود و هشتم: به لحظه‌های آخر زندگی، چقدر فکر کردیم؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️چه جوری می‌تونیم از حال مرده‌ها خبردار بشیم؟ ⁉️به نتیجۀ ناز و نعمتایی که بدن مرده‌ها قبل از مرگ داشتن، دقّت کردید؟ ⁉️دنیا با آدمی که تو سایۀ غفلته، چه جوری برخورد می‌کنه؟ ⁉️چرا آدما این قدر دنبال فراموش کردن مصیبتا هستن؟
به دلیل حمایت از توهین به نبی مکرم اسلام (ص) باید به مسئولان جاهل و مغرض فرانسوی پاسخ داد ولی نه با تغییر نام یک خیابان که هویت سیاسی و تاریخی دارد... 🔺 حمید رسایی🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عکس امام سجاد علیه السلام در بیان ویژگی یاران ناب امام زمان علیه السلام در دوران غیبت فرمودند: 🌷 رفتار آنها به گونه‌ای است که گویا همیشه حضرت را در کنار خود مشاهده می کنند. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برکت «مرحوم نوری»در کتاب«کلمه طیبه»حکایتی از«آخوندفتحعلی» نقل نموده است: در یکی ازسالهایی که قحطی و گرسنگی منطقه را فرا گرفته بود، قطعه زمینی داشتم که در آن جو کشت میکردم. اتفاقا آن زمین از سالهای دیگر بسیار پربارتر شد و محصول زیادی از آن به دست آمد. اما بسیاری از مردم دست به گریبان گرسنگی بودند. به همین علت به مسجد رفتم و اعلان کردم هر کس می‌خواهد از آن زمین استفاده کند، به سراغ آن برود، به شرط آن که احتیاج داشته باشد و بیشتر از مورداحتیاج از محصول برندارد. پس از آن، فقرا رو به آنجا آوردند، و هر روز مقداری برای مصرفشان بردند. چندی بعد که موسم برداشت محصولات رسید به خدمتگزاران خودگفتم به آن زمین سرکشی کنند و اگر محصولی باقیمانده بود، درو کنند. آنها رفتند، اما با خود گفتم که حتما تمام محصولات از بین رفته و دیگرمحصولی در آن زمین موجود نیست. خدمتگزاران به طرف زمین رفتند، ولی در نهایت تعجب دیدندکه مقدار محصول زمین بسیار زیادتر شده و چون آنها را وزن کردند، متوجه شدند که مقدار محصول دو برابر سال قبل گردیده است. فهمیدیم که استفاده مردم فقیر از زمین نه تنها محصول را کم نکرده، بلکه باعث برکت محصول شده و به مقدار آن افزوده است. و چون فصل پاییز رسید، طبق عادت مرسوم، زمین را رها کردیم وبذری در آن نپاشیدیم. تا اینکه فصل بهار رسید و برف و یخ آب شد. امادیدم بدون آن که بذری در زمین پاشیده شود، زمین سبز گردید و حتی اززمین‌های مجاور هم بیشتر محصول داد [گناهان کبیره، جلد دوم-۲۸۵] . 📚 [داستانهای شهید دستغیب (اخلاق و احکام) - تواضع - صفحه ۷۶] 
مرد معطر در«بصره»شخصی بود که«مرد معطر»لقب یافته بود. این جوان که بسیار زیباروی بود، همیشه بدون اینکه عطر به خود بزند، معطروخوشبو بود، و هرجا که می‌رفت بوی عطر او فضا را پر می‌کرد، بطوری که باعث شهرت او در شهر شده بود. علت خوشبو شدن وی را چنین نقل کرده اند که این جوان روزی، از پدرش سرمایه ای درخواست کرد که با آن به کسب و کاربپردازد. پدرش هم مقداری طلا و جواهر و کالاهای دیگر در اختیار وی گذارد، و او در بازار مشغول به کار شد. یک روز پیرزنی به حجره اش رفت و اجناس زیادی را خرید وسپس به او گفت: «ای جوان، تو نیرومند و قوی هستی و من پیرزنی ناتوان و فرسوده، اگر به من کمک کنی و این اجناس را به منزل من برسانی بسیار به من لطف کردی. » مغازه دار قبول کرد و با پیرزن به راه افتاد. چون به منزل پیرزن رسید، داخل شد و پیرزن هم بدون اینکه جوان متوجه شود، در را از پشت قفل کرد و به او گفت: « لطفا این اجناس را به طبقه بالا ببر. جوان بالارفت و داخل یک اطاق شد در آنجا زنی را دید و زن از او تقاضای زناکرد. و به او گفت: « غرض ازآوردن تو به اینجا همین است. » جوان با دیدن این وضع برای فراز از گناه از زن خواست که اجازه دهد به مستراح رفته و بازگردد. وقتی به آنجا رفت، سرتا پای خود را آغشته به کثافات کرد و بازگشت. وقتی وارد اطاق شد زن که از دیدن او بسیار متنفر شده بود، اورااز خود دور کرد و به خدمتکارش دستور داد جوان را از خانه اش بیرون کند. جوان به خانه اش رفت و خود را شستشو داد. شب چون خوابید، در عالم رؤیا فرشته ای به دیدار او رفت وگفت: «خداوند از کار امروز تو راضی و خشنود گشت. » بعد با دست تمام بدنش را مسح کرد و آن را معطر گردانید. «در برابر یک ساعت که خود را متعفن کرد خداوند به او عزتی داد که همیشه معطر شد [معارفی از قرآن-صفحه۹۱] . » 📚 [داستانهای شهید دستغیب (اخلاق و احکام) - اصحاب رقیم - صفحه ۸۵] 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیام رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسه در پی اقدام توهین‌آمیز رئیس‌جمهور فرانسه درباره پیامبر اعظم(ص) اظهارات امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در تأیید کاریکاتور توهین‌آمیز به پیامبر اسلام صلوات‌الله‌علیه‌وآله، باعث خشم مسلمانان در سرتاسر جهان شده است. به همین علت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسوی پیامی کوتاه صادر کردند. متن این پیام که به زبان فرانسوی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، به شرح زیر است: بسمه تعالی جوانان فرانسه ! از رئیس جمهور خود بپرسید: چرا از اهانت به پیامبر خدا حمایت می‌کند و آن را آزادی بیان می‌شمارد؟ آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهره‌های درخشان و مقدس؟ آیا این کار احمقانه، توهین به شعور ملتی نیست که او را به ریاست خود انتخاب کرده است؟ سوال بعدی این است که چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در این‌باره نوشت باید به زندان برود، اما اهانت به پیامبر آزاد است؟ سیدعلی خامنه‌ای ۷ آبان ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
https://www.farsnews.ir/my/c/43364 دعوت برای حمایت از کمپین درخواست اخراج سفیر فرانسه از ایران
💢 خدمتی که میثم مطیعی به زبان فارسی کرد 💬 مبین اردستانی(منتقد ادبی): 🔻 در فعالیت‌های آقای مطیعی خدمتی مهم به زبان فارسی صورت گرفته است؛ زبان فارسی در محدوده کشورهای فارسی‌زبان محصور مانده بود یا نهایتاً اگر بنا بود منتقل شود با بعضی از ترانه‌ها و فیلم‌ها در کشورهای هم‌جوار شنیده شود. با نوحه‌ها و چهره بین‌المللی میثم مطیعی می‌بینیم که گاهی حتی یک نوحه یک بند فارسی دارد اما کسانی که عرب‌زبان هستند انس می‌گیرند و حتی پیگیر هستند که کمی بیشتر فارسی متوجه بشوند و ازین طریق زبان فارسی فرصت بروز دوباره‌ای را پیدا می‌کند و این تجلی مبارک است. متن کامل در: ▫️ fna.ir/f0n3sz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حق الناس هایی که احتمال داره به گردن ما مانده باشد و ما نمی دانیم چه کنیم؟ پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آنهایی که در خواب میمیرند چطور متوجه می شوند که از دنیا رفته اند؟ پرسمان اعتقادی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺رهبر معظم انقلاب: به بنده میگویند چرا شما به دولت تشر نمی زنید از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند...
🔺امیرآبادی فراهانی: ‏از نظر آقای ‎ مجلس خوب ، مجلسی است که تمام وقت اش را به لوایح کم خاصیت دولت که از مجلس قبل مانده بگذارند. اما از نظر ما دولت خوب دولتی است که سیاسی کاری نکند و ‎ مردم را گروگان نگیرد.
🔺قرنطینه قالیباف در مجلس/ علیرضا سلیمی، عضو هیئت رئیسه مجلس: آقای در محل دفتر کارشان در مجلس قرنطینه هستند و اموراتی را که می‌توانند به تنهایی انجام دهند در محل کارشان پیگیری می‌کنند🔸آقای قالیباف تا امروز به منزل تشریف نبردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حجت الاسلام حامد کاشانی : شیعه و سنی علیرغم اختلافات اعتقادی در برابر مستکبران در جبهه واحد قرار دارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این ۲ دقیقه از مناظره حجت الاسلام و را ببینید! حامد کاشانی:سند بیارید دهباشی:این قسمت را فریز کنیم کاشانی:بحث مهمه دهباشی:شما که وحدت رو هوا کردید کاشانی:این بهتانه، متاسفم دهباشی:بهتان زدم، عذر خواستم! کاشانی:یه سند قرن یکم بیارید دهباشی:سند ندارم کاشانی:اشتباه فرمودید پس
بنده در جلد ششم«بحار الانوار»نقل شده است که روزی حضرت«میکائیل»خدمت حضرت رسول اکرم«صلی الله علیه و آله وسلم»نازل گردید و عرض کرد: « من خزانه دار زمین هستم، تمام خزائن زمین دراختیار من است. خداوند مرا فرستاده است که شما را مخیر گردانم یاملک باشید و تمام خزائن دراختیارتان باشد بدون اینکه از مقامتان کم شود و یا عبد و بندهای از بندگان الهی باشید. » حضرت فرمودند: « من دوست داره بنده باشم. دوست دارد یک روز گرسنه و یک روز سیر باشم. آن روز که ندارم، بگویم خدایا، مراروزی ده، و روزی هم که به من عنایت کرده است، او را شکرکنم. » تمام خزائن را هم که داشته باشید. آخرش مرگ است. سلطنت و ریاست بلاست وفریب می‌دهد [طلاق: ۹۱] 📚 [داستانهای شهید دستغیب (اخلاق و احکام) - حیای سگ - صفحه ۱۲۲] 
💢 ‏خیابان منتهی به سفارت انگلیس، بابی‌ساندز(معترض ایرلندی به اشغال انگلیس)، خیابان منتهی به سفارت روسیه، میرزا کوچک خان و خیابانی که سفارت فرانسه در آن است، "نوفل‌لو شاتو" نامگذاری شده. در واقع با این نامگذاری میگوییم آن نقطه‌ای از فرانسه برای ما معنادار است که قدمگاه امام‌مان بوده. 💬 وحید یامین‌پور
تکبّر 🦋 در کتاب «شرح صحیفه» از «عمر بن شبیه» نقل شده است: در «مکه معظمه» بین«صفا» و«مروه» بودم. مردی را دیدم سواربر شتری است و غلامانش مردم را از پیش روی او دور می‌کنند تا مبادا مزاحمتی برای سوار ایجاد کنند. 🦋 پس از مدتی به شهر«بغداد»رفتم، همان سوار را دیدم که با پای برهنه و موی ژولیده و صورتی کثیف، در جایی ایستاده بود، مدتی به اونگریستم، تا اینکه او گفت: «چرا اینطور به من خیره شده ای؟ » 🦋 گفتم: « چه شد که به این روزگار سیاه افتادی؟ » گفت: «در جایی که همه مردم فروتنی داشتند، من تکبرکردم، پس خداوند مرا در این شهر که همه مردم بلند پروازی می‌کنند، ذلیل کرد. [گناهان کبیره، جلد دوم–۱۶۸] » 📚 [داستانهای شهید دستغیب ، (اخلاق و احکام) - صفحه ۱۳۷]